دوری از جنگ
گاهی اوقات ،برخی از روی غرضورزی اسلام را دین شمشیر، خشونت و دین كشتار معرفی میكنند و گاهی افراد ناآگاه نیز به آن دامن میزنند و پیشرفت اسلام را در سایهی شمشیر حضرت علی (ع) و جنگ و ستیزهای شجاعانه آن حضرت میدانند؛غافل از آنكه، پیشرفت اسلام برخاسته از فطرت و مطابق عدالت بودن، واقعگرا بودن ، آوردن مفاهیم متناسب با نیاز بشر و درك عالی انسان و پركردن تمامی جنبههای عقلی، عرفانی، عاطفی و احساسی انسانها بوده است.
آری؛ نقش دفاع، جهاد و شمشیر حضرت علی(ع) در مانع زدایی بود، یعنی وقتی توده های انسان ، جویبار صاف و گوارای معارف قرآنی را مییافتند، دلشان مالامال از عشق به اسلام میگشت و به آن ایمان میآوردند و با تمام وجود آن را پذیرا می گشتند. ولی كسانی كه پیوسته از جهالت مردم به نفع خود استفاده میكردند و از گردهی آنان بار میكشیدند، آگاهی و بیداری مردم در سایه دین را برنتافته و با آن به مقابله برخاستند تا باز مردم در جهالت خودشان باقی مانده و در نتیجه، ریاست آن گرگ صفتان بر جامعه باقی بماند، آنگاه جهاد و دفاع و شمشیر حضرت علی(ع) در زدودن این مزاحمها نقش اساسی را بازی كرد نه این كه اسلام با زور شمشیر بر كشورها مسلط شد و افراد را به پذیرش اسلام مجبور كرد.
حال برای روشن شدن آنچه بیان شد،اولین آیهای كه به مسلمانان اجازهی جنگیدن را داد با هم مرور میكنیم:
«اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان اللّه علی نصرهم لقدیر؛
آنان كه پیكار بر آنان تحمیل گردیده رخصت كار زار داده شد؛ چرا كه به آنان ستم رفته است و خداوند بر یاریشان تواناست». ( سوره ی حج ،آیهی 39 )
این آیه پس از آن نازل شد كه پیامبر اكرم(ص)، سیزده سال در مكه،مردم را به اسلام دعوت كرده و
افرادی به او ایمان آورده بودند. مشركان، مسلمانان را زیر شكنجه قرار دادند و تنی چند از آنان شهید
شدند. گروهی برای حفظ جان خویش ، خانه و كاشانه خود را رها كرده و به حبشه رفتند؛ امّا مشركان دست بر نداشته و با فرستادن هدیه برای پادشاه حبشه، خواستار برگرداندن مسلمانان شدند و چون در این راه توفیقی نیافتند، پس از مدتی شایعه كردند كه مردم مكه مسلمان شدهاند، مسلمانان آواره در حبشه، خوشحال شدند و برخی به مكه برگشتند و شكنجه شدند. پس از مدتی اینان و گروه دیگری از مسلمانان چارهای جز ترك خانه و كاشانه خود ندیدند و این بار مدینه را برگزیدند.
در خلال این مدت ، به ویژه در سالهای اخیر كه عدهی مسلمانان زیادتر شده بود و توان نسبی برای مقابله با دژخیمان ستمگر داشتند، پیوسته از پیامبر اكرم(ص) میخواستند تا به آنان اجازه دهد كه از خود دفاع كنند؛ ولی پیامبر خدا، آنان را به صبر و شكیبایی دعوت میكرد تا بالاخره آیه فوق نازل شد.
نكتهها:
به امید آن كه بشر از خالق خویش درس بیزاری از جنگ و خونریزی را فراگیرد و بر یكدیگر و از جمله بر مسلمانان جنگی تحمیل نكند.