هدایتها و ارزشها
نگاهی به سوره حمد
احمد عابدینی
سورهٔ حمد كه اوّلین سورهٔ قرآن است و بر هر مسلمان واجب است كه آن را در شبانه روز حداقلده بار بخواند و این مقدار خواندن از هیچ نمازگراری ـ حتّی مریض یا مسافر ـ ساقطنمیشود، دارای ویژگی های منحصر به فردی است كه در سورهٔ دیگری به چشمنمیخورد.
این سوره هفت آیهٔ دارد و هفت كلمه كه هر كدام یك بار تكرار شده است و در واقع هفت كلمهٔ آن به صورت دوتایی است كه عبارتند از: اللّه، رحمن، رحیم، ایاك، صراط، علیهم و كلمهٔ هفتم «غیر» است كه تكرارش به صورت «لا» صورت گرفته است؛یعنی «لا» كه در فراز «غیر المغضوب علیهم ولاالضالین» موجود است، دقیقاً به معنای «غیر» وجایگزین آن است.
شاید نامگذاری این سوره به سبع مثانی= ( هفت تا دو تایی) به همین مناسبت باشد. به هر حال سورهٔ كوچكی كه دارای هفت آیه است، هفت كلمهٔ تكراری دارد، ولی این كلمههای تكراری چنان در بین آیات سوره جاسازی شده است كه بدون عنایت و دقّت، تكراری بودن آنها به چشم نمی آید.
باز اگر توجه شود می بینیم كه الف و لامهای به كار رفته در «اسم» های این سوره، به چهارده عدد كه هفت تا دوتاست، بالغ می شود1 و روشن میگردد كه كلمات اصلی این سوره اعم از اسماء و افعال تنها بیست و هشت كلمه است،یعنی چهار تا هفت تا،كه در واقع مساوی با تعداد كلمات تكراری و تعداد الف و لام ها است؛با این حساب تعداد الف و لام های تكراری و تعداد كلمات تكراری با مجموع كلمات اصلی مساوی است و با همهٔ این احوال، تكراری در الفاظ به نظر نمی آید،و معجزه بودن قرآن كریم نمود بیشتری می یابد.
حال اگر خود را از قید و بند الفاظ خارج سازیم و به سراغ معانی رویم، مطالب جالبتر و زیباتری نصیبمان خواهد شد كه روح و روانمان را صفا می بخشد و شاید دلیل وجوب تكرار همیشگی این سوره در نمازها نیز برایمان روشن شود.
چون خداوندوجودی است كه از اوصافش رحمانیت و رحیمیّت (مهرورزی و مهربانی) میباشد، بنده به نام او كارها، اعم از خواندن قرآن، نماز، یا حتّی كارهای عادی روزمره را شروع می كند تا توجّه نماید كه همهٔ كارها باید در سایهٔ رحمتگری، مهربانی و مهرورزی شروع شود وبه پایان برسد و كامل شود؛ خصوصاً كه همین خداوند مهربان، رب، مدیر و صاحب اختیار موجودات جهان است. بنابراین موجودات را به گونه ای آفریده و پرورش داده است كه در مقابل مهربانی و مهرورزی او از خود واكنش مثبت نشان دهند. اصلِ «نیكی با بدی و حسنه با سیّئه مساوی نیست»2 تنها در دایرهٔ انسانها نمی باشد، بلكه در سرتاسر هستی جاری است.
به عبارت دیگر،چون خداوند رحمان و رحیم است و خالق همهٔ جهان می باشد و خالق بهاستنناد «كُلَُّ یَعمَل ُعَلی شاكِلَتِه»3 براساس شاكلهٔ خودعمل میكند و چون شاكله انساشرحمت است،جهان را براساس رحمت آفریده و به همین جهت جهان در مقابل رحمت،مهربانی، رفق و مدارا، بهترین واكنشها را از خود نشان می دهد و سرتسلیم فرود میآورد.
پس در اوّل هركاری «بسم اللّه الرحمن الرحیم» گفته میشود تا آن كار با مهربانی و نرمی شروع شود تا سامان و فرجام نیك نیز بیابد. شاید احادیثی كه می فرماید هر كاری كه با بسم اللّه شروع نشود ناقص میماند،4 اشاره به همین حقیقت داشته باشد.
بنابراین تمامی كارهای این جهان، در سایهٔ رحمت شكل می گیرد و در فضای اُنس و مهربانی،
درست و راست می گردد.
سؤالی كه در اینجا رخ می نماید این است كه تكرار «الرحمن الرحیم» چه نقشی در محتوا و مسایل قابل فهم از سوره را به عهده دارد؟
به نظر می رسد كه تكرار «الرحمن الرحیم» برای بیان و تفسیر روشنتر «مالك یوم الدین» باشد و در واقع درصدد بیان این نكته باشد كه روز قیامت روز تجلّی مهربانی و رحمت خداست و خداوند با صفت مهربانیت، در آن روز حكومت می كند. تا خداشناسان و خدا باوران ، نه تنها از مرگ و رفتن به صحنهٔ قیامت نهراسند، بلكه آن را راه نجات از گرفتاری های خود بدانند و به راحتی خود را به دست مرگی كه خود كمالی از كمالات است و زندگی جاوید بعدی را به همراه دارد بسپارد.
این برداشت مؤیداتی از آیات دیگر قرآن هم دارد؛ مثلاً آیهٔ كَتَبَ عَلی نَفسِهِ الرَحمَة لَیَحَمَعَنَّكُم الی یومِ القِیامَة4 به راحتی دلالت میكند كه حتمی ساختن رحمت برخویش، با گردآوری مردم در قیامت رابطهٔ مستقیم و تنگاتنگ دارد.
خلاصه این كه تكرار «الرحمن الرحیم» برای این است كه نشان دهد كارهای جهان نیز براساس مهربانی و رحمت به سامان و فرجام می رسد و خداوند با این دو صفت در آنجا تجلّی می كند و صحنهٔ قیامت را در اختیار دارد.
نكتهٔ جالب تری كه در اینجا وجود دارد این است كه در نصفهٔ اول سورهٔ حمد، خداوند غایب بود و با اسم «اللّه» به او اشاره می شد و سخن از «بسمك» یا «الحمدلك» در میان نیست؛ ولی در آیهٔ بعد ناگهان لحن سخن عوض شده و «ایاك نعبد» به جای «نعبد اللهَ» یا «الله نعبد» نشسته است.
این تغییر لحن می تواند بیانگر نكتههایی باشد، از جمله :
الف.آدمی با خواندن این مقدار از سورهٔ حمد آن قدر به تكامل روحی می رسد كه گویی به مقام مشاهده رسیده، خدای خود را مشاهده می كند و به همین جهت به جای «نعبد اللّه» ، «ایاك نعبد» را زمزمه می كند.
ب. در عین حال راه رسیدن به مقام شهود را نیز بیان می كند كه توجّه به رحمتگری خداونداست. توجّه به مهربانی خدا، عشق به موجود مهربان را به ارمغان میآورد و هرچهعشقبهاو بیشتر شود، معرفت به او نیز بیشتر می گردد تا بدان جا كه گویی او را می بیندو بااوسخن میگوید و نه تنها او را می نگرد، بلكه تنها او را می نگرد و غیر او را اصلاً نمیبیند.بههمین جهت اعلام می كند كه تنها تو را عبادت می كنم و تنها از تویاریمیجویم؛ زیرا غیر از تو، چیزی و كسی وجود ندارد تا او را بپرستم، یا از او كمك خواهم.
ج. از این جا است كه نقش رحمت و مهربانی در شناخت روشن میگردد، تا بتوان به جرأت و با ندای بلند اعلام كرد كه معرفی خداوند با اسامی قهر و غلبه ، عذاب كننده ، انتقامگیرنده، جبار و… اگر چه ممكن است افراد را به عبادت او بكشاند و انسانها از بیم عذاب و عقابش،سر تسلیم فرود آورند، امّا شناخت او و حضور در محضر او، جز از راه توجّه دادن به مهربانی و رحمتگری او میّسر نیست.
یكی دیگر از نكات زیبای قرآنی همین است كه تكرار فراوان یك سری الفاظ در هر شبانه روز را توجیه می كند تا نمازگزاران به خود آیند و بدانند كه در تعلیم و تربیت، محبّت و مهربانی نقش اصلی را دارد و باید به آن اصلیترین نقش را داد تا آثار شیرین پیشرفت و رسیدن به اوج كمال را از آن بتوان برداشت كرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ