هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
بسم الله الرحمن الرحيم
تجارت آتش
إنّ الذين لا يَرجون لقاءنا و رضوا بالحياة الدنيا و اطمأنوا بها و الذين عن آياتنا غافلون – اولئك مأماهم النار بما كانوا يكسبون [1]
” به درستي كساني كه اميد به ديدار ما ندارند ( معاد ) ، و به زندگي دنيا دل خوش كرده اند و بدان اطمينان يافته اند و كساني كه از آيات ما غافلند . آنان به ( كفير ) آنچه كه بدست آورده اند جايگايشان آتش است .”
انسان موجودي است كه سرشار از توانمنديها و استعدادهايي مي باشد كه با بكارگيري صحيح اين سرمايه ها مي تواند سعادت دنيا و آخرت را براي خود به ارمغان آورد و به كمال حقيقي نائل آيد. سرمايه هايي دارد كه در فاصله تولّد و مرگ بر روي اين سرمايه ها، تجارتها انجام مي دهد و ناگزير بايد بهترين بازار و بهترين خريدار را براي اين موهبت الهي بشناسد و بهترين ميدان سود آفرين را جولانگاه خود سازد و از تجارتهاي زيان بار بگريزد تا سرمايه هايش رشد كند و توشه اي بشوند بي نهايت براي راهي كه در پيش دارد.
و از طريق اين استعدادهاي عظيم انساني مي فهميم كه انسان بيشتر از اين محدودۀ هفتاد ساله است زیرا براي اين زندگي محدود به اين همه استعداد نيازي نداشت بلكه همان غرايز فردي و اجتماعي براي رفاه و نظم زندگي هفتاد ساله كافي بودند . اين همه استعدادهاي عظيم انساني همه گواهيست بر وجود عالمي ديگر ، و اين كه دنيا گذرگاهي بيش نيست .
امّا مادام كه ما زندگي را محدود به همين دنيا دانستيم و به آخرت اميدي نداشتيم «لا يرجون لقاءنا» آنگاه كار براي آخرت معنايي ندارد ؛ و تا وقتي كه شناخت صحيحي از آخرت و معاد وجود نداشته باشد هر چه در گوشمان زمزمۀ آخرت كنند تكاني نميخوريم و اميد و انگيزه اي به آن پيدا نمي كنيم.
بله وقتی کسی منکر معاد شد وحي و نبوت و اديان آسماني كه فرع بر قبول لقاءالله است برای او باطل مي شود .[2] و حتي به رسول نسبت جنون داده مي شود: إنك لمجنون[3] تا وجدان خود را آرام كند .
اما آنهايي كه به اين شناخت دست پيدا كرده اند و راه دراز را ديده اند و از اين استعدادهاي عظيم خبر دارند اينها در فكر بازاري هستند و در جستجوي خريداري كه سود بيشتري بدهد و زيادتر بهره برساند و اين سرمايه را بارور سازد كه مگر در اين راه به جايي برسند . اينها شب و روز مشغولند و مي كوشند چون فرصتي ندارند. اين است كه بايد خوردن و خوابيدن و رفتن و آمدن همه اش تجارت باشد و كار باشد و عبادت .
و آنجا كه شناخت پشتيبان سرمايه نباشد زندگي و كار و تلاش همه وسيله اي مي شوند براي رسيدن به دنيا و آنچه برايش هدف مي شود آن است كه دنيا را در آغوش گيرد و سرمايه اش را در راه بدست آوردن دنیا بذل می کند. انسانها پيوسته در جستجوي سعادت زندگي خويش هستند . آنگاه اگر به يك حيات دائم كه فراگير زندگي دنيا و آخرت با هم باشد ايمان داشته باشند و به آن ملتزم باشند سعادت واقعی را براي خود به ارمغان مي آورند ولي اگر جز به همين زندگي محدود اعتراف نداشته باشند همت فطري آنها به همين زندگي دنيا در مي آميزد و بدان رضايت مي دهد .(رضوا با الحياة الدنيا ) و به سبب همين رضايت و علاقه آرامش دارند و چکیدۀ سخنانشان این است که: « من با اين ديدگاه لذت مي برم» در حالي كه اگر لذت مي برند به خاطر اين است كه نمي دانند چه از دست داده اند و چه چيزي گرفته اند و چون نمي دانند چه چيز از دست داده اند با لذتهاي دنيا آرامش پيدا مي كنند و به آن بسنده مي كنند ( وا طمأنوا بها ) وقتی لقاء الله مطرح نباشد آخرت چيز پوچ و بي معنايي جلوه مي كند و اين سرمايه عظيم انساني بهاي كالايي كم ارزش و فاني مي شود و قهراً چنين انساني ديگر به آيات الهي هم توجهي ندارد «من آياتنا غافلون» و زماني به خود مي آيد كه حاصل اين تجارت را آتشي از جهنم كه او را احاطه كرده است مي بيند و آن روز بازگشتي ديگر در كار نيست اولئك مأواهم النار بما كانوا يكسبون.
[1]– سوره يونس آيه 7 و 8 .
[2] – الميزان ج 10 چاپ بيروت ص 14 .
[3] – سوره حجر آيه 6 .