تفسیر آیات 68 و 71 سوره انعام در تاریخ 8 اسفند 1400

تفسیر آیات 68 و 71 سوره انعام در تاریخ 8 اسفند 1400

نکات درس تفسیر در تاریخ 8/12/1400

تفسیر آیات 68 و 71 سوره انعام

مجالسي كه نبايد در آنها نشست. طبق احاديث نور الثقلين ج 1 ص725 حديث 113 تا ص728 حديث 126

وَ إِذٰا رَأَيْتَ اَلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيٰاتِنٰا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّٰى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمّٰا يُنْسِيَنَّكَ اَلشَّيْطٰانُ فَلاٰ تَقْعُدْ بَعْدَ اَلذِّكْرىٰ مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ  ﴿الأنعام‏، 68﴾

و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما به یاوه گویی می‌پردازند از آنان روی گردان تا در سخنی دیگر در آیند. و اگر شیطان تو را به فراموشی اندازد، پس از توجّه با گروه ستمکاران منشین.

قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مٰا لاٰ يَنْفَعُنٰا وَ لاٰ يَضُرُّنٰا وَ نُرَدُّ عَلىٰ أَعْقٰابِنٰا بَعْدَ إِذْ هَدٰانَا اَللّٰهُ كَالَّذِي اِسْتَهْوَتْهُ اَلشَّيٰاطِينُ فِي اَلْأَرْضِ حَيْرٰانَ لَهُ أَصْحٰابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى اَلْهُدَى اِئْتِنٰا قُلْ إِنَّ هُدَى اَللّٰهِ هُوَ اَلْهُدىٰ وَ أُمِرْنٰا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ اَلْعٰالَمِينَ  ﴿الأنعام‏، 71﴾

بگو: آیا به جای خدا چيزي را بپرستیم که نه سودی به ما مي‌رساند و نه زیانی، و [آيا] پس از آنکه خدا ما را هدایت کرد، به عقب برگرديم؟ مانند کسی که شیاطین عقلش را ربوده اند و در زمین سرگردان است، در حالی که برای او یارانی است که وی را به سوی هدایت [ادعايي خودشان] دعوت می‌کنند که به جانب ما بیا. بگو: یقیناً هدایت خدا همان هدایت [واقعی] است، و ما مأموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.

نکته 1: در کتاب نور الثقلین احادیثی در مورد آیه 68 آمده است که خوب است به آنها اشاره شود.

حدیث اول: در کتاب نور الثقلین،ج1،ص725،ح113 این حدیث از کتاب اصول کافی نقل شده است:

الْحـُسـَيـْنُ بـْنُ مـُحـَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مـُوسـَى قـَالَ حَدَّثَنِي أَخِى وَ عَمِّى عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ثَلَاثَةُ مَجَالِسَ يَمْقُتُهَا اللَّهُ وَ يُرْسِلُ نَقِمَتَهُ عَلَى أَهْلِهَا فَلَا تُقَاعِدُوهُمْ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ مَجْلِساً فِيهِ مَنْ يَصِفُ لِسَانُهُ كَذِباً فِى فُتْيَاهُ وَ مَجْلِساً ذِكْرُ أَعْدَائِنَا فِيهِ جَدِيدٌ وَ ذِكْرُنَا فِيهِ رَثٌّ وَ مَجْلِساً فِيهِ مَنْ يـَصـُدُّ عـَنَّا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ قَالَ ثُمَّ تَلَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثَ آيَاتٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ كَأَنَّمَا كُنَّ فِى فِيهِ أَوْ قَالَ فِى كَفِّهِ وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عـَدْواً بـِغـَيـْرِ عـِلْمٍ وَ إِذ ا رَأَيـْتَ الَّذِيـنَ يـَخـُوضـُونَ فـِى آياتـِنا فـَأَعـْرِضْ عـَنْهُمْ حَتّى يـَخـُوضـُوا فـِى حـَدِيـثٍ غـَيـْرِهِ وَ لا تـَقـُولُوا لِما تـَصـِفُ أَلْسـِنـَتـُكـُمُ الْكـَذِبَ هذا حَلالٌ وَهذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ(اصول كافى جلد 4 صفحه :87 رواية :12)

ترجمه: از امام صادق(ع) نقل شده است که: سه مجلس است كه خداوند آنها را دشمن دارد، و عذاب خـود را بر اهل آن بفرستد، پس با آنان ننشينيد و مجالست نكنيد، يكى آن مجلسى كه در آن كسى باشد كه در فتواى خود دروغ گويد، و ديگر مجلسى كه ذكر دشمنان ما در آن تازه و نـو، ولى ذكـر مـا در آن كـهـنـه بـاشد، و ديگر مجلسى كه در آن كسى است كه از پيروى مـا(مـردم را) باز مي‌دارد و تو مي‌دانى (كه او چنين كسى است ، عبدالاعلى گويد): سپس حضرت صـادق عـليـه السلام سه آيه از كتاب خدا خواند كه گويا در دهانش بود يا گفت: گويا در مـشـتش بودـ (اول اين آيه بود:

(سوره انعام آيه 108)

وَ لاٰ تَسُبُّوا اَلَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ فَيَسُبُّوا اَللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ  ﴿الأنعام‏، 108﴾

و معبودانی را که کافران به جای خدا می‌پرستند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام خواهند داد. این گونه برای هر امتی عملشان را آراستیم [تا به کیفر لجاجت و عنادشان گمان کنندکه آنچه انجام می  دهند نیکوست،] سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، پس آنان را به اعمالی که همواره انجام می  دادند، آگاه می  کند.

(دوم آيه 68 از همان سوره)

وَ إِذٰا رَأَيْتَ اَلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيٰاتِنٰا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّٰى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمّٰا يُنْسِيَنَّكَ اَلشَّيْطٰانُ فَلاٰ تَقْعُدْ بَعْدَ اَلذِّكْرىٰ مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ  ﴿الأنعام‏، 68﴾

و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما به یاوه گویی می‌پردازند از آنان روی گردان تا در سخنی دیگر در آیند. و اگر شیطان تو را به فراموشی اندازد، پس از توجّه با گروه ستمکاران منشین.

(سـوم آيـه 116 از سـوره نـحـل)

وَ لاٰ تَقُولُوا لِمٰا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ اَلْكَذِبَ هٰذٰا حَلاٰلٌ وَ هٰذٰا حَرٰامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اَللّٰهِ اَلْكَذِبَ إِنَّ اَلَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اَللّٰهِ اَلْكَذِبَ لاٰ يُفْلِحُونَ  ﴿النحل‏، 116﴾

و به سبب دروغی که زبانتان گویای به آن است، نگویید: این حلال است و این حرام، تا به دروغ به خدا افترا بزنید [که این حلال و حرام حکم خداست]؛ مسلماً کسانی که به خدا دروغ می  بندند، رستگار نخواهند شد.

حدیث دوم: عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : فِي قَوْلِ اَللَّهِ « وَ إِذٰا رَأَيْتَ اَلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيٰاتِنٰا  » قَالَ: اَلْكَلاَمُ فِي اَللَّهِ وَ اَلْجِدَالُ فِي اَلْقُرْآنِ « فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّٰى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ  » قَالَ: مِنْهُ اَلْقُصَّاصُ.

ترجمه: امام باقر(ع) در مورد آیه 68 سوره انعام فرمود: این آیه مربوط به گفتار در مورد خدا و جدال در مورد قرآن است و قصه‌گوها از جملۀ این افراد هستند.

حدیث سوم: الإمام زين العابدين عليه السلام :ليس لك أن تقعد مع من شئت؛ لأنّ اللّه تبارك وتعالى يقول: «وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِى ءَايَـتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِى حَدِيثٍ غَيْرِهِى وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَـنُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّــلِمِينَ»

ترجمه: جايز نيست با هر كس رفت و آمد كنى ؛ زيرا خداوند تبارك و تعالى فرموده است : « و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما به یاوه گویی می‌پردازند از آنان روی گردان تا در سخنی دیگر در آیند. و اگر شیطان تو را به فراموشی اندازد، پس از توجّه با گروه ستمکاران منشین.»

حدیث چهارم: عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَى قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ فَلاَ يَقْعُدَنَّ فِي مَجْلِسٍ یُسَبُّ فِيهِ إِمَامٌ أَوْ يُنْتَقَصُ فِيهِ مُؤْمِنٌ .

ترجمه: کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد نباید در مجلسی که امامی در آن فحش داده می‌شود یا مؤمنی در آن تنقیص می‌شود بنشیند.

حدیث پنجم: الإمامُ عليٌّ عليه السلام : فَفَرَضَ على السَّمعِ أن لا تُصغِيَ بهِ إلى المَعاصِي ، فقالَ عَزَّ و جلَّ : «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُم فِي الكِتابِ أنْ إذا سَمِعْتُم آياتِ اللّه ِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهزأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُم حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيرِهِ إنَّكُم إذا مِثْلُهُم إنَّ اللّه َ جامِعُ المُنافِقِينَ و الكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعا.

ترجمه: امام على عليه السلام : پس بر گوش اين وظيفه نهاده شده كه با آن به معاصى گوش ندهى ؛ خداوند عزّ و جلّ فرموده است : «و در اين كتاب بر شما نازل كرد كه چون شنيديد كسانى آيات خدا را انكار مى كنند و آن را به ريشخند مى‌گيرند ، با آنان منشينيد تا آن گاه كه به سخنى ديگر پردازند و گرنه شما نيز همانند آنها خواهيد بود و خدا همه منافقان و كافران را در جهنم گرد مى آورد.

حدیث ششم: فِي أُصُولِ اَلْكَافِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ بُرَيْدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو اَلزُّبَيْرِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ ذَكَرَ حَدِيثاً طَوِيلاً يَقُولُ فِيهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ فَرَضَ اَللَّهُ عَلَى اَلسَّمْعِ أَنْ يَتَنَزَّهَ عَنِ اَلاِسْتِمَاعِ إِلَى مَا حَرَّمَ اَللَّهُ وَ أَنْ يُعْرِضَ عَمَّا لاَ يَحِلُّ لَهُ مِمَّا نَهَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ، وَ اَلْإِصْغَاءِ إِلَى مَا أَسْخَطَ اَللَّهَ فَقَالَ فِي ذَلِكَ. «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي اَلْكِتٰاب»

ترجمه: امام صادق(ع) فرمود: خدا بر گوش واجب کرده است که خود را از شنیدن آنچه خدا حرام کرده است باز دارد و از آنچه بر او حلال نیست اعراض کند و به چیزی که خدا را به خشم می‌آورد میل پیدا نکند. خداوند در قرآن فرموده است: و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما به یاوه گویی می‌پردازند از آنان روی گردان تا در سخنی دیگر در آیند. و اگر شیطان تو را به فراموشی اندازد، پس از توجّه با گروه ستمکاران منشین.

حدیث هفتم: عنه عليه السلام : لا يَنبغي للمؤمنِ أنْ يَجلِسَ مَجلسا يُعصى اللّه ُ فيهِ ولا يَقدِرُ على تغييرِهِ .

ترجمه: امام صادق عليه السلام : سزاوار نيست مؤمن درمجلسى بنشيند كه در آن معصيت خداوند مى‌شود و او نمى تواند آن وضع را تغيير دهد.

حدیث هشتم: روزي امام رضا(ع) (يا امام هادي)(ع) ابوهاشم جعفري (يكي از اصحاب برجسته امامان) را ديد و به او فرمود: چرا تو را مي بينم كه در نزد عبدالرحمن بن يعقوب هستي؟ و با او همنشين مي باشی.

ابوهاشم: عبدالرحمان، دايي من است.

امام: عبدالرحمن درباره خدا، سخن نادرست مي گويد و ذات پاك خدا را به صورت جسم و او را داراي نشانه هاي جسم توصيف مي كند، يا با او همنشين شو و ما را واگذار و يا با ما باش و او را واگذار.

ابوهاشم: او هرچه مي خواهد بگويد، به من چه زياني مي رساند، وقتي كه من عقيده به گفتارش نداشته باشم؟.

امام(ع): آيا نمي ترسي كه عذابي فرود آيد، و آن عذاب، تو را نيز فراگيرد؟

حدیث نهم: كتاب من لا يحضره الفقيه عن محمَّدِ بنِ مُسلمٍ : مَرَّ بي أبو جعفرٍ عليه السلام و أنا جالِسٌ عندَ القاضي بالمَدينةِ ، فدخلتُ علَيهِ مِن الغَدِ فقالَ لي : ما مَجلِسٌ رَأيتُكَ فيه أمسِ؟ قلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، إنّ هذا القاضيَ بي مُكرِمٌ فَرُبَّما جَلَستُ إلَيهِ . فقالَ لي : و ما يُؤْمِنُكَ أن تَنزِلَ اللَّعنَةُ فَتَعُمَّكَ مَعهُ ! .

ترجمه: محمّد بن مسلم مى گويد : امام باقر عليه السلام بر من كه در كنار قاضىِ مدينه نشسته بودم، گذشت. فرداى آن روز كه خدمت آن حضرت رسيدم، به من فرمود: آن چه مجلسى بود كه ديروز تو را در آن جا ديدم؟ عرض كردم: فدايت شوم، اين قاضى نسبت به من لطف و محبّت دارد. لذا گاهى اوقات پيش او مى نشينم.حضرت فرمود: چه تأمينى دارى كه لعنت [خدا بر او ]فرود آيد و تو را هم فرا نگيرد؟

حدیث دهم: الإمام عليّ عليه السلام : مُجالَسَةُ الأَشرارِ تورِثُ سوءَ الظَّنِّ بِالأَخيارِ ، و مُجالَسَةُ الأَخيارِ تُلحِقُ الأَشرارَ بِالأَخيارِ ، و مُجالَسَةُ الفُجّارِ لِلأَبرارِ تُلحِقُ الفُجّارَ بِالأَبرارِ ، فَمَنِ اشتَبَهَ عَلَيكُم أمرُهُ و لَم تَعرِفوا دينَهُ فَانظُروا إلى خُلَطائِهِ ؛ فَإِن كانوا أهلَ دينِ اللّه ِ فَهُوَ عَلى دينِ اللّه ِ ، و إن كانوا عَلى غَيرِ دينِ اللّه ِ فَلا حَظَّ لَهُ مِن دينِ اللّه ِ .

ترجمه: امام على عليه السلام : همنشينى با بدكاران ، بدبينى به نيكان را پديد مى آورد و همنشينى با نيكان ، بدكاران را به نيكان مى پيوندد . لذا هرگاه موقعيّت كسى بر شما مبهم گشت و دين او را نشناختيد ، به معاشرانش بنگريد . اگر اهل دين خدا بودند ، او نيز پيرو دين خداست و اگر پيرو دين خدا نبودند ، او را نيز از دين خدا بهره اى نيست .

حدیث یازدهم: عنه عليه السلام : إيّاكَ و مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ ؛ فإنَّ الشَّرَّ بالشَّرِّ مُلحَقٌ .

ترجمه: امام على عليه السلام : از مصاحبت با فاسقان دورى كن؛ زيرا بدى به بدى مى پيوندد .

حدیث دوازدهم: امام ابى جعفر(علیه‌السلام) فرمود: وقتى مسلمین آیه «فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»(الأنعام/68) را شنیدند به رسول خدا(صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) عرض کردند پس تکلیف ما چیست؟ اگر بنا باشد هر وقت بشنویم که مشرکین قرآن را مسخره مى‏کنند، برخیزیم و برویم باید اصلا داخل مسجد الحرام نشویم، و خانه خدا را طواف نکنیم، براى اینکه همیشه مشرکین در آنجا جمع هستند و با دیدن ما، شروع به استهزاى قرآن مى‏کنند.

در جوابشان این آیه نازل شد:«وَ ما عَلَى الَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ» و آنان را دستور داد که تا آنجا که مى‏توانند مشرکین را تذکر داده و به حقایق دین آشنا کنند.

نکته1: در مورد آیه 71 سه دیدگاه وجود دارد:

الف) مفسرین و مترجمین معمولا این آیه را این‌گونه معنا کرده‌اند:

بگو: آیا به جای خدا معبودی را بپرستیم که نه سودی به ما رساند و نه زیانی؟ و پس از آنکه خدا ما را هدایت کرد [به سبب شرک و بت پرستی] به فرهنگ و فضای جاهلیت بازمان گردانند، مانند کسی که شیاطین عقلش را ربوده اند و در زمین سرگردان [و بی هدف و گمراه] است، در حالی که برای او یارانی است که وی را به سوی هدایت دعوت می  کنند که به جانب ما بیا [ولی او به سبب سرگردانی و حیرت زدگی نمی  پذیرد.] بگو: یقیناً هدایت خدا همان هدایت [واقعی] است، و ما مأموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.

طبق این معنا هدایت در تعبیر يَدْعُونَهُ إِلَى اَلْهُدَى هدایت واقعی گرفته شده است.

ب) به نظر من هدایت در تعبیر يَدْعُونَهُ إِلَى اَلْهُدَى هدایت واقعی نیست بلکه مراد این است که شیاطین آنها را به راه خود می‌خوانند و می‌گویند راه ما هدایت است ولی خدا جواب می دهد که هدایت واقعی هدایت الله است.

اتفاقا روایتی در تفسیر قمی آمده است که حرف مرا تایید می‌کند ولی جالب است که امثال آیت الله جوادی آملی که معمولا روایات را توجیه می‌کنند در اینجا روایت را رد کرده‌اند و همان معنای اول را مطرح کرده‌اند.

ج) اگر آیه 71 را با آیه 70 طبق معنایی که ما گفتیم مقایسه کنیم تازه معنای جدیدتری از آن بدست می‌آید که در ادامه خواهم گفت.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات