واكاوي فايده‌ي امام‌زاده‌گان

واكاوي فايده‌ي امام‌زاده‌گان

به نام خداوند مهربان

سخنراني استاد عابديني در اشراق نجف آباد پيرامون « واكاوي فايده‌ي امام‌زاده‌گان »

شايد عده‌اي منتظرند كه من بحث سند داشتن يا نداشتن امام‌زاده‌گان را در اينجا مطرح كنم، بايد توجه داشت كه اين يك بحث جنجالي است و فوراً عده‌اي پيدا مي‌شوند و سندهايي براي اثبات امام‌زاده‌ها ارائه مي‌دهند و به اصطلاح دعوايي زرگري بين طرفداران دو نظريه ايجاد مي‌شود، و تا مدتي مردم به اين گونه مسائل سرگرم مي‌شوند، چيزي كه متاسفانه در كشور ما متداول است.

بنابراين ما هم اگر بخواهيم در اين خط قدم برداريم كار درست و عاقلانه‌اي نيست، تا كي ما بايد دنبال اختلافات باشيم، اختلافاتي كه بين شيعه و سني از يك طرف وجود دارد و از طرف ديگر بين فرقه‌هاي شيعه هم اختلاف است، و در بين شيعه‌ي دوازده امامي طرفداران مراجع با هم اختلاف دارند. بيشتر اين اختلافات براي سرگرم كردن مردم است تا كساني كه از ايجاد اختلاف در بين مردم منافعي مي‌برند، به منافع خودشان برسند.

الآن ما بايد چكار كنيم تا اينگونه اختلافات و دو دستگي‌ها ايجاد نشود و چگونه بايد وارد بحث شد؟

اولين باري كه به خانه‌ي خدا مشرف شدم كسي از من نظرم را در باره‌ي اين سفر سئوال كرد و جواب دادم خدا را شكر مي‌كنم كه خانه‌ي خدا در دست شيعه نيست، چون اولين كاري كه انجام مي‌دادند اين بود كه در اطراف كعبه را چند سوراخ تعبيه مي‌كردند تا مردم در آن پول بريزند و آنجا هم چون جمعيت زياد است هر روز بايد غبارروبي كنند و درآمد خوبي براي متوليان اين امر ايجاد مي‌شد. اما الآن مي‌بينيم نه اهل سنت اين كار را انجام داده‌اند و نه ائمه عليهم السلام در زمان خودشان اجازه‌ي چنين كاري را داده‌اند.

در باره‌ي بني شيبه نقل كرده‌اند كه مقداري از هدايايي را كه براي خانه‌ي خدا آورده مي‌شد برمي‌داشتند، ائمه مي‌فرمودند: اگر كار دست ما بيفتد دست بني شيبه را به عنوان سارقان بيت الله الحرام قطع مي‌كنيم. حال ممكن است منظور آن بزرگواران از قطع يد، كوتاه كردن دستشان از تسلط بر اين اموال است يا واقعاً دست آنان را قطع مي‌كردند.

برداشتن سهم خود از نذورات مردم حتي اگر به عنوان حقوق و دست مزد باشد درست نيست. الآن متوليان امام‌زادگان به عنوان حقوق خود مثلاً يك دهم از پول‌هاي ريخته شده در ضريح را برمي‌دارند.

الآن ما نبايد به سند داشتن يا نداشتن امام‌زاده كاري داشته باشيم، چيزي كه الآن مهم است مطرح شود اين است كه چرا مردم بايد در ضريح امام زادگان يا امامان عليهم السلام پول بريزند؟

ممكن است كسي در جواب بگويد متوليان آن مكان‌ها كار فرهنگي مي‌كنند!!!. در جواب آنان بايد گفته شود مگر خود مردم از انجام اين كار عاجزند. ما مي‌بينيم در هر محله‌اي افراد متشخصي هستند كه مي‌توان با آنها در اين رابطه مشورت كرد و نيازهاي جامعه را براي اين كار فهميد و كار فرهنگي انجام داد، البته به شرطي كه افرادي در صدد متشنج كردن اوضاع برنيايند.

پس با كمك افراد هر محله مي‌توان كار فرهنگي انجام داد و نيازي به متوليان امام يا امام‌زاده نيست و در اين صورت هم نيازي به اين بحث وجود ندارد كه آيا امام‌زاده وجود دارد يا ندارد؟ وقتي پولي در ضريح امام يا امام‌زاده ريخته نشود، ديگر پولي نيست و اين‌گونه بحث‌ها هم تمام مي‌شود.

ما با وجود مقبره‌ي امام‌زادگان مخالفتي نداريم، بلكه با پول ريختن در مقبره‌ها مخالفيم و مي‌گوييم همين پولها را خودتان صرف امور فرهنگي كنيد و نسبت به پولهايي كه قبلا در آنجا ها ريخته‌ايد هم مي‌توانيد ادعا كنيد كه استفاده از آن براي همه آزاد باشد. يعني  از سالن‌هايي كه در اين‌گونه اماكن با پول مردم ساخته شده و اكنون وجود دارد براي ارشاد و راهنمايي همه مردم استفاده شود، حال يا به عنوان سالن مطالعه يا كتابخانه، يا براي سخنراني.

 چرا بايد سالن‌ها كاشي كاري و آيينه كاري شود و چه نيازي به گنبد طلا وجود دارد؟ چرا بايد درها از نقره يا داراي مناره‌هاي عريض و طويل و كاشي كاري يا طلاكاري شده باشد؟ بايد پيرامون اين مسائل بحث شود.

افرادي هستند كه همواره مي‌خواهند در بين مردم دو دستگي باشد تا آنها به اهداف خود برسند، بنابراين منتظرند تا كسي حرفي بزند و آنها ديگران را تحريك كرده تا عليه او حرفي بزنند و جو را متشنج كنند، ما بايد ببينيم اگر امام زنده بود چه مي‌كرد؟ آيا با گنبد طلا و چلچراغ و آيينه كاري و … سعي در بالا بردن فرهنگ جامعه مي‌كرد يا با ايراد بحث‌هاي علمي و امثال آن؟

از طرف ديگر ما الآن بايد ببينيم متوليان اين اماكن خودشان چقدر فرهنگي و با سواد هستند؟ در مورد كسي كه مي‌خواهد كار فرهنگي انجام دهد بايد به سه نكته توجه كرد: اولاً خودش چگونه است؟ ثانياً تا كنون چه كارهايي انجام داده است؟ ثالثاً ما كه براي زيارت مي‌رويم آيا به قصد علم آموزي مي‌رويم يا امام و امام‌زاده را نوكر خود مي‌دانيم؟ و او را مشكل گشاي خود مي‌دانيم و از او مي‌خواهيم مشكل ما را حل كند. اين مشكل يا شفاي بيمار است يا خانه دار شدن است و يا … . و او را مي‌خواهيم و مي‌خوانيم نه به عنوان پيشوا، چون اگر پيشوا باشد بايد از او علم انسان شدن بياموزيم. ما حتي در راه رفتن به زيارت اين اماكن چندين بار با هم سفر خود دعوا و مشاجره مي‌كنيم، پس از نظر اخلاقي هم اين زيارت نتوانسته هم در ما تأثيري بگذارد.

سخنرانان در اين مكان‌ها فقط عليه اين و يا آن سخنراني مي‌كنند و مخالفان نظرات اينان نه تنها از يادگيري علم بهره‌اي نمي‌برند، بلكه اعصابشان هم به هم ريخته و با اعصابي خورد به خانه‌هاي خود باز مي‌گردند. و اگر كساني هم موافق اين سخنان باشند او را تحسين مي‌كنند. پس موافق و مخالف نكته‌ اي علمي در راه انسان شدن نياموخته‌اند.

فرقي ندارد حرم امام يا امام‌زاده در ايران باشد يا غير آن. در ارتباط با علم آموزي هيچ كس منكر علم آموزي نيست، ولي تا كنون هيچ كداممان به اين فكر نيفتاده‌ايم كه براي زيارت كه مي‌رويم به فكر آموختن علم و اخلاق و … هم باشيم و در قاموسمان هم چنين چيزي نبوده است. حال چه كسي اين را از اذهان ما دور كرده و چنين فرهنگي براي ما درست كرده است نمي‌دانيم؟

حتي در راديو و تلويزيون كه بيشترين نقش را در تربيت و بالا بردن مردم بايد داشته باشد، سخناني كه در مورد امام و امام‌زاده نقل مي‌شود، پيرامون خواب ديدن افراد است و چيزي از علم و معرفت آنان بيان نمي‌شود و سخنان و حكمت‌هاي پندآموز آموز آنان به فراموشي سپرده شده است.

در ساختن مقبره‌ي امام يا امام‌زاده همه‌ مردم چه راست و چه چپ شركت داشته‌اند و همه پول داده‌اند، چرا بايد اين اماكن در دست يك گروهي باشد كه به مردم علم نمي‌آموزند و متوليان امر هم به ذهن مردم نمي‌اندازند كه بايد علم آموخت.

فقط چيزهايي كه ما از راديو و تلويزيون يا تريبون اين اماكن مي‌شنويم در مورد خواب ديدن فلان فرد است كه مثلا براي حل مشكلش امام يا امام‌زاده به او گفت در ضريح من پول بريز و او اين كار را انجام داد و مشكلش حل شد. و همه‌ي امور را براي ما وارونه جلوه مي‌دهند، حتي در مورد شخصيت‌هاي خودمان با اين كه حدود 30 يا 40 سال در بين مردم زندگي كرده‌اند اما مردم درست آنها را نشناخته‌اند چون عليه آنان تبليغ شده يا امور وارونه جلوه داده شده است. مثلا در مورد مرحوم رفسنجاني كسي نمي‌دانست كه ايشان يك قرآن پژوه هستند و در اين زمينه هم كتاب‌هاي زيادي نوشته از جمله 20 جلد تفسير راهنما يا 33 جلد كتاب كليد فهم قرآن. ولي تا كنون راديو و تلويزيون نه تنها از اين كتب ارزنده رونمايي نكرده است بلكه حتي اشاره‌اي هم به اين كتاب‌ها نشده است و همه‌ي امور را در مورد ايشان براي ما وارونه جلوه داده‌اند. پس در مورد امام يا امام‌زاده‌گان هم همين‌گونه است.

البته براي نشر خرافات و دور كردن مردم از علم، راديو تلويزيون هميشه قدم اول را برداشته است، مثلاً ضريحي كه براي امامي ساخته مي‌شود آن را در شهرهاي مختلف مي‌گردانند و افرادي هم با ريش بلند خود آن را مي‌بوسند و راديو و تلويزيون هم با آب و تاب نشان داده و تبليغ مي‌كند و اين يعني بيشتر دور شدن مردم از علم.

از الآن اگر شروع كنيم تا حدود 50 سال ديگر شايد بفهميم كه مي‌شود از مكان و سالنهاي اطراف قبر امام يا امام‌زاده استفاده‌ي علمي كرد و اصلاً كاري به اين نداشته باشيم كه امام‌زاده‌اي هست يا خير؟

هيچ كس با كار علمي مخالفتي ندارد نه خدا نه پيامبر و نه …، بايد در اين مكان‌ها كار علمي صورت بگيرد اگر كسي در اين قبور است ثوابش به او مي‌رسد و اگر كسي نيست ثوابش شامل خود افراد مي‌شود.

پس بالاخره اين مكان‌ها كه با پول عموم ساخته شده است بايد مورد استفاده‌ي عموم قرار گيرد و در راه فرهنگ مردم استفاده شود و كار فرهنگي و علم آموزي در يك سالن ساده هم امكان پذير است و نيازي به نقره كاري و … ندارد.

پس هر سالني همه وقت براي همه‌ي گروه‌ها مورد استفاده قرار گيرد نه فقط مخصوص يك گروه خاص باشد، يا يك گروه در يك سالن سخنراني داشته باشند و در سالن ديگر پاسخ آنان داده شود البته بدون تنش و درگيري. و در يك سالن نباشد چون ما هنوز به اين درك و شعور نرسيده‌ايم كه سخن مخالف خود را بدون درگيري و تنش بشنويم.

حتي اگر امام زاده يك سالن داشته باشد بايد هميشه به كار باشد و هر ساعتي يك گروهي سخنراني كند تا مردم خيلي چيزها را ياد بگيرند. مثل شبكه‌هاي اجتماعي كه باعث پيشرفت فهم و آگاهي مردم شده است.

ما الآن از خيلي از كشورهاي حتي عقب افتاده، عقب‌تر هستيم. در افغانستان هر گروهي براي خودش يك كانال تلويزيون دارد ولي راديو و تلويزيون ما با اين كه ملي است هميشه دست يك گروه بوده است و گروه‌هاي ديگر حق بيان نظرات خود را به طور آزادانه ندارند، حتي امام‌زاده‌گان و مساجد هم دست يك گروه خاص است.

بايد همه در سخنراني‌ها شركت كنند و نبايد از انحراف مردم بترسيم چون مردم با يك سخنراني منحرف نمي‌شوند، بلكه با جهل بيشتر منحرف مي‌شوند، ما نبايد مثل فرعون باشيم چون فرعون مي‌گفت: « ذروني أقتُلُ موسي و ليَدعُ ربه إنّي أخافُ أن يُبَدّلَ دينكم او أن يُظهِرَ في الأرضِ الفساد » « غافر/26 » مرا رها كنيد تا موسي را بكشم و او خداي خود را بخواند من مي‌ترسم دين شما را تغيير دهد يا در زمين فساد را آشكار كند.

ما فرعوني فكر نكنيم اجازه دهيم همه‌ي گروه‌ها حرف علمي خود را بزنند و اگر حرفشان اشتباه بود در يك كانال ديگر يا سالن ديگر جواب او را منطقي بدهيم . الان ديگر نمي‌شود مردم را محدود كرد و از آنها جلوگيري كرد و اگر بگوييم براي حفظ دين آنهاست، ديده‌ايم كه با اين كارها نه تنها دين مردم حفظ نشده بلكه جوانان هم از دين برگشته‌اند. بايد بگذاريم مردم حرفشان را در راديو و تلويزيون و … بزنند و اگر اشتباه بود جواب آنان را بدهيم، خود مردم راهشان را پيدا مي‌كنند.

در قرآن كريم آمده است « فبشر عباد الذين يستمعون القول و يتببعون احسنه » صاحبان مغز كساني هستند كه سخنان را مي‌شنوند و بهترين آن را انتخاب مي‌كنند. ما اگر مي‌خواهيم مردم داراي مغز باشند بايد بگذاريم سخنان مختلف ديگران را هم بشنوند. هيچ امامي نگفته است جلو سخنراني مخالفان را بگيريد. ابن ابي العوجاء از مخالفين امام صادق (ع) بود و سئوالات توهين آميز از امام مي‌پرسيد و امام جواب همه‌ي آنها را مي‌داد. و كتاب «توحيد مُفَضَل» در جواب همين مخالفان نوشته شده است.

نقل شده است كه «مُفَضَل» ديد كه ابن ابي العوجاء در مسجد راجع به پيامبر (ص) حرف‌هاي بي‌ادبانه‌اي مي‌زد، به ابن ابي العوجاء گفت گم شو و از مسجد بيرون برو و …، كه در اين موقع ابن ابي العوجاء گفت مگر تو شيعه‌ي امام صادق (ع) نيستي؟ او اين‌گونه با مخالفش برخورد نمي‌كند و ما بدتر از اين هم با او برخورد كرده‌ايم و ايشان با منطق و بدون عصبانيت با ما برخورد كرده است.

مفضل پيش امام (ع) آمد و جريان را تعريف كرد و امام (ع) فرمود: اين چه كاري است كه انجام داده‌اي؟ پيش من بيا تا يادت بدهم چگونه جواب مخالف را بدهي. و امام در چند جلسه به او آموزش داد و كتابي نوشته شد به نام توحيد مفضل.

امام (ع) اين‌گونه با كسي كه خدا را قبول ندارد بحث مي‌كرده است و امامان شيعه همه علم گرا بوده‌اند، حال كه ما امام‌زاده گرا شده‌ايم بايد پايگاهي درست كنيم كه جواب مخالف درست داده شود و عليه يكديگر سخنراني نداشته باشيم و دعوا درست نكنيم تا همراه با جهان پيشرفت كنيم و جزء آخرين‌ها نباشيم.

3.7 3 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.
شروع درس