سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
به نام خداوند مهربان
پيروي از قانون و عفو عمومي راهي مطمئنتر براي نجات كشور از قرارداد 25 ساله با چين
(خلاصه اي از قسمت آخر درس تفسير استاد احمد عابديني ذيل آيههاي 113 و 114 سوره توبه 28 /4 /99)
در قرآن آيه 112 سوره توبه قانوني آمده و طبق آن از پيامبر(ص) و مسلمانان خواسته شده كه براي مشركاني كه معلوم شده جهنمي هستند طلب آمرزش نكنند. اين قانون شامل همه افراد جامعه ميشود و مثلا حضرت ابراهيم (ع)، نميتواند بگويد چون من دوست خداوند هستم پس اين قانون شامل من نميشود و من آزاد هستم كه براي عمويم آزر كه مشرك از دنيا رفته و جهنمي است، آمرزش بخواهم يا خداوند به وي بگويد چون تو دوست من هستي پس آزاد هستي و هر كاري دلت خواست انجام بده!!!
خير اين چنين نيست و ايشان هم تحت قانون الهي قرار دارد، يا اين چنين نيست كه حضرت محمد (ص) به مردم بگويد نماز بخوانيد، اما خودش چون پيامبر يا رهبر جامعه است از اين قانون استثناء شده باشد. او حق ندارد به مردم بگويد براي مشركان جهنمي استغفار نكنيد اما خودش اين كار را انجام دهد و يا به مردم بگويد با هم مهربان نباشيد اما خودش مهربان باشد و يا … .
پس قانون استثناء ناپذير است و در شرايط متساوي همه در برابر آن متساوي هستند و در شرايط استثنايي همه مستثناهاي متساوي،از نظر حكم متساوي هستند؛ حتي پيامبر خدا در برابر قانون با ديگران متساوي است.
اما متأسفانه الآن وضعي كه كشور ما پيدا كرده است و بسياري از امور در حال فرو پاشيدن است به خاطر اين است كه، هميشه براي افرادي خاص راه گريز از قانون وجود داشته است و دارد، مثلا بانكها بدون ضمانت وامهاي كلان به افرادي خاص پرداخت كردهاند يا افرادي به خاطر ويژگيهايي داراي سهميه شده و از امكان قبولي در دانشگاههاي خوب برخوردار شدند و بعد هم بدون دردسر وارد بازار كار شده و در جاهاي خوب استخدام شدند و يا افرادي با پارتي به پولهاي فراواني دست پيدا كردهاند و افرادي به قدرتهاي فوق قانون دست پيدا كردهاند و…همه اين موارد دست به دست هم داده و الآن بعد از 40 سال وضع كشور به اين مرحله رسيده است.
يادم هست ماه رمضاني كه براي تبليغ به كانادا رفته بودم فردي را ديدم كه در ايران موقعيت و شغل خوبي داشت و با اينحال به كانادا رفته بود و شغلي پايينتر داشت، از او سئوال كردم چرا ايران را رها كردي با اين كه موقعيت شغليت در آنجا بهتر بود؟ جواب داد چون در اينجا ما براي فرد كار نميكنيم بلكه براي سيستم و طبق قانون كار ميكنيم. به طور مثال اگر نخستروزير فردا از دنيا برود به كار من خدشهاي وارد نميشود و به كارم ادامه ميدهم، اما در ايران براي فرد كار ميكنند و هميشه اين نگراني وجود دارد كه با نبود اين فرد موقعيت شغلي افراد دگرگون شود يا وضع كشور متزلزل شود.
در ايران هر زماني متناسب با سليقه فرد، قانون وضع ميشود، مثلا زماني تبليغ ميكردند كه بيشتر از دو فرزند نداشته باشيم و به فرزند سوم به بعد امكاناتي مثل كوپن داده نميشد، اما بعد با صحبت يك فرد يك مرتبه ورق بر گشت و تبليغات فراوان چندفرزندي شروع شد. در اين جا به راحتي يك فرد ميتواند هر وقتي خواست هر قانوني را عوض كند يا از عمل به قانون خودداري كند. اما طبق اين آيه قرآن ميبينيم كه همه افراد از بالاترين فرد گرفته تا پايينترين همه در برابر قانون يكسان هستند و همه ملزم هستند به آن عمل كنند و هيچ فردي حق سرپيچي از آن را ندارد.
يك مثال ديگر در مورد نقض قانون كه همه هم شاهد آن بودهاند مربوط به فردي است به نام آقاي شيخ علي تهراني، ايشان فرد عالم و مبارزي بود كه در زمان انقلاب در صف مبارزين و براي همه قابل احترام بود، اما بعد از آن به خاطر آزردگيهايي كه از حكومت پيدا كرد به عراق رفت و در انجا آزادانه هر كاري كه عليه ايران بود انجام داد و با زبان چقدر به آزار و اذيت اسراي ايراني پرداخت، اما بعد از مدتي پشيمان شده و به خاطر اين كه نسبتي با رهبري داشت بخشيده شد و به ايران آمد و الآن هم در صحت و آرامش در حال زندگي در ايران است و كسي كاري به وي ندارد.
البته بخشيدن چنين فردي توسط رهبري كار بسيار خوبي است، اما حرف اين است كه چرا اين بخشش شامل افراد ديگر نميشود و نشده است. بسياري از ايرانياني كه در خارج زندگي ميكنند، افراد سالمي هستند و كشور خود را دوست دارند و حاضر هستند براي آن كار كنند- البته در بين اين افراد تعداد كمي هم جنايتكار و آدمكش وجود دارند كه آنان نفياً و اثباتاً فعلاً مدّ نظر من نيست – و حرف من روي افرادي است كه پرونده جنايي شديدي ندارند و سئوال من اين است كه چرا بخشش شامل اين افراد نميشود. اين افراد بعد از مدتها كار كردن در كشورهاي خارجي پول و ثروت خوبي هم دارند و ميتوانند آن را وارد كشور كنند و باعث توسعه اقتصاد كشور شوند و شايد ديگر نيازي نباشد كه ما براي نجات كشور دست به دامن چين و روسيه شويم و قراردادهايي را ببنديم كه معلوم نيست در آينده چه بر سر ايران بيايد.
ما به جاي اين كه دست به دامن بيگانگان شويم، ميتوانيم با اعلام عفو عمومي، زمينه بازگشت ايرانيان زيادي را به كشور فراهم كرده و جلو سقوط كشور گرفته شود.
40 سال گرفتيم و در بند كرديم و يا اعدام كرديم و نتيجه اين كار اين شد كه نخبگان فراري شدند و اميدها در كشور از دست رفت و حاصل آن همين وضع فعلي شد. پس حرف من به طور مشخص اين است اعلام عفو عمومي شود تا افراد فراري از ايران مثل شيخ علي تهراني با آرامش وارد ايران شوند و به فعاليت بپردازند باعث توسعه اقتصادي شوند و بتوان از تجربه آنها هم استفاده كرد.
اين افراد نه كمونيست هستند و نه وابسته به غرب و اگر قانون عفو شامل شيخ علي تهراني شد چرا شامل اين افراد نشود؟ اگر گفته شود دين اجازه نميدهد، جواب داده ميشود كه آورنده دين هند جگرخوار و ابوسفيان را بخشيد، امام سجاد (ع) خانواده مروان را در قريهاي كه خانواده خودش بودند پناه داد، با اين كه مروان در جنگ جمل، صفين و … بر عليه حضرت علي (ع) شركت داشتند و حتي در به شهادت رساندن امام حسين (ع) هم دست داشتند.
راستي ما چرا فكر ميكنيم كه فقط ما هستيم كه كشور را دوست داريم و ديگران كه فرزندان همين مرزو بوم هستند و حرفي غير حرف ما ميزنند، دشمن هستند و چرا فكر ميكنيم چين و روسيه كه بيگانه هستند دوستدار ما هستند و مردم كشور خودمان دشمن هستند؟!
چند سال پيش از يكي از افراد فاميل كه به قشم سفر كرده بود شنيدم كه ماهيگيري در اين بندر به چينيها داده شده بود و علاوه بر اين كه ماهيگيران ايراني از كار بي كار شده بودند، نحوه ماهيگيري آنها هم چون با جريان الكتريسته بود، باعث نابودي تمام جانداران دريايي ميشد واي به حال وقتي كه رسماً و علناً آنان به كشور بيايند.
الآن در ايران دانشجوي نخبه تربيت ميشود اما چون سليقهاي عمل ميشود، قدرت جذب آنان را نداريم و باعث فرار آنان از ايران ميشويم. مثلا فردي متعهد و قاري قرآن و حافظ مقدار زيادي از قرآن برايم تعريف ميكرد كه به آستين كوتاهش گير داده بودند با اين كه يكي از نخبگان دانشگاه شريف بود.
ما 40 سال با سختگيريهاي ناشيانه و زجر دهنده، اشتباه كرديم و چون بلد نبوديم در همه كاري دخالت كرديم و باعث فراري دادن افراد زيادي از نخبگان خودمان شديم كساني كه ميتوانستند با عث رونق چرخ اقتصاد كشور خودمان باشند، الآن در كشورهاي بيگانه در حال توسعه دادن به آن كشورها هستند. اكنون هم تا دير نشده و ريسسك خطرناك قرارداد با اجنبي نهايي نشده ميتوان با اعلام عفو عمومي و عمل كردن دقيق به آن نخبگان را به كشور فراخواند، آرامش را به آنان و خانواده هايشان برگرداند همانگونه كه به شيخ علي تهراني و خانوادهاش آرامش داده شد.
پس به نظر من اين آيه دلالت دارد بر اين كه حضرت ابراهيم (ع) با اين كه بنيانگزار خانه كعبه بود و حتي دوست خداوند بود و امتيازات ديگري هم داشت، اما با بقيه مردم در برابر قانون يكسان بود.
چند روز پيش كليپي را ميديدم كه يك سرهنگ تعريف ميكرد كه افراد قانوني را به پسرم ياد دادند تا از سربازي معاف شود، بعد از معاف شدنش به اين نتيجه رسيدم كه قانون خوبي نيست، بنابراين آن را لغو كردم. چرا يك قانون براي پسر سرهنگ بايد خوب باشد اما براي ديگران بد؟
پس به نظر من اين است كه به جاي چنگ زدن به ريسمان چين يا روسيه يا… بهتر است مردم خود را با اعلام عفو عمومي چه در داخل و چه در خارج به خود جذب كنيم تا بتوانيم براي رونق اقتصادي هم از نيروهاي جسماني و فكري و تخصص آنها برخوردار شويم و هم از سرمايههايي كه تا كنون اندوختهاند. اگر چنين كنيم مجلس شورا با اقليت شكننده نخواهد بود و براي شركت كردن مردم در انتخابات نبايد به آنان التماس كنيم. به اميد آن روز.
و السلام عليكم و رحمت الله و بركاته