توضیح ضروری
اینجانب احمد عابدینی دهۀ هفتاد را در قم با چند تن از فضلاء در خدمت حضرت آیت الله موسوی اردبیلی رحمة الله علیه مبانی عروة الوثقی را به طور مفصل مورد بحث قرار دادیم و بنده نظرات خودم را در حاشیۀ هر مسألهای نوشتم. پس از رسیدن به بحث نماز به اصفهان هجرت کردم. در سالهای اول که فراغت بیشتری داشتم، سایر مباحثی که قبلا تحقیق کرده بودم به صورت حاشیه بر عروة یا مسائل توضیح المسائل نگاشتم.
گهگاهی که با فضلای اصفهان پیرامون مسائل فقهی بحث میشد، نظراتم مورد اعجاب و استقبال قرار میگرفت. لذا برخی دوستان و فضلاء خواستند آنها تایپ و تکثیر شود تا بیشتر مورد نقد و استفادۀ علمی قرار گیرد و برای مباحث جدید راهگشا باشد.
امید است که زمانی دیگر بقیۀ مباحث نیز مورد دقت، تجدید نظر و نگارش قرار گیرد.
اگر کسی دلایل عقلایی این مباحث را خواهان است میتواند به مجموعۀ نوشتههای «همراه با دانشجویان» مراجعه کند و کسی که خواهان دستیابی کامل به دلیلهای یک مسأله است به مقالههای اینجانب در مجلۀ فقه «کاوشی نو در فقه اسلامی» و مجلۀ «الاجتهاد و التجدید» حواشی عروة و نیز گاهنامۀ بازاندیشی دینی مراجعه کند. مباحثی که در آن مجموعهها یافت نشود به لطف الهی در وقت مقتضی منتشر خواهد شد.
در خاتمه لازم به ذکر است چون نگارنده و زیادی از اهل فن، تبعیض در تقلید را جایز میدانیم، عمل به این مجموعه میتواند مجزی و مبرء ذمه باشد ان شاء الله تعالی.
امید است که این رسالۀ کوچک علاوه بر مجزی بودن برای اهل تقلید به برخی شبهات اهل تحقیق پاسخ گوید و افقهای تازهای به روی اهل فن بگشاید و جلوهای از باب مفتوح اجتهاد شیعه را بنمایاند.
احمد عابدینی 26/4/96. 22 شوال 1436
تيمم
فلسفهي وضو و غسل تنها نظافت نيست تا گفته شود در تيمم چگونه نظافت به دست ميآيد بلكه حصول طهارت معنوي نيز يكي از حكمتهاست كه با فرمانبري محض حاصل ميشود. بله احكام شرع، علاوه بر حكمتهايي كه بسياري از انسانها ميفهمند داراي مصلحتها و علتهاي ديگري است كه چه بسا فهم آنها براي بسياري از ما آسان نباشد، شايد روح مشترك در همهي آنها، به وجود آوردن حالت تعبد و روحيه خضوع در مقابل دستورات خداوند باشد.
موارد تيمم
هرچه كه مكلف را از به كار بردن آب در شستوشو منع كند و در نتيجه تكليف وضو و يا غسل از او ساقط شود از مجوّزات تيمم است كه عبارتند از:
اول: نبودن آب به مقدار وضو و يا غسل
1- چنانچه تهيهي آب به اندازهي وضو و يا غسل ممكن نباشد بايد به جاي هر يك از آنها تيمم كرد.
2- اگر انسان در آبادي باشد و عذري نظير ترس يا ضرر نداشته باشد بايد به مقداري كه از يافتن آن نااميد شود فحص كند. بله، امروزه در شهرها همينكه آب لولهكشي شهر قطع شود و آب ذخيره شدهي خاص نيز نداشته باشد و با همسايگان روابط تنگاتنگي نداشته باشد، نداشتن آب بر او صدق ميكند و ميتواند به جاي وضو يا غسل تيمم كند.
3- چون پس از قطع آب شهري، در آب گرمكن، آب هست ميتوان از شيرهايي كه به ورودي آن ختم ميشود آب دريافت كرد و با آن وضو و يا غسل انجام داد.
4- چون خانهها معمولاً يخچال دارند و يخچالها برفك ميزند، با خاموش كردن موقّت يخچال و تبديل برفكها به آب ميتوان وضو گرفت.
5- براي تهيه آب، نبايد خود را به گونهاي به زحمت بيندازد كه زندگي عرفي و عادي او به هم بخورد بنابراين، همين كه راههاي فوق يا نظاير آن را مورد بررسي قرار داد و آب نيافت به جاي وضو يا غسل تيمم كند.
6- اگر در جايي از بيابان ساكن است و آب او تمام شد و از اطراف خبر ندارد، در صورتيكه بيابان صاف است احتياطاً دايرهاي به شعاع دويست متر [مقدار پرتاب تير تيركمان] را جستوجو كند و در صورت نيافتن آب تيمم كند.
7- اگر از قرائن پيداست كه در برخي اطراف آب نيست، تفحص در آن طرف لازم نيست.
8- اگر در بيابان رهگذر بوده سمت پشت سر را در حال آمدن ديده و سمت روبرو را در راستاي مسير مقصد ميپيماد بنابراين براي يافتن آب، بررسي طرف راست و چپ راه كافي است تا مطمئن شود آبي در كار نيست.
9- امروزه كه سفها با وسايل تندرو است همين كه در ماشين آب نبود و مسافرخانه و امثال آن در راه نبود با ايستادن ماشين ميتوان تيمم كرد، مگر اينكه از وجود درختان سرسبز احتمال بدهد كه در آنجا آب وجود دارد، كه در صورت توان بايد بررسي كند.
10- اگر از قرائني انسان اطمينان پيدا كرد كه در اطراف آب نيست جستوجو لازم نيست.
11- اگر اطمينان دارد كه در برخي اطراف در فاصلهي دورتر از مقداري كه بايد جستوجو كند آب پيدا ميشود، در صورت داشتن وقت و توان بايد به آنجا برود.
12- لازم نيست خود انسان در جستوجوي آب برود بلكه اگر شخصي كه به گفتهي او اطمينان دارد جستوجو كند كافي است.
13- اگر قبل از وقت نماز جستوجو كند و آب نيابد، پس از دخول وقت جستوجوي مجدد لازم نيست.
14- اگر دو نفر عادل شهادت دهند كه در يك طرف خاص يا در تمامي اطراف آب نيست، در آن طرفي كه شهادت دادهاند جستوجو لازم نيست.
15- اگر دو نفر عادل شهادت دادند كه در فاصلهي دورتر از مقدار لزوم فحص، آب وجود دارد و انسان از گفتهي آنان مطمئن نشود، رفتن به آنجا لازم نيست اگر چه رفتن مطابق با احتياط است.
16- اگر يك بار جستوجو كرد، براي تمامي نمازهايي كه در آن مكان ميخواند كافي است مگر اينكه ظن قوي يا اطمينان به يافتن آب، ايجاد شود.
17- اگر وقت تنگ باشد يا از دزد، درنده و امثال آن بترسد يا توان عرفي براي جستوجو نداشته باشد، جستوجو لازم نيست و ميتواند در اول وقت نماز بخواند.
18- اگر كسي احتمال ميدهد كه آب پيدا ميكند و در جستوجوي آن نرود و در وسعت وقت با تيمم نماز بخواند، نمازش باطل است.
19- اگر كسي از وظيفهي شرعي كه لزوم جستوجو از آب است غافل و يا به آن جاهل بود و در وسعت وقت و توان فحص، به نماز ايستاد نمازش صحيح است.
20- اگر كسي از وظيفهي جستوجو خودداري كرد و در تنگي وقت با تيمم نماز خواند، خطاكار است و ثواب مبادرت به نماز را از دست داده ولي نمازش صحيح است و اين تيمم براي كارهاي ديگري كه نياز به وضو دارد، كافي نيست.
21- كسي كه به جهتي چون ترس از دزد و درنده، جستوجوي آب براي او واجب نبود، ميتواند در اول وقت با تيمم نماز بخواند و اگر پس از خواندن نماز در وقت، آب پيدا كرد، دوباره خواندن آن نماز بر او واجب نيست.
22- اگر يقين داشت كه در صورت جستوجو آب پيدا نميكند و با تيمم نماز خواند و پس از آن در وقت، معلوم شد كه آب وجود داشته و اگر تفحص ميكرد مييافت، نماز را احتياطاً اعاده نمايد اما اگر در خارج وقت برايش روشن شد كه اگر تفحص ميكرد آب مييافت قضا بر او واجب نيست. [زيرا با آن يقيني كه داشت، در وقت، مكلّف به نماز با وضو نبود.]
23- اگر يقين داشت كه وقت تنگ است و فرصت براي جستوجو و يافتن آب نيست و با تيمم نماز خواند نمازش صحيح است، اگر چه احوط اعاده است به ويژه اگر فرصت براي جستوجو و نماز باقي است.
24- اگر بعد از جستوجو، آب پيدا نكند و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز آب پيدا شود نمازش صحيح است.
25- در صورت نبودن آب، از بين بردن آبي كه براي وضو و غسل كافي است، پس از وقت نماز، بدون عذر جايز نيست.
26- در صورت نبودن آب، كسيكه وضو دارد، چنانچه ميتواند وضوي خود را نگه دارد نبايد پس از وقت نماز آن را باطل كند، بلكه بايد مبادرت به نماز نمايد.
27- كسيكه ميداند در وقت نماز آب براي وضو يا غسل نمييابد، احتياطاً نبايد قبل از وقت آب را از بين ببرد و اگر وضو دارد نبايد آن را باطل كند ولي نزديكي با عيال مانعي ندارد.
28- اگر در دو مسألهي گذشته عصيان كرد و آب را ريخت يا وضو را باطل كرد، اگر چه معصيت كرده ولي نمازش با تيمم صحيح است.
دوم: دسترسي نداشتن به آب موجود
29- اگر به دليل پيري، ترس از دزد يا جانوران يا نداشتن وسيله، نتواند به آب موجود دسترسي پيدا كند بايد تيمم نمايد.
30- اگر تهيهي آب به قدري مشقت داشته باشد كه مردم آن را تحمل نميكنند دسترسي به آن لازم نيست اما اگر اين مشقّت را به خود خريد و آب تهيه كرد وضويش صحيح است.
31- اگر تهيهي آب نياز به وسايلي دارد كه فراهم كردن آنها ممكن باشد بايد آن وسايل را تهيه كرد.
32- اگر آب را به قيمت بيش از متعارف ميفروشند و تهيهي آن به حال مكلّف ضرر ندارد بايد آن را تهيه كند.
33- قرض كردن آب براي وضو، در صورتي كه توان پرداخت قرض خود را داشته باشد و هتك حرمتي لازم نيايد، جايز بلكه لازم است.
34- در زمينهايي كه به راحتي ميتوان به آب رسيد، اگر كندن چاه مشقّت قابل تحملي ندارد، بايد چاه كنده شود.
35- اگر كسي مقداري از آب را بدون منّت به او ببخشد بايد قبول كند ولي اگر منّت در كار است قبول آن لازم نيست و در برخي شرايط جايز هم نيست.
36- اگر براي كشيدن آب از چاه، ابزاري مانند دَلْو و ريسمان لازم است بايد آن را تهيه كند مگر اينكه تهيهي آن برايش مشقّتآور باشد.
سوم: ترس از زيانبار بودن استعمال آب
37- اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد، يا بترسد كه به واسطهي استعمال آن مرض يا عيبي در او پيدا شود، يا مرضش طول بكشد، يا شدّت پيدا كند، يا به سختي معالجه شود، بايد تيمم كند، ولي اگر آب گرم برايش ضرر ندارد بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند.
38- لازم نيست يقين پيدا كند كه آب براي او ضرر دارد بلكه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد و از آن احتمال، ترس براي او پيدا شود، بايد تيمم كند.
39- كسي كه مبتلا به درد چشم است و از استعمال آب بر چشم خود ميترسد بايد تيمم كند.
40- اگر به واسطهي يقين يا ترس ضرر تيمم كند و پيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد، تيمم او باطل است و اگر بعد از نماز بفهمد و هنوز وقت باقي است، احتياطاً وضو بگيرد و دوباره نماز بخواند.
41- اگر به اعتقاد اين كه آب برايش ضرر ندارد وضو گرفت و بعد معلوم شود ضرر داشته وضويش صحيح است.
42- اگر اعتقاد داشت كه آب برايش ضرر دارد و با اين حال وضو گرفت، در صورتي كه قصد قربت برايش حاصل شده باشد، وضويش صحيح است.
43- اگر اعتقاد داشت كه آب برايش ضرر ندارد و با اين حال تيمم كرد در صورتي كه قصد قربت از او حاصل شود و نيز معلوم شود آب برايش ضرر داشته تيممش صحيح است.
44- كسي كه علم دارد آب برايش ضرر دارد و با اين حال به طريقي غير از آميزش با عيال، خود را جنب كند، اگر آب به گونهاي برايش ضرر دارد كه مطمئن است شارع او را به تحمل آن ضرر – ولو به عنوان جريمه – مجبور نميكند تيمم نمايد، اما اگر ضرر استعمال آب به اين شدّت نيست به عنوان جريمه و مجازات بايد غسل كند و بهتر آن است كه براي نماز تيمم هم بنمايد.
چهارم: نياز مبرم به آب براي آشاميدن
45- اگر بترسد كه با استعمال آب در راه وضو يا غسل، خود يا زن يا فرزند و يا همراهانش يا هر انسان ديگري، به تشنگي ميافتند به گونهاي كه تلف ميشوند يا به مرض صعبالعلاجي مبتلا ميشوند يا تحمل تشنگي برايشان مشقّتآور ميشود بايد تيمم نمايد و آب را براي رفع تشنگي ذخيره كند.
46- اگر بترسد كه با استعمال آب در راه وضو و غسل، حيواناتي كه همراه او هستند از تشنگي تلف ميشوند يا به سختي شديدي ميافتند بايد تيمم كند و آب را براي رفع تشنگي آنها نگهداري كند.
47- اگر غير آب پاك، آب نجس غير زيانباري دارد ميتواند آن را به مصرف حيوانات برساند و خود با آب پاك وضو بگيرد، اما نميتواند آب نجس را بياشامد يا به خانواده و همراهان بدهد و با آب پاك وضو بگيرد.
48- افرادي كه به حكم شرع واجب القتل هستند، تا مادامي كه زندهاند از حقوق انساني برخوردارند و چون حكم و اجراي قتل به عهدهي حاكم است، بنابراين قبل از اجراي حكم، نبايد آنها را تشنه گذاشت و در هنگام نبودن آب، و دوران امر بين وضو و غسل و تشنه ماندن آنان يا تيمم و سيراب كردن آنان، به مقتضاي روح انساني دوم مقدم است.
49- جايز است كه آب را به مصرف حيواناتي نظير خوك و سگ ولگرد كه نابود كردنشان واجب نيست، رساند و براي نماز تيمم كرد.
50- در هنگام كمبود آب كه مردم و حيوانات در معرض تلف و يا تشنگي شديد هستند، وضو يا غسل واجب نيست و حيات انسان و حيوان بر طهارت آبي مقدم است و در اين مسأله فرقي بين انسان مسلمان و غير مسلمان و نيز بين حيوانات اهلي و وحشي نيست.
پنجم: نياز به آب براي تطهير بدن يا لباس
51- كسي كه بدن يا لباسش نجس است و كمي آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد يا غسل كند براي آب كشيدن بدن يا لباس نميماند، بدن يا لباس را آب بكشد و سپس با تيمم نماز بخواند. اما اگر تخلف كرد و آن را به مصرف وضو يا غسل رسانيد در صورت تحقق قصد قربت، وضو يا غسل و به دنبال آن نمازش صحيح است.
52- اگر امر دائر شد بين كم كردن نجاست بدن يا لباس و بين غسل يا وضو، اولي مقدم است و بهتر اين است كه اول آب را به مصرف پاك ساختن بدن يا لباس برساند و سپس تيمم كند.
53- كسي كه لباس و بدنش نجس است و آب به مقدار تطهير يكي از آنها دارد، تطهير بدن مقدم است و با تيمم نماز بخواند.
54- كسي كه يا توان تهيهي آب براي وضو يا غسل را دارد و يا توان تهيهي لباس ساتر عورت را، دومي را مقدم بدارد و با تيمم نماز بخواند.
55- كسي كه يا توان تهيهي آب براي وضو و يا غسل را دارد و يا توان فهميدن جهت قبله را، دومي را مقدم بدارد و با تيمم نماز بخواند.
ششم: تنگ بودن وقت نماز
56- هرگاه وقت نماز به قدري تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند تمام نماز يا مقداري از آن، بعد از وقت واقع ميشود بايد تيمم كند.
57- اگر عمداً نماز را به قدري تأخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته باشد، معصيت كرده ولي نماز او با تيمم صحيح است.
58- كسي كه شك دارد آيا وقت تنگ است تا تيمم كند يا وسعت دارد تا وضو و يا غسل انجام دهد، بنا را بر وسعت داشتن وقت بگذارد و وضو ياغسل را انجام دهد.
59- كسي كه به خاطر تنگي وقت وظيفهاش تيمم بوده اگر تخلف كرد و وضو يا غسل انجام داد، چنانچه قصد قربت داشته باشد وضو يا غسلش صحيح است.
60- كسي كه آب داشته و تنها به خاطر تنگي وقت تيمم كرده، تيمم او براي همان نمازش مفيد است، بله در حين نماز متطهر است و ميتواند خط قرآن را لمس كند و اگر در حين نماز، آب از دست رفت اين تيمم براي نمازهاي بعدي نيز مفيد است.
61- اگر مكلّف بداند كه با ترك مستحبات نماز ميتواند آن را با وضو بخواند، مستحبات را ترك كند.
62- اگر وقت براي نماز شب تنگ است بعيد نيست كه بتوان با تيمم آن را انجام داد.
63- اگر به اعتقاد تنگ بودن وقت نماز، تيمم كرد و نماز خواند، بعيد نيست كه نمازش صحيح باشد [زيرا معيار جواز تيمم، ترس از فوت نماز ادائي است كه موجود بوده است] و اگر به اعتقاد وسيع بودن وقت، وضو گرفت، وضويش مطلقاً صحيح است.
هفتم: حرام بودن آب يا ظرف آن
64- اگر غير از آب غصبي يا آب مباح در ظرف غصبي، آب ديگري ندارد بايد به جاي وضو يا غسل تيمم كند.
65- مشهور، وضو با آبي كه در ظرف طلا و نقره است را باطل ميدانند طبق اين نظر با داشتن چنين آبي بايد تيمم كند. اما چون استعمال ظروف كوچك طلا كه حاكي از اتراف و استكبار نباشد به نظر اين جانب حرام نيست پس وضو از آن ظرفها صحيح است ولي احوط عمل به فتواي مشهور است.
برخي مسائل متفرقهي تيمم
66- اگر جنب بود و آب تنها در مسجد يافت ميشد تيمم كند و داخل مسجد شود و غسل انجام دهد.
67- در چند مورد، با امكان وضو يا غسل، تيمم جايز است:
الف) هنگامي كه نماز ميّت برپا شود و به ويژه اگر مكلّف بترسد كه در صورت وضو يا غسل نماز از او فوت ميشود.
ب) براي خواب ميتواند به جاي وضو تيمم كند به ويژه اگر وارد رختخواب شده باشد و به يادش بيايد كه وضو ندارد.
ج) كسي كه در مسجدين شريفين جنب شود چون خروج از مسجد به طول ميانجامد تيمم ميكند و سپس خارج ميشود.
68- اگر آب كافي براي وضو يا غسل ندارد ولي ميتواند مقداري از آب مضاف به آن بيفزايد كه از اطلاق خارج نشود و براي وضو يا غسلش كافي كافي باشد، چنين كند.
69- اگر آب مضافي دارد كه ميتواند آن را به مطلق تبديل كند و با آن وضو بگيرد يا غسل كند بايد چنين كند و اگر تهیه آب نیاز به کار جمعی دارد لازم است که انجام شود و همچنین است اگر نیازمند رجوع به ادارات و کسب مجوزهای لازم را داشته باشد.
چيزهايي كه تيمم بر آنها صحيح است
70- تيمم بايد بر زمين باشد و فرقي بين خاك، ريگ، كلوخ، گِل پخته نظير آجر و موزاييك و انواع سنگها نيست. حتي جايي كه همهجا را سبزه فرا گرفته است به همانها زمين گفته ميشود و همچنين جايي كه همهجا را برف گرفته باشد همان زمين محسوب است. ولي احتياط آن است كه تا خاك وجود دارد بر غير آن تيمم نكند و تا زمين خشك وجود دارد مقدم داشته شود.
71- تيمم بر زمين نمناك صحيح است ولي بهتر آن است كه تا زمين خشك وجود دارد مقدم داشته شود.
72- اگر محيطي چمنزار بود و اصلاً زمين ساده پيدا نشد يا بياباني بود كه همه برف بود يا همهجا را يخ فرا گرفته بود و… بر همانها تيمم شود [زيرا صعيد مطلق وجهالارض است و مصداق اَتَم آن در حجاز سنگ، خاك و… بوده است اما مصداقها منحصر به آن نيست، پس در مناطق قطبي صعيد همان يخهاست و در مناطق برفخيز در زمستان صعيد همان برفهاست.] اما تا زمين معمولي پيدا شود مقدم شود.
73- از آنچه گذشت معلوم شد كه عنوان فاقد الطهورين، عنوان ذهني است اما در عالم واقع يا آب وجود دارد كه وضو يا غسل انجام ميشود يا وجود ندارد كه بر فراوانترين چيزي كه همهجا را پوشانيده و به آن زمين ميگويند تيمم ميشود. [عنوان فاقد الطهورين از اهل سنّت است و ائمهي ما فرمودهاند: «اذا فاتك الماء لم يفتك الارض»]
74- كسي كه نميتواند بر خاك، سنگ و… تيمم كند بر گرد و غبار حاصل از آن تيمم نمايد و كسي كه نميتواند بر زمين خشك تيمم كند بر زمين نمناك تيمم نمايد و در نبود تمامي اينها نوبت به مراحل بعدي ميرسد.
75- در تيمم بايد اثري از زمين به اعضاي بدن برسد، حال ممكن است اين اثر گرد حاصل از برخورد دست با زمين باشد يا سردي و گرمي حاصل از آن. بنابراين دست بايد به زمين زده شود و از آن اثر پذيرد.
76- كسي كه برف يا يخ دارد، چنانچه ممكن است آنها را تبديل به آب كند و وضو بگيرد يا غسل كند، نوبت به تيمم نميرسد ولي اگر ممكن نيست و برخي از زمين را برف پوشانده و برخي خالي از برف است بر زمين خالي تيمم كند.
77- تيمم بر ديوار گلي جايز است ولي بر ديوار كاهگلي تيمم نكند، مگر اينكه كاه بسيار كم باشد به طوريكه در نظر نيايد، يا غير آن ديوار چيز ديگري نيابد.
78- مستحب است كه در تيمم، دست به قسمتهاي برآمدهي از زمين زده شود. [زيرا آن قسمتها از نجس بودن دورترند.]
79- كسي كه وظيفهاش تيمم به غبار است، احتياطاً آنچه را كه غبارش بيشتر است مقدّم بدارد.
80- اگر يقين داشته باشد كه تيمم بر چيزي صحيح است و بر آن تيمم نمايد بعد بفهمد كه تيمم بر آن صحيح نبوده، بعيد نيست كه تيمم و نمازهايش صحيح باشد [زيرا او به وظيفهي ظاهري خود عمل كرده و مفهوم حديث «لا تعاد» جايي را ميگيرد كه اصلاً طهارتي حاصل نكرده باشد.]
81- چيزي كه بر آن تيمم ميشود بايد پاك باشد و تيمم بر اشياء نجس باطل است، بله اگر پارچه يا فرش نجس بود ولي گرد و غبار آن نجس نبود و بر آن گرد و غبار تيمم شد، تيمم صحيح است.
82- در تيمم اگر تمامي آنچه كه در مرتبهي متقدّم است نجس بود نوبت به مرحله بعدي ميرسد.
83- نجس بودن تمامي آنچه تيمم بر آن صحيح است، بيمعناست [زيرا طهارت و نجاست همان نظيف و پليد عرفي است و مطلق وجهالارض نيز عام است و معنا ندارد كه تمامي روي زمين نجس باشد.]
84- غصب نمودن خاك تيمم مكان تيمم و فضاي آن حرام است ولي موجب بطلان تيمم نميشود. [زيرا حرمت تكليفي بطلان وضعي را به همراه ندارد.]
85- اگر خاك تيمم در ظرف طلا و يا نقره باشد موجب بطلان تيمم نميگردد. [زيرا تصرف حرام، حكم وضعي بطلان را به همراه ندارد.]
86- اگر دو خاك داشت كه يكي غیر معیّنِ از آنها نجس بود به هر دوي آنها تيمم كند ولي اگر دو خاك داشت كه يكي از آنها غصبي بود تيمم به يكي از آنها كافي است. [زيرا مالك، ملكيتش مطلق نيست تا حتي از تيمم نيز منع كند.]
87- اگر يكي از آب يا خاك غصبي بود و محذور ديگري در بين نبود وضو ميگيرد.
88- كسي كه در مكان غصبي محبوس است ميتواند در آنجا وضو بگيرد يا تيمم كند. [زيرا مالك ملك آنگونه مطلق نيست كه منعش از اين تصرفات نافذ باشد.]
89- استحمام كردن محبوس در مكان غصبي و نيز شستن لباس براي او از باب اضطرار جايز است.
چگونگي تيمم
بهترين گونه تيمم آن است كه دو كف دست با هم به زمين زده شود و آن دو به پيشاني كشيده شود و بعد از آن با كف دست چپ پشت دست راست و بعد از آن با كف دست راست پشت دست چپ كشيده شود.
90- بعيد نيست كه وضع كف دستها بر زمين كافي باشد و همچنين بعيد نيست كه بتوان كف دستها را يكي پس از ديگري بر زمين گذاشت.
91- لازم نيست كه تمامي كف دستها به تمامي پيشاني كشيده شود. [به خاطر حرف باء در «فامسحوا بوجوهكم»]
92- كشيدن تمامي كف هر دست بر تمامي پشت دست ديگر مطابق احتياط است وگرنه همان مقدار متعارف كافي است.
93- كشيدن دست بر مقداري از مچ به عنوان مقدمهي علمي لازم نيست. [چون مقدار لازم كمتر از مقدار بيان شده است.]
شرايط تيمم
الف) نيّت كند كه چون از وضو يا غسل معذور است به جاي آنها تيمم ميكند.
ب) هم زمان با نيّت دو كف دست را – احتياطاً با هم – به زمين بزند.
ج) در حال اختيار، افعال تيمم را خود فرد، بدون كمك از ديگري انجام دهد.
د) افعال تيمم را پشت سر هم انجام دهد و بين آنها فاصلهي طولاني نيندازد.
هـ) ترتيب مطرح شده بين پيشاني، دست راست و دست چپ رعايت شود.
و) به طور متعارف از بالا به پايين مسح صورت پذيرد. [همانگونه كه در وضو بيان شد اين كار حُسن عرفي دارد نه وجوب شرعي]
ز) در حال اختيار بين ماسح و ممسوح، حائل و مانعي نباشد.
ح) در حال اختيار، ماسح و ممسوح پاك باشند.
ط) مسح كننده را بر مسح شده مرور دهد نه برعكس، بنابراين دستها را به پيشاني بكشد نه پيشاني را به دستها.
94- مخالفت ترتيب بين دستها باطل كنندهي تيمم نيست.
95- اگر كف دستها نجس است بايد آنها را پاك كند و اگر ممكن نيست و نجاست سرايتكننده ندارد با همانها تيمم كند.
96- فردي كه يك دست دارد همان را به زمين ميزند و بر پيشاني ميكشد و سپس پشت همان دست را به زمين ميكشد.
97- كسي كه هر دو دستش قطع شده يا از كار افتاده پيشاني را به زمين ميكشد.
98- داشتن انگشتر و نظير آن مانع تيمم نميشود. [زيرا گفته شد كه لازم نيست تمامي ماسح بر تمامي ممسوح كشيده شود] اگرچه احتياط در، در آوردن آن است.
99- لازم نيست كه در نيّت مشخص كند تيمم او بدل از وضو و يا غسل است و نيز لازم نيست نوع آن غسل را مشخص كند.
100- لازم نيست غايت و هدف از تيمم را مشخص كند. [زيرا در هنگام نبودن آب خود تيمم داراي استحباب نفسي است.]
101- اگر اشتباهاً به جاي تيمم بدل از غسل ، بدل از وضو را قصد كرد و يا بالعكس و يا به جاي بدل از يك غسل، بدل از غسل ديگري را قصد كرد، تيممش صحيح است.
102- اگر بعد از تيمم در صحّت آن شك كرد بنا را بر صحّت بگذارد، همچنين اگر بعد از تيمم دادن هر عضوي در صحّت آن شك كرد بنا را بر صحّت بگذارد.
103- اگر بعد از تيمم بداند كه پيشاني را تيمم نداده تيمم را از سر بگيرد و اگر بفهمد دست راست را تيمم نداده است در صورتيكه موالات به هم نخورده ميتواند آن را و سپس احتياطاً دست چپ را تيمم دهد و اگر دست چپ را تيمم نداده در صورتيكه موالات به هم نخورده ميتواند فقط آن را تيمم دهد و اگر موالات به هم خورده بايد تيمم از سر گرفته شود.
[يادآوري: در برخي روايات، تيمم با وضو خلط شده و كلمهي مرتين مرتين كه مربوط به وضو است در آن آورده شده و همين منشأ شده كه برخي علاوه بر اينكه زدن دست بر زمين را در اول تيمم واجب ميدانند، دو مرتبه براي مسح دستها زدن دست بر زمين را مستحب يا مطابق احتياط بدانند.]
104- تيمم اگرچه مستحب نفسي است اما بنابر مشهور و احتياط واجب، نميتوان قبل از دخول وقت نماز براي آن نماز تيمم كرد، اگرچه به عنوان آماده شدن براي نماز اول وقت باشد، بله اگر به قصد ديگري نظير قرآن خواندن تيمم كرد هنگاميكه وقت داخل شد، اگر وظيفهاش تيمم است ميتواند با آن نماز بخواند.
105- اگر براي غايتي تيمم كرد تا ماداميكه عذرش باقي است و حدثي از او سر نزده تيممش باقي است بنابراين معذوري كه براي نماز صبح تيمم كرده و عذر او تا ظهر باقي است تيمم او نيز باقي است.
106- كسي كه يقين دارد تا آخر وقت عذرش برطرف ميشود، احتياطاً بايد صبر كند تا اگر عذرش برطرف شد با وضو يا غسل، نماز خود را بخواند و اگر عذرش برطرف نشد تيمم كند اما كسيكه يقين ندارد عذر او برطرف ميشود ميتواند در همان اول وقت تيمم كند و نماز خود را بخواند.
107- اگر براي نماز سابق و يا براي غايتي ديگر تيمم كرده و وقت نماز داخل شد و تيممش را نقض نكرده ميتواند با آن نماز بخواند.
108- مراد از تأخير نماز و تأخير تيمم، تأخير عرفي است نه آن مقداري كه از انجام مستحبات بازماند.
109- مكلّف براي انجام نمازهاي قضاي خود ميتواند تيمم كند و واجب نيست كه تا زوال عذر، نمازهاي قضايش را به تأخير بيندازد، مگر كسيكه علم دارد به زودي عذرش برطرف ميشود.
110- كسيكه نميداند تا آخر وقت عذرش برطرف ميشود ميتواند نافلههايي را كه وقت مشخص دارد در اول وقتش بخواند.
111- كسيكه معتقد بود وقت تنگ است، بنابراين تيمم كرد و نماز خواند نمازش صحيح است، اگرچه اعتقادش خلاف واقع باشد.
112- نمازهايي كه به خاطر داشتن عذر، با تيمم خوانده، صحيح است و اعاده يا قضا ندارد مگر در چند مورد كه سزاوار است اعاده شود. [بعيد نيست كه حكم به اعاده، كفارهي او باشد نه اينكه نماز اولي كافي نباشد.]
الف) اگر آب براي او ضرر داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.
ب) كسيكه ميدانسته يا احتمال ميداده كه آب پيدا نميكند و عمداً خود را جنب كرده است.
ج) كسيكه عمداً به جستوجوي آب نرود و در آخر وقت با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستوجو كرده بود آب يافته بود.
د) كسيكه عمداً نمازش را نخوانده و در تنگي وقت آن را با تيمم خوانده است.
هـ) كسيكه ميدانسته يا احتمال ميداده كه آب پيدا نميكند و با اينحال آبها را ريخته است.
113- كسيكه به خاطر شلوغي جمعيت و فوت از دست رفتن نماز جمعه، براي آن تيمم كرده، واجب است كه آن نماز را با وضو اعاده كند.
114- هر چيزي كه وضو يا غسل را باطل ميكرد تيمم بدل از آنها را نيز باطل ميكند، افزون بر اين، يافت شدن آب و زوال عذر نيز تيمم را باطل ميكند.
115- اگر قبل از خواندن نماز، عذر برطرف شد، با آن تيمم نميتوان نماز خواند، اگر چه دوباره عذر ديگري يا همان عذر تجديد شود، مگر اينكه فاصله برطرف شدن عذر بسيار كم باشد.
116- اگر به خاطر عذر، با تيمم وارد نماز شد و آنگاه عذر برطرف شد نمازش صحيح است چه قبل از ركوع ركعت اول باشد چه بعد از آن.
117- طبق نظر مشهور، غير نماز مانند نماز نيست بنابراين اگر با تيمم وارد طواف شد و قبل از اتمام آن – ولو در دور هفتم – عذرش برطرف شد، بايد طواف را با وضو يا غسل اعاده كند اما با تفحّص اجمالي به نظر ميرسد كه شارع بيش از نصف را به منزلهي تمام به حساب ميآورد پس اگر بيش از نصف طواف را انجام داده، كفايت كردن همان بعيد نيست، اگرچه احتياط، عمل به فتواي مشهور است.
118- كسيكه با تيمم نماز ميخواند برايش جايز نيست كه براي نماز قضاي از ميّت اجير شود، حتي اگر قبلاً اجير شده باشد نيز، صحيح بودن عملش مشكل است بنابراين احتياط ترك نشود.
119- كسيكه قبل از وقت نماز بداند اگر تيمم را به تأخير بيندازد بعد از وقت نميتواند تيمم كند بايد براي غايتي غير از آماده شدن براي نماز تيمم كند و پس از وارد شدن وقت با آن تيمم نماز بخواند.
120- اگر شك كند كه مانعي بر اعضاي تيمم وجود دارد يا خير تفحّص لازم نيست زيرا در تيمم لازم نيست كه همهي اعضا مسح شود بلكه مسمّاي مسح كافي است.