هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
نکات درس تفسیر در تاریخ 22/12/1400
تفسیر آیه 73 سوره انعام
ترجمه مفصّل آيه، هدفمندي جهان و…
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عٰالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهٰادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿الأنعام،73﴾
و اوست که آسمانها و زمین را به حق آفرید؛ و هنگاميکه میگوید: باش، پس بی درنگ میباشد؛ گفتارش حق است؛ و روزی که در صور دمیده شود فرمانروایی مطلق ویژه اوست، دانای نهان و آشکار است، و اوست حکیم و آگاه.
نکته 1: انتهای آیه 72 از حتمي بودن حشر به سوی خدا صحبت شد. روشن است كه جدا ساختن انسان از مادیات و بردنش به سوي عالم معنا سخت است و به همین خاطر باید او را راند. آیه برای رساندن این مطلب از لغت «حشر» كه به معنای «راندن و کوچ دادن به جایی است که افراد نمیخواهند بروند» استفاده كرد و استفاده از فعل مجهول براي اين است كه معلوم شود بالأخره خودشان نميروند بلكه برده ميشوند. آیه 73 دنبالۀ آیات قبلی و با آنها مرتبط است. در آیات 71 و 72 از لزوم تسلیم در برابر رب العالمین و اقامۀ نماز و کسب تقوا صحبت شد و در آیه 73 خدایی را معرفی میکند که قرار است ما به سوی او محشور شویم تا از يك طرف آمادگي براي حضور در پيشگاه او را كسب كنيم و از طرف ديگر بدانيم كه گريزي برايمان از اين حضور نيست.
نکته 2: برای مشرکان مکه اینکه خداوند، آسمانها و زمین را خلق کرده، امری مسلم بوده است. البته امروزه این امر برای عدهای سؤال است. به هر حال متکلمان از راه برهان حدوث و فلاسفه از راه برهان امکان و وجوب خدا را اثبات ميكنند و عرفا از راه امكان فقري به خدا میرسند.
امروزه عدهای میگویند مَنشأ عالم به بیگبنگ برمیگردد. ما میگوییم این حرف شما را قبول داریم ولی مُنشِأ کیست؟ همان ذرهاي كه جهان از آنجا آغاز شد را چه كسي به وجود آورد؟ همان ايجاد كننده را ما خدا ميناميم كه البته با شعور و آگاه هم هست. به هرحال اینکه آسمانها و زمین مخلوقاند و خالقی دارند امری مسلم است.
نکته 3: تعبیر بِالْحَقِّ در آیه 73 باید با دقت معنا شود و بررسی شود که حق به چه معناست و باء در این تعبیر چه معنایی دارد چرا که «باء» معانی متعددی دارد.
ممکن است «باء» به معنای «مِن» باشد یعنی موادی که آسمان و زمین به وسیلۀ آن آفریده شده «حق» است، همان گونه كه خانه از سنگ و چوب است جهان نيز از جنس حق است.
ممکن است «باء» به معنای مصاحبت باشد یعنی آسمانها و زمین همراه حق هستند.
ممکن است «باء» به معنای ملابست باشد یعنی لباس حق را پوشیدهاند.
و اما حق به چه معناست؟
واژۀ حق نیز گاهی در مقابل اعتبار است و گاهی در مقابل باطل است و گاهي … پس این مطلب نیز باید بررسی شود که کدامیک از معانی حق در اینجا مدّ نظر است؟
نکته 4: تعبیر يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ چگونگی ایجاد قیامت را بیان میکند. حال آیا «كُنْ» از طریق صوت است یا اینکه قول خدا همان اراده و فعل خداست و آوردن كُنْ به این دلیل است که خدا میخواهد به زبان ما منظور را برساند؟
و به هر حال معلوم ميشود كه ایجاد روز قیامت برای خدا کار سخت و طاقت فرسایی نیست و مثل این است که کسی بگوید «باش». بنابراین آخرت سريع و آسان توسط خدا ایجاد میشود.
نکته 5: در تعبیر قَوْلُهُ الْحَقُّ باید بررسی کنیم که آیا حق در این تعبیر با حق در تعبیر ابتدای آیه به یک معناست یا متفاوت است و حق در این تعبیر مقابل باطل است یا مقابل اعتبار يا چيز ديگر؟
همچنین باید بررسی کرد که ترکیب نحوی عبارت چگونه است؟ آیا این تعبیر مبتدا و خبر است یا موصوف و صفت است و در نتیجه مبتدای مؤخری است که خبر مقدم آن جملۀ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ است؟
نکته 6: در مورد واژۀ مُلک در تعبیر وَ لَهُ الْمُلْكُ باید معنای دقیق این واژه مشخص شود. مِلک مربوط به مالک است و مُلک مربوط به مَلِک است. حال تعبیر وَ لَهُ الْمُلْكُ میخواهد بگوید پادشاهی مطلق جهان در انحصار خداست. مقدم شدن خبر بر مبتدا و وجود الف و لام در تعبیر وَ لَهُ الْمُلْكُ میتواند حصر و اطلاق را برساند.
نکته 7: آیا تعبیر وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ مفهوم هم دارد که کسی بگوید خدا در غیر روز قیامت پادشاهی ندارد؟
معلوم است که چنین نیست. خدا الآن نیز ملک دارد ولی روز قیامت روز ظهور پاشاهی خداست و به همین خاطر است که پادشاهی خدا به روز قیامت نسبت داده شده است.
نکته 8: تعبیر يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ آیا واقعیت است یا تشبیه است؟ آیا واقعا شیپوری وجود دارد؟ آیا شیپور مادي يا داراي جسم است؟ دمندۀ در صور کیست؟ آیا خداست یا فرشته است؟
اینها سؤالاتی است که باید در مورد این تعبیر بررسی گردد.
نکته 10: غیب و شهود گاهی نسبی است و گاهی مطلق است مثلا برای ما آنچه که این طرف دیوار به سمت ماست شهود است و پشت آن غیب ولی برای کسی که بالای دیوار ایستاده و هر دو طرف را میبیند هر دو طرف شهود است. این غیب و شهود نسبی است.
ولی خدا عالم به همه چیز است و غیب و شهادت برای او معنا ندارد و اگر از تعبیر عٰالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهٰادَةِ استفاده کرده است برای این است که ما بفهمیم. پس همه چیز نزد خدا شهود است.
نکته 11: تعبیر وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ حصر را میرساند و باید بررسی کنیم که حکمت خدا به چه معناست و خبیر بودن چه معنایی دارد و فرق خبیر و علیم چیست؟
نکته 12: آیت الله جوادی آملی در جلد 25 تفسیر تسنیم، 22 صفحه راجع به این آیه بحث کرده است. ایشان ابتدا خلاصهای از آیه آوردهاند و سپس از لغات آیه صحبت کردهاند و از جمله راجع به صور توضیح دادهاند. بعد از آن بحث هدفمندی نظام هستی را مطرح کردهاند و تعابیر مختلفی که در قرآن در اینباره آمده است را آوردهاند که آیات قرآن در مورد حق بودن خلقت با چند تعبیر بیان شدهاند:
یکی مثل آیۀ مورد بحث که میگوید به حق آفریده شده است.
دیگری آیهای که میگوید باطل آفریده نشده است مثل آیۀ:
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّٰهَ قِيٰاماً وَ قُعُوداً وَ عَلىٰ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنٰا مٰا خَلَقْتَ هٰذٰا بٰاطِلاً سُبْحٰانَكَ فَقِنٰا عَذٰابَ اَلنّٰارِ ﴿آلعمران، 191﴾
آنان که همواره خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد میکنند، و پیوسته در آفرینش آسمان ها و زمین میاندیشند، [و از اعماق قلب میگویند:] پروردگارا! این [جهان با عظمت] را بیهوده نیافریدی، تو از هر عیب و نقصی منزّه و پاکی؛ پس ما را از عذاب آتش نگاهدار.
تعبیر دیگر مثل این آیه است که میفرماید:
مٰا خَلَقْنٰاهُمٰا إِلاّٰ بِالْحَقِّ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاٰ يَعْلَمُونَ ﴿الدخان، 39﴾
ما آن دو [آسمانها و زمين] را جز به حق نیافريدهایم، ولی بیشترشان [به حقایق] معرفت و آگاهی ندارند.
سپس به آیاتی که هدفمندی عالم را میرساند اشاره کردهاند از جمله این آیات:
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسٰانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً ﴿القيامة، 36﴾
آیا انسان گمان میکند بیهوده و مهمل [و بدون تکلیف و مسؤولیت] رها میشود؟!
أَمْ نَجْعَلُ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجّٰارِ ﴿ص، 28﴾
آیا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند مانند مفسدان در زمین قرار میدهیم یا پرهیزکاران را چون بدکاران؟!
أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ ﴿القلم، 35﴾
آیا ما تسلیم شدگان [به فرمان ها و احکام خود] را چون مجرمان قرار میدهیم؟
سپس توضیح بیشتری راجع به حق میدهند و میگویند گاهی اوقات حق در مقابل وهم است. گاهی به معنای هدفمندی و جهتدار بودن در مقابل باطل بودن است و در اینجا هر دو معنا میتواند منظور باشد.
حال که جهان هدفمند است ما نیز باید به سمت آن هدف برویم.
و اما اگر قبول کردیم که خدا خالق آسمانها و زمین است و سپس هدفمندی این خلقت روشن شد خود به خود مسأله معاد حل میشود.
اینها قسمتی از توضیحات آیت الله جوادی آملی پیرامون آیۀ مورد بحث بود.