نقش دفاتر مراجع تقليد جهت ترويج علم

نقش دفاتر مراجع تقليد جهت ترويج علم

 

سخنراني استاد احمد عابديني در تاريخ 10/3/96 مصادف با پنجم ماه مبارك رمضان، دفتر آيت الله صانعي نجف‌آباد

در باره نقش دفاتر مراجع تقليد جهت ترويج علم

        به نام خداوند مهربان

در زمان پيامبر اكرم(ص) قواي سه گانه در شخص پيامبر(ص) مجتمع بود يعني پيامبر(ص) هم كشور را اداره مي‌كرد و هم قانون وضع مي‌كرد و هم مسئول امر قضا بود، اما با گذشت زمان و توسعه‌ي كشور اين قوا از هم جدا شدند، حال اين تفكيك به دست اروپاييان انجام شده يا خود مسلمانان عاقل شده و دست به اين كار زده‌اند، مهم نيست . مهم اين است كه كار مثبت و خوبي است و مانع ديكتاتوري مي‌شود.

اما به نظر من علاوه بر اين سه قوه، قوه‌ي ديگري هم در شيعه وجود دارد كه استقلالش در طول تاريخ برجسته‌تر و واضح‌تر است كه حوزه‌ي علميه نام دارد و نظام اسلام را بر نظامهاي شرق و غرب برتري مي‌داد. اين قوه بايد كاملا مستقل باشد و تحت هيچ شرايطي زير نظر حكومت نباشد تا ناظر بر سه قوه‌ي ديگر باشد، ولي متأسفانه الآن مي‌بينيم كه حوزه‌‌ي علميه مستقل نيست و به نام ايجاد نظم، در آن رخنه كرده و استقلال آن را از بين برده‌اند.

باز مثال ديگر بزنم : در زمان رسول خدا (ص) همه‌ي كارها در مسجد انجام مي‌شد و مسجد فقط اختصاص به عبادات و مراسم مذهبي نداشت، يعني هم محل عبادت بود هم مراسم مذهبي و هم محل درس و هم محل قضاوت و … . تا اين كه با گذشت زمان – به هر دليل -در كنار مساجد حسنيه و مدرسه و … درست شد و كم‌كم مساجد اختصاص پيدا كرد به محل عبادت، حسينيه به مراسم مذهبي و مدرسه به محل درس خواندن.

الآن متأسفانه مساجد و حسينيه‌ها نيز در اختيار ارگانهاي حكومتي قرار گرفته و فقط به برنامه‌هايي اجازه اجرا مي‌دهند كه در راستاي اهداف آنان باشد. و حوزه‌هاي علميه هم سرنوشتي بهتر از مساجد ندارند،  بنابراين براي ارتقاء سطح فرهنگ جامعه بايد كاري كرد.

بنابراين به نظر بنده بايد به دفتر مراجع توجه ويژه شود و نبايد اين دفاتر مخصوص همان مرجع و پيروان آن باشد بلكه بايد مركز نشر علم باشد و از امكانات آن براي ارتقاء سطح فرهنگ جامعه استفاده شود و به محلي براي بحث و علم‌آموزي و طرح تؤريهاي جديد تبديل شود. و اين كه ما پيرو اين مرجع يا آن مرجع هستيم نبايد ما را از ورود به ساير دفاتر منع كند.

در اين‌جا توجه شما را به خاطره‌اي از آيت الله العظمي منتظري(رحمت الله عليه) جلب مي‌كنم:

من مقاله‌اي نوشته بودم در مورد احاديث و پيشنهادي داشتم به اين صورت: همينطور كه كتابت قرآن با خط عثمان طه است و اول صفحه و آخر صفحه و كلمات كاملا مشخص است و تعداد صفحه‌ها در تمام چاپ‌ها يكسان است و كسي نمي‌تواند چيزي كم يا زياد كند، اهل سنت از اين سبك پيروي كرده و كتب احاديث خود را هم به همين شكل در آورده‌اند، بنابراين در تمام نسخه‌ها و چاپ‌هاي اين كتب، اول و آخر هر صفحه مشخص است و همينطور تعداد صفحات. لذا اگر محققي خواست به آدرسي در اين كتاب‌ها مراجعه كند به راحتي امكان‌پذير است، ولي در مورد كتب اربعه شيعه چنين چيزي نيست و هر چاپي از اين كتب با چاپ ديگر در شماره‌ي صفحه و … اختلاف دارد. بنابراين يك محقق براي آدرس دادن يا پيدا كردن حديث با مشكل مواجه مي‌شود.

من اين مقاله را نوشتم و به هر جا براي چاپ آن مراجعه كردم موافقت نكردند و‌گفتند اين مقاله مربوط به دارالحديث است؛ و من به خاطر اموري كه ميان آقاي ري‌شهري  و مرحوم آيت الله منتظري وجود داشت از بردن اين مقاله به آنجا اكراه داشتم.

تا اين كه روزي موضوع را با آيت الله منتظري مطرح كردم و ايشان فرمود :  مقاله ات را به دارالحديث براي چاپ ببر و من گفتم چون زير نظر آقاي ري شهري است اين كار را انجام نداده‌ام، ايشان در جواب من گفت: اين چه حرفي است برو براي چاپ آن از طريق آن مؤسسه اقدام كن.

پس بايد دنبال علم را گرفت، و الآن كه متأسفانه امكان استفاده از مساجد و حسينيه‌ها و مدارس براي نشر علم نيست و معمولا  ارگانهاي خاص انها را اشغال كرده‌اند بايد از بيوت مراجع استفاده كرد؛ اگر زماني اين هم با مشكل مواجه شد بايد در جاي ديگر و از جمله در خانه‌ها به گسترش علم پرداخت و خلاصه علم نبايد خفه شود و به مكان وابسته نيست بلكه علم به عالم وابسته است.

مسئله‌ي ديگر مربوط به درآمد است، در صدر اسلام همه‌ي درآمدها اعم از خمس، زكات و ماليات و … به پيامبر(ص) تحويل داده مي‌شد و ايشان آن را در بين همه‌ي مردم تقسيم مي‌كرد و فرقي بين خودي و غير خودي و حتي مسلمان و غير مسلمان قايل نبود و نياز همه را بر طرف مي‌ساخت.

بعد از ايشان در زمان بني اميه و بني عباس حكومت‌ها همة درآمدها را وصول‌كردند و از مردم گرفتند ولي در وقت پرداخت، بيت المال فقط به مسلمانان خودي اختصاص پيدا ‌كرد و گروهي از مردم كه نقدي به حكومت داشتند از دريافت حقوق خود محروم ‌شدند، بنابراين ائمه عليهم السلام براي حل اين مشكل و براي كمك به فقراي شيعه مسئله‌ي خمس ارباح مكاسب را مطرح كردند و از پول‌داران شيعه گرفتند و به مصارف مقرره رسانيدند . باز اگر امروز به هر دليلي جلوي خمس گرفته شود يا حكومت آن را تصاحب كند باز بايد طبق آيه‌ي « و في اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم» بايد به مسلمانان امر كرد كه مقداري از اموال خود را براي كمك به محرومين بدهند.

يا اگر كسي خواست وصيت كند ثلث مال خود را  اختصاص دهد براي كارهاي فرهنگي يا كمك به فقرا، چون الآن به اندازه‌ي كافي مسجد، حسينيه و حوزة علميه ساخته شده است. اما امروزه جايي براي آزاد انديشي واقعي نيست امروزه كتاب‌هايي كه زير نظر حكومت نوشته مي‌شود قبل از چاپ فروخته شده و به چاپ دوم و سوم مي‌رسد، ولي كتاب‌هايي كه به هر دليل به مذاق حكومت خوش نمي‌آيد حال يا با نويسنده مشكل دارند يا با مطالب كتاب، اين كتاب‌ها به فروش نمي‌رسد يا اگر كسي گرفت پول آن را پرداخت نمي‌كند.

مثلا كتاب‌هاي بنده را عده‌اي از دانشجويان و اساتيد در دانشگاه گرفتند ولي گفتند چون مال عابديني است يك ريال هم نمي‌دهيم.

 ولي با اين حال كتاب بايد چاپ و در جامعه پخش شود و حتي اگر شد از ثلث اموال افراد خيّر اين كار را انجام دهيم و نبايد بگذاريم ما را خفه كنند و بايد راهي براي انتشار علم و فرهنگ در جامعه پيدا كنيم.

من قبل از ماه مبارك رمضان دو كتاب عروس قرآن و يك تابستان را چاپ كردم و سومين كتاب را در سوم اين ماه رمضان از چاپ خارج كردم، دو تاي اولي را با قرض توانستم هزينه ي آن را پرداخت كنم اما هنوز هزينه‌ي سومين كتاب را از ناشر نپرسيده‌ام چون هزينه‌ي پرداخت آن را نداشته‌ام.

اين كتاب همان گاهنامه بازانديشي ديني است كه هشت شماره آن به صورت فتوكپي در تيراژ بين پانصد تا هزارتا تكثير مي‌شد ولي براي شماره 9 اجازه‌ي نشر از وزارت ارشاد گرفتيم به دليل اين كه بر روي جلد شماره‌ها‌ي قبل نوشته بوديم حجره‌ي 133 مدرسه صدر بازار، كه مدرسه اعتراض كرد كه چرا اين كار را انجام داده‌ايد؟! بايد اين نام را حذف كنيد يا سر و كارتان با دادگاه ويژه است كه مجبور شديم روي اين جمله را چسب بزنيم.

لذا براي اين شماره اجازه‌ي وزارت ارشاد را گرفتم هر چند كارمان دو ماه عقب افتاد.

در بازانديشي شماره‌ي 9 مطالب خوبي است از جمله پاسخ به اشكالات دكتر سُها به قرآن است، ايشان دو جلد نقد به قرآن دارد كه من حدودبيست صفحه از آن را بررسي كرده  و جواب داده‌ام كه 90 صفحه از گاهنامه را به خود اختصاص داده است و مقاله هايي در مورد شادي در اسلام،وحدت، گمان، مسايل خانم‌ها و دو مقاله در باره حضرت زهرا (س) ساير صفحات را به خود اختصاص داده است.

اميدوارم كه دوستان با خواندن ترويج و نقد بنده را ياري دهند. والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.