جایگاه عقل

جایگاه عقل

سؤال:

در فهم و عمل به دین، عقل چه جایگاهی دارد؟ و آیا عبادات را می توان با مبانی عقلی سنجید؟ آیا می توان گفت که در موضوعات اجتماعی باید (تعبداً) تابع حکم الهی بود؟

جواب:

جایگاه عقل در دین را می‌توان از زوایای مختلف فقهی، قرانی، کلامی، عرفانی و فلسفی مورد بحث قرار داد. این موضوع همواره از پرسش‌های مهمی بوده که هم در گذشته و هم در دوران معاصر در مورد آن بحث شده است:

1- جایگاه عقل در دیدگاه سنتی

شیخ مفید عقل را وسیله ی ادراک و شناخت امور می داند.(مصنفات الشیخ المفید،ج10،ص22) او در اثبات اینکه انسان جوهر بسیط است به دلائل عقلی استناد کرده و «انحصار خلود کافران در آتش جهنم» را منطبق با ادله ی عقلی می داند.(مصنفات الشیخ المفید،ج7،ص57 و ج5،ص149) فقهایی نظیر یوسف بحرانی عقل را قادر به درک ملاک های مورد نظر شارع ندانسته است.(حدائق الناضره،ج25،ص365) اکثر فقیهانی که نقش عقل را محدود و وسعت ادراک آن را اندک می دانند «اخباری مسلک» هستند.(مصباح الاصول،ج3،ص55؛ فرائد الاصول،ص32) این دیدگاه شاید در مقابل معتزله مطرح شده باشد که عقل را محور اساسی درک امور می شمارند. (عبدالجبار،422،ص39؛ ماجرای فکرفلسفی در جهان اسلام،ج2،ص69)

شیخ مفید در مورد روش حدیث شناسی فقهای اخباری تأکید دارد که آنان میان حق و باطل این روایات توانا نیستند.(تصحیح الاعتقاد،ص81) و آرزو می کند که کاش شیخ صدوق وارد این مباحث دشوار نمی‌شد.(تصحیح الاعتقاد،ص63) او آن قدر برای عقل دخالت قائل می شود که دلیل نقلی مخالف عقل را مردود می داند.(مصنفات الشیخ المفید،ج5،ص267) البته او بعدها تأکید می کند که محدوده ی ادراک عقل تنها در اساس حجیت قرآن و روایات است.(مصنفات الشیخ المفید،ج9،ص28) فیض کاشانی در مواجه با سؤال تقدم شرع یا عقل در عمل، عقل را مقدم بر شرع دانسته ولی تأکید می کند که عقل اختصاص به انبیاء و اولیاء دارد و بقیه باید شرع را مقدم بدانند.(سفینةالنجاة،ص70) البته او وقتی که می خواهد نسبت عقل و فروع دینی را بیان کند، عقل و شرع را به مثابه ی یک ساختمان تعریف کرده و عقل را بنیان و اساس این ساختمان می داند.(اصول المعارف،ص196) ابن تیمیه به نمایندگی از اهل سنت در کل، شرع را مقدم بر عقل می داند زیرا معتقد است که عقل هر آنچه را که شرع می گوید تصدیق کرده ولی شرع برخی احکام عقل را تأیید نمی کند.(ابن تیمیه،درءتعارض العقل و النقل،ج1،ص138)

2- جایگاه عقل در دیدگاه نوین

علامه طباطبائی باور دارد که تمام احکام عقلی از فعل خداوند ریشه گرفته اند.(المیزان،ج8،ص55) طباطبایی عقل را تشخیص دهنده ی حسن و قبح دانسته و پذیرفته که شرط حجیت احکام شرع، حجیت عقل است.(المیزان،ج8،ص56) او تصریح کرده که حسن و قبح (خوبی و بدی) اعتباری است (یعنی  همه خوبی ها و بدی‌ها را عقل قرارداد کرده است و ممکن است بنا به موقعیت تغییر می کند.(اصول فلسفه،ص204) به عبارتی، بنابر رأی طباطبایی تشخیص حسن و قبح با عقل بوده و دین هم تابع عقل است و حسن و قبح ممکن است بنابر موقعیت دینی نسبت به دین دیگر تغییر پذیرند، پس درک عقل نیز بستگی به موقعیت امور دارد. مرتضی مطهری این رأی طباطبایی را با نسبی بودن یکی دانسته و آن را نپذیرفته و آن را با رأی راسل در نسبی بودن خوبی و بدی یکسان می داند.(یادنامه شهید مطهری،ج1،ص194)

اکثر فقها پذیرفته اند که عقل گاهی قدرت درک علت یا حکمت برخی احکام را ندارد و از این رو شرع به جای عقل حکم صادر می کند.(المعتبر،ص7) به عنوان مثال عقل به وفای عهد حکم کرده و قرآن نیز حکم عقل را تأیید می کند: (یا ایها الّذین آمنوا اوفوا بالعقود) ولی در مواردی پیش می آید که عقل قدرت درک امری مثل علت حرمت حکم ربا را نداشته و از این رو شارع حکم به حرمت آن می دهد.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.