چند نکته پیرامون قتل دختر اهوازی
متن سخنرانی احمد عابدینی در مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در جمع معلمان و اساتید دانشگاه در کلاب هاوس
بسم الله الرحمن الرحيم
خوشحالم كه در جمع فرهنگياني هستم كه ميخواهند يكي از مشكلات حادّ روز يعني قتل يك خانم به دست شوهرش را بررسي كنند تا تدبيري انديشيده شود كه ان شاء الله حوادثي از اين قبيل ديگر اتفاق نيفتد. در اين رابطه بنده چند نكته را بيان ميكنم.
نکته 1: از لحاظ فقهی تبعیضی که بین «پدر و فرزند» و همچنین بین «زن و شوهر» گفته شده است به نظر من صحيح نيست و در این زمینه کتابی نوشتهام با نام «ساختار شکنی در مباحث قصاص» و در آنجا مستدل بيان كردهام که بین زن و مرد تفاوتی در قصاص نیست. اینکه گفته شده اگر مرد، زنی را کشت قصاص نمیشود تا نصف دیه به او پرداخت شود به نظر بنده برداشت صحيحي نيست و قضيه خارجيه بوده و مربوط به مردي است كه زنش را كشته و اولياي زن ميخواستهاند مرد را بكشند، آنگاه براي اينكه بچههاي اين زن و مردْ مالي براي زندگي داشته باشند چنين مطلبي در روايات آمده است.
همچنین اینکه در فقه گفتهاند اگر پدر، فرزند را عمدا کشت، کشته نمیشود این مطلب نیز برداشت صحيحي نيست و روایت «لا یقتل الوالد بولده» برای این بوده که معمولا یا پدر عمدا بچهاش را نمیکشد یا کسی از دست او شکایت نمی کرده، نه اینکه تبعیضی باشد.
همچنين نميتوان تركيبي از اين دو استثنا درست كرد كه خويشان كسي با قاتل هماهنگي كنند و فردي را بكشند تا خون او هدر رود؛ زيرا خون هيچ انساني هدر نيست و نبايد ريخته شود.
بنده این کتاب را برای جامعه مدرسین و فقهای شورای نگهبان فرستادم. به خصوص این کتاب را برای آیت الله دری نجف آبادی فرستادم و ایشان به آيت الله جنتی داده بود ولی او گفته بود وقت ندارم بخوانم و خودشان قانون مجازات اسلامي فعلي را تصويب كردند که به نظر بنده اشكالات فراواني دارد. بنده حاضرم براي رفع اين نقيصه در جمع اهل علم مباحثه کنم و در نشست علمي در اين زمينه شركت كنم تا از هدر رفتن خونها جلو گيري شود و زمينه حذف قانونهاي تبعيض آميز فراهم شود.
نکته 2: اینکه در امور خانواده تنها مردان قاضی باشند باعث میشود که اصلا عدالت اجرا نشود چون مرد، زن را درک نمیکند. پس اینکه قاضی امور خانواده همیشه مرد باشد قضاوتش مردانه است. در دادگاه خانواده اگر بخواهیم عادلانه حکم شود باید یک قاضی زن و یک وکیل زن هم داشته باشیم تا درک درستی از مشکل حاصل شود.
ممکن است زن به قاضی مرد بگوید شوهرم يا فلان مرد فریاد زد و من ترسیدم و قاضی که مرد است بگوید یک فریاد که ترس ندارد.
ممکن است زن بگوید بچهام گرسنه بود و به همین خاطر تنفروشی کردم و قاضی که مرد است این را درک نکند که محبت مادر به فرزندش چقدر زیاد است.
روحیۀ خانم با آقا متفاوت است. پس اگر قاضیان تنها مرد باشند این یک بیعدالتی بزرگ است.
به نظر بنده زن میتواند قاضی و مجتهد و حتی مرجع تقلید باشد. پس این مسأله را نیز که به فقه اسلامی نسبت میدهند که زن نمیتواند قاضی باشد بنده به این نظر معترضم. به خصوص در نزاعهای خانواده وجود یک قاضی زن امری ضروری است.
در آیه 35 سوره نساء که بحث نزاع بین زن و شوهر مطرح شده است از حَکَم سخن گفته شده و اصلا نگفته است که حَکَم حتما باید مرد باشد.
همچنین طبق آیۀ 233 سوره بقره زن و مرد باید در امر شیردهی به فرزنداشان با یکدیگر مشورت کنند.
پس باید بانوان را در مباحث خانوادگی وارد کرده و از آنها نظرخواهی کرد.
نکته 3: معلم و روحانی و همه باید تلاش کنند تا خشونت و قتل از جامعه دور شود. پیامبر(ص) در جامعهای مبعوث شد که دختران را زنده به گور میکردند و حتی پسران را از ترس فقر میکشتند.
پیامبر(ص) در چنین جامعهای مقام زن را آرام آرام به اندازهای بالا آورد که طبق آیه 71 سوره توبه براي او مقام ولایت که بالاترین مقام در اسلام است را نيز تثبيت كرد.
این بحث را مفصلا در ابتدای جلد 11 تفسیر ترتیبی قرآن آوردهام که اسلام زن را از کشتن نجات داد و او را به جایی رساند که حتی بتواند مقام ولایت داشته باشد.
پس یک زن مؤمن ميتواند قاضي، مرجع تقليد و وليّ شود و بر زن و مرد ولایت داشته باشد و حتی مسئول یک کشور باشد. در کتاب اسد الغابة که راجع به صحابۀ پیامبر(ص) است و هفت جلد است یک جلد آن راجع به زنان زمان پیامبر(ص) است. زنان در زمان پیامبر(ص) رشد کردند و حتی در بیعتها شرکت میکردند ولي پس از پيامبر(ص) كمكم زنان را خانه نشين كردند.
پیامبر اکرم(ص) آنقدر خوب رفتار کرد تا كشتن دختران و به طور كلي قتل اولاد تمام شد. ما نیز باید مثل او عمل کنیم.
ما معلمان و آخوندها و مسئولان چه کردیم که جامعه اینقدر خشن شده است؟ بسیاری از ما به یاد داریم که روزهای اول انقلاب مردم با یکدیگر بسیار مهربان بودند و به درد هم رسیدگی میکردند. چه شد که این قدر بد شدیم؟!
در این زمینه، هم مسئولان مقصر هستند و هم مردم و هم معلمان و هم مبلغان دینی. متأسفانه بودجهها صرف کارهای غیر ضروری میشود. کشوری که بودجۀ نظامی آن بیشتر از بودجۀ مراكز علمي تحقيقاتي فرهنگی باشد چنین کشوری رو به افول است.
در کشور ما معلم دنبال حقوق ابتدایی خودش است ولی برای مرقد و ضریح آنقدر پول خرج میشود که کمبود بودجه در آن وجود ندارد.
نکته 4: توجه به این مطلب ضروری است که امر به معروف و نهی از منکر، مجازات، حدود و دیات جزو علوم آلی هستند یعنی طریقیت دارد نه موضوعیت یعنی قرار است به جامعهای برسیم که در آن قتل نباشد نه اينكه بعد از چهل و سه سال از انقلاب اينقدر قتل داشته باشيم.
پس نباید مجازات کردن را تبلیغ کرد. این چیزها موضوعیت ندارد. باید کاری کنیم که قتل تمام شود. پیامبر(ص) مردم را به جایی رساند که به قول آیت الله جوادی آملی انسانهای خشن و آدمکش با ناخن به در میزدند.
پس اگر بعد از 43 سال به اینجا رسیدهایم معلوم است كه راه را اشتباه رفتهایم و باید عوض شویم.
نکته 5: با روندی که پیش میرویم زنان نیز به خشونت کشیده میشوند. ممکن است یک زن با خود بگوید قبل از اینکه شوهر یا پدر، من را بکشد من آنها را میکشم. اگر قانون اصلاح نشود زنها نیز به خشونت کشیده میشوند و آنها نیز به پدرکشی یا شوهرکشی رو میآورند و جامعه براي همه نا امن ميشود پس زود بايد قانونهاي ناعادلانه، عادلانه شود.
پس اگر جلو خشونت گرفته نشود مردان نیز امنیت خود را از دست خواهند داد.
هيچكس نباید در مورد چنین حوادثی بگوید فضای مجازی را ببندیم بلکه همه باید عقلمان را بکار بیندازيم كه چه كنيم خشونت كم بشود.
و اما در آخر به خاطرۀ یکی از دوستانم که در کانادا زندگی میکند اشاره کنم. او میگفت در کانادا شاهد بودم که وقتی تیم ورزشی پیروز شد عدهای برای خوشحالی به خیابان ریختند و حتی اموال عمومی را شکستند ولی پلیس هیچ برخوردی با آنها نمیکرد.
وقتی علت را جویا شده بود فهمیده بود که دانشمندان علوم اجتماعی گفته بودند که وقتی تیمی پیروز شد چنین اتفاقی طبیعتا رخ خواهد داد و پلیس نباید دخالت کند و الا افرادی کشته خواهند شد چرا که در دیگر موارد که پلیس دخالت کرده بود چند نفر کشته شده بودند.
مشاهده میکنید که در دیگر کشورها برای جلوگیری از قتل حتی حاضر میشوند با کسانی که اموال عمومی را تخریب ميکنند برخوردی نکنند تا كسي كشته نشود، ماهم انشاء الله براي جان افراد احترام بيشتري قائل شويم و كاري كنيم كه به تدريج قتل پايان پذيرد.
پس باید به حرف دانشمندان علوم اجتماعی بها داد. ما آخوندها باید بدانیم که خیلی چیزها را نمیدانیم. متأسفانه گاهي حرف یک زن جامعهشناس قبول نمیشود ولی حرف یک امام جماعت بی سواد مسجد قبول میشود.
برخی فکر میکنند اگر اینترنت را بستند کار حل میشود. آنها توجه نمیکنند که علم پیشرفت کرده و فیلتر شکن آمده است و روز به روز دستگاههاي مجهزتري ميايد پس بايد فرهنگ خشونت را از بين برد.
به امید جامعهای دور از خشونت و قتل
احمد عابدیني 23/11/1400