سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
فایل صوتی درس: کلیک کنید
متن درس:
نکات درس تفسیر در تاریخ 12/11/1400
تفسیر آیات 60 و 61 سوره انعام
خدا بر بندگانش چيره است و براي حفظ آنان نگهبان ميفرستد نه اينكه به آنان ستم كند و پيامبر(ص) كه ولايت پيدا كرد قرض مقروضان را ادا كرد نه اينكه مال آنان را تصاحب كند يا با تورّم و مالياتهاي بي رويه و.. بر گرده آنان فشار آورد.
وَ هُوَ اَلَّذِي يَتَوَفّٰاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ مٰا جَرَحْتُمْ بِالنَّهٰارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضىٰ أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمٰا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿الأنعام، 60﴾
او کسی است که شبانگاهان [روح] شما را [به وقت خواب] میگیرد، و آنچه را در روز [از نیکی و بدی] به دست آوردهايد میداند؛ سپس شما را در آن [از خواب] بر میانگیزد تا اجل مُعّین سر آید؛ آن گاه بازگشت شما به سوی اوست؛ سپس شما را به آنچه همواره انجام میدادید آگاه میکند.
وَ هُوَ اَلْقٰاهِرُ فَوْقَ عِبٰادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتّٰى إِذٰا جٰاءَ أَحَدَكُمُ اَلْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنٰا وَ هُمْ لاٰ يُفَرِّطُونَ ﴿الأنعام، 61﴾
و اوست که بر بندگانش چیره و غالب است، و همواره نگهبانانی [از فرشتگان] برای [حفاظتِ] شما [از حوادث و بلاها] میفرستد تا هنگامی که یکی از شما را مرگ در رسد [در این وقت] فرستادگان ما جانش را میگیرند؛ و آنان [در مأموریت خود] کوتاهی نمیکنند.
نکته 1: تعبیر كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ در انتهای آیه 60 استمرار را میرساند و دلالت دارد این تعبیر مربوط به استمرار گناه است و با این احتمال که خطاب به مشرکین مکه باشد اشاره به این دارد که خدا در روز قیامت به شما خبر میدهد که چقدر پیامبر(ص) را اذیت میکردید. همچنین این جمله جنبۀ تهدیدی دارد و میخواهد بگوید اگر کار بد داشتید خدا به شما خبر میدهد. البته این جمله صراحتا دلالت بر عذاب ندارد ولی تعریضی به عذاب اتحادی دارد.
نکته 2: مراد از تعبیر فَوْقَ عِبٰادِهِ در آیه 61 بالای مادی و جسمی نیست. کلمات فوق و سماء در عربی ضرورتا به معنای بالای مادی نیستند بلکه به مقام بالا و والا نیز اطلاق میشوند مثلا گفته میشود فلان شخص از لحاظ علمی، بالا است. در ذیل آیه 18 سوره انعام در رابطۀ با چیرگی خدا بر بندگان بیشتر سخن گفتیم که در این زمینه میتوانید به تفسیر آن آیه مراجعه کنید.
نکته 3: ثمرۀ «وَ هُوَ اَلْقٰاهِرُ فَوْقَ عِبٰادِهِ» جملۀ «وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً» است. خدایی که قاهر است ثمرهاش بگیر و ببند نیست بلکه اتفاقا چون خدا بر بندگان مسلط است برای ما نگهبان میفرستد تا سالم بمانیم. حوادث ناگواری در طول زندگی پیش میآید که خودمان میگوییم معجزه آسا نجات پیدا کردیم. شاعر میگوید:
گر نگهبان من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
به خصوص در مورد بچه این حفاظت الهی را زیاد میبینیم. این را خداشناسی تجربی میگویند. پس چیرگی خدا بر بندگان به زندان و شکنجه و عذاب نیست بلکه اتفاقا خدایی که چیره است با مهربانی به فکر بندگانش است.
خدا مثل شاهِ مسلط بر یک کشور نیست که اگر به اسبش یابو گفته شد قتل و زندان به راه بیندازد. افراد مسلط و زور دار از منتقدین خود انتقام میگیرند و کسی نباید به آنها انتقاد کند اما خدایی که قاهر است چنین نمیکند. حتی عذاب الهی نیز عين خود عمل ماست. مثل حسود كه در حسادت خود ميسوزد، نه اینکه خدا عذاب بکند.
نکته 4: چه مسلمان و چه غیر مسلمان به عنایت الهی زندهاند. خدا چه در حوادث فردی و چه در حوادث جمعی به فکر بندگانش است. گاهی اوقات خبر میآید که فلان شهابسنگ يا ستارۀ دنبالهدار قرار است به زمین بخورد و زمین را نابود کند ولی به لطف خدا به جوّ زمین میخورد و منحرف میشود. پس قهاریت خدا به این نحو است که ما را حفظ میکند. گاهی اوقات ما خدا را بد معرفی میکنیم. به خصوص ما چون در ایران شاه داشتهایم خدا را مثل شاه تصور کردهایم. خدایی تصور میکنیم که هميشه خشم ميگيرد. وزیر دارد و باید شفیع در خانۀ او برد. خدایی تصور میکنیم که مثل شاه تجاوزکار است. ولی باید توجه داشته باشیم که خدا اصلا اینگونه نیست.
خدا تا آخر عمر بر ما حفظة میفرستد. پیوسته اموری وجود دارد که اگر حفظة نباشد ما نابود خواهیم شد ولی خدا با مهربانی خود حافظانی بر ما میفرستد تا اینکه اجل مسمی رخ دهد و هرکسی به نحوی بمیرد.
نکته 5: بر طبق آیه 61 خدایی که قاهر است حتی وقتی مرگ ما فرا میرسد نمیگذارد ما نابود شویم بلکه رسلی میفرستد که ما را تحویل بگیرند. پس حتی در حین مرگ نیز خدا به فکر بندگانش است.
نکته 6: با مرگ، روحِ ما كاملا تحويل گرفته ميشود و جسم ما اگرچه صورت اولیهاش را که به شکل انسان بود از دست میدهد اما چه بسا اطلاعات و ژنها همگی محفوظ بماند. پس توفّی اگر مربوط به جسم باشد مربوط به اطلاعات و ژنهایی است که همگی دریافت میشوند. پس هیچ کار ما از بین نمیرود.
نکته 7: حال که فهمیدیم همۀ کارهای ما ثبت و ضبط است سعی کنیم دنبال علم برویم تا متکامل شویم. دنبال من بَرین برویم نه دنبالِ من فُرودین.
نکته 8: تعبیر وَ هُمْ لاٰ يُفَرِّطُونَ در انتهای آیه 61 به این معنا است که ملائکۀ الهی در دریافت انسان هیچ چیزی را کم نمیگذارند بلکه همانی که هستیم را دریافت میکنند. پس کسی پس از مرگ نمیگوید فلان عمل من جا ماند.
نکته 9: تا کنون گفتیم شاهان وقتی مسلط میشدند ظلم میکردند ولی رهبران الهی وقتی چیره میشدند بهترین رفتارها را داشتهاند. خوب است مثالی بزنم. در سوره احزاب که در اوج قدرت پیامبر(ص) نازل شده است چنین آمده است:
اَلنَّبِيُّ أَوْلىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ﴿الأحزاب، 6﴾
پیامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است.
حال پیامبری که از مؤمنان نسبت به خودشان اولی است چه میکند؟ پیامبر(ص) که اولی شد چگونه رفتار کرد؟ حدیثهایی که در ذیل این آیه است را مطالعه کنید تا معلوم شود مراد از اولویت پیامبر(ص) چیست؟
در ذیل این آیه در روایات شیعه و اهل سنت آمده است که اگر کسی از دنیا رفت و مالي دارد از آنِ وارث اوست و اگر قرضی بدهکار بود بر عهدۀ من است که قرض او را ادا کنم.
به این روایت توجه کنید:
أَنَا أَوْلَى بِکُلِّ مُؤْمِن مِنْ نَفْسِهِ، وَ مَنْ تَرَکَ مَالاً فَلِلْوَارِثِ وَ مَنْ تَرَکَ دَیْناً أَوْ ضَیَاعاً فَإِلَیَّ وَ عَلَیَّ؛
(من از هر مؤمنى نسبت به او اولى هستم، کسى که مالى از خود بگذارد، براى وارث او است، و کسى که بدهکار از دنیا برود و یا فرزند و عیالى بگذارد کفالت آنها بر عهده من است)
«وسائل الشیعه»، جلد 17، صفحه 551 – «صحیح بخارى» جلد 6، صفحه 145
پس اولیت پیامبر(ص) برای این است که قرض بدهکاران را بدهد نه اینکه هر جوری که میشود مال مردم را بالا بکشد.
تورّم که در کشور ما دو رقمی است به معنای مال مردم را بالا کشیدن است. 40 سال است مال مردم بالا کشیده میشود. در واقع مالیاتهایی را از قشر مستضعف با نامهای مختلف میگیرند. سال به سال سفرۀ مردم کوچکتر میشود. یادم هست ابتدا که منبر میرفتم سکه میدادند. بعدا نیم سکه دادند و به جایی رسیده که مثلا 100 هزار تومان میدهند كه يكصدم آن زمان است.
پس ولایت پیامبر(ص) به معنای به فکر مردم بودن است ولی امروز با اين تورّم دائما سفرۀ مردم کوچک میشود.
پس نباید کار مدعیان اسلام را به پای اسلام گذاشت. اینکه امروزه به خاطر رفتار حکومتهای اسلامی پیامبر(ص) را متهم میکنند باید با صدای بلند اعلام کنیم که این دو ربطی به هم ندارند.