رساله عملیه – بخش سوم – نجاسات

رساله عملیه – بخش سوم – نجاسات

توضیح ضروری

این‌جانب احمد عابدینی دهۀ هفتاد را در قم با چند تن از فضلاء در خدمت حضرت آیت الله موسوی اردبیلی رحمة الله علیه مبانی عروة الوثقی را به طور مفصل مورد بحث قرار دادیم و بنده نظرات خودم را در حاشیۀ هر مسأله‌ای نوشتم. پس از رسیدن به بحث نماز به اصفهان هجرت کردم. در سال‌های اول که فراغت بیشتری داشتم، سایر مباحثی که قبلا تحقیق کرده بودم به صورت حاشیه بر عروة یا مسائل توضیح المسائل نگاشتم.

گهگاهی که با فضلای اصفهان پیرامون مسائل فقهی بحث می‌شد، نظراتم مورد اعجاب و استقبال قرار می‌گرفت. لذا برخی دوستان و فضلاء خواستند آن‌ها تایپ و تکثیر شود تا بیشتر مورد نقد و استفادۀ علمی قرار گیرد و برای مباحث جدید راه‌گشا باشد.

امید است که زمانی دیگر بقیۀ مباحث نیز مورد دقت، تجدید نظر و نگارش قرار گیرد.

اگر کسی دلایل عقلایی این مباحث را خواهان است می‌تواند به مجموعۀ نوشته‌های «همراه با دانشجویان» مراجعه کند و کسی که خواهان دست‌یابی کامل به دلیل‌های یک مسأله است به مقاله‌های این‌جانب در مجلۀ فقه «کاوشی نو در فقه اسلامی» و مجلۀ «الاجتهاد و التجدید» حواشی عروة و نیز گاه‌نامۀ بازاندیشی دینی مراجعه کند. مباحثی که در آن مجموعه‌ها یافت نشود به لطف الهی در وقت مقتضی منتشر خواهد شد.

در خاتمه لازم به ذکر است چون نگارنده و زیادی از اهل فن، تبعیض در تقلید را جایز می‌دانیم، عمل به این مجموعه می‌تواند مجزی و مبرء ذمه باشد ان شاء الله تعالی.

امید است که این رسالۀ کوچک علاوه بر مجزی بودن برای اهل تقلید به برخی شبهات اهل تحقیق پاسخ گوید و افق‌های تازه‌ای به روی اهل فن بگشاید و جلوه‌ای از باب مفتوح اجتهاد شیعه را بنمایاند.

احمد عابدینی 26/4/96. 22 شوال 1436

نجاسات
1- هرچيزي كه در جهان يافت شود پاك است مگر چند چيز كه از نظر شرعي ناپاك است و به آن‌ها «نجاسات» گفته مي‌شود. طبق نظر مشهور فقيهان نجاسات دوازده چيز است كه عبارتند از: 1. ادرار 2. مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6. سگ 7. خوك 8. شراب 9. آب‌جو 10. كافر 11. عرق شتر نجاست‌خوار 12. عرق جنب از حرام. ولي اقامه دليل براي نجاست چهار مورد آخر مشكل است و بقيه موارد نيز نياز به توضيحات و تفصيلاتي دارد كه بيان مي‌شود.
ادرار، مدفوع و مني
2- ‌ ادرار، مدفوع و مني انسان و هر حيوان حرام گوشتي كه خون جهنده دارد كه اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مي‌كند، نجس است.
3- نجس بودنِ ادرار، مدفوع و مني حيواني كه به واسطه‌ي خوردن نجاست يا به واسطه‌ي آميزش جنسي انسان با آن‌ها، حرام گوشت شده، بعيد نيست.
4- نجس بودن ادرار، مدفوع و مني گوسفندي كه از شير خوك ارتزاق كرده تا رشد و نمو كرده، بعيد نيست.
5- فضله تمامي پرندگان پاك است.
6- سزاوار است كه ادرار و مدفوع داخل بدن انسان نيز نجس محسوب شود، بنابراين با وسايل و ابزار پاكي كه از خارج بدن وارد آن مي‌شوند و با ادرار يا مدفوع برخورد مي‌كنند، معاملة نجس شود، اگرچه پس از خروج با نجاست همراه نباشد.
7- خريد و فروش ادرار، مدفوع و مني حيوانات حرام گوشت، در صورتي كه منفعت حلال عقلايي داشته باشد جايز است.
8- ادرار، مدفوع و مني حيواني كه در خون جهنده داشتنش شك است پاك مي‌باشد.
9- اگر در چيز خاصي شك شود كه آيا فضله حيوان حلال گوشت است تا پاك محسوب شود و يا از حيوان حرام گوشت است تا نجس محسوب شود، محكوم به طهارت است بنابراين اگر شك شود كه چيز خاصي فضله موش است يا فضله سوسك، و نظاير آن، محكوم به طهارت است.
10- اگرچه علماي شيعه نجس بودن مني حيوانات حلال گوشت را تلقي به قبول كرده‌اند اما دليلي بر نجاستش يافت نشده و دلايل نجاست مني، منصرف به مني انسان است.
11- بر فرض که منی حیوانات حلال گوشت نجس باشد ولی فروختن آن برای منفعت حلال نظیر آبستن کردن حیوان‌های ماده اشکالی ندارد و اموری نظیر مشخص نبودن مقدار یا مشخص نبودن حامله شدن، مانع از صحت معامله نیست.
مردار
12- مردار انسان و هر حيواني كه خون جهنده دارد نجس است و ماهي چون خون جهنده ندارد، مرده‌اش پاك است.
13- اگر از بدن انسان يا حيوان خون جهنده‌دار در حالي‌كه زنده است، گوشت يا چيز ديگري را كه روح دارد جدا كنند نجس است.
14- پوست‌هاي مختصر لب و جاهاي ديگر كه وقت افتادنش رسيده، پاك است اگرچه با کندن آنها، انسان احساس درد یا سوزش کند.
15- اجزايي از بدن حيوان مرده كه در اصل روح نداشته، نظير پشم، مو و كرك پاك است و استخوان و دندان نيز اگر در اصل روح نداشته باشد پاك است.
16- تخم مرغي كه از شكم مرغ مرده بيرون مي‌آيد پاك است ولي ـ احتياطاًـ ظاهر آن را بايد آب كشيد.
17- اگر بره و بزغاله پيش از آن‌كه علف‌خوار شوند بميرند پنير مايه‌اي كه در شيردان آن‌ها مي‌باشد پاك است ولي – احتياطاً – ظاهر آن را بايد آب كشيد.
18- داروهاي روان، عطر، روغن، واكس و صابون‌هايي كه از كشورهاي خارج وارد مي‌كنند، اگر انسان يقين به نجاست آن‌ها نداشته باشد پاك است.
19- گوشت، پيه و چرمي كه در بازار مسلمانان فروخته مي‌شود پاك است ولي حلال بودن خوردنش منوط به اين است كه عرفاً احراز كرده باشد كه به طريق شرعي ذبح شده است.
20- خوردن گوشت حيواني كه به طريق غير شرعي ذبح شده حرام است ولي نجاست آن معلوم نيست.
21- گوشت حيوان حلال گوشتي كه از دست غیر موحّد گرفته مي‌شود خوردنش حلال نيست مگر اين‌كه ثابت شود ذبح شرعي شده است ولي نمي‌توان به نجاست آن حكم كرد.
22- پوستي كه از دست غیر موحّد گرفته مي‌شود محكوم به طهارت است ولي نماز خواندن در آن، مورد اشكال است.
23- پوست مردار با دبّاغي پاك مي‌شود اما نماز خواندن در آن جايز نيست.
24- کیسه مشك پاك است و فرقي نیست بين اين‌كه از آهوي زنده جدا شده باشد يا آهوي مرده و نيز فرقي نیست بين اين‌كه وقت جدا شدنش رسيده باشد يا خير.
25- پاك بودن جنيني كه قبل از حلول روح، در آن، ساقط شود بعيد نيست.
26- بدن با خروج روح نجس مي‌شود اگرچه هنوز سرد نشده باشد. بله وجوب غسل مس ميّت، مشروط بر اين است كه مسّ ميّت انسان پس از سرد شدن آن صورت پذيرد.
27- خريد و فروش مردار براي منفعت‌هاي حلال آن، اشكالي ندارد.
28- خرید و فروش جسد انسان برای کالبد شکافی و امثال آن، در صورتی که اهانت نباشد اشکالی ندارد.
خون
29- خون انسان و هر حيواني كه خون جهنده دارد، نجس است، پس خون حيواناتي مانند ماهي و پشه كه خون جهنده ندارند پاك است.
30- اگر حيوان حلال گوشت را به دستوري كه در شرع معيّن شده بكشند و خون آن به مقدار متعارف بيرون آيد بقيه خوني كه در بدن حيوان باقي مي‌ماند پاك است، هر چند خوردن آن حرام است. اما اگر سر حيوان در بلندي باشد يا به واسطه نفس كشيدن، خون به داخل بدن حيوان برگردد آن خون نجس است.
31- پاك بودن علقه بعيد نيست.
32- خوني كه در تخم مرغ است پاك مي‌باشد ولي از خوردن آن اجتناب شود.
33- پاك بودن خوني كه گاهي هنگام دوشيدن شير، در آن ديده مي‌شود، بعيد نيست.
34- خوني كه از لاي دندان‌ها بيرون مي‌آيد، اگر كم باشد و به واسطه مخلوط شدن با آب دهان، از بين برود پاك است و فرو بردن آب دهان در اين صورت اشكالي ندارد.
35- خوني كه به واسطه كوبيده شدن، زير ناخن يا زير پوست مي‌ميرد اگر طوري شود كه ديگر به آن خون نگويند، پاك است و اگر به آن، خون بگويند بنابر احتیاط، نجس است ولي تا وقتي زير پوست است براي وضو و غسل اشكال ندارد. اما هرگاه ناخن بيفتد يا پوست سوراخ شود، اگر روي خود خون پوسته نازكي وجود داشته باشد باز اشكال ندارد ولي اگر كاملاً سوراخ شود بنابر احتیاط، بايد آن خون برطرف شود اما اگر مشقّت دارد وضو و غسل جبيره‌اي كند.
36- اگر انسان نداند كه خون زير پوست مرده يا گوشت به واسطه كوبيده شدن به آن حالت در آمده است پاك است.
37- اگر موقع جوشيدن غذا، ذره‌اي خون در آن بيفتد، اجتناب از غذا لازم نيست و جوشش و حرارت آن را پاك مي‌كند.
38- زردابه‌اي كه در حال بهبودي زخم در اطراف آن پيدا مي‌شود اگر معلوم نباشد كه با خون آميخته شده پاك است.
39- اگر سوزني را به رگ فرو برد و پس از اخراجش خون به آن نبود، پاک بودن سوزن بعید نیست.
40- اگر در خون بودن چيزي شك شد، اصل بر خون نبودن است و بنابراين پاك است.
كافر
41- طبق نظر مشهور فقيهان شيعه، بدن كافر و كساني كه ملحق به كفار هستند نجس است ولي به نظر اين جانب بدن تمامي انسان‌ها ذاتاً پاك است و تفاوتي بين مسلمان و غير مسلمان، معاند و غير معاند، حربي و غير حربي، كودك و بزرگ، مميّز و غير مميّز حلال زاده و حرام زاده، مرتد و غیر مرتد نيست.
42- كسي كه از روی عناد منكر خداست، كافر و كسي كه براي خدا شريكي قرار دهد مشرك است و كسي كه بعد از اقامه دليل و قانع شدن، باز پيامبري پيامبر را منكر باشد يا معاد را قبول نداشته باشد كافر به همین امور است.
43- كسي كه امور ضروري دين را ضروری دین مي‌داند و مي‌داند كه انكار ضروري دين، در واقع انكار خدا، پيامبر(ص) يا معاد است و با اين حال منكر ضروري دين شود كافر است.
44- اگر يكي از زن و يا شوهر مسلمان بودند و ديگري كافر، بچه ملحق به مسلمان است و احكام اسلام به او مترتب مي‌شود، هم‌چنين اگر بچه‌اي كه خوب و بد را مي‌فهمد اسلام را انتخاب كند مسلمان محسوب مي‌شود اگرچه پدر و مادرش هر دو كافر باشند.
45- خوارج، اهل غلوّ در مورد ائمه اطهار، فحش دهندگان به ائمه اطهار و آنان كه خدا را جسم مي‌دانند، به كافران ملحق مي‌باشند.
46- كسي كه مسلمان بودنش معلوم نيست مشمول امتيازات و تكاليف مسلمانان نيست مثلاً نمي‌تواند زن مسلمان بگيرد و نماز بر جنازه‌ي او واجب نيست.
47- اجتناب از كافران یعنی کسانی که رسماً و علناً حق‌های واضح و ضروری را منکر می‌شوند امري مطلوب است تا علاوه بر بايكوت شدن آنان، حق و حقیقت جای خود را باز کند و افراد بفهمند که اعتراف به حق و حقیقت بسیار خوب است و انکار حقیقت بسیار ناپسند است و مراد از نجاست کافران به احتمال قوي همين دوري از منکران حق و بايكوت سياسي، اجتماعي، فرهنگي آنان است.
سگ و خوك
48- تقريباً اجماع فقيهان بر نجاست سگ و خوك مستقر است ولي به نظر مي‌رسد نجاست تمامی بدن، مربوط به سگ‌های ولگرد و داراي بيماري هاري است اما نجاست تمامي اجزاء بدن سگ‌های مفيد نظير سگ خانگي، سگ شكاري، سگ پليس، سگ گله و… معلوم نيست و نجاست، مربوط به لعاب دهان آن‌هاست. بله نگه داشتن تمامی سگ‌ها در اتاق زندگی انسان مرجوح است و از سگ‌های كثيف و پليد بايد به طور كامل اجتناب شود و در اتاق و محل زندگي انسان وارد نشوند.
49- نجاست گوشت و پوست خوك مسلّم است ولي بعيد نيست كه موي آن پاك باشد.
50- خريد و فروش سگ و خوك براي منافع حلالي كه دارند بي‌اشكال است.
51- سگ و خوك دريايي نجس نيستند.
52- بر فرض که حيواني از جفت‌گيري سگ و خوك با يكديگر يا با ساير حيوانات به وجود آيد وقتي تابع احكام سگ و يا خوك است كه حقيقتاً نام سگ و يا خوك بر آن صدق كند.
53- تمامي حيوانات حرام گوشت و حلال گوشت، اعم از درنده و چرنده، اهلي و غير اهلي پاك هستند. ولي اجتناب از تماس با بدن آن‌ها براي رعايت بهداشت مطلوب است.
54- احتمال اینکه مراد از خوک که گوشتش حرام است خوک‌های کثافت‌خوار آن زمان باشد و خوک‌هایی که امروزه با غذای خوب پرورش می‌دهند پاک باشد و گوشتش حلال باشد احتمال قابل تکیه‌ای نیست و احتیاط در اجتناب از گوشت‌های تمامی خوک‌ها است.
شراب
55- مشهور فقيهان شراب و هر مايع مست كننده را نجس مي‌دانند و نوشيدنش را نيز حرام مي‌دانند، از نظر اين‌جانب هيچ شك و شبهه‌اي در حرام بودن شراب وجود ندارد ولي نجاست آن معلوم نيست زيرا روايات درباره‌ي پاك يا نجس بودنش متعارض است و در چنین مواردی محکوم به طهارت ظاهری است.
56- الكل چه صنعتي و چه غير صنعتي پاك است ولي خوردن آن چه با علاج، چه بدون علاج، در صورت مست‌كنندگي حرام است.
57- اگر انگور و آب انگور به خودي خود يا به واسطه حرارت جوش بيايد حرام مي‌شود.
58- ريختن خرما، كشمش و مويز در آب جوش، موجب حرمت نمي‌شود.
59- مصرف قرص‌هاي روان گردان و نظاير آن، حرام است اگرچه مايع نيستند و از ديدگاه مشهور نجس هم نمي‌باشند.
60- آب انگور اگر با آتش بجوشد پس از رفتن دو سوم آن حلال مي‌شود و اگر به خودي خود يا با حرارت خورشيد به جوش آيد حلال شدنش منوط به سركه شدن آن است.
61- ريختن كشمش و خرما در غذا اشكالي ندارد و موجب حرمت آن نمي‌شود.
فُقّاع(آب جو)
62- فُقّاع كه از جو گرفته مي‌شود و مست كننده است حرام است ولي آن‌چه كه به دستور پزشك از جو گرفته مي‌شود و به هيچ وجه مست كننده نيست، حرام نمي‌باشد.
ساير اموري كه ادعاي نجاست آن‌ها شده
63- عرق فردي كه از راه حرام مثل زنا، لواط، استمناء و… جنب شود نجس نيست ولي سزوار است در لباس آلوده به آن عرق، نماز نخواند.
64- اگر فردي كه از راه حرام جنب شده، به واسطه‌ي داشتن عذر تيمم كند و پس از آن عرق نمايد و لباسش به آن آلوده شود، نماز در آن اشكالي ندارد.
65- نجس دانستن عرق شتري كه به خوردن مدفوع انسان عادت كرده مشكل است ولي احتياطاً در لباس آلوده به آن نماز خوانده نشود.
66- عرق ساير حيوانات نجاست‌خوار پاك است.
راه ثابت شدن نجاست
67- قاعده‌ي اوليه و هم‌چنين اصل، پاك بودن تمامي اشياء است اما چون نجاساتي در شرع وجود دارد كه برشمرده شد و از برخورد آن‌ها با چيزهاي پاك، در شرايطي خاص، نظير وجود رطوبت و اثر گذاري آن، پاك‌ها نجس مي‌شوند بايد راه‌هاي ثابت شدن نجاست مشخص شود.
الف) خود انسان يقين كند يا اطمينان پيدا كند كه چيزي نجس شده است ولي اگر گمان داشته باشد كه چيزي نجس است، اجتناب از آن لازم نيست.
ب) كسي كه آن چيز در اختيار اوست و متهم به دروغ‌گويي نيست و نجاسات و شرايط نجس شدن و نجس كردن را مي‌داند بگويد آن چيز نجس شده است و انسان از گفته‌ي او مطمئن شود.
ج) دو مرد عادل كه نجاست و طهارت و شرايط نجس شدن و نجس كردن را مي‌دانند بگويند چيزي نجس شده است كه چون دو شاهد، حجت شرعي است بايد سخنشان قبول شود، اگرچه براي انسان اطمينان نياورد. اما اگر مبناي شاهدها با مبناي مكلّف يكي نبود به گونه‌اي كه شاهدها اموري را نجس مي‌دانستند كه مكلّف نجس نمي‌دانست، از راه شهادت آنان، نجاست، حاصل نمي‌شود.
68- اگر يك فرد عادل به نجاست چيزي شهادت داد و از آن اطمينان حاصل نشد، نجس دانستن آن چيز مطابق احتياط است.
69- نوجوان مميّز اگر با توجه به شرايط تنجيس و تنجّس از نجس شدن چيزي خبر دهد و براي انسان اطمينان حاصل شود بايد آن را نجس بداند و اگر از پاك نمودن چيزي خبر دهد و براي انسان اطمينان حاصل شود بايد آن را پاك بداند، اما اگر از سخن او اطمينان حاصل نشود، در صورت اول آن چيز پاك و در صورت دوم نجس است.
70- چيز نجسي را كه انسان شك دارد كه پاك شده يا نه نجس است و اگر در چيز پاكي شك شود كه نجس شده يا نه، پاك است.
71- اگر يكي از نجاسات كه داراي رطوبت است نظير ادرار، خون و مني به چيز پاكي برسد آن را نجس مي‌كند.
72- اگر فردي نجاسات را نمي‌داند بايد آن مقداری که مورد ابتلای اوست را ياد بگيرد اما اگر در نجس شدن چيزي شك دارد يا شك دارد كه مثلاً اين ماده‌ي سرخ رنگ خون است يا خير، اصل بر طهارت و پاكي است.
73- اگر يكي از نجاسات جامد نظير مدفوع خشك يا مردار به جسم خشكي برخورد كند آن را نجس نمي‌كند ولي اگر در يكي از دو طرف تري وجود داشت كه در ديگري تأثير كند، جسم پاك نجس مي‌شود.
74- برخورد هر يك از نجاسات با آب كم، آن را نجس مي‌كند ولي برخوردش با آب زيادي كه از آن نجاست متأثر نشود آن را نجس نمي‌كند.
75- چيز پاك جامدي كه در اثر برخورد با متنجسات، نجس شده است نجس كننده نمي‌باشد يعني اگر با چيز تر ديگري برخورد نمود آن را نجس نمي‌كند.
76- آبي كه در اثر برخورد با نجاست، نجس شده است اگر به چيز پاكي برسد آن را نجس مي‌كند مگر آب استنجا كه بحثش گذشت.
77- اگر چيز پاكي با رطوبت به يكي از دو چيزي كه انسان نمي‌داند كدام پاك و كدام نجس است، برسد، نجس نمي‌شود.
78- زمين، پارچه، بدن انسان و هر چيز جامد ديگر اگر تر باشد و نجاست به قسمتي از آن برسد، همان قسمت نجس مي‌شود و جاهاي ديگر آن پاك است، مگر اين‌كه آب نجس شده از آن‌جا حركت كند و به جاي ديگري برود كه در اين صورت مكان دوم نيز نجس مي‌شود.
79- اگر نجاستي به خيار، هندوانه و يا خربزه قاچ شده برسد، فقط همان محل برخورد با نجاست نجس مي‌شود، هم‌چنين است ماست، روغن جامد، عسل و امثال آن.
80- روغن زيتون و ساير روغن‌هاي مايع و به طور كلي تمامي مايعات غير از آب، در اثر برخورد با نجاسات نجس مي‌شوند مگر اين‌كه آن مايع به قدري زياد باشد و نجاست به قدري كم باشد كه متأثر شدن مايع، از آن نجاست، عرف پذير نباشد.
81- اگر جايي از بدن نجس شود و عين نجاست در آن باشد و عرق بدن از آن‌جا عبور كند و پس از برخورد با عين نجس به جاهاي ديگر برسد آن‌جاها را نيز نجس مي‌كنند.
82- اگر جای نجس با جای پاک تنها چند میلی‌متر فاصله داشته باشد چیز پاک نجس نمی‌شود، بنابراین اخلاطي كه از گلو و حلق بيرون مي‌آيد اگر خون داشته باشد، تنها جايي كه خون دارد نجس و بقيه‌ي آن پاك است. و تنها آن قسمت از لب يا بيني را نجس مي‌كند كه خون هنگام خروج با آن برخورد كرده است.
83- خون در داخل بدن نجس نیست و نجس کننده هم نمی‌باشد، بنابراین اگر آب بيني، در داخل بيني به خون برخورد كند ولي هنگام خروج با خون همراه نباشد پاك است.
84- ابزار پزشكي كه وارد بدن مي‌شود و با خون برخورد مي‌كند اگر هنگام بيرون آوردن، آلوده به نجاست نباشد پاك نمودنش به وسيله‌ي آب لازم نيست.
85- ابزار پزشكي يا غير آن كه از بيرون داخل كليه يا روده‌ي بزرگ مي‌شود و با ادرار يا مدفوع برخورد مي‌كند پس از بيرون آوردن بنابر احتياط نياز به تطهير دارد اگر چه نجاستي به همراه نداشته باشد.
86- نجاست بسیار کم هم نجس می‌کند، بنابراین اگر چیزی مثل مگس، سوسک یا زنبور روي ادرار و مايعات نجس نظير آن بنشيند و سپس روي چيز پاك بنشيند چنان‌چه انسان يقين داشته باشد كه نجاست به چيز پاك منتقل شده، آن چيز پاك نجس مي‌شود.
87- اگر مگس و نظایر آن با رطوبت روي چيز جامدي كه حكم به نجاستش شده بنشيند و از آن‌جا روي چيز پاكي بنشيند، چيز پاك نجس نمي‌شود.
88- وسواسي نبايد به يقين خود در مورد نجس شدن اشياء توجه نكند بلكه بايد به افراد متعارف نگاه كند و هم‌چون آنان عمل كند.
89- اگر بداند يكي از دو ظرف نجس است بايد از هر دو اجتناب كند ولي اگر اطراف شبهه زياد شد اجتناب از همه لازم نيست.
90- در اثبات نجاست با بيّنه، حصول علم يا اطمينان به مطابقت با واقع لازم نيست حتي حصول ظنّ شخصي نيز لازم نيست زیرا احتمال اینکه بینه از راه تعبد حجت باشد، بعید نیست پس اگر فردی که بینه نزد او اقامه شده است از نظر واقع گمان به صحت آن پیدا نکند، باز تعبدا باید به آن گوش دهد. بله، اگر نوع مردم از آن بینه به گمان نمی‌رسند، آن بینه معتبر نیست. و به عبارت فنّی در حجیت بینه حصول ظن نوعي معتبر است.
91- اگر مبناي كسي كه بيّنه نزد او اقامه شده با مبناي آورندة بيّنه مطابق باشد لازم نيست مستند بيّنه بيان شود.
92- اگر مستند يكي از شاهدها بر نجاست چيزي، مثلاً برخورد ادرار با آن چيز باشد و مستند ديگري برخورد خون، در چنين صورتي اگر از گفته‌ي يكي يا از گفته‌ي مجموع اطمينان به نجاست، حاصل شود، آن چيز نجس است وگرنه پاك مي‌باشد.
93- اگر ظرف آبي كه ته آن سوراخ است را روي زمين نجسي بگذارند مادامي كه آب از آن سوراخ خارج مي‌شود آب آن ظرف نجس نمي‌شود، چه زير ظرف آبي جمع بشود يا نشود.
94- براي نجس شدن مايعات، علاوه بر ملاقات با نجس، تأثير پذيري نيز لازم است بنابراين، جيوه كه از آب اثر نمي‌پذيرد از ملاقات با آب نجس، نجس نمي‌شود.
احكام نجاسات ( و برخي محرمّات )
95- نجس كردن خط و ورق قرآن چون موجب بي‌احترامي به قرآن است مسلماً حرام است و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب كشيد و نجس كردن جلد مخصوص آن نيز اگر مستلزم هتك باشد حرام است و بايد آن را آب كشيد.
96- قرار دادن قرآن روي عين نجس، اگر چه آن نجس خشك باشد و موجب نجاست قرآن نشود، در صورتي‌كه موجب بي‌احترامي به قرآن شود حرام است و برداشتن قرآن از روي آن واجب است.
97- نوشتن قرآن با مركب نجس حكم نجس كردن آن را دارد و بايد آن را آب كشيد يا آن نوشته را زايل كرد.
98- دادن قرآن به افراد هتاكي كه به آن بي‌احترامي مي‌كنند حرام است و بايد فوراً آن را از آن‌ها گرفت ولي دادن قرآن به دست افرادي كه خواهان هدايت هستند اگر چه كافر يا مشرك باشند، اشكالي ندارد.
99- دادن قرآن به غير مسلماناني كه اميدي به هدايتشان نيست در صورتي‌كه موجب هتك نباشد و به آن بي‌احترامي نكنند اشكالي ندارد.
100- هرگونه اهانتي به قرآن و نام خدا و اسامي متبركه حرام است بنابراين انداختن بزاق دهان يا خلط سينه بر روي آن‌ها، حرام است و نيز ساختن دستمال‌هاي كاغذي كه بر آن امور محترمه چاپ شده باشد حرام و استعمال آن نيز حرام است.
101- سبب شدن براي توهين به قرآن و امثال آن حرام است. بنابراين اگر مكلّف بداند كه توهين به مقدسات غير مسلمانان موجب مي‌شود كه آنان به قرآن اهانت كنند، اهانت به مقدسات آن‌ها حرام خواهد بود.
102- اگر مسلماني بداند با توهين به معابد اهل شرك، مساجد و مراكز واجب‌الاحترام مسلمانان مورد اهانت واقع مي‌شود، بايد از آن اجتناب كند.
103- اگر ورق قرآن يا چيزي كه احترام آن لازم است مثل كاغذي كه بر آن نام خدا يا يكي از انبياء و معصومين بر آن نوشته شده در مستراح‌هاي قديمي بيفتد بيرون آوردن و آب كشيدن آن – اگر چه مستلزم هزينه باشد – واجب است. اما اگر در مستراح‌هاي امروزي كه به فاضلاب شهري متصل است بيفتد چون معمولاً اخراج آن موجب هتك بيشتر آن مي‌شود با افزودن آب زياد به مستراح بايد آن را زايل يا از داخل خانه خارج كرد تا هتک یا توهم هتكي صورت نگيرد.
104- لمس آيات قرآن و اسامي خداوند با دست نجس، اگر موجب هتك باشد حرام است ولي لمس نوار، سي‌دي يا فلش حاوي قرآن با دست نجس يا بدون وضو اشكالي ندارد، بله هرگونه عملي كه از آن هتك، استفاده شود حرام است.
105- اگر فلش يا هاردي كه در آن قرآن وجود دارد به مستراح بيفتد يا روي نجس واقع شود چون عرفاً مستلزم هتك نيست اشكالي ندارد.
106- اگر صفحه‌ي مونيتوري كه كلمات قرآن را نمايش مي‌دهد نجس باشد در صورتي‌كه موجب هتك قرآن نباشد اشكالي ندارد.
107- لمس صفحه‌ي موبايل و امثال آن‌ها با دست نجس يا بدون وضو در هنگامي كه خط قرآن را نمايش مي‌دهد اگر مستلزم هتك نباشد اشكالي ندارد.
108- بی اعتنایی عملی به قرآن به خودی خود حرام است و از این جهت که موجب وهن اسلام می‌شود حرام دیگری است.
109- تحریف لفظی یا معنوی قرآن به خودی خود حرام است و از این جهت که موجب به اشتباه افتادن دیگران می‌شود حرام دیگری است که باید از آن اجتناب شود.
110- اگر تربت امام حسين(ع) در مستراح بيفتد و اخراج آن آسان نباشد و رفتن به آن موجب هتك باشد، بايد با ريختن آب و امثال آن، آن را مضمحل نمود.
111- خوردن و آشاميدن اشياء نجس و متنجس حرام است.
112- خورانيدن و آشامانيدن اعيان نجس به ديگران حرام است. (زيرا اعيان نجس داراي ضرر است و ضرر زدن به غير حرام است.)
113- خورانيدن و آشاميدن اشياء متنجّس به ديگران – حتي به اطفال – اگر ضرر قابل توجهي داشته باشد حرام است.
114- خورانيدن و آشامانيدن اشيائي كه ضرر قابل توجهي نداشته باشد مانند غذايي كه خود بچه به واسطه‌ي آلوده بودن دستش نجس كرده است حرام نيست.
115- بر طبق آن‌چه قبلاً گذشت كه طهارت و نجاست آب به معناي بهداشتي بودن و نبودن آن است و امور غير بهداشتي موجب ضرر – ولو ضرر كم مي‌شود – نوشانيدن و يا خورانيدن آن به ديگران مرجوح است و اگر ضرر قابل توجه دارد جایز نمی‌باشد.
116- در صورت نجس بودن كالا، فروشنده بايد به مشتري خبر دهد زيرا نجس بودن نقص و عيبي در آن به حساب مي‌آيد. اما در هنگام عاريه دادن يا هديه و يا صدقه دادن لازم نيست نجس بودن را به اطلاع گيرنده برساند مگر اين‌كه خبر ندادن، ضرر قابل توجهي به طرف مقابل وارد سازد.
117- اگر عاريه گيرنده ظرف، لباس و يا كالاي عاريه گرفته شده را نجس كرد بايد به عاريه دهنده خبر دهد و نقص حاصل از زوال وصف طهارت را جبران نمايد مگر اين‌كه زوال وصف طهارت، نقصي در قيمت و كار كرد كالا ايجاد نكند.
118- اگر انسان ببيند ديگري با لباس نجس نماز مي‌خواند لازم نيست به او خبر دهد ولي اگر حكم نماز در لباس نجس را نمي‌داند بايد به او ياد داده شود.
119- اگر انسان مي‌بيند ديگري غذاي نجسي را مي‌خورد لازم نيست نجس بودن غذا را به او خبردهد اما اگر غذاي مسموم يا مضرّ را مي‌خورد از باب ارشاد جاهل لازم است. بنابراين اگر كسي نمي‌داند حيواني مذبوح به نام غير خداست اعلام به او لازم نيست ولي اگر نمي‌داند مردار مي‌خورد اعلام به او لازم است.
120- اگر صاحب‌خانه در بين غذا خوردن بفهمد خوردن غذا حرام است بايد به مهمان‌ها بگويد و اگر يكي از مهمان‌ها بفهمد لازم نيست به ديگران خبر دهد. (زيرا، تنها سبب شدن در اين كه ديگري حرام بخورد حرام است.)
121- خورانيدن حرام‌ها به كساني‌كه آن‌ها را حرام مي‌دانند حرام است.
122- مشهور فقيهان گفته‌اند كه: «اگر صاحب‌خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است بايد به مهمان‌ها بگويد» ولي تصور چنين موضوعي مشكل است زيرا آب و آتش، نجس را پاك مي‌كند و بعيد مي‌نمايد كه غذايي نجس باشد اما مضرّ نباشد بنابراين اگر حرام بودن، معلوم شد اعلام لازم است.
123- اگر جايي از خانه يا فرشي نجس شده باشد و ببيند بدن يا لباس يا ساير وسايل كساني كه وارد خانه مي‌شوند با رطوبت به چيز نجس رسيده است لازم نيست به آنان خبر دهد، چه آنان خودشان وارد خانه شوند چه با دعوت او به خانه بيايند. مگر اين‌كه از اين راه به آنان ضرري وارد شود.
124- خورانيدن شراب به اطفال و ديوانگان حرام است. (زيرا اگر چه نجس نيست و اگر چه آنان مكلّف نيستند و اگر چه مقدار كم آن ضرر چندان ندارد اما از مذاق شارع معلوم مي‌شود كه به هيچ نحوي نوشيدن شراب را تجويز نمي‌كند.)
125- اگر طفل يا ديوانه خواست شراب بنوشد بر وليّ او لازم است كه از اين كار جلوگيري كند.

 

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.