توضیح ضروری
اینجانب احمد عابدینی دهۀ هفتاد را در قم با چند تن از فضلاء در خدمت حضرت آیت الله موسوی اردبیلی رحمة الله علیه مبانی عروة الوثقی را به طور مفصل مورد بحث قرار دادیم و بنده نظرات خودم را در حاشیۀ هر مسألهای نوشتم. پس از رسیدن به بحث نماز به اصفهان هجرت کردم. در سالهای اول که فراغت بیشتری داشتم، سایر مباحثی که قبلا تحقیق کرده بودم به صورت حاشیه بر عروة یا مسائل توضیح المسائل نگاشتم.
گهگاهی که با فضلای اصفهان پیرامون مسائل فقهی بحث میشد، نظراتم مورد اعجاب و استقبال قرار میگرفت. لذا برخی دوستان و فضلاء خواستند آنها تایپ و تکثیر شود تا بیشتر مورد نقد و استفادۀ علمی قرار گیرد و برای مباحث جدید راهگشا باشد.
امید است که زمانی دیگر بقیۀ مباحث نیز مورد دقت، تجدید نظر و نگارش قرار گیرد.
اگر کسی دلایل عقلایی این مباحث را خواهان است میتواند به مجموعۀ نوشتههای «همراه با دانشجویان» مراجعه کند و کسی که خواهان دستیابی کامل به دلیلهای یک مسأله است به مقالههای اینجانب در مجلۀ فقه «کاوشی نو در فقه اسلامی» و مجلۀ «الاجتهاد و التجدید» حواشی عروة و نیز گاهنامۀ بازاندیشی دینی مراجعه کند. مباحثی که در آن مجموعهها یافت نشود به لطف الهی در وقت مقتضی منتشر خواهد شد.
در خاتمه لازم به ذکر است چون نگارنده و زیادی از اهل فن، تبعیض در تقلید را جایز میدانیم، عمل به این مجموعه میتواند مجزی و مبرء ذمه باشد ان شاء الله تعالی.
امید است که این رسالۀ کوچک علاوه بر مجزی بودن برای اهل تقلید به برخی شبهات اهل تحقیق پاسخ گوید و افقهای تازهای به روی اهل فن بگشاید و جلوهای از باب مفتوح اجتهاد شیعه را بنمایاند.
احمد عابدینی 26/4/96. 22 شوال 1436
بحث طهارت
به نظر میرسد که در صدر اسلام بجای کلمات بهداشتی و آلوده از الفاظ طهارت و نجاست استفاده میشده است. بنابراین شارع در این باب حکم خاصی به جز رعایت بهداشت صادر نکرده است و تمامی پاسخها و پرسشهای افراد به آنچه که بیان شد برمیگردد. البته در آن محیط و آن زمان بهداشت، بسیار ساده و معمولی بوده است.
1- طهارت به عنوان مقدمة مهمي براي عبادتهاي متعدد مطرح است و به دو طهارت از خَبَث (=نجاست) و از حَدَث تقسيم ميشود كه اولي مربوط به جسم و دومي مربوط به روح ميباشد. توضيح اينكه:
طهارت از خبث به معناي نظيف كردن و به اصطلاح رعايت بهداشت در لباس، بدن و اشياء ميباشد و طهارت از حدث به معناي برطرف كردن پليدي روحاني و معنويي است كه در اثر خواب، خروج ادرار، مدفوع، مني، خون حيض و نظاير آن براي مكلّف ايجاد ميشود.
2- بهترين، راحتترين، عامترين، فراوانترين و مهمترين وسيله طهارت از خَبَث و حَدَث، آب است.
3- مايعات به آب و غير آب تقسيم ميشوند و آب به مطلق و مضاف تقسيم ميشود. آب مضاف آن است كه از چيزي گرفته شده باشد مانند آب هندوانه، يا با چيزي مخلوط باشد مانند آب گِل. و غير اين دو «آب» نام دارد اگرچه در عبارت، به چيزي اضافه شود، نظير آب رودخانه يا آب حوض.
4- مايعات غير آب و نيز آب مضاف به خودي خود پاكند مگر چند مايع خاص كه شارع مقدس مشخص كرده است نظير ادرار، خون، مني و…
5- مايعات پاك و آب مضاف، اگر با نجاستي برخورد كنند هنگامي نجس ميشوند كه نجاست زياد و مايع كم باشد به گونهاي كه عرف متشرع از آن متنفر باشد. بنابراين اگر مايع به حدّي زياد باشد كه متأثر شدن آن از نجاست، خلاف متعارف باشد نجس نيست. پس يك تانكر نفت يا يك تانكر شير در اثر اصابت يك قطره خون نجس نميشود.
انواع آب مطلق
6- آب مطلق يعني آب غير مضاف انواع فراواني دارد زيرا يا از آسمان فرو ميريزد كه آب باران نام دارد يا از زمين ميجوشد كه اگر روي زمين باشد آب جاري است و اگر زير زمين باشد آب چاه نام دارد و اگر آب در ظرفي محصور باشد به قليل و كثير يا قليل و كرّ تقسيم ميشود.
7- آب باران بر هر چيزي ببارد آن را پاك ميكند مگر اينكه عين نجاست در آن چيز باقي باشد.
8- تطهير لباس، فرش و ساير اشيايي كه آب را در درون خود نگه ميدارد، با باریدن بر آن، نيازي به فشار دادن و خارج ساختن غساله ندارد. (اين ويژگي مختص آب باران است)
9- اگر آب باران به نجاستي برسد و از آن عبور كند ولي نتواند آن را زايل كند تا وقتي كه باران ميبارد آن آب پاك است.
10- پس از پايان يافتن بارش باران، آبهايي كه بر نجاست عبور ميكند اگر از آن تغيير بپذيرد نجس است.
11- باريدن چند قطره باران براي تطهير كافي نيست بلكه بايد بارش به حدي باشد كه شيء متنجس خيس شود.
12- بارانهايي كه همراه با دوده يا همراه با غبار است و شيشه ماشين و امثال آن را ملكوك ميكند تا زماني كه مضاف نشده، خاصيت پاك كنندگي را دارد.
13- اگر باران هنگاميكه ميبارد جاري شود و به جاي نجسي كه باران در آنجا نميبارد، برسد آنجا را نيز پاك ميكند.
14- اگر باران به عين نجاست ببارد و به جاي ديگر ترشح كند، چنانچه عين نجاست همراه آن نباشد پاك است.
15- خاك نجسي كه به واسطه بارش باران، گل شود پاك ميشود.
آب جاري و چاه
16- آب جاري و چاه داراي يك حكم هستند زيرا جريان داشتن آب در روي زمين و يا در زير زمين تفاوتي در ماهيت آن ايجاد نميكند و همانگونه كه آب رودخانه جاري است، آب چشمهاي كه به خودي خود جاري نيست ولي اگر مقداري از آن برداشته شود، به همان مقدار جوشش دارد نيز جاري محسوب ميشود. همچنين است آب چاهي كه وقتي از آن مقداري برداشته شود جاي آن پر ميشود.
17- آب جاري و چاه در اثر برخورد با نجاست آن را پاك ميكند، مگر اينكه نجاست زياد باشد به گونهاي كه رنگ، بو و يا مزهي آب تغيير كند.
18- آب لوله كشيهاي شهري جاري است. همچنين آب لولهكشي ساختمان كه با فشار بر روي نجس ريخته ميشود.
19- اگر نجاستي به آب جاري، چاه و امثال آن برسد، تنها آنجايي كه به واسطهي ملاقات با نجاست، رنگ، بو و يا طعمش تغيير يافته نجس است.
20- آبهايي كه در حواشي رودخانهها و جويبارها ايستادهاند، حكم آب جاري را دارند.
آب كُر و قليل
21- مشهور فقيهان آبي را كه جوشش نداشته باشد و از آسمان فرود نيايد بلكه در ظروف يا گودالها محصور باشد به قليل و كُر تقسيم ميكنند و آب قليل را به كمتر از كُر معنا ميكنند و كُر را مقداري از آب ميدانند كه اگر در ظرفي كه طول، عرض و عمق آن سه وجب متعارف يا سه وجب و نيم متعارف باشد، ريخته شود آن را پر كند. بنابراين اختلاف در اصل مقياس و نيز اختلاف در اندازهي وجبها باعث شده كه در مقدار كُر اختلاف پيدا شود به گونهاي كه از 5/377 كيلوگرم تا 5/478 كيلوگرم گفته شده است ، به نظر ميرسد با معيارهايي كه خودشان مشخص كردهاند حداقل مقدار كُر حدود 216 ليتر و حداكثر آن 647 ليتر است كه اولي ظرف مكعبي به ابعاد سه وجب بيست سانتيمتري را پر ميكند و دومي ظرف مكعبي به ابعاد سه وجب و نيم بيست و پنج سانتيمتري را. طبق فتواهاي موجود، اختلاف كُر حدود صد و یک ليتر و طبق آنچه محاسبات نشان ميدهد اين اختلاف حدود 431 ليتر است، زيرا هر ليتر آب تقريباً يك كيلوگرم است. به نظر ميرسد معياري با اين مقدار اختلاف را نميتوان از معیارهاي ثابت شرع تصور كرد. بله اگر مجبور باشیم مقداری به عنوان کر مشخص کنیم مقدار وسط هر دو معیار که به عدد حدود 430 لیتر میرسد، قابل قبول است.
22- مشهور فقيهان بين احكام آب قليل و كُر تفاوت قائلند و آب قليل را به مجرد ورود نجس يا متنجس به آن، نجس ميدانند ولي آب كُر را تنها، هنگامي نجس ميدانند كه در اثر برخورد با نجاست، رنگ، بو و مزهاش تغيير يابد. اما با توجه به روايات و زمان و محل صدور آنها، به نظر ميرسد آب كُر اندازه مشخصي نداشته باشد بلكه با توجه به چيز آلودهاي كه در آن ميافتاده يا شسته ميشده نامگذاري انجام گرفته است، يعني مقدار آبي كه مُردن يك موش در آن، يا شستن ظرف، دست و پا و صورت يك نفر در آن، آن را آلودهي محسوسي نميساخته است، كُر يا كثير نام گرفته است.
بنابراين معيار كلي رعايت بهداشت و نظافتي در حدّ آن زمان، با توجه به سلامت محيط، كمبود آب و مقدار مقاومت بدن در مقابل بيماريها بوده است و امروزه نيز رعايت بهداشت با توجه به وجود انواع بيماريها و ضعف بنيه افراد مطرح است. بنابراين، رعايت بهداشت در حدّ متعارف، كفايت از طهارت از خبث ميكند.
23- اگر آبي هر چند كم، در لولهها يا شلنگهاي طولاني كه به منبع جوششي اتصال ندارد وجود داشته باشد و نجاستي به قسمتي از آن برسد كه عرفاً تأثيري بر ساير قسمتها نداشته باشد، ساير قسمتهاي آب پاك است و اگر چيز نجسي را زير آبي كه از شير اين لولهها بيرون ميريزد، بشويند پاك ميشود.
24- داخل نمودن لباس، بدن و ساير اشياء متنجس در آب محصور امري نامطلوب است و اگر رنگ و بوي آب را تغيير دهد آب نجس ميشود و پاك شدن آن چيز نجس، خالي از اشكال نيست.
25- اگر آبی کمتر از 216 لیتر بود و عین نجاست به آن رسید و رنگ و بویش تغییر کرد نجس است و اگر تغییر هم نکرد احتیاطاً از آن اجتناب کند و با آن چیزی را تطهیر نکند.
احكام آبها
26- اگر آبِ مضافِ نجس يا مايعِ متنجّس به گونهاي در آب زيادي مضمحل شود كه به مجموع آنها، تنها آب گفته شود پاك ميشود.
27- آبهاي معدني و آب درياچههايي كه با نمك مخلوط شده و آب لولهكشي كه در آن كلر ريختهاند، حكم آب مطلق را دارند مگر اينكه مقدار مخلوط، به قدري زياد باشد كه به آن آب مطلق نگويند.
28- آبي كه مطلق بوده و معلوم نيست مضاف شده باشد حكم آب مطلق را دارد و آبي كه مضاف بوده و معلوم نيست كه مطلق شده حكم آب مضاف را دارد.
29- به آبي كه هنگام برطرف كردن نجاست از چيز نجس جدا ميشود غُساله ميگويند، از غُسالههايي كه آثار نجاست را در خود دارند بايد اجتناب شود، چه آنهايي كه خود به خود از اشياء جدا ميشوند چهآنهايي كه با فشار از لباس و امثال آن خارج ميگردد. اما اجتناب از قطراتِ آبي كه هنگام تطهير نمودنِ محلِ ادرار و مدفوع به لباس يا بدن ميپاشد، لازم نيست. (ظاهراً شارع مقدس، براي جلوگيري از وسواس، آسانگيري خاصي را در این قسمت مبذول داشته است.)
30- هنگاميكه غُسالههاي جدا شده از اشياء متنجس، آثار نجاست را در خود نداشت شيء متنجس پاك شده است و شستن مرتبه اول و دوم ملاك و معيار نيست.
31- اگر به چيزي عين نجاست اصابت نكرده اما به خاطر مجاورت با عين نجس، بوي نجاست گرفته، نجس نميشود اگرچه اجتناب از آن قبل از برطرف شدن بوي نجاست راجح است.
32- آبي كه عين نجاست در آن ريخته در صورت اتصال به آب جاري يا باران يا آب محصور زياد، در صورتي پاك ميشود كه در اثر مخلوط شدن با آب پاك، آثار نجاست كاملاً از بين برود.
33- آبي كه عين نجاست در آن ريخته و بر اثر مرور زمان آثار نجاستش از بين رفته خود به خود پاك نميشود.
34- برخورد هر يك از نجاسات با آب كم، آن را نجس ميكند ولي برخوردش با آب زيادي كه از آن نجاست متأثر نشود آن را نجس نميكند.
35- آب پاكي كه نجس شدن آن معلوم نيست، پاك است و آب نجسي كه پاك شدنش معلوم نيست، نجس است.
36- آب مضافي كه از راه مخلوط شدن اشياء جامد، با آب درست شده است مانند آب گِل و شربت، اگر نجس شود با تصعيد پاك ميشود.