به نام خداوند مهربان
سخنراني استاد عابديني شب اول محرم مسجد حاج نوروز با موضوع كلمات قصار نهج البلاغه
استاد عابديني سخناني را براي عموم بيان كردند كه خلاصه آن چنين است:
1- انتخاب كلمات قصار نهج البلاغه به دو دليل است:
الف) آشنايي بيشتر عموم با اين كتاب ارزشمند، و اين كه به عنوان شيعه علي7 اين كتاب را حداقل يك بار در عمر خود بخوانيم.
ب) اينجا شهر فقيه عاليقدر مرحوم آيت الله العظمي منتظري است و همان گونه كه ايشان اين كتاب را تدريس كرده و الآن شرح آن چاپ شده، لازم است كه مردم اين شهر هم با اين كتاب نفيس و اين شرح مفيد بيشتر آشنا شوند.
2- حكمت اول نهج البلاغه، در مورد سفارش آن حضرت به فرزندش امام حسن7 ميباشد كه فرمودند: از فتنه دوري كن و در مقابل آن مثل ابن اللبون باش.
3- منظور از فتنه آن چيزي نيست كه ما الان در مورد مسايل سياسي به كار ميبريم، بلكه فتنه به واقعهاي مي گويند كه حق و باطل آن مشخص نباشد، و به طور سادهتر همان دردسر و گرفتاري است كه حضرت از فرزند خود ميخواهند كه در چيزي كه حق و باطل آن مشخص نيست خود را به در سر نينداز.
4- ابن اللبون، به شتري ميگويند كه كوچك و قدرت باربري ندارد و نر هم هست و نميتواند شير بدهد و چون كوچك است كركهايش كوتاه است و كسي نميتواند از آن استفاده كند.
5- نتيجه اين كه، منظور حضرت اين است كه در مقابل فتنه طوري رفتار كن كه كسي نتواند از تو سوء استفاده كند.
بايد توجه داشت كه سفارش حضرت ظاهرا به فرزندش ميباشد، ولي اين سفارش شامل همه ما ميشود و ما هم نبايد اين سفارش حضرت را نديده بگيريم.
به نام خداوند مهربان
شب دوم مسجد حاج نوروز:
استاد وقت خود را به سه قسمت تقسيم كرد:
يك قسمت را به كلمات قصار نهج البلاغه اختصاص داد، قسمت ديگر را به بيان وقايع عاشورا، قسمت سوم را به جواب سئوالات مستمعين.
ايشان در مورد كلمات قصار شماره 2 مطالب زير را بيان كردند:
1- كسي كه طمعش زياد باشد خود را كوچك كرده است. ( استشعر ) از شعار و شعر گرفته شده است و لباسي كه به موهاي بدن ميچسبد را شعار ميگويند و لباسهاي رويين را دثار گويند و زير پيراهن بعد از همه لباسها از انسان جدا ميشود.
2- انسان بايد از دسترنج خود استفاده كند و اگر كسي به فكر اين باشد كه ديگران به او كمك كند خود را خوار كرده است.
3- منظور از شعائر الله كه در قرآن آمده است اين است كه مانند زير پيراهن به ما چسبيده باشد، اين كلمه با شعاري كه ما امروزه بكار ميبريم فرق دارد، شعار امروزي يعني كارهاي احساساتي، ولي شعائر الله يعني كارهايي كه از دين جدا نميشود و حتما بايد باشد مثل سعي صفا و مروه و قرباني كردن.
4- كسي كه گرفتاريش را براي ديگران ميگويد به خوار شدن خودش راضي شده است، وقتي كسي كاري از او برنميآيد چرا بايد براي او درد دل كرد. تا وقتي انسان گرفتاريش را براي ديگران نگفته احترام او را نگه ميدارند ولي وقتي متوجه گرفتاري او شدند به او بياحترامي ميكنند.
5- درست است كه ما نبايد گرفتاريهايمان را براي ديگران بگوييم، اما مؤمن واقعي كسي است كه از وضع ديگران مطلع شود و به درد ديگران هم برسد، اگر ميدانيم كسي مشكل دارد بايد در حل مشكلش او را كمك كنند.
6- در مورد امام حسن7 گفته شده كه شخصي فقير نزد حضرت آمد و با دو شعر بيچارگي خود را بيان كرد. از اين كه با شعر مطلب خود را عرضه داشته معلوم است كه اهل علم و دانش بوده است. حضرت هم كمك زيادي به كرد و با دو شعر جواب او را داد و با اين دو شعر به او فهماند كه چيز مهمي نيست و به روي خودت نياور و در اين شعر حضرت كمك هاي خودش به افراد را به باران بهاري تشبيه كرده كه دانههاي درشت آن را ديگران گرفته اند و تمام شده و دانههاي ريزش مانده و به اين شخص رسيده است. يعني اصلا به روي خودت نياور. شيعه بايد اينگونه باشد.
7- خوار و خفيف شده كسي كه زبان خودش را فرمانده خودش قرار داده است. در فارسي ميگوييم زبان سرخ سر سبز ميدهد بر باد. مواظب باشيم هر حرفي را نزنيم كه يا دعوا ايجاد ميكنيم و يا آبروي فردي را ميبريم. در زندگي امروزي بيشتر اختلافات سر اين است كه زبان خود را كنترل نكردهايم.
8- مرحوم فقيه عاليقدر ما را اينگونه نصيحت ميكرد كه : شخصي پيش رسول خدا9 آمد و گفت مرا نصيحت كن. حضرت فرمود زبانت را حفظ كن و تا سه مرتبه سئوال تكرار شد و حضرت همين جواب را دادند و در آخر فرمود: آيا غير از اين است كه مردم را درو شدگان زبانشان آنها را به رو در آتش مياندازد؟
9- اكثر دعواها و اختلافات سر زبان است، حرفي زده شده است و در آخر باعث اختلاف شده است.
در مورد وقايع عاشورا در شب دوم مطالب زير توسط استاد عابديني بيان شد:
وقايع عاشورا در حال تحريف است به طوري كه مطالبي را بيان ميكنند كه اصلا در تاريخ نبوده است، حتي به اين هم بسنده نشده و تاريخ ولادت ائمهb هم در حال تحريف است، مثلا ولادت امام كاظم7 در 7 صفر متولد شده است اما الآن دو سال است كه آن را بيستم ذي الحجه بيان كردهاند.
1- امام حسين7 اهل مذاكره بوده و در هر حالتي صلح را به جنگ ترجيح ميدادند.
2- الآن عدهاي در مورد مذاكره با آمريكا، اين مسئله را با قيام آن حضرت مقايسه كرده و تصور ميكنند كه ايشان اهل مذاكره نبودند ، در حالي كه دلايل فراواني وجود دارد كه ايشان اهل مذاكره بودند:
الف) وقتي فرماندار مدينه او را احضار كرد به فرمانداري رفت بر خلاف عبدالله بن زبير كه از رفتن امتناع كرد وقتي فرماندار خبر مرگ معاويه را به او داد نفرمود: به دَرَك يا كلمات ديگر، بلكه فرمود: انا لله و إنا اليه راجعون
ب) وقتي سپاه حر قبل از صحراي كربلا مقابل امام قرار گرفت امام با آب از آنها استقبال كرد و نه تنها به آنها آب داد، حتي به اسبها هم آب داده و در آخر هم به اسبها آب پاشيدند. با اين كه آوردن آبها با مشك كار بسيار مشكلي بود، كه اين كار را با مشك انجام ميدادند. در حالي كه اگر اهل مذاكره نبود تير اندازي و پرخاشگري ميكرد و مرگ بر يزيد و ابن زياد راه مي انداخت يا فرمان جنگ با آنها را ميداد و يا…
نتيجه: امام7 از ابتدا اهل صلح بوده و آن را به جنگ ترجيح ميدادند، و همين رفتار ايشان باعث شد كه حر همراه با سپاهيانش پشت سر آن حضرت نماز بخواند و در آخر هم به سپاه ايشان بپيوندد.
به نام خداوند مهربان
شب سوم مسجد حاج نوروز:
استاد عابديني در اين شب مطالب زير را در مورد حكمت 3 بيان داشتند:
1- بخيل بودن ننگ است. بخيل بودن به اين معني است كه انسان مال داشته باشد ولي خرج نكند، اولين كسي كه به گردن انسان حق دارد خودش است، بعد همسرش است بعد از آن فرزندش است كه هر دو واجب النفقه هستند. و به قول فقيه عاليقدر پول براي خرج كردن است.
2- منظور اين نيست كه هر چه به دست ميآوريم همان موقع خرج كنيم، بلكه بايد مقداري ذخيره شود براي خرجهايي كه در آينده پيش ميآيد، مثل ازدواج فرزندان، نه اين كه ذخيره كنيم و نه خودمان بخوريم و نه ديگران و به قول شاعر: براي نهادن چه سنگ و چه زر.
3- فقيه عاليقدر حديثي با اين مضمون نقل ميكند: درهم اول براي خودت و درهم دوم مال همسر و درهم سوم مال فرزندان و بعد از آن براي همسايه و ديگران است.
4- ترسو بودن نقص است، بعضي افراد خيلي ترسو هستند و هر كاري را نميكنند و يا هر حرفي را نميزنند چون ميترسند، از طرف ديگر تهور داشتن و بيباك بودن هم خوب نيست بلكه بايد با حساب و كتاب كاري را كرد يا حرفي را زد، بلكه بايد شجاع بود كه انسان متوجه اطراف و اكناف باشد و كارش را هم انجام دهد و حرفش را هم بزند. بايد انسان متعادل باشد.
پاسخ به سئوالات:
1- در باره امر به معروف توضيح دهيد مگر ميشود حكومتيان را امر به معروف كنيم؟
جواب: به قول آيت الله منتظري«ره»: با تشكيل احزاب ميتوان اين كار را كرد. حزب قوي است و افراد آن ميتوانند به حكومتيان تذكر دهند.
2- جوانان هم احتياج به امر معروف دارند مگر ميتوان گفت كه آنها امر به معروف نشوند؟
جواب : جوانان وقتي با آنها حرف زده شود گوش ميدهند و نيازي به امر به معروف ندارند ولي اگر كسي بود كه حاضر به گوش دادن نبود بايد او را هم امر به معروف كرد.
مسايل مربوط به حوادث عاشورا:
فردي ديشب اعتراض داشت كه چرا ميگويي بايد با آمريكا مذاكره كرد؟
1-من چنين حرفي نزدم. حرف من اين است كه امام حسين7 اهل مذاكره بود و ما نبايد به ايشان نسبت دروغ بدهيم تا از نام ايشان سوء استفاده كنيم و بگوييم ايشان اهل جنگ و مبارزه بوده است.
2- اسلام دين سلم و صلح است در قرآن آيات بسياري است كه به اين مسئله اشاره دارد، مثل آيات مربوط به موسي و فرعون كه خداوند به حضرت موسي7 سفارش ميكند كه به سوي فرعون برو. با فرعون با مهرباني حرف بزن و آياتي در مورد مذاكره با اهل كتاب،از اين قبيل آيات در قرآن فراوان است.
3- اين كه الآن بايد مذاكره كرد يا نكرد را من نميدانم بلكه آن را بايد اهل فن و سياست تشخيص دهند، حرف من اين است كه دين و عاشورا بد معرفي نشود و از دين و عاشورا سوء استفاده نشود.
4- صلح حديبيه بهتر از جنگها به نفع اسلام بوده است.
به نام خداوند مهربان
شب چهارم مسجد حاج نوروز:
ادامه حكمت 3:
1- فقر و تنگدستي انسان زيرك را از حجت خود گنگ ميكند و حجت خود را به ديگران نميتواند برساند. در طول تاريخ چنين بوده است كه، افرادي كه توان علمي نداشته ولي چون پول دارد گل ميكنند و همينطور برعكس. الآن در جامعه ما چنين است. نخبه ها امكانات ندارند و پخمه ها همه چيز دارند.
2- اين سخنان حضرت به روز است و اين طور نيست كه هر كسي پول و امكانات دارد خوب ميفهمد. الآن چون فلاني فرزند وزير يا وكيل است هر چند هم توان علمي ندارد ولي از مقام و منصب بالايي برخوردار است، ولي برعكس كسي كه توان علمي دارد ولي چون فقير است از جايگاه مناسبي در جامعه برخوردار نيست.
3- و كسي كه كم دارد، ( فقير نيست ولي مال زيادي ندارد) ، در شهر خودش غريب است. انساني كه كم مال دارد به خانواده خود ميگويد با كسي رفت و آمد نكنيم تا كسي نخواهد به خانه ما بيايد.
4- اين جملات اين را در بر دارد كه بايد تلاش كنيم پول به دست آوريم، اما نه از راه خلاف و اختلاس.
5- پس نتيجه ميگيريم كسي كه ظاهر مناسبي ندارد ممكن است مايه علمي داشته باشد، پس به ظاهر افراد نبايد اكتفا كرد و همچنين انسان بايد دنبال پول برود تا بتواند علم خود را گسترش دهد.
6- عاجز بودن آفت است، مثل كوري يا كري. حال ناتوان نبودن و حال كار كردن نداشتن نيز آفت است.
7- صبر شجاعت است، اگر در مورد اذيت و شيطانيهاي بچه تحمل كرديم آن موقع شجاعيم نه اين كه عصباني شويم و بچه را كتك بزنيم. مرحوم آيت الله منتظري، از جثه كوچكي برخوردار بود ولي روحيه قوي داشت و صبر و تحمل فراواني داشت.
9- زهد ثروت است، زاهد يعني بيميل به دنيا، بعضي ميگويند زاهد يعني فقير و اين درست نيست بلكه زاهد كسي است كه عاشق دنيا نيست، ممكن است ثروت هم داشته باشد ولي عاشق آن نيست.
پرسش و پاسخ:
1- چرا اكثر الفاظي كه در قرآن آمده مذكر است آيا خداوند مرد سالار است؟
اين سئوال را به طور مفصل در آخر كتاب عروس قرآن توضيح دادهام. زبانها با هم متفاوت است در زبان فارسي مذكر و مونث يكي است و ضمير و فعلش يكي است اما در زبان عربي اين گونه نيست بلكه فعل و ضمير مذكر و مونث تفاوت است، در زبان انگليسي ميانه است و در زبان عربي چون زبان توانايي است همه چيز در آن يا مذكر است يا مونث. ويكي از قانونهايشان اين است كه اگر چيزي مذكر و مونث بودنش مشخص نباشد مذكر به كار ميبرند يا اگر فقط مذكر داشته باشد مذكر به كار ميبرند يا اگر فقط مونث داشته باشد فقط مذكر به كار ميبرند، پس اين قداعد زبان عربي است نه اين كه قرآن مرد سالار است
2- دانشآموزي 12 ساله هستم و از خداوند خوشم ميآيد و او را دوست دارم دلم ميخواهد هر جور دلم خواست خدا را عبادت كنم ولي نماز خواندن برايم سخت است بنابراين اگر همه تلاشم را بكنم كه همه كارهاي خوب را انجام دهم باز به خدا نزديك نميشوم؟
همه كارهاي خوب را انجام بده و نماز هم بخوان ولي اگر كار خوب انجام دادي و نماز نخواندي كم كم شيطان نفوذ ميكند و كارهاي خوب را به مرور فراموش ميكني يا اگر نماز خواندي و كارهاي بد انجام دادي كمكم نماز خواندن هم تمام ميشود.
دين را مثل يك بدن تصور كنيم كه همه چيزش به هم مربوط است دين نبايد كاريكاتوري باشد بلكه بايد متعادل باشد همه چيزش با هم متناسب باشد هم نماز خواندن و هم انجام كارهاي خوب. نه فقط به كارهاي خوب بپردازيم يا فقط به نماز خواندن بپردازيم.
سؤال : چرا نماز به عربي خوانده مي شود؟
جواب : تا اصل دين ثابت بماند چون اگر هر كسي به زبان خودش نماز ميخواند هيچ نقطه مشتركي بين پيروان پيامبر9 نبود. و با اين نماز مشترك مي تونيم رحماني بودن دين را بفهيم و …پس تا چيزي را نميفهميم نگوييم ما قبول نداريم
3- ما بت پرستي را اختصاص به زمان پيامبر9 ميدانيم، در حالي كه الآن ميبينيم عده زيادي براي زيارت به مرقد ائمه b مراجعه ميكنند، آيا اين خود نوعي بتپرستي نيست و مگر نميشود از راه دور آنها را زيارت كرد؟
جواب: رفتن زيارت بت پرستي نيست اگر گفتيم آنها به طور مستقل قدرت دارند بت پرستي است اما اگر دعا كرديم كه خدا مشكلمان رابه حق اين بزرگواران حل كند اشكالي ندارد. پس زيارت به معني بت پرستي نيست البته ممكن است عدهاي اشتباه كنند و از خود اين بزرگواران چيزي را بخواهند كه ما بايد بدانيم كه جهالتهاي افراد ربطي به دين ندارد.
به نام خداوند مهربان
شب پنجم مسجد حاج نوروز:
ادامه حكمت 3:
1- «زهد ثروت است»، بياعتنايي به دنيا دارايي است.
2- دارايي را براي اين ميخواهيم كه دستمان پيش كسي دراز نباشد، بنابراين وقتي به مال دنيا بياعتنا باشيم خود به خود دستمان پيش كسي دراز نميشود.
3- زهد به معني دنيا نداشتن نيست بلكه به معني اين است كه دنيا محبوب ما نباشد و وابسته به دنيا نباشيم.
4-«پرهيزكاري سپري است در مقابل تيرهاي شيطان»، حرامهاي الهي، همان تيرهاي شيطان هستند. مثل نگاه به نامحرم، غيبت كردن، تهمت زدن و …، در جنگها انسان سپر به دست مي گيرد تا تيرهاي دشمن به او نرسد اكنون حضرت علي فرموده: گناه نكردن و پرهيزكاري و تقواي مؤمن باعث ميشود كه گناه نكند و در واقع تير ابليس به او نرسد.
حكمت 4:
1- «چه خوب همنشيني است راضي بودن»، يعني انسان راضي باشد به آنچه از طرف خدا براي او آمده است.
2- اگر انسان وظيفه خود را به خوبي انجام دهد، خواه به هدف خود برسد يا نرسد، بايد راضي باشد.
3- راضي بودن به اين معني نيست كه هيچ تلاشي نكند و زحمتي نكشد.
4- در ضمن تلاش كردن بايد موظب بود كه راه را اشتباه نرويم.
پس با تلاش و درست بودن راه اگر باز هم به مقصد نرسيديم و به آنچه به آن رسيديم راضي باشيم خود اين حالت بهترين همنشين براي انسان است. چون ديگر اضطراب و دلنگراني ندارد.
پرسش و پاسخ:
1- علائم ظهور حضرت حجت (عج) چيست؟
در احاديث آمده است كه حضرت نميآيد مگر ناگهاني. پس بايد تلاش كنيم كه هميشه آماده باشيم و اين ميسّر نميشود مگر با علم اندوزي و تقوا.
البته علامتهاي ديگري را هم گفتهاند مثل اين كه زمين پر از عدل داد ميشود همانگونه يا بعد از اين كه پر از ظلم و جور شد.
وقتي در ايران جمهوري اسلامي برپا شد مردم مانده بودند كه اين با آمدن حضرت منافات دارد چون جمهوري اسلامي آمده است تا همه جا را پر از عدل و داد كند، اما الان بعد از 40 سال مشخص شد كه عدل و دادي در بين نيست و ناآگاهانه كشور را پر از ظلم و ستم كردهايم.
امروزه ما به همه چيز و همه كس ظلم كردهايم، به زمين، آب، هوا، منابع طبيعي و جنگلها و به خودمان. پس زمين بدون علم و تخصص پر از عدل و داد نخواهد شد.
2- چرا خداوند بين ما و ائمه ( عليهم السلام) فرق گذاشته، به آنان علم داده و از ما ميخواهد كه مثل آنان باشيم؟ يا اين كه در قيمت اعمال ما را با اعمال آنها ميسنجد؟
ما با توجه به زندگي پيامبران و ائمه ( عليهم السلام) متوجه ميشويم كه آنان اول خوب شدند بعد به اين مقام نائل شدند. در مورد پيامبر اسلام (ص) شنيدهايم كه ايشان قبل از رسيدن به مقام رسالت، «محمد امين» لقب گرفته بودند. در زماني كه دزدي، غارت و خيانت در امانت مرسوم بود ايشان آنقدر دستپاك بوده كه اين لقب را گرفته بودند. ما چهل روز امانت دار باشيم به مقامات بالاليي ميرسيم. يا حضرت علي (ع) از كودكي در خانه پيامبر (ص) بزرگ شده بود. وقتي رسول خدا (ص) در 40 سالگي به رسالت رسيد، حضرت علي 10 ساله بود. مردم به طور مستقيم با پيامبر در گير نميشدند، بلكه كودكان را تحريك ميكردند تا به ايشان سنگ بزنند. حضرت با اين توطئه جديد چه كند روزي حضرت علي (ع) به پيامبر (ص) پيشنهاد داد تا او را دنبال خود ببرد، وقتي بچهها شروع به سنگ زدن كردند، حضرت علي (ع) كه كودك و همسال آنان بود به آنها حمله كرد و تا ميتوانست آنها را زد و گاز گرفت. در صورتي كه اگر ما در آن زمان بوديم جزء افرادي بوديم كه سنگ ميزدند.
پس ما هم ميتوانيم خوب باشيم تا مثل آنها در قلوب مردم جاي گيريم، نمونه آن هم «فقيه عاليقدر مرحوم آيت الله منتظري» است كه چون با ظلم و ستم در افتاد و از مظلومان دفاع كرد در قلبها جاي گرفته است.
3- علم امام چقدر است؟
ما خبر نداريم و اين پاداشي است كه خداوند به آنان در خودسازي و درست عمل كردن آنان داده است.
4- در مورد ذكر توضيح دهيد، مگر نميگويند با حلوا، حلوا كردن دهان شيرين نميشود، پس تأثير ذكر در انسان چگونه است؟
بايد سعي كنيم ذكري بگوييم كه باعث تكامل ما شود، مثلا قرآن را بخوانيم اما با ترجمه، نه اين كه فقط از روي متن عربي آن بخوانيم بدون اين كه چيزي بفهميم.
5- من نوجواني 13 ساله هستم و سئوالات زيادي در مورد خداوند دارم، اما از هر كسي ميپرسم به من ميگويند نبايد در مورد خداوند سئوال كنم، آيا من نبايد بدانم در نمازم با چه كسي صحبت ميكنم؟
ما در مورد صفات خداوند مطالب زيادي شنيدهايم، مثلا در مورد مهرباني، علم، قدرت، علم، آمرزش و.. در قرآن آيات زيادي آمده است، و همچنين دعاهايي مثل مجير و جوشن كبير، اما در مورد ذات خداوند چيزي نميدانيم. همان طور كه ذات خود و ذات بسياري از چيزهاي ديگر را نميشناسيم پس شناخت ذات خداوند براي ما امكان ندارد چون از درك آن عاجزيم. بنابراين بايد خداوند را با صفاتش شناخت نه با ذاتش.
6- نظر جنابعالي در مورد لعنت چيست؟ در راديو معارف يك روحاني لعنت را طلب دوري از رحمت خداوند بيان كرد، آيا درست است براي ديگران چنين چيزي از خداوند بخواهيم؟
آيت الله منتظري در كتاب پرسشها و پاسخها اين سئوال را اينگونه پاسخ داده است: دعا براي خود و ديگراه جايز است، مثلا براي فردي طلب مغفرت كنيم، دعا انشاء، يعني ايجاد است ما از خداوند ميخواهيم كه كاري را انجام دهد و او هم به مقتضاي احسانش انجام ميدهد. اما اگر دوري از رحمت خداوند را براي كسي خواستيم، عدل خداوند اقتضا ميكند كه بيش از مقداري كه استحقاق دارد لعن بر او واقع نشود. در واقع لعنت بر خلاف دعا خبري است نه انشائي، يعني ما ميدانيم اين انسان بدي بوده است و آن را اعلام ميكنيم و با لعنت ما بر دوري او از رحمت خدا اضافه نميشود و همينطور مجازاتي بر مجازاتهاي او، افزوده نميشود. چون با عدالت خداوند سازگار نيست. و خداوند بدها را بيشتر از بديهايشان مجازات نميكند.
به نام خداوند مهربان
شب ششم مسجد حاج نوروز، بحثي در مورد امام زمان (عج):
1- به خاطر حوادث پيش آمده عدهاي منكر امام زمان (عج) هستند، مثلا هر روز عدهاي ادعاي امام زمان بودن ميكنند به طوري كه در مورد امام زمان اصلي هم شك ميكنيم، در اين باره چه بايد كرد؟
وقتي ميبينيم در بازار طلاي تقلبي وجود دارد، پس حتما طلاي اصلي هم هست و ما بايد زيرك باشيم تا بتوانيم طلاي تقلبي را از اصلي تشخيص دهيم، نه اين كه منكر طلاي اصلي و واقعي باشيم. دلايل خدا شناسي همه جا هست اما دلايل پيامبر شناسي كمتر و دقيقتر و دلايل امام شناسي از آن كمتر و دقيقتراست.
مثلا كوههايي در اطراف نجفآباد است كسي نميتواند بگويد من نميبينم چون از همه طرف اين كوهها پيدا هستند، و دلايل وجود آن همه جا هست، اگر كسي اين كوهها را نبيند كور است. اما آيا جنس اين كوهها چيست؟ خاك است يا سنگ، و اگر سنگ است چه نوع سنگي است؟ دلايل آن كمتر و دقيقتراست، چون ممكن است كسي نزد كوهها نرفته باشد.
ممكن سئوال شود آيا در اين كوهها طلا هم وجود دارد يا خير؟ اين ديگر دلايلش خيلي كمتر از قبلي و بسيار دقيقتراست چون كاري است تخصصي و بايد فردي متخصص باشد تا بتواند تشخيص دهد آيا كوه طلا دارد يا خير؟
در اين مثال دلايل وجود كوه، همان دلايل خداشناسي است و هر كس خدا را نشاسد دلش كور است، شناختن جنس كوه مثال براي دلايل پيامبر شناسي است كه نسبت به خداشناسي دلايلش كمتر و دقيقتراست، و وجود طلا در كوه هم مثال دلايل امام شناسي است كه اگر ما محقق معدن شناسي باشيم به آن دلايل دست پيدا ميكنيم.
در مورد امامت حضرت علي (ع) دلايل زياد است، اگرچه كمتر از دلايل رسالت پيامبر است. دلايل امامت حسنين فراوان است. اما از امام چهارم دلايل كمتر و دقيقتر ميشود و شناخت آن بزرگواران تخصصيتر است و بنابراين برخي امام پنجم را نشناختند و 4 امامي شدند برخي امام كاظم را نشناختند و 6 امامي شدند. برخي امام رضا را نشناختند و هفت امامي شدند ولي هر كسي به اين حد از تخصص رسيد كه امام رضا (ع) را قبول كرد، از كساني است كه خيلي متخصص در امام شناسي است و ديگر همه ائمه عليهم السلام تا امام دوازدهم را قبول دارد. چون در زمان امام رضا (ع) چند شبهه اساسي به وجود آمد كه باعث شد عده زيادي بريده و واقفه شوند، كه اين شبهات عبارت است از:
الف) از زمان امام حسين (ع) هيچ امامي علنا خود را امام معرفي نميكرد، اما امام رضا (ع) اين كار را انجام داد و وقتي به ايشان اعتراض شد كه چرا چنين كردي؟ جواب داد: آنها پدر مرا كشتهاند و ديگر مرا نميكشند.
ب) آن حضرت تا سن 50 سالگي فرزندي نداشت و وقتي از ايشان سئوال ميشد كه تو امام زمان قائم هستي؟ جواب ميدادند بعدا خواهد آمد، و با اين حال بچهدار هم نميشد و همين مسئله باعث شد كه اين شبهه ايجاد شود كه ايشان امام نيستند.
ج) تنها امامي كه در حكومت پستي داشت امام رضا (ع) است، و هيچكدام از ائمه ديگر با حكومت سرو كاري نداشتند.
اين سه شبهه سه امتحان بزرگي بود كه براي شيعه به وجود آمد و كساني كه توانستند به پاسخ درستي در اين سه مورد برسند امامت امام رضا (ع) را قبول كرده و امامت بقيه امامان مثلا امام جواد 7 ساله يا بعد از ايشان تا امام زمان را هم پذيرفتند.
در مورد امام زمان (عج) هم نظرات مختلفي وجود دارد:
بعضي ميگويند اصلا به دنيا نيامده است، عدهاي ديگر نظرشان اين است كه غايب شده است و عدهاي ديگر ميگويند در زمان غيبت از دنيا رفته است، يعني بعد از غيبت صغرا از دنيا رفته است. در روز تولد ايشان نيز اختلاف است. و سخنها در اين باره بسيار دقيق و كارشناسانه است. و بايد در بين اهل آن بحث شود.
2-آيا آيات قرآن بر وجود امام زمان دلالت دارد يا خير؟
اگر منظور دلالت صريح باشد، مثل آمدن لفظ عيسي و موسي و … در قرآن، نه در قرآن چنين دلايل صريحي نيست ولي آياتي وجود دارد كه مفهوم آن بر اين مطلب دلالت دارد كه اهل فن و متخصصين آن را تشخيص ميدهند. اين افراد در تمام امتحانات موفق شده و و در تمامي بحرانها امام واقعي را شناختهاند و دلايلي دارند كه ميگويند امام زمان (عج) زنده است و در غيبت به سر ميبرد ولي دلايل آنان خيلي ظريف است كه همه كس آن را نميفهمد. بلكه اهل تخصص ميفهمند
آياتي وجود دارد كه اشاره بر وجود امام زمان (عج) دارد، مثل « و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض … » يعني ما اراده داريم ( فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد) كه منت گذاريم بر كساني كه به استضعاف كشيده شدهاند و اينان را امام قرار خواهيم داد، همه را كه نميشود امام قرار داد، پس معلوم ميشود كساني كه ازنظر علمي و ساير صفات مثبت بالاتر هستند امام مردم هستند كه به آنان علم و…ياد ميدهند، و زماني خواهد شد كه مردم از نظر علمي انقدر بالا رفته كه انسانهاي زورمند و قدرتمند در كنار مستضعفان قرار ميگيرند و به تعبير روايات گرگ و ميش كنار هم قرار ميگيرند.
3-زمان ظهور چه زماني است؟
وقت و زمان ظهور براي ما مشخص نيست و روايتي در اين زمينه نداريم، چون وجود امام براي اميد بخشي است و براي اين است كه انسانها اميد خود را در هيچ زماني از دست ندهند. اين كه در رواياتي آمده كه روز جمعه يا شنبه يا … ظهور خواهد كرد هم به همين دليل اميد بخشي است و اين كه انسانها هميشه اميدوار باشند.
4- ما اعتقاد داريم تا خدا نخواهد هيچ برگي از درخت نخواهد افتاد، چرا ائمه عليهم السلام ميترسيدند خود را به عنوان امام معرفي كنند؟
آن بزرگواران با عقل و اختيار خود چنين كاري را ميكردند، درست است كه خداوند همه چيز را ميداند و بر همه چيز قدرت دارد ولي عقل و اختيار هيچكس از جمله ائمه را نگرفته است، همانگونه كه اختيار حاكمان زمان آنان را نگرفته است، اگر آنان خود را به طور صريح امام معرفي ميكردند، خلفا هم با اختيار خود آنان را به شهادت ميرساندند.
5- آيا مسجد جمكران حقيقت دارد يا خير؟
اگر حقيقت به اين معناست كه وجود خارجي دارد يا خير؟ بله وجود خارجي دارد.و چنين مسجدي در نزديكي قم هست. اما آيا اين كه امام زمان (عج) به آنجا وارد شده، در آنجا نماز خوانده، يا وارد چاه ميشود و نامهها را ميخواند، اينها همه دليل ميخواهد و دليلي در اين باره وجود ندارد.
ما شنيدهايم كه گفتهاند فردي به نام شيخ حسن جمكراني گفته است كه من خواب ديدم كه امام به من فرمود در اين مكان مسجدي بنا كنم، معلوم نيست آيا واقعا خواب ديده؟ آيا رؤيايش صادقه بوده؟ آيا واقعا زنجيري پيدا كرده؟ يا عدهاي براي استفادههاي ديگر، مثل با ارزش شدن زمينهايشان چنين چيزهايي را جعل كردهاند.
6- انتقاد و پيشنهاد را توضيح دهيد.
انتقاد يعني نقد كردن و ارزيابي حرف طرف و مشخص كردن درجه ارزش آن. مانند نقد طلا كه تعيين عيار آن است.
به نام خداوند مهربان
شب هفتم مسجد حاج نوروز:
حكمت 5:
1- علم ارث با كرامتي است.
2- علم دو گونه است: يا مالي است كه پدر و مادر براي فرزندان خود مالي را به ارث ميگذارند، بعضي اوقات پدر و مادر علم را براي فرزندان خود به ارث ميگذارند.
3- اين جمله بيان ميكند كه علم ارث خوبي است، بنابراين اگر پدر و مادر مالي را كه بعد از مرگ خود ميخواهند براي فرزند خود بگذارند صزف علم آموزي آنان كنند خيلي بهتر است. ( اين يك تفسير براي اين حديث )
4- فقيه عاليقدر تفسير ديگري دارد و آن اين است كه در قديم علم را مجاني ياد ميدادند، پس ميتوان گفت كه علم را ارث بردهاي و اين ارث كريمي است در حالي كه هزينهاي نكردهاي. به هر حال آنچه مهم است اين است كه بايد تلاش كنيم كه عالم شويم.
پرسش و پاسخ:
1- اين كه گفته شده امام زمان (عج) روزي خواهد آمد و زمين راپر از عدل و داد ميكند، چه فايدهاي براي امروز ما دارد؟ آيا فقط براي توسل جستن به ايشان است؟
ايشان الآن نقش اميد بخشي را دارد، مثلا تصور كنيد در بياباني ماشينمان خراب ميشود، اگر به خودمان و سرنشينان ماشين بگوييم ما مردني هستيم چون هيچ كس نيست به ما كمك كند، به زودي خواهيم مرد چون اميدي براي نجات نداريم. ولي اگر گفتيم نه توكل به خدا داشته باشيد و صبر كنيد شايد كسي آمد و به ما كمك كرد، در اين صورت ميتوان چند روزي تحمل كرد و زنده ماند و در اين چند روز شايد كمكي رسيد و يا اين كه در اين چند روز خودمان با فكر خودمان توانستيم مشكل را حل كنيم.
در جوامع اسلامي غير از حكومت پيامبر (ص) و حضرت علي (ع)، همواره حكومتها دست افراد ناباب بوده است و آنها مسلمانان واقعي را شكنجه ميكردهاند، اگر اين افراد اميدي نداشتند نميتوانستند اين شكنجهها را تحمل كنند.
در كتاب موعود اديان فقيه عاليقدر آمده است كه آمدن نجات دهنده موعود تمامي اديان است و مخصوص مسلمانان نيست بلكه در همه اديان چنين فردي وجود دارد، و حتي اين موعود در نزد يهوديان همان عيسي مسيح است كه از ديد آنان خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد.
پس نقش وجود امام در غيبت اميد دهي است كه انسان با اميد، سختيها را تحمل كند و با فكر خود مشكل خود را حل كند، نه اين كه بنشيند تا امام بيايد و مشكلاتش را حل كند.
2- مگر نه اين كه ما بايد الگوهايي در زندگي خود داشته باشيم و اين الگوها هم بايد با ما سنخيت داشته باشند، پس چگونه ائمه عليهم السلام كه از رحمهاي پاك هستند ميتوانند براي ما الگو باشند؟
مگر من و شما از رحم نجس به دنيا آمدهايم؟! مگر نعوذ بالله ما حرام زاده هستيم؟! رحم پاك يعني ازدواج صحيح و اين كه پدر و مادر مشرك نباشند و با توجه به اين مسئله بايد توجه داشته باشيم كه ژن و وراثت خيلي مهم هستند و در ازدواج به آن بايد توجه شود. البته بايد توجه داشت كه ائمه عليهم السلام با اختيار خود نحوه زندگي خود را مشخص كردهاند، به طور مثال پيامبر (ص) قبل از رسالت به محمد امين معروف شده بود و در اوج فساد مردم مكه او امانتدار مردم مكه بود. بايد توجه داشت كه در خانواده پيامبران و ائمه عليهم السلام افرادي ناباب هم بودهاند مثل جعفر كذاب و پسر حضرت نوح (ع) و … . پس ما هم از رحمهاي پاك هستيم و از اين جهت هم سنخ با پيامبران و ائمه عليهم السلام هستيم. و اينكه خوب بشويم يا نه در اختيار خودمان است.
3- شما روحانيون چه الگويي از ائمه عليهم السلام به ارائه دادهايد؟
كتابهايي در اين باره نوشته شده است، مثل كتابهاي آيت الله اميني و خودم هم كتابي به نام شيوه همسرداري پيامبر و كتابي به نام پلي به دنياي نسل جوان نوشتهام، اما با اين حال اين اشكال به ما وارد است كه ما ائمه عليهم السلام را به عنوان اسطوره معرفي كردهايم. در حالي كه آنان مثل بقيه زندگي ميكردهاند، مثلا حضرت فاطمه (س) با حضرت علي (ع) گاهي بگو مگو داشتهاند ولي كمتر به اين مسئله اشاره شده است و روحانيون ميگويند نبايد اين چيزها را براي مردم گفت، چون ظرفيت ندارند.
خداوند در قرآن داستان حضرت موسي و هارون عليهما السلام را بيان ميكند كه با هم اختلاف داشتهاند و موسي ريش برادرش را كشيده و به گوش او زده است. اين مسائل در زندگي ائمه و پيامبران ديگر هم بوده است.
4- منظور از خرد چيست؟ و به چه كسي خردمند ميگويند؟
منظور از خرد همان عقل است و انسان عاقل را خردمند ميگويند. همان چيزي كه در كشور ما بسيار كم وجود دارد و به همين دليل نتوانستهايم كشور را خوب اداره كنيم.
5- در سوره بقره آمده است، وقتي خداوند ميخواست آدم را خلق كند فرشتگان به او گفتند كه باز ميخواهي كسي را خلق كني كه در زمين فساد كند، آنان از كجا ميدانستند كه انسان فساد ميكند؟
نظر بنده اين است كه قبل از آدم موجوداتي در زمين بودهاند كه شبيه انسان بودهاند و آنان با هم اختلاف داشته و باعث فساد در زمين شدهاند. حرف ملائكه مربوط به جنس انسان است. و خدا در برخي از همان ها عقل را ايجاد كرد.
6- از آيات قبل و بعد آيه تطهير در سوره احزاب اينگونه بر ميآيد كه اين آيه مربوط به زنان پيامبر (ص) است نه اهل بيت عليهم السلام، پس چگونه است كه مفسرين آن را مربوط به اهل بيت عليهم السلام ميدانند؟
اين آيه در سوره احزاب آيه 33 آمده است، اما اگر دقت كنيم آيه قبل و بعد اين آيه مربوط به زنان پيامبر (ص) است چون ضماير در اين آيات به صورت جمع مؤنث حاضر آمده است اما در آيه تطهير ضمير جمع مذكر حاضر(كم) آمده است. و قرائني وجود دارد كه پيامبر (ص) تا مدتي هر روز صبح در خانه حضرت زهرا و علي عليهما السلام ميآمده است و ميفرموده: قوموا يا اهل البيت.
به نام خداوند مهربان
مسجد حاج نوروز شب هشتم:
حكمت 5:
1- آداب مثل لباس نو و تميز است كه انسان را زيبا ميكند. پس سعي كنيم آداب خوب را ياد بگيريم و عمل كنيم. مثل ادب مهماني رفتن، ادب پارك كردن و … .
2- بعضي از كارهاي گذشتگان درست نبوده است. مثل رعايت نكردن بهداشت. ما نبايد چون اين افراد از بزرگان ما بوده است مثل آنها باشيم.
3- در صدر اسلام آيينه نبود اما پيامبر (ص) خودش را در آب نگاه ميكرد و لباسش را مرتب ميكرد.
4- آداب روز به روز تجديد ميشود.
5- فكر آيينه صافي است و اگر دقيق فكر كرديم، بدي و خوبي هر كاري را ميفهميم.
پرسش و پاسخ:
1- ما اسلام و قرآن را رحماني معرفي ميكنيم و پيامبر (ص) را پيامبر رحمت ميناميم، پس چگونه است كه يكي از صفات خداوند شديد العقاب است؟
ما خداوند را رحمان و رحيم ميناميم و در سوره حمد اين مطلب را حدود 40 مرتبه در شبانه روز در نمازهاي واجب خود تكرار ميكنيم.
پيامبر (ص) را هم پيامبر رحمت ميناميم، اما ايشان جنگ هم داشته است ولي با اين حال وي را پيامبر رحمت ميناميم، در مورد خداوند هم همينگونه است هم صفت رحمت دارد و هم صفت غضب، اما اختيار صفت غضب در اختيار صفت رحمت است. « يا من سبقت رحمته غضبه ). مثلا اگر بچه اشتباهي كرد با مهرباني با او رفتار ميكنيم ولي اگر گوش نداد او را تنبيه ميكنيم چون او را دوست داريم. در مورد خداوند هم همين گونه است، يعني صفت رحمت جلو صفت غضب قرار گرفته است و وقتي هم كه غضب ميكند چون رحمت دارد. شديد العقاب بودن خداوند به خاطر اين است كه ما بترسيم و كار بد نكنيم چون خداوند خوشش نميآيد كه ما را عذاب كند. در قرآن آمده است، « كتب علي نفسه الرحمه » ( انعام 11 و 54) يعني خداوند به خودش رحمت را واجب كرده است.
پس تهديدهاي به عذاب براي بيدار شدن ماست. در سوره اسراء/ 110 آمده است: اگر ميخواهيد خدا را بخوانيد چه الله بگوييد چه رحمن يكي است، يعني ذات الله همان ذات رحمت است. اما متاسفانه امروز الله را و دين را خشن معرفي كردهاند.
2- چرا بايد در احكام تقليد كنيم؟ مگر دين تحقيقي نيست؟
در دين هم اصول دين داريم و هم فروع دين، اصول دين همان اصول پنجگانه است كه تحقيقي است و نميتوان گفت كه چون مرجع مثلا ميگويد خدا يكي است پس ما هم ميگوييم خدا يكي است، بلكه بايد با عقل خود به اين نتيجه برسيم. اما در فروع دين اينگونه نيست بايد تقليد كرد، اما با اين حال بعضي از مسائل در فروع دين هست كه واضح و مشخص هستند، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن و به جاي آوردن حج و …، كه در قرآن آمده است و از طرف ديگر بعضي از مسائل هم هست كه در قرآن نيامده است ولي همه يكسان عمل ميكنند، مثل تعداد ركعات نماز. اينگونه مسائل ديگر نيازي به مرجع ندارد چون حكم آن واضح و مشحص است.
اما مسائلي هست كه هر مرجعي در مورد آن يك نظر دارد چون دلايل متفاوت است و فهم همه يكسان نيست، مثل نماز جمعه، و چون اين مسائل اختلافي است پس بايد حتما از مرجعي تقليد كرد. البته بايد توجه داشت كه در مسائل تقليدي مرجع را خوب بشناسيم.
3- ما مسلمانان با داشتن 124 هزار پيامبر و 14 معصوم عليهم السلام و با داشتن مسجد و حسينيه و …، چرا از كشورهاي اروپايي و غربي كه اين چيزها را ندارند عقبتريم؟
يكي از علت هايش اين است كه ما خوب بلد هستيم نقد كنيم، شجاع و تخريبگر هستيم و تحقير پذير هم هستيم، اما قدرت پذيرش نقد را نداريم، يعني نميتوانيم متوجه اشتباه خود بشويم و آن را درست كنيم. به همين خاطر است كه يا مجالس روضه و … به مدح اين و آن مي گذرد يا به تخريب اين و آن. ديگران نيز يا اين مجالس را تحسين مي كنند يا تخريب. اما يافتن عيوب آن و اصلاح آن و عيوب خود و اصلاح خود از توان ما خارج است و لذا به سرعت رو به عقب هستيم و اين عقبگرد تا وقتي كه نقد پذير نباشيم و در صدد دفاع از خود باشيم ادامه دارد.
4- امام حسين (ع) در دامان پيامبر (ص) و حضرت زهرا و حضرت علي عليهما السلام بزرگ شده است و براي حفظ دين قيام كرده است، چرا هيچ موقع نفرموده است اجر ما را اين بزرگواران ميدهند؟ اما ما هر كاري ميكنيم اجر خود را از آنها ميخواهيم، آيا اين شرك خفي نيست؟
ما چون خدا را به مقدار لازم نميشناسيم فكر ميكنيم كه خدا ما را فرموش كرده است، به خاطر همين اجر خود را ائمه ميخواهيم. ما بايد بدانيم خداوند زير بار منت بندگان خود نميماند و اجر هر كاري را خواهد داد و همه اجر خواهي از ديگران ناشي از اين است كه خدا را خوب نشناختهايم.
در سوره مطففين آمده است كساني هستند وقتي ميخواهند بگيرند پيمانه را پر ميكنند و وقتي ميخواهند بدهند پيمانه را سر خالي ميدهند و اين كاري است كه الآن در جامعه ما رواج دارد. اين افراد كم فروشان هستند كه از فجار هستندو در جهنم. در مقابل اين افراد نيكو كاران يا ابرار هستند كه نامه عمل آنها در عليين است و شاهدان اعمال اينان مقربان هستند. به ما گفته شده كارهاي خير خود را مخفيانه انجام دهيد، اما ما به هر كسي كمك كنيم ما را ميبيند و ميشناسد، اما جايي است كه ميشود كمك كرد و فرد كمك شونده متوجه نميشود، و آنجايي است كه جنس كمتري از مشتري ميخريم ولي پول بيشتري به او ميدهيم اين افراد از ابرار يا نيكوكاران هستند و خداوند اين كار را ميبيند و اجر آن را هم ميدهد. به هرحال نيازي نيست وقتي روضه ميگيريم يا سينه ميزنيم يا… اجر آن را از خداوند بخواهيم زيرا او خودش اجر را ميدهد و لازم نيست از غير خدا بخواهيم زيرا غير خدا استقلالا مالك هيچ چيز نيست.
به نام خداوند مهربان
مسجد حاج نوروز شب نهم:
وقايع عاشورا:
شخصي به نام ملا حسين كاشفي كتابي به نام روضه الشهدا نوشته كه با وقايع واقعي عاشورا خيلي متفاوت است. بنده چون سعي كردهام مسائل واقعي را بگويم عدهاي تصور ميكنند كه با امام حسين (ع) مخالفتي دارم، در حالي كه كتابي به نام زواياي ناپيداي نهضت امام حسين (ع) نوشتهام كه مسائل واقعي عاشورا با توجه به ارشاد شيخ مفيد، تاريخ طبري، لهوف و كلمات امام حسين از مدينه تا كربلا در اين كتاب بيان شده است.
بايد توجه داشت كه عشق به امام حسين (ع) فقط سينه زدن نيست بلكه بايد عاقلانه اين نهضت بزرگ مورد بررسي قرار گيرد.
در سال 40 امام حسن (ع) با معاويه صلح كرد و 10 سال بعد به شهادت رسيد و بعد از شهادت امام حسن باز 10 سال امام حسين (ع) به اين قرارداد وفا كرد در حالي كه معاويه وفادار نبود. ما و شما و سپاه پاسداران و ديگران قانوني نوشتيم به نام قانون اساسي. اگر طرفدار امام حسين هستيم بايد به اين قانون عمل كنيم. ببينيد چه كارهايي براي شما ممنوع است داخل آن نشويد. الان شرايط بحراني است و خيلي از افراد در حال بريدن از اسلام هستند چون سپاه خلاف قانون اساسي عمل كرده و كارهاي سياسي و اقتصادي انجام ميدهند و به قانون اساسي و قراردادهاي بالا دستي عمل نكردهاند. الآن به خاطر وضعيت اضطراري كشور از اين برادارن عزيز ملتمسانه بخواهيم به كارهاي نظامي خود بپردازند، چون دخالت آنان در امور اقتصادي باعث بيكار شدن عدهي زيادي شده است. درست است كه عدهاي را سر كار آوردهاند اما عده زيادي هم بيكار شدهاند.
متاسفانه عدهاي الآن وارد بازي دلار و سكه شدهاند كه اين كار باعث ضربه زدن به كشور شده و با دلايلي در كتاب ضمان و تورم نوشتهام كه اين پولي كه از اين راه به دست ميآيد حرام است.
پرسش و پاسخ:
1- چرا خداوند براي توصيف بهشت از عباراتي مثل نهر عسل، حوري بهشتي و …، استفاده كرده است؟ با اين كه الآن چنين نعمتهايي در دنيا هم وجود دارد. و چرا ما نقد را رها كنيم و به نسيه بچسبيم؟
نعمتهاي بهشتي را ما نميتوانيم بفهميم، همانطور كه عذابهاي جهنم را نميتوانيم درك كنيم. بيان اين نعمتها براي بيان كردن مقداري از حال خوش بهشت است اما واقعيتش چگونه است در قرآن در سوره ق آمده است كه: بهشت به متقين نزديك ميشود و اين وعدهاي است كه داده شده و اين نتيجه كار خود انسانهاست … تا در آيه35 ميگويد ( لهم ما يشاءون فيها و لدينا مزيد) در آنجا آنچه ميخواهند هست و نزد ما بيشتر است و هر كسي هر چه را برايش مهم است و بخواهد در آنجا بهترش را به او خواهند داد ولي ما نميدانيم بهشت قيامتي چگونه است. تنها ميدانيم هر چه بخواهيم هست و زيادتر هم هست. مثلا بچه در شكم مادر از خون مادر ميخورد و همان را هم ميخواهد ولي در اين دنيا كه آمد به او شير ميدهند كه از آن خون بهتر است و مسلما او ديگر خون را نميخواهد.
پس ما با گناه نكردن و خوبي كردن ميتوانيم به اين بهشت برسيم و بهتر از تصوراتمان بهرهمند شويم
2- در مورد صوفيه توضيح دهيد.
آيا تصوف و صوفيه و عرفا با هم فرق دارند من نميدانم. ولي در كتابها خواندهايم كه عرفا از راه يافتن به امور ميرسند و فيلسوف از راه عقل و فهم. مثلا در قرآن خواندهايم كه كساني كه مال يتيم را ميخورند در حال خوردن آتش هستند، من وشما اين را ميفهميم اما نمييابيم، عارف به اين مقامي رسيده است كه آن را مييابد.
حضرت علي (ع) حقايق بهشت را مييابد، امام حسين (ع) و يارانش حقايق را يافتند و به خاطر همين از جان خود گذشتند. پس عرفايي مثل حضرت علي و امام حسين عليهم السلام و يارانش حقيقت را يافتهاند، ولي ما فقط چيزهايي را شنيدهايم.
اما زمان ما افراد فراواني هستند كه فقط ادعا دارند اما شايد به حقيقتي دست پيدا نكردهاند؛ زيرا اين مقامي است كه هر كسي نميتواند به راحتي به آن برسد و آنها كه رسيدند به من و شما نميگويند. بله كسي كه واقعا به چنين مقامي رسيده باشد به رخ ديگران نميكشد.
3- افرادي كه حاجاتي دارند و نذري ميكنند چرا دير به خواسته خود ميرسند؟
جواب: مثلا فردي دلش بچه ميخواهد، يك روزه كه نميشود، بچه به دنيا آمدن شرايطي دارد و بايد شرايطش فراهم بشود. ما نبايد چيز محال از خداوند بخواهيم، و بگوييم خدايا همين الآن با دادن يك بچه به من حاجت مرا برآورده كن، خير اول بايد زن بگيري بعد… كارهاي جهان تدريجي است بايد براي رسيدن به حاجات خود شرايط آن را هم فراهم كنيم، پس دعا كردن به اين معنا نيست كه كار نكنيم و مسير درست را طي نكنيم. دعايي ممكن است از همان موقع شروع دعا مستجاب شده باشد اما تا به ما برسد ممكن است طول بكشد، چون بايد شرايطش براي ما فراهم شود.
4- چرا در قرآن خداوند تعليم را بر خلقت مقدم كرده است؟ انسان ابتدا بايد خلق شود بعد تعليم ببيند
جواب اين سئوال در كتاب عروس قرآن توضيح داده شده است و خلاصهاش اين كه در قرآن در سوره الرحمن، تعليم قرآن قبل از خلقت انسان آمده تا نشان دهد تعليم قرآن خيلي مهمتر از خلقت انسان است، چون انسان با آن خلقت عجيبش آنقدر مهم نيست كه تعليم قرآن مهم است.
حكمت 5 :
1- سينه انسان عاقل صندون اسرار اوست است.
2- هر كسي اسراري دارد كه بايد براي خودش نگه دارد.
3- اين اسرار ممكن است علم باشد، مثل حضرت علي (ع) كه در سينهاش علومي داشت كه نميتوانست بيان كند و با شهادتش آنها را با خود برد.
4- حديثي ديگري است كه هر رازي كه از دو نفر بگذرد، ديگر پخش ميشود.
5- اگر سري داريم و مال خودمان است از لبها نبايد بيرون بيايد.
6- بالاخره نبايد اسرار را به ديگري گفت و اگر پخش شد نبايد ديگري را خائن ناميد.
7- اگر بخواهيم افراد ما را دوست بدارند بايد چهره خوش داشته باشيم و گشاده رو باشيم.
8- اگر در دوست پيدا كردن مشكل داريم علتش اين است كه گشاده رو نيستيم.
9- تحمل داشتن مثل قبري است كه عيوب را ميپوشاند كه بوي تعفن آن پخش نشود.
10- اگر زن و مرد هر دو تحمل كردند عيب خانواده بيرون نميرود اما اگر تحمل نبود هر كدام ديگري را به كاري متهم ميكند و عيوب پخش ميشود.
11- همه داراي عيوبي هستند كه ديگران نميدانند و تحمل باعث ميشود عيبهاي بعدي منتشر نشود.
12- مسالمت داشتن مثل پردهاي است كه عيوب را ميپوشاند.
13- پس تحمل داشتن و مسالمت آميز رفتاركردن باعث پوشيده شدن عيوب ميشود.
14- كسي كه از خودش راضي است و فكر ميكند كارهايش بهترين كار است، اين فرد ديكتاتور است و به حرف ديگران اعتناي ندارد و اشتباه ميرود و باعث ميشود كه ديگران به او خشم بگيرند.
15- ديكتاتور ميتواند همسر باشد، يا مسئول شهر يا كشور باشد.
به نام خداوند مهربان
مسجد حاج نوروز شب دهم:
حكمت 6:
1- صدقه دواي شفابخشي است. چون اگر كسي گرسنه باشد با كمك به او، نجات پيدا ميكند و يا اگر علم نداشته باشد با تعليم دادنش به او كمك ميشود.
2- اعمال انسان در همين دنيا در جلو چشمانش است و هر كاري كه كرديم در دنياي ديگر باقي است.
3- صدقه فقط به اين معنا نيست كه پولي را در صندوقي بيندازيم يا اين كه پولي را به فقيري بدهيم.
4- طبق حديثي، « كل معروف صدقه »، يعني هر كاري را كه طبق عرف، شرع و يا عقل خوب بود و آن را انجام داديم صدقه است. ممكن است اين كار راهنمايي كردن ديگري باشد به شرط اين كه خودمان راه را بلد باشيم، يا ياد دادن علمي به ديگري باشد، مثل ياد دادن قرآن كه هم روخوني آن را ياد بدهيم و هم معناي آن را و هم اين كه به آن عمل كنيم.
5- الآن كه براي عزاي امام حسين (ع) جمع شدهايم بايد مثل ايشان باشيم، آن حضرت از دشمن هيچ درخواستي نكرد و اين كه در جاهايي مداحان ميگويند براي خودش يا براي علي اصغر طلب آب كرد حرف درستي نيست، ايشان فقط در يك مورد از دشمن درخواستي كرد و آن هم عصر تاسوعا يك شب ديگر مهلت گرفت براي خواندن قرآن و عبادت كردن. پس ما هم بايد ايشان را اسوه خود قرار دهيم و با قرآن بيگانه نباشيم.
6- بسياري از كساني كه فقر مالي دارند علتش داشتن فقر فرهنگي است، پس با آموزش قرآن بايد فقر فرهنگي را از بين برد
7-حضرت علي (ع) در نامه 31 ميفرمايد: قلب جوان مثل زمين بدون كشت است و اگر اين جوان راهنمايي نشود ممكن است راه را اشتباه برود.
8- يكي ديگر از كارهاي خوب و صدقه، اين است كه فرزند خود را خوب تربيت كنيم، فرزند خوب هم در اين دنيا به درد انسان ميخورد و هم در جهان ديگر.
حوادث عاشورا:
1- قبلا هم گفته شد كه امام حسن (ع) با معاويه قراردادي نوشت بدين مضمون كه: حضرت علي (ع) را روي منبرها لعن نكنند، معاويه براي خود جانشيني انتخاب نكند، شيعيان را نكشد.
اما معاويه تمام موارد را زير پا گذاشت و به همين علت پس از شهادت امام حسن (ع) عدهاي به امام حسين (ع) پيشنهاد جنگ با معاويه را دادند اما امام قبول نكرد و فرمود با اينها قراردادي داريم و حاضر به شكست قرارداد نشد.
2- در اين جريان حق و باطل مشخص شد در حالي كه اگر جنگ شده بود هيچ گاه حق و باطل مشخص نميشد.
3- بعد از مرگ معاويه نامهاي از طرف يزيد به فرماندار مدينه رسيد كه از چند نفر بيعت گرفته شود از جمله امام حسين (ع).
4- امام حسين (ع) وقتي دعوت به فرمانداري شد اجابت كرد و از مذاكره فرار نكرد و بلكه از آن استقبال كرد. از جمله وقتي وارد فرمانداري شد و خبر مرگ معاويه را به وي دادند فرمود: انا لله و انا اليه راجعون، و با اين كلمه مؤدبانه تسليت گفت و مؤدبانه پاسخ آنان را داد. پس بايد از ايشان ادب را بياموزيم.
5- در آن جلسه وقتي پيشنهاد بيعت به امام داده شد، ايشان فرمود: مگر شما بيعت مرا براي تسليم شدن مردم نميخواهيد؟ الآن در اينجا كسي نيست بگذاريد تا فردا مردم جمع شوند تا ببينيم چه ميشود؟ در اين هنگام مروان رو به وليد گفت: اگر امام از اين مجلس خارج شود ديگر بيعت نميكند. يا الآن از او بيعت بگير يا همين الآن او را بكش. وليد گفت من به خاطر حفظ مقامم دست به خون پسر پيامبر (ص) نميزنم، در اين هنگام امام فرياد زد كداميك از شما ميخواهد مرا بكشد؟ و از مجلس بيرون رفت. از اين زمان تا زماني كه كاروان امام به لشكر حر رسيد هيچ كس از حكومتي ها به امام پيشنهاد مذاكره نداد نه اينكه امام از مذاكره با حكومتيان خود داري كرده باشد.