بررسی احادیث 《من بلغ》از بعد دیگر

بررسی احادیث 《من بلغ》از بعد دیگر

به نام خداوند مهربان

بررسی احادیث 《من بلغ》از بعد دیگر

در آیه ۱۲۰ سوره توبه بیان شد که نکته اصلی در این آیه این است که افرادی برای شرکت در جنگ تبوک خانه و کاشانه خود را رها کردند اما جنگی واقع نشد و در واقع دشمنی نبود که بخواهد جنگی واقع شود و لشکر اسلام بدون غنایم يا دفع دشمن به مدینه باز گشتند.

مردم معمولآ فکر می‌کنند وقتی کاری به نتیجه نمی‌رسد آن کار بیهوده است مثلآ اگر برای انجام کاری به اداره‌ای می‌رویم ولی فرد مورد نظر ما در اداره نیست کار خود را بیهوده می دانیم و این یک امر عقلایی است كه كار را براي نتيجه‌اش مي‌كنند و انسان همیشه کار بی نتیجه خود را بیهوده می‌پندارد، این کار چه مربوط به دین باشد یا نباشد؛ ولی طبق این آیه یک جا استثناء شده است و آن این است که افراد تربيت شده در دست پيامبر (ص) که رهبرشان پیامبر (ص) است و می‌دانند که ایشان در کاری عجله نمی‌کند و کارهای خود را عاقلانه انجام می دهد و اهل احساسات و عصبي شدن نيست، حال اگر در یک مورد به هدفی که می‌خواسته‌اند نرسیده اند در اینجا خداوند فرموده است: در برابر سختي هايي كه متحمل شده اند برايشان عمل صالح نوشته شده است.《 کتب لهم به عمل صالح…》و خداوند مطابق این آیه به آنها ثواب داده است ولی گسترش این ثواب دادن جایز نیست و نمی‌توانیم بگوئیم هرگاه کاری را انجام دادیم و به نتیجه نرسیدیم پس به ما ثواب داده می شود. زيرا این غیر عاقلانه است که بر كار انجام نشده كسي مزدي طلب كند يا كسي مزدي بدهد. مثلا کسی که برای نماز به مسجد می رود و با در بسته روبرو می شود به او بگوئیم ثواب نماز در مسجد به او داده می‌شود و تاکنون حدیث من بلغ را اینگونه معنا کرده بودند.

دین ما یک دین عاقلانه و عقلایی است و همه امور باید به درستی و عاقلانه تفسیر شود و وقتی غیر عقلایی شد جلو رشد دین گرفته می شود. تعبدي ها كم و در جزئيات است يعني این را باید در نظر داشته باشیم که در درون دین اموری هستند که تعبدی هستند مثل چگونه خواندن نماز اما اصل نماز یک امر عقلایی است.

عده ای از روی سادگی یا دشمنی دین را تحریف کرده اند و چهره آن را تغییر داده اند که یکی از ابزار اين تغيير دين  احادیث من بلغ است که طبق آن فکر می‌کنند که مستحباب سند نمی‌خواهد و یا یک حدیث ضعیف هم باشد کافی است. ولی اینگونه نیست چون نه تنها حدیت می خواهد بلکه حدیث محکم هم می‌خواهد و نمی توان هر چیزی را به دین نسبت داد در حال که ما الآن مستحبات بي مدرك فراواني داريم كه آنها را از هر واجبی واجبتر کرده‌ایم و این تحریف دین است.

احادیث گریه و تحریف معنوی آن:

در احادیث نقل شده است که مجلس عزا گرفتن برای امام حسین (ع) و گریه کردن برای ایشان ثواب زیادی دارد اما الان ما برای همه ائمه علیهم السلام مجلس عزا و روضه میگیریم در حالی که در زمان حیات ائمه بزرگوار ما هیچ امامی برای امام قبل از خودش سالگرد نگرفته است.

شاید این سئوال پیش آید که ائمه علیم السلام در تنگنا بوده‌اند و از طرف حاکمان زمان خود تحت فشار بوده و نمی‌توانسته‌اند این کار را انجام دهند باید گفت حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) که آزادی بیشتری داشته‌اند چرا آنان برای پبامبر (می) یا حضرت فاطمه (س) مراسم سالگرد نگرفته‌اند. اما الآن ما اين کار را انجام می دهیم و میگوئیم مگر خدا از این کار بدش می‌آید و مگر این معصومین مظلوم نبوده‌اند؟

در جواب باید گفت: درست است که این کار خوب است ولی چرا انمه علیهم السلام این کار خوب را انجام نداده‌اند؟ و در عسروحرج بودن ائمه هم جواب درستی نیست چون همانگونه که گفته شد حضرت علی و حسنین علیهماالسلام می توانسته اند لااقل برای پیامبر(ص) مراسم سالگرد بگیرند اما این کار را انجام نداده‌اند.

با يك مثال عمق فاجئه اي كه رخ خواهد داد را بيا مي‌كنم. نقل شده است که فردی مالش را دیگری خورده بود و انکار می کرد روزی فرد مالباخته پیشنهاد کرد که با هم نزد قاضی عادل شهر بروند شايد به حقوق از دست رفته اش برسد. شخص غاصب گفت: من پیاده نمی توانم بیایم برایم اسبی راهوار تهیه کن. فرد مالباخته این کار را انجام داد باز دوباره فرد غاصب بهانه آورد که لباسم مناسب نیست تا با آن نزد قاضی بیایم برایم لباسی هم فراهم کن فرد مالباخته به امید اینکه قاضی عادل بتواند حق او را بگیرد لباسی هم برای او فراهم کرد دوباره مرد غاصب بهانه آورد که گرسنه هستم غذایی هم برایم تهیه کن که مرد مالباخته همین کار را انجام داد.

وقتی نزد قاضی رسیدند فرد مالباخته ادعای خود را بیان کرد و قاضی رو به فرد غاصب گفت: تو چه میگویی و نظرت چیست؟ آن فرد گفت آقای قاضی دروغ میگوید. لابد الآن می خواهد ادعا کند که این اسب سواري من هم مال اوست. که مرد مالباخته گفت بله آقای قاضی اسب را می برایش تهیه کردم. دوباره فرد غاصب با حالتی حق به جانب گفت ببینید آقای قاضی چه ادعایی می کند مگر میشود من با اسب او به اینجا بیایم؟! حال لابد ادعا میکند که این لباس هم که تن من است او برایم تهیه کرده است که در این هنگام فرد مالباخته گفت: بله آقای قاضی همینطور است من آن را برایش تهیه کرده ام. در این هنگام فرد غاصب گفت: آقاي قاضي ببینید چه میگوید؟ لابد می خواهد بگوید غذاي داخل شكم من نيز از اوست!! که در این هنگام فرد مالباخته گفت بله درست است، غذاي درون شكمش هم از من است و من برايش تهیه کردم. خلاصه با این شانتاژ بازي ها قاضی را فريفت و با اینکه او عادل بود نتوانست به عدالت حکم کند و حق را به مرد مالباخته بدهد بلكه حق را به غاصب داد.

امروز نظیر این قضیه براي شيعه وجود دارد، ادعاهای متعدد و بزرگی می‌شود که مربوط به دین است و هیچ دلیل عقلايي برايش وجود ندارد بلكه دليلها ضد آن است اگرچه در اصل هم صحيح باشد نظير اسب و لباس و غذاست. کم‌کم با اين ادعاها مردم آن را تكذيب می‌کنند و حق را به مخالفان مي‌دهند.

 الان فضای مجازی برای همه باز است و مردم جهان آن قاضي عادلند، در این فضا می توان به راحتی حرف زد و به همه دنیا رساند و افراد زیادی هستند که برای تحقیق از این فضا استفاده می کنند و از جمله افراد زیادی هستند که برای شناخت شیعه از مقالاتی که در مورد شیعه در فضای مجازی موجود است استفاده می کنند و در اين ميان كسانی هم هستند که مغرضانه برخورد کرده و شیعه را یک مذهب بی مبنا معرفی می کنند و میگویند شیعه افرادی حیله‌گر و دروغگو هستند و حرفهای بی مبنا مي‍‌زنند و براي موهومات می‌نشینند و گریه می کنند و میگویند خدا ثواب می دهد و مکتب شیعه را یک مکتبی می‌دانند که در آن فقط گریه است و هر روز مناسبتی دارد و عزایی است که شهرها را سیاهپوش کرده و به گریه وزاری می پردازند و الآن که جهان در حال پیشرفت است آنها فقط گریه می‌کنند آن هم برای كشته شدن افرادي كه كشته شدنشان معلوم نيست و بر امور غیر واقعی که سندی دقیق برایش وجود ندارد.

برای این كه غیرواقعی بودن كارهاي ما شيعيان برای محققان بي خبر از همه جا روشن شود دست به كارهاي مزوّرانه می زنند و از معصومی شروع می کنند که الآن بیشترين دهه عزا را دارد یعنی از حضرت فاطمه (س) شروع مي كنند که طبق یک روایت ۷۵ روز بعد از پیامبر (ص) از دنیا رفته است و طبق روایتی دیگر ۹۵ روز، بعضی هم زمان رحلت ایشان را شش ماه بعد از رحلت رسول خدا(ص) میدانند و بعضی دیگر ۴۰ روز. كه ميشود 4 هنگام براي روضه،

نكته: علت اختلافات در ۷۵ روز و ۹۵ روز این است که چون خط آن زمان کوفی بوده است و این خط نقطه نداشته پس سبعین با تسعین یک جور نوشته شده و معلوم نیست که کدام درست است و برای توجیه این کار خود که چرا دو دهه مراسم میگیرند و تنها دو روز 75 و 95 را روضه نمی‌گیرند؟ گفته شده است که چون معلوم نیست ماه قمری ۲۹ روز است یا ۳۰ روز، بنابراین اگر ماه صفر و ربیع الاول و ربیع الثانی همه ۳۰ روز باشند فاطمیه اول ۱۳ جمادی الاول است و اگر یکی از این ماهها ۲۹ روز باشد ۱۴ جمادی الاول می شود و اگر دو ماه ۲۹ روز باشد ۱۵ جمادی الاول فاطمیه اول است و اگر هر سه ۲۹ روز باشند این روز ۱۶ جمادی الاول است. و فاطمیه دوم هم همینطور است و چون روز آن دقیق مشخص نیست ۴ روز یا ۶ روز روضه می‌گیرند.

آنگاه مزوران دراینجا این سئوال را پیش می‌آورند: چگونه است که مشخص نیست روز از دنیا رفتن  آن حضرت چه روزی بوده است اما نحوه از دنیا رفتن ایشان مشخص است كه فلان فرد چه ضربه اي به كجاي حضرت زهرا زد؟

سئوال دیگري كه پيش مي‌آورند این است که حضرت علی (ع) سي سال بعد از حضرت فاطمه (س) زنده بوده‌اند چرا ایشان برای همسر خود مراسم سالگرد نگرفته است؟ و همینطور چرافرزندان آن حضرت هم چنین کاری را انجام نداده‌اند؟

پس کسی که درمورد شیعه تحقیق می کند و دیگران هم او را تحریک می‌کنند به این نتیجه می‌رسد که شیعه، مکتبی است غیر واقعی، و در عمل پيرو امامان خويش نيستند و كارهاي غير عاقلانه مي‌كنند. بنابراين الآن که زمان گسترش دادن به شیعه است، ما با روضه گرفتن چند دهه ضربه فراواني به این مکتب می‌زنیم.

بعد از گذشت این همه سال باید ببینیم آیا این مجالس روضه خوانی باعث پیشرفت شیعه شده است یا مانع پیشرفت آن؟ متأسفانه ما با رفتار خود باعث شده ایم که شیعه یک مکتب احساساتی و غیر عاقلانه تلقی شود و کسانی که به آن علاقه دارند با اندکی تحقیق از آن دور شوند.

# احاديث_من_بلغ_از_نگاهي_ديگر

 باید دقت داشت که هیچ کدام از ائمه علیهم السلام برای حضرت زهرا (س) يا براي امام قبل از خود مراسم سالگردی نگرفته‌اند و باید توجه داشت كه هيچكدام از مسلمانان در صدر اسلام براي پيامبر سالگرد نگرفتند و پيامبر در 10 سال دوره مدني براي حضرت خديجه سالگرد نگرفت. بايد ببينيم چرا ما شده‌ايم ملت عزا و گزيه!! بايد به این نکته توجه داشت که آن روضه ای که به آن سفارش شده است، فقط برای امام حسین (ع) است آن هم برای این است که مظلومیت آن امام بیشتر شناخته شود که حتی قبل از شروع جنگ با دشمن خود با مهربانی برخورد کرد و به دشمن خود آب داد و در مقابل دشمن ظالمترين و ناجوانمردانه ترين روش را به كار برد.

ما هر چه در مورد شهادت امام حسین (ع) دقت می‌کنیم، می‌بینیم که هم نحوه به شهادت رسیدن آن حضرت و یارانش مشخص است و هم مظلومیت ایشان و اینکه کسی نمی‌تواند ایشان را فردی گناهکار خطاب کند و از طرف دیگر، طرف مقابل و دشمن ایشان فردی بی وجدان بوده است که شقاوت را به حد اعلای خود رسانده است اما در مورد ائمه دیگر این چنین شفافیتی وجود ندارد و حتی نمی‌توان نحوه به شهادت رسیدن آنها را ثابت کرد.

پس تنها دلیل یقینی در مورد شهادت ائمه علیهم السلام در مورد شهادت امام حسین (ع) است که متأسفانه ما مراسم عزاداری آن حضرت را طوری برگزار می‌کنیم که هدف آن حضرت فراموش می‌شود و ما فراموش کرده‌ایم که هدف قیام آن حضرت مقابله با ظلم بوده است و همچنین مي‌خواست جلو حکومت موروثی را در دین بگیرد.

ما در قیام امام حسین (ع) باید به این نکته توجه داشته باشیم که در این مبارزه یک طرف جنایتکار به تمام معناست و از طرف دیگر قراردادی را امضاء کرده است که در آن قید شده است حکومت موروثی نباشد.

ما الآن به تاریخ کشور خود که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که همیشه حکومت‌ها به صورت موروثی بوده است و پسر به جای پدر نشسته است و امام حسین (ع در قیام خود مقابل این حکومت موروثی ایستاد.

الآن متأسفانه ما در بیوت مراجع و بزرگان ترویج روضه خوانی را مي‌بيينيم در حالی که همانگونه که گفته شد این کار فقط باید برای امام حسین (ع) انجام شود. البته لازم به ذکر است که من عابدینی با روضه و روضه خوانی و ائمه علیهم السلام مخالف نیستم، بلکه من با این سبک روضه مخالفم و معتقدم فقط باید برای امام حسین (ع) روضه خوانی کرد آن هم به صورتی که واقعیات عاشورا بیان شود نه مطالبی که اصلا با روحیات آن حضرت سازگار نیست.

اين كه اصرار دارم كه روضه‌ها كم شود برای این است که ویترین شیعه بهتر جلوه کند ما مكتب عدليه و عقليه هستيم نه ملت گريه. امروزه اين گريه‌ها به نفع دین نیست، بلکه باعث شده است که در نزد جهانیان شیعه بی عقل و احساساتی جلوه کند.

در حالي كه ملتهاي ديگر اصرار دارند دين خود را عاقلانه جلوه دهند تا جوانان سراسر جهان را جلب كنند نمي‌دانم چرا برخي مي‌خواهند با غير عقلايي نشان دادن دين مردم را از آن فراري دهند.

#بررسي_احاديث_من_بلغ_3

قبلا چند مورد از عوامل تحریف دین را بررسی کردیم که عبارتند از :

۱. استفاده از احادیث من بلغ در مستحب سازي.

۲. تحریف در گریه برای ائمه علیهم السلام و گسترش آن، در حالی که گریه کردن یک امر عاطفی است و در دین هم از آن منع نشده است و در تاریخ هم آمده است که پیامبر (ص) برای مرگ فرزندش ابراهیم گریه کرد و وقتی به ایشان اعتراض شد که چرا گریه می کند؟ در جواب فرمود : انسان عاطفه دارد و گریه می کند، اما حرفی خلاف رضای خدا نمی‌زنم.

حتما این طبیعی است که حضرت علی (ع) بیش از همه برای رحلت پیامبر(ص) گریه کند و همچنین این طبیعی است که ایشان از وفات حضرت فاطمه (س) ناراحت شده و سر قبر ایشان خطبه بخواند، اما سالگرد گرفتن برای رحلت معصومین علیهم السلام در سیره هیچیک از آنها نبوده است به جز امام باقر (ع) که طبق روايتي خواستند كه۱۰ سال در منا برايش عزاداری شود، پس عزاداری و گریه برای عزای ائمه علیهم السلام مباح است ولی آیا مستحب است یا خیر؟ باید دلیل شرعی داشته باشیم.

شاید بتوان گفت این کار رجحان دارد چون به مناسبت شهادت هر امام حدیث یا آیه قرآنی خوانده می‌شود که این خودش مبحث جدایی دارد که شامل علم آموزی می‌شود که کاری است مستحب. و لازم نیست كه در سالروز باشد بلكه در هر هفته یک روز یا بیشتر می‌توان این کار را انجام داد و حدیث یا آیات قرآن خوانده شده و تفسیر شود.

یادم است زمانی به یزد رفته بودیم، در آتشکده از فردی که مسئول آنجا بود سؤال کردم شما چرا آتش را می‌پرستید؟ وی فورا جواب داد خیر ما تنها خدا را می‌پرستیم و آتش را احترام می‌گذاریم به خاطر این که به ما نور می‌دهد و همچنین فواید زیادی دارد. بله ایشان فورا تلاش کرد دین خود را عقلائی جلوه دهد، اما افرادی هستند در بين ما که تلاش دارند شیعه را یک مکتب غیرعاقلانه و احساساتی جلوه دهند. نمي‌دانم چرا اين چنينند.

۳ . تحريف در كرامت پردازي. بله کرامت هم از چیزهایی است که اصلش درست است مثل دو مورد قبلی که اصل آنها درست بود اما تحریفاتی در آن شکل گرفته بود.

کرامت هم مثل معجزه امکان دارد در یک شرایطی که جامعه به آن نیاز دارد تنها در آن مورد خاص اتفاق بیفتد و اینطور نیست که هر روز این اتفاق بیفتد مثل معجزه که در شرایط خاصی اتفاق می افتاد و ممکن بود یک بار در طول عمر پیامبر این کار صورت گیرد. مثلا اینگونه نبوده است که حضرت عیسی (ع) هر روز بیماری را شفا دهد به طوری که مردم به جای اینکه نزد پزشک بروند، به ایشان مراجعه كنند، یا مثلاً  حرم امام رضا (ع) تبدیل به شفاخانه شده باشد.

متأسفانه، ائمه علیهم السلام طوری جلوه داده شده‌اند که ما هر روز از آنان يا از قبرشان انتظار کرامت داریم.

من با خودم فکر می کردم در سرزمین عربستان هم خانه خدا هست و هم قبور مطهر پیامبر (ص) و ۴ امام معصوم علیهم السلام و سال های سال است که حاجیان به آن سرزمین می‌روند اما کرامت هایی که تا کنون از آن بزرگواران نقل شده است کمتر از کرامت های یک امامزاده معمولی در ایران است و الان در کشور ما طوری شده است که برای هر یک از امامزاده ها کرامت های زیادی نقل می کنند.

البته بعضی اعتقاد دارند که کرامت ها- و لو دروغ- باید گفته شود تا آن بزرگواران فراموش نشوند، اما در جواب آنها باید گفت: حقایق باید گفته شود نه مطالبی موهوم و خرافه و خلاف واقعیت. بعضی اوقات ما توهّم کرامت داریم و فکر می‌کنیم فلان فرد کرامت دارد. به طور مثال اگر فلان عالم به طور اتفاقی کفشش در جلو پایش جفت شده باشد این را برای او کرامت به حساب می‌آوریم.

یکی از مدیران کاروان حج برایم نقل می کرد که، در منا برای رمی جمرات رفته بودم دیدم فردی ایرانی تقریبا مسن در گوشه ای نشسته است. از قيافه‌اش معلوم است که کاروان خود را گم کرده است نگاهی به کارت شناسایی او که آویزان کرده بود کردم و گفتم فلانی چرا اینجا نشسته‌ای؟ او از شنیدن نام خود یکه‌ای خورد و وقتی نام کاروانش را که روی کارتش نوشته بود گفتم تعجبش بیشتر شد، به او گفتم همراه من بیا تا تو را به چادر کاروانت برسانم و در راه براي اينكه اضطرابش را كم كنم از وضع شهر و خانه و زندگيش پرسيدم. او که در تمامي راه حیرت زده بود وقتی به چادر کاروانش رسید و پرده جلو چادر را كنار زد و همكاروانيهايش را ديد و شناخت، ناگهان فرياد زد «امام زمان»!!

 بله آن انسان ساده فكر كرده بود كه من امام زمانم!! من هم به سرعت از آنجا گريختم ديدم الآن مي ريزند و لباسهايم را پاره مي‌كنند و به عنوان تبرك مي‌برند.

بله، به طورکلی کرامت درست است؛ اما مسئله این است که ما توهّم کرامت داریم و هر روز داریم برای افرادی کرامت درست می‌کنیم و این درست تخریب دین است.

یادم است که در جبهه بعضی اوقات خمپاره‌ها به خاطر نقص يا ماندگي در انبار منفجر نمي‌شد و به اصطلاح رزمندگان عمل نمی‌کرد و عده ای از روي سادگي این را معجزه و یا کرامت فلان معصوم می‌دانستند، در حالی که این یک امر طبیعی بود و حتی در جبهه دشمن هم چنین اتفاقی می‌افتاد.

در جبهه طلبه‌ای از قم براي تبليغ آمده بود رزمندگان برايش گفته بودند كه فلان وقت خمپاره‌اي آمده و عمل نكرده است و او شب جمعه که دعای کمیل می‌خواند در بین دعا اين واقعه را می‌گفت و از همه رزمندگان مي‌خواست كه همه بگويند: عمل نکرد، عمل نكرد.

خلاصه، بیان این همه کرامتهاي متوهمانه برای ائمه علیهم السلام و امامزاده‌ها کار درستي نیست ولی اصل کرامت درست است و آن هم به ندرت اتفاق افتاده است.

نکته دیگر در مورد دهه دوم فاطميه اين است که علماء دقت نکرده اند كه ماههای قمری نمی‌شود ۴ ماه پشت سر هم سي روز باشد بلكه می توان گفت که ۲ ماه ۳۰ روز است و ۲ ماه ۲۹ روز، پس نمی‌شود سوم جمادی الثانی 95 روز از رحلت رسول الله (ص) گذشته باشد و سالگرد شهادت يا وفات حضرت زهرا(س) باشد بلکه باید گفت یا پنجم و یا ششم جمادی الثانیه با 95 روز مطابق مي‌شود و سالگرد وفات ایشان است و علما بي دقتانه سوم جمادي الثانيه را سالروز مي‌گيرند. و می توان گفت که این بزرگواران همین‌گونه که در این مورد دقت نکرده‌اند، درامور غير فقهي دیگر هم غير متخصصانه نظر می دهند و بعضی از مردم فکر می کنند یک عالم باید در تمام امور صاحب نظر باشد. در حالي كه فقيه در فقه متخصص است و در همين محدوده صاحب نظر است نه در حيطه تاريخ يا كلام يا….

در کتاب “ربا، تورم و ضمان سقوط پول” قضیه‌ای را نقل کرده‌ام به این مضمون که، در زمان رسول خدا (ص) از هر ۲۰۰ درهم ۵ در هم آن را به عنوان زکات میگرفته‌اند و در زمان منصور دوانیقی این مقدار به ۷ درهم رسیده بود، منصور از هرکسی علت را پرسید جوابی نگرفت حتی عبدالله حسن هم نتوانست جواب درستی بدهد و گفت پدران ما چنین کرده‌اند و ما هم مثل آنها عمل می‌کنیم. وقتی فرماندار مدينه به درخواست منصور، علت را از امام صادق (ع) پرسید، ایشان جواب دادند که زمانی وزن درهم بیشتر بود پیامبر( ص) در هر ۴۰ اوقیه یک اوقیه زکات قرار داد و پیش از این ۶ درهم بود، اما الآن که وزن درهم ها کمتر شده است 7 درهم گرفته می‌شود. عبدالله حسن كه در آنجا حاضر بود ناشي گري كرد و از امام پرسید این مطلب را از کجا آورده‌ای؟ حضرت جواب داد که در کتاب مادرت فاطمه (س) خوانده‌ام. و فرماندار فهميد كه آنان چنين كتابي دارند، وقتی حضرت به خانه برگشت فرماندار، فردي را به در خانه آن حضرت فرستاد و کتاب حضرت فاطمه (س) را طلب کرد، آن حضرت جواب داد من گفتم در آن کتاب خوانده‌ام و نگفتم آن کتاب نزد من است.

اين كرامت است كه امام حرف دقيق مي‌زند و در عين حال خودش و عبدالله هيچكدام گير نيفتند و كتاب را هم به دست عباسيان ندهد اين حرف دقيق زدن كرامت است نه حرف مفت زدن كه زمان ما باب شده است.

پس باید دقت کنیم همینطور بی‌دلیل برای افراد کرامت روي آب رفتن و بعد از مرگ راه رفتن و…درست نکنیم.

ما الآن با کارهایی که می‌کنیم و حرفهايي كه مي‌زنيم شیعه را بد و خرافي و متوهم و اهل گريه و شور و شيونهاي بي‌خودي، جلوه می دهیم.

اي كاش به جای این سالگرد عزاداری ها که پایه و اساس هم ندارد خطبه حضرت فاطمه (س) را بررسی مي‌كرديم تا شخصيت علمي او را به جهانيان تشنه معارف معرفي مي‌كرديم.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.