علی(ع) تنها عامل به آیه‌ی نجوا

علی(ع) تنها عامل به آیه‌ی نجوا

علی(ع) تنها عامل به آیه‌ی نجوا

احمد عابدینی

مقدمه

آیاتی كه در قرآن مجید در شأن حضرت علی(ع) و سایر اهل بیت نازل شده و یا ایشان از مصادیق بارز آن هستند، فراوان است. از طرف دیگر عمل به دستورهای قرآن از ناحیه تمامی مسلمانان پیوسته صورت می‌گرفت و همگان خود را موظف به عمل به آن می‌دانستند و لااقل صحابه‌ی خالص پیامبر اكرم(ص) تلاش می‌كردند كه به دستورات قرآن كاملاً عمل كنند. حتی برخی موارد به جهت عملی كه حضرت علی(ع) یا یكی دیگر از صحابه انجام داده بودند آیه‌ای نازل می‌شد و آن عمل را مورد تحسین و ترغیب قرار می‌داد، سپس دیگران نیز به هر علت و انگیزه، انجام آن عمل را جزء برنامه‌های خویش قرار می‌دادند. از این رو ممكن بود برای برخی مشتبه شود كه این آیه ابتدا در شأن چه كسی نازل شده است و چه كسانی بعداً به آن عمل كرده‌اند و به همین جهت گاهی شأن نزول‌ها یا اسباب نزول‌های مختلفی برای یك حادثه نقل شده است. گاهی نیز آیه‌ای در شأن كسی نازل شده بعداً در طول زمان، مفسران یا ائمه‌ی اطهار آن آیه را بر مصادیق دیگری جریان داده‌اند و به دنبال آن برخی دیگر از روی بی‌توجهی آن مصادیق و یا جری و تطبیق‌ها را نیز از شأن نزولها شمرده‌اند. گاهی نیز دست سیاست در كار بوده و با پول و زور و امثال آن شأن نزولها تغییر یافته یا در مقابل هر شأن نزول حقیقی، مشابهی نیز برای آن ساخته‌اند. در میان آیه‌ها تنها یك آیه است كه فقط حضرت علی(ع) به آن عمل كرده است، و مفسران شیعه و سنی نیز مصداق دیگری برای عمل به آن آیه ذكر نكرده‌اند و از آن زمان تاكنون و از اكنون تا آخرالزمان هیچ‌كس دیگری نیز نمی‌تواند مصداق آن آیه باشد زیرا كه آن آیه پس از نزول و پس از عمل به آن، به اتفاق جمیع مسلمانان نسخ شده است، بنابراین امكان عمل دوباره به آن وجود نداشته و ندارد.

به همین جهت كسانی كه از روی اشتباه و سهل‌انگاری یا تعمّد، در زمان خلفای اموی و عباسی آیه‌هایی را كه در شأن اهل بیت و خصوصاً حضرت علی(ع) نازل شده بود به دیگران نسبت می‌دادند یا شأن نزول‌های مشابه برای خلفا و رؤسای فرقه‌ها می‌ساختند، در اینجا ساكت مانده‌اند و مشابه‌سازی نكرده‌اند و مصداق دیگری نیز ارائه نداده‌اند. بله در این آیه بحث دیگری مطرح كرده‌اند و آن این كه آیا عمل انحصاری حضرت علی(ع) به این آیه فضیلتی است كه از دیگران فوت شده یا این كه فضیلت مهمی نبوده است.

اكنون ضمن بیان آیه و شأن نزول‌ها، به بررسی و تحلیل خود آیه خواهیم پرداخت و فضیلت بودن یا نبودن آن را از خود آیه و از روایت‌های اهل سنت مطرح خواهیم كرد. آن‌گاه روایت‌های شیعه در این باب را نیز نقل می كنیم.

«یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجویكم صدقة، ذلك خیر لكم و اطهر، فان لم‌تجدوا فان الله غفور رحیم» (مجادله، 58/12) ای كسانی كه ایمان آورده‌اید هرگاه [تصمیم] به گفت‌وگوی محرمانه با پیامبر دارید پیش از گفت‌وگوی محرمانه‌ی خود صدقه‌ای تقدیم بدارید، این [كار] برای شما بهتر و پاكیزه‌تر است، و اگر چیزی نیافتید بدانید كه خداوند آمرزنده‌ی مهربان است.

شأن نزول

در مجمع البیان آمده است كه:

… فانها نزلت فی‌الاغنیاء و ذلك انهم كانوا یأتون النبی(ص) فیكثرون مناجاته فامرالله سبحانه بالصدقه عند المناجاة، فلما رأو ذلك انتهوا عن مناجاته فنزلت آیة‌الرخصة عن مقاتل بن حیان و قال امیرالمؤمنین(ع) ان فی كتاب الله لآیة ما عمل بها احد قبلی و لایعمل احد بعدی، یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم‌الرسول… كان لی دینار فبعته بعشرة دراهم فكلما اردت ان اناجی رسول آلله(ص) قدمت درهماً، فنسختها الآیه الاخری «أشفقتم ان تقدموا بین یدی نجویكم صدقات» (مجادله، 58/13) الایة.1

مقاتل بن حیان گفته این آیه پیرامون ثروتمندانی نازل شده است كه زیاد با پیامبر اكرم(ص) سخنان مخفیانه می‌گفتند. آن‌گاه خداوند امر كرد كه هرگاه خواستند با آن حضرت مخفیانه سخن بگویند باید صدقه بدهند، هنگامی كه آنان چنین دیدند از نجوای با آن حضرت خودداری كردند.

و حضرت امیرمؤمنان فرمود:‌در كتاب خدا آیه‌ای است كه هیچ‌كس قبل از من به آن عمل نكرده و هیچ كس پس از من نیز به آن عمل نخواهد كرد و آن آیه‌ی «یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول…» است من دیناری داشتم آن را به ده درهم فروختم و هرگاه كه می‌خواستم با آن حضرت نجوا كنم درهمی به عنوان صدقه می‌پرداختم تا این كه آیه‌ی «أاشفقتم ان تقدموا بین یدی نجویكم صدقات» آن آیه را نسخ كرد.

در تفسیر روح‌المعانی آمده است:

از مقاتل نقل شده كه ثروتمندان نزد پیامبر اكرم(ص) می‌آمدند و زیاد با او در گوشی سخن می‌گفتند و در مجلس‌ها بر فقیران غالب می‌شدند به گونه‌ای كه پیامبر(ص) نشستن‌های طولانی و نجواهای آنان را خوش نداشت، آنگاه آیه نازل شد.2

در تفسیر الدرالمنثور با چند سند از ابن عباس نقل می‌كند كه مسلمانان بیش از حدّ از پیامبر اكرم(ص) پرسش می‌كردند به گونه‌ای كه برای پیامبر خدا، كار سخت شد و خداوند خواست كه كار را برای فرستاده‌ی خود آسان‌تر كند [آنگاه چنین آیه‌ای را نازل كرد] و بسیاری از مردم از نجوای با آن حضرت امتناع ورزیدند و از او پرسش نكردند تا این كه خداوند آیه «أاشفقتم…» را نازل كرد. و بر آنان مجال پرسش را فراهم كرد و برایشان سخت نگرفت.3

باز در آن با سندهای متعدد از حضرت علی(ع) نقل شده كه فرمود:

هیچ كس قبل از من یا بعد از من به این آیه عمل نكرده است، دیناری داشتم و آن را به ده درهم فروختم و هرگاه كه می‌خواستم با حضرت نجوایی داشته باشم یك درهم صدقه می‌دادم تا این كه آیه نسخ شد. بنابراین هیچ‌كس غیر من به آن عمل نكرد.

بررسی

همان‌گونه كه روشن است تفسیرهای شیعی و سنی، روایی و غیر روایی یك شأن نزول ـ‌ با كلمات و عبارت‌های مشابه‌ ـ نقل كرده‌اند كه گویی از یكدیگر رونویسی كرده‌اند كه در كم‌تر موردی از آیه‌ها و فضیلت‌های اهل بیت چنین اتفاقی یافت می‌شود. بنابراین می‌توان گفت كه در شأن نزول آیه و شخص عمل كننده به دستور آیه اختلافی نیست. بله اگر اختلافی هست در این است كه آیا آیه در صدد جلوگیری از نجوای زیاد ثروتمندان با رسول اكرم بوده یا در صدد جلوگیری از نجوای تمامی انسانها؟ و آیا نجوای افراد برای امور مهم و دینی بوده یا برای حاجت‌های شخصی و مادی؟ آنچه كه از مقاتل نقل شده و در اكثر تفاسیر موجود است، نشان می‌دهد كه ثروتمندان، زیاد با پیامبر اكرم(ص) به نجوا پرداختند ولی نقل ابن عباس دلالت می‌كرد كه مردم زیاد از حضرتش سؤال می‌كردند. اما مورد سؤال چه بوده است از آن روشن نمی‌شود. لكن علی بن ابراهیم در تفسیر آیه الفاظی به كار برده كه نوع سؤال نیز از آن استشمام می‌شود:

اذا سألتم رسول الله(ص) حاجة فتصدقوا بین یدی حاجتكم لیكون اقضی لحوائجكم، فلم یفعل ذلك احد الا امیرالمؤمنین فانه تصدق بدینار و ناجی رسول‌الله عشر نجوات.4

وقتی از رسول خدا خواسته‌ای داشتید قبل از بیان حاجتتان صدقه دهید تا حوائجتان آسان‌تر برآورده شود [اما] هیچ كس به جز امیرالمؤمنین صدقه نداد تنها او بود كه یك دینار صدقه داد و ده بار با پیامبر اكرم(ص) نجوا كرد.

از ابتدای بیان علی بن ابراهیم روشن می‌شود كه نجواها برای درخواست چیزی بوده است زیرا از آنها به «حاجة» تعبیر شده است و باز از آن روشن می‌شود كه «صدقه» در برآورده شدن حاجتها نقش دارد، بنابراین علت جعل صدقه، نقش مثبت آن در وصول به خواسته‌ها بوده است نه این كه به عنوان بازدارنده‌ی از نجواهای زیاد مطرح شده باشد. بنابراین آیه‌ی نجوا نظیر احادیثی است كه می‌فرماید: «داووا مرضاكم بالصدقة، مریض‌های خود را همراه با صدقه مداوا كنید»، كه صدقه دادن در تأثیر مداوا نقش اِعدادی دارد و بای در «بالصدقة» به معنای «مع» است نه به معنای آلت و وسیله. به عبارت روشن‌تر، حدیث نمی‌خواهد دكتر و معالجه را نفی كند بلكه در صدد درآمیختن معالجه‌های طبیعی با كمك خواستن‌های معنوی است. آن‌گاه در آیه نیز مقصود همین است كه شما حاجت خود را از رسول خدا بخواهید. ولی حاجت خود را با صدقه‌ای مشفوع كنید، تا راحت‌تر برآورده شود، اما از ذیل عبارت كه مصداق نجوا كننده را بیان می‌كند، و از خارج می‌دانیم كه حضرت علی(ع) شخصی نبود كه تقاضاهای مادی داشته باشد بلكه نجواهای او یا برای فراگیری علم بوده یا برای بیان مسائل مهم، روشن می‌شود كه تعبیر به حاجت در صدر عبارت، تعبیر جالبی نیست.

به هر حال آنچه كه فعلاً مهم است این كه آیه‌ای نازل شد و هرگونه نجوای با پیامبر اكرم(ص) را مشروط به پرداخت صدقه كرد. و به دنبال آن همگان اعم از ثروتمند، افراد متوسط الحال، پرسش‌كننده‌ی‌ مطالب علمی یا درخواست كننده‌ی حوائج دنیایی، و بالاخره بیان‌كنندگان امور مهم سیاسی ـ‌حیاتی و امور امنیتی با پیامبر(ص) یا بیان‌كننده‌ی مطالب ریز و كم‌اهمیت، همه و همه از نجوای با پیامبر اكرم(ص) خودداری كردند و با این عمل نشان دادند آنچه كه آنها آن را اخبار یا سؤال‌های مهم و… می‌دانستند و وقت شریف پیامبر اكرم(ص) را برای بیان آن تضییع می‌كردند به اندازه‌ی یك درهم یا كمتر از آن نیز ارزش نداشته تا آن را صدقه بدهند و آن مطلب مهم را بیان كنند یا سؤال خود را بپرسند. در این حادثه، نقاط ضعف ثروتمندان بیشتر آشكار شد زیرا معمولاً در جلسات، آنان مكانت ویژه دارند و فقرا برای آنان جای باز می‌كنند و به هر حال طبق نقل مقاتل كه اكثر یا همه‌ی تفاسیر آن را پسندیده و ذكر كرده‌اند بیشترین وقت صحبت مخفیانه با پیامبر اكرم(ص) را آنان به خود اختصاص می‌دادند و پرداختن صدقه نیز برای آنان عمل مشكلی نبود ولی با این حال از نجوای با پیامبر اكرم(ص) خودداری كردند و در این امتحان كه «مال بهتر است یا نجوای با پیامبر اكرم(ص)» مال را برگزیدند. «و ازكی» و «اطهر» مطرح شده‌ی درآیه را به هیچ انگاشتند.

به هر حال بعد از نزول آیه تنها یك نفر، از امتحان سرفراز بیرون آمد و نجوای با پیامبر اكرم(ص) را بر مال ترجیح داد و یگانه دیناری را كه داشت به ده درهم تبدیل كرد و برای هر نجوا یكی از آن‌ها را صدقه داد.

با توجه به این كه دینار در آن زمانها به مقدار یك مثقال طلا بوده و حضرت تمامی آن را برای ده بار نجوای با پیامبر اكرم(ص) مصرف كرد و با توجه به قیمت طلا در این زمان، می‌توان گفت كه او در هر بار حدود دویست تا سیصد تومان صدقه داد، كه با وضعیت مالی نامطلوب حضرت علی(ع) مبلغ هنگفتی بود و این نشانه‌ی عشق او به نجوای با پیامبر اكرم(ص) و حرص و ولع او در یادگیری بوده است، خصوصاً با توجه به این كه از شأن نزولها معلوم می‌شود كه حضرت پول دیگری نداشته، چون می‌فرماید: «كان لی دینار، دیناری داشتم» اگر او دینارهای متعددی داشت می‌فرمود «اخذت دیناراً من دنانیری، دیناری از دینارهایم را برداشتم.» از سوی دیگر، افرادی كه در این امتحان شكست خوردند چنان سرافكنده شدند كه حتی در صدد توجیه امساك خود نیز بر نیامدند بلكه از كلمات و گفته‌هایشان آرزوی داشتن چنین فضیلتی ظاهر است. بله طرفداران آنان در عصرهای بعد به فكر توجیهاتی افتاده‌اند تا بدین وسیله نقطه‌ی ضعف محبوبان خود (بزرگان از صحابه) را بپوشانند، بدین جهت گاهی گفتند كه فاصله‌ی زمانی بین نزول آیه با زمان نسخ آن بسیار كوتاه بوده و به همین جهت بزرگان از صحابه نتوانسته‌اند به آن عمل كنند و گاه گفتند كه بزرگان صحابه از آیه‌ی قرآن این طور برداشت كردند كه خداوند صدقه را قبل از نجوا قرار داده تا افراد، كم‌تر با پیامبر(ص) نجوا كنند و پیامبر اكرم(ص) راحت باشد. بنابراین ترك كنندگان نجوا خطا و ترك اولایی مرتكب نشده‌اند بلكه برعكس، نجواكنندگان پس از نزول آیه ترك اولی كرده‌اند و گاهی گفته‌اند اگر ثروتمندان اقدام به صدقه و نجوای با پیامبر اكرم(ص) می‌كردند، فقرایی كه پول و امكانات نداشتند دل‌شكسته می‌شدند و توجیهاتی از این قبیل.

فخر رازی در تفسیر خود در ذیل آیه، توجیهات یاد شده را این‌گونه بیان می‌كند:

«و ان ثبت انه اختص بذلك فلأن الوقت لایتسع لهذا الغرض و الاّ فلا شبهة ان اكابر الصحابة لایقعدون عن مثله و اقول علی تقدیر ان افاضل الصحابة وجدوا الوقت و مافعلوا ذلك فهذا لایجر الیهم طعناً، و ذلك الاقدام علی هذا العمل مما یضیق قلب الفقیر… و یوحش قلب الغنی…».5

از این عبارت به خوبی روشن است كه وی در صدد دفاع از بزرگان صحابه است و در ذهن خویش نمی‌تواند تصور كند كه فضیلتی وجود داشته باشد كه آنان آن را درك نكرده باشند به همین جهت احتمالاتی ابداع می‌كند تا فضیلت بودن این عمل حضرت علی(ع) را زیر سؤال ببرد.

از جمله: وقت برای صدقه دادن و نجوا كردنِ دیگران وسعت نداشته است. كه می‌توان به او جواب داد:

اولاً: چطور برای حضرت علی(ع) وقت و فرصت كافی بود و حتی آنقدر وقت زیاد بود كه ده مرتبه صدقه داد و ده مرتبه نجوا كرد ولی برای تمامی امت اسلام از خواص صحابه گرفته تا دیگران، حتی وقت یك نجوا هم وجود نداشت؟

ثانیاً: هیچ‌كس نگفته و هیچ عقلی هم قبول نمی‌كند كه حضرت علی(ع) یك درهم صدقه بدهد و نزد پیامبر اكرم(ص) برود و تنها یكی دو جمله‌ی كوتاه نجوا كند و زود از پیامبر اكرم(ص) جدا شود و دوباره پس از یكی دو دقیقه صدقه‌ی دیگری بدهد و نجوای دیگری انجام دهد تا به ده صدقه و ده نجوا در یكی دو ساعت نایل آید.

بنابراین به طور متوسط هر روز یك تا سه نجوا بیشتر امكان نداشته و متداول نبوده است و بنابراین مجموع نجواهای حضرت علی از سه روز بیشتر طول كشیده است، آن‌گاه چگونه در این مدت، دیگران امكان نجوا نیافته‌اند؟

ثالثاً: درباره‌ی مدت زمانی كه طول كشید تا آیه نسخ شد دو قول بیشتر نیست 1. ساعتی از روز 2. ده روز و از مطالب گذشته روشن شد كه قول اوّل درست نیست زیرا ده نجوای حضرت علی در ساعتی از روز غیر معقول است. بنابراین تنها قول دوم درست است كه فاصله‌ی زمانی نزول آیه‌ی منسوخ و آیه‌ی‌ ناسخ ده روز بوده است.

احتمال دیگری كه فخر رازی ابداع می‌كند این است كه اگر پول‌داران و ثروتمندان صدقه می‌دادند و با پیامبر خدا، نجوا می‌كردند فقرا دل‌آزرده می‌شدند. در جواب ایشان می‌توان گفت كه اولاً: توجه به ذیل آیه این احتمال را به طور كلی نفی می‌كند زیرا فقرا از دادن صدقه معاف بودند و می‌توانستند بدون پرداخت صدقه با پیامبر اكرم(ص) نجوا كنند، بنابراین از این جهت آزرده خاطر نمی‌شدند. ثانیاً: مسلماً نجوا كردن اغنیا موجب خوشحالی فقرا می‌شد زیرا كه بر ثروتمندان واجب بود كه برای هر نجوا صدقه‌ای بدهند و از این راه كمك به مستمندان و بی‌بضاعتان می‌شد نه این كه سبب ناراحتی آنان فراهم شود. ثالثاً: تا حال جایی نشنیده‌ایم و در تاریخی ندیده‌ایم كه فقرا از حضرت علی(ع) به خاطر نجواهای ده‌گانه‌اش با پیامبر خدا ابراز ناراحتی كرده باشند. رابعاً: بر فرض دل‌آزردگی، فقرا از ثروتمندان دل‌آزرده می‌شدند نه از افراد متوسط، بنابراین چرا افراد متوسط، از نجوا كردن امتناع ورزیدند؟

در نتیجه قاطعانه می‌توان گفت كه بر همه‌ی جامعه‌ی اسلامی ـ‌غیر از حضرت علی(ع)ـ مال دوستی غلبه كرد و حبّ مال بر حبّ نجوای با پیامبر اكرم(ص) پیشی گرفت.

بله، نكته‌ای كه فخر رازی بیان كرده «كه اگر اكابر صحابه می‌دانستند این كار فضیلت است حتماً در انجام آن سستی به خرج نمی‌دادند» حرف صحیحی است اما منحصر به اكابر صحابه نیست. فراوانند افرادی كه پس از اطمینان از فضیلت بودن چیزی، آن را انجام می‌دهند. مهم این است كه قبل از آن، درون خود جوش، فرد را به كار خیر تشویق كند، مهم این است كه فردی پیدا شود و بندگی به شرط مزد نكند. مهم این است كه شخصی پیدا شود كه آموزش علم در خدمت رسول اكرم(ص) را بر متاع ناچیز دنیایی ترجیح دهد.

احتمال دیگری كه مطرح شده تا كار حضرت علی(ص) بی‌اهمیت جلوه كند این است كه گفته شده وجوب صدقه، قبل از نجوا، برای جلوگیری یا تقلیل نجوا بوده است و بنابراین خودداری كنندگان از نجوا كاملاً كار مطابق با حق و حقیقت انجام داده‌اند.

جواب آن این است كه اولاً: آیا در موارد مشابه، در قرآن یا روایات كه انجام یك عملی مترتب بر انجام عمل دیگری شده باشد نیز همین سخن را می‌توان گفت؟ مثلاً در آیه‌ی «یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الی الصلاة فاغسلوا وجوهكم و ایدیكم…» (مائده،5/6) كه نماز خواندن را متوقف بر وضو گرفتن دانسته است آیا می‌توان گفت معلوم می‌شود نماز مطلوب خدا نیست و الاّ او را مقید به وضو نمی‌ساخت؟!

یا در آیه‌ی «یا ایها الذین امنوا اذا جائكم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهن…» (ممتحنه،60/10)

«ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، چون زنان با ایمان مهاجر، نزد شما آیند آنان را بیازمایید.»

آیا می‌توان گفت كه ایمان و هجرت زنان، مطلوب خداوند نیست چون كه برای آن شرط امتحان قرار داده است؟!

از تتبع در موارد مشابه روشن می‌شود كه از سیاق كلام، جمله‌ی شرط، جزای شرط و تعلیق یكی بر دیگری، نمی‌توان محبوبیت یا عدم محبوبیت را فهمید بلكه آن مرتبط به خود عمل است كه اگر مثل نماز، هجرت، ایمان و… بود مطلوب است و اگر مثل طلاق بود مطلوب و محبوب نیست.

بنابراین باید بر خود موضوع متمركز شد كه آیا نجوای با پیامبر اكرم(ص) فی نفسه مطلوب است یا خیر؟ اگر نیست چرا قبلاً آن قدر دور پیامبر اكرم(ص) می‌نشستند كه انسان تازه وارد حتی جایی برای نشستن پیدا نمی‌كرد به گونه‌ای كه آیه‌ی قبل از آیه‌ی نجوا به تأدیب آنان پرداخت و فرمود: «…چون به شما گفته می‌شود در مجلس جای باز كنید، پس جای باز كنید» و اگر نجوای باحضرت مطلوب و محبوب است چرا مشروط شدن نجوا به صدقه، همگان را از نجوا بازداشت؟ در نتیجه می‌توان گفت كه:

عمل حضرت علی(ع) حتماً فضیلت بوده و علاوه بر‌این، از فضایلی بوده كه دیگران نمی‌توانسته‌اند به هیچ نحو آن را به خود ببندند. تعبیر «ازكی» و «اطهر» در آیه‌ی قرآن نیز فضیلت را می‌رساند. سخن ابن عمر در مورد این فضیلت نیز شنیدنی است:

كان لعلی بن ابی طالب ثلاث، لو كانت لی واحدة منهنّ لكانت احب الیّ من حمر النعم، تزویجه فاطمه و اعطائه الرایة یوم خیبر و آیة النجوا6 علی بن ابی‌طالب سه امتیاز داشت كه اگر من یكی از آنها را داشتم برایم از داشتن شتران سرخ موی بهتر بود 1. ازدواج او با فاطمه 2. دریافت پرچم روز غزوه‌ی خیبر 3. آیه‌ی نجوا.

این حدیث نه تنها در منابع حدیثی شیعه بلكه در تفاسیر اهل سنت هم وجود دارد.7

بر فرض چنین حدیثی هم وجود نداشت، باز الفاظ آیه یعنی «ازكی و اطهر» در اثبات فضیلت بودن آن عمل برای حضرت علی(ع) كافی است.

علاوه بر این، توبیخ موجود در آیه‌ی بعدی و طعنی كه بر صحابه وارد می‌سازد و وارد نبودن آن طعن و اشكال بر حضرت علی(ع) خود، فضیلتی از فضایل است.

آیه‌ی بعدی چنین است:

«أاشفقتم ان تقدموا بین یدی نجواكم صدقات، فاذ لم تفعلوا و تاب الله علیكم فاقیموا الصلوة و…» (مجادله، 58/13) «آیا ترسیدید كه پیش از گفت‌و‌گوی محرمانه‌ی خود صدقه‌هایی تقدیم دارید؟ و چون انجام ندادید و خدا هم بر شما بخشید پس نماز را بر پای بدارید و…»

از این آیه معلوم می‌شود، افرادی كه به خاطر مشروط شدن جواز نجوای با حضرت به پرداخت صدقه، از انجام آن خودداری كرده‌اند كار خلاف یا ترك اولایی مرتكب شده‌اند كه خداوند آنان را مورد عفو قرار داد. و آیه از آن عفو خبر می‌دهد و آنان را به تكالیفی چون اقامه‌ی نماز و پرداخت زكات ترغیب می‌كند.

از قراین خود آیه كه بگذریم خود كلام حضرت علی(ع) كه شیعه و سنی در ذیل آیه، آن را نقل كرده‌اند به خودی خود بر فضیلت بودن این عمل حضرت دلالت دارد زیرا حضرت فرمود: در كتاب خدا آیه‌ای است كه هیچ‌كس غیر از من، نه قبل از من و نه بعد از من به آن عمل نكرده است.8

روشن است كه حضرت علی(ع) این كلام را در جمع صحابه و در حضور افراد می‌فرموده است نه در خانه و در جلسات خصوصی برای یك راوی تا او در تاریخ بنویسد و وقتی سخنی به عنوان افتخار و فضیلت در بین جمعی كه خود شاهد و حاضر قضیه بوده‌اند نقل شد و آنان آن را رد یا توجیه نكردند، دلالت می‌كند كه چنین افتخاری را قبول داشته‌اند، بنابراین اگر در صدر اسلام در زمان پیامبر اكرم(ص) و صحابه و تابعان كسی این فضیلت حضرت را منكر می‌شد امكان داشت كه در فضیلت بودن آن شك شود ولی وقتی در قرن‌های اولیه و خصوصاً در زمان امویان كه بیشترین دشمنی و عدوت را با حضرت علی(ع) داشتند، این فضیلت و افتخار حضرت علی(ع) زیر سؤال نرفت، شبهه‌های دیگران در قرن‌های بعدی مسأله را به هیچ نحو تغییر نمی‌دهد. بنابراین ما نیازی نداریم كه برای فضیلت بودن این واقعه، كلام عبدالله بن عمر را به عنوان دلیل یا شاهد ذكر كنیم تا كسی بگوید این كلام از دید اهل سنت ثابت نیست.

مقدار صدقه‌ی لازم برای نجوا

اگر روشن شود چه مقدار صدقه برای نجوای با پیامبر اكرم(ص) شرط بود شاید باز بتوان راهی برای كرامت، بزرگواری و مردم‌دوستی حضرت علی(ع) در این واقعه پیدا كرد.

لفظ «صدقه» در فراز «فقدّموا بین یدی نجویكم صدقة» نكره است و مقید به مقدار خاصی نیست. در نتیجه چون بر صدقه‌ی كم نیز صدقه گفته می‌شود بنابراین پرداخت اندك مالی كه بر آن اسم صدقه صدق كند كافی بوده است. مثلاً در زمان ما كه حداقل پول پنج ریال یا ده ریال است به این مقدار از پرداخت مال نیز صدقه گفته می‌شود تا مقدارهای بالاتر و بالاتر و در آن زمانها به پرداخت یك مشت گندم یا چند عدد خرما، صدقه صادق بوده است كما این كه روایت‌های زیادی بر این مطلب دلالت دارد. و حتی برخی از ائمه«علیهم‌السلام» غلامشان را كه با دو دست گندم مشت می‌كرد و به فقیر می‌داد منع كرد و فرمود: با یك كف.9 و در حدیث دیگر به صدقه‌ی كم‌تر از درهم سفارش كرد.10

بنابراین مقدار یك درهم كه حضرت علی(ع) برای هر نجوا پرداخت می‌كرد، پول زیادی بوده است و او حق داشته كه مال كم‌تری را صدقه بدهد چون از روایت‌های متعددی معلوم می‌شود كه دو درهم برای خرید یك لباس یا یك گوسفند كافی بوده است و از طرف دیگر وقتی پس از نزول همین آیه پیامبر اكرم(ص) با حضرت علی مشورت كرد تا آیین‌نامه‌ی مقدار صدقه را مشخص كنند و تعیین كنند كه هركس قبل از نجوا، چقدر صدقه باید پرداخت كند، حضرت علی(ع) یك شعیرة11را پیشنهاد كرد.

در تفسیر الدر المنثور از حضرت علی(ع) نقل شده كه وقتی آیه‌ی نجوا نازل شد پیامبر اكرم(ص) به من فرمود: «ما تری دیناراً؟ قلت: لایطیقونه. قال: فنصف دینار؟ قلت: لایطیقونه. قال: فكم؟ قلت: شعیرة قال: انك لزهید. قال: فنزلت: أاشفقتم… «نظرت پیرامون یك دینار [به عنوان صدقه] چیست؟ گفتم: تاب و تحمل آن را ندارند. فرمود: نصف دینار چطور؟ گفتم: تاب و توانش را ندارند. فرمود: پس چقدر؟ گفتم: یك شعیر(یك صدم دینار مطابق یك دهم درهم)، فرمود: به راستی كه تو به كم قناعت می‌كنی» حضرت علی(ع) فرمود: آنگاه آیه‌ی «اَاَشفقتم» نازل شد.

در تفسیر فخر رازی نیز همین حدیث تا «انك لزهید» آمده است و فخر رازی «انك لزهید» را این‌گونه معنی كرده است «انك قلیل المال فقدرت علی حسب حالك»12 تو مالت كم است و به همین جهت مقدار صدقه را بر حسب حال خودت اندازه‌گیری كرده‌ای.

در بحارالانوار از ثعلبی نظیر آنچه در الدرالمنثور بود نقل شده و به دنبال آن آورده الزهید: القلیل و كأنه یرید مقلّل.13 باز از علی بن علقمه و سالم بن ابی‌الجعد نیز همین‌گونه نقل كرده است.14

بررسی

از این نقل‌ها روشن می‌شود كه پس از پیشنهاد حضرت علی(ع) درباره‌ی صدقه و تقلیل آن به یك شعیر، آیه‌ی «أاشفقتم» نازل شده و شرط پرداخت صدقه برای نجوا، نسخ شده است، از همین جا روشن می‌شود كه سؤال و جواب پیامبر اكرم(ص) و حضرت علی(ع) در آخرین نجوای حضرت علی(ع) با پیامبر اكرم(ص) و پس از پرداخت دهمین درهم بوده است، و احتمالاً در این مدت وقتی پیامبر اكرم(ع) امتناع افراد از صدقه دادن برای نجوا كردن را دیده با حضرت علی(ع) درباره‌ی مقدار آن به بحث نشسته است و حضرت علی(ع) با این كه خودش هر بار یك درهم صدقه داده و در عین حال بی‌رغبتی مردم به صدقه دادن را نیز دیده و از سوی دیگر دلش نمی‌خواسته كه مردم با پیامبر اكرم(ص) نجوا نكنند لذا سعی كرده كه مقدار صدقه را كاهش دهد تا مردم رغبت بیشتری به آن پیدا كنند و از فیض نجوا محروم نشوند و با این چانه‌زنی‌ها محبت خودش را به امت پیامبر اكرم(ص) نشان داده و با پرداخت یك درهم كه حدود ده شعیر بوده بی‌رغبتی خود را به مال دنیا نشان داده است و به هر حال پس از امتحان شدن مردم و مردود شدنشان و قبول شدن تنها یك فرد در آن امتحان و نیز روشن شدن تفقد، مهربانی و دلسوزی این فرد برای امت، با نزول آیه‌ی «أاَشفقتم» حكم سابق نسخ شد.

در نتیجه می‌توان گفت كه تفسیر فخر رازی از جمله‌ی «انك لزهید»، قابل اشكال است زیرا طبق معنا و تفسیر فخر، حضرت علی(ع) چون كم‌مال بود یك شعیر را پیشنهاد كرد در حالی كه از آنچه گذشت معلوم شد اولاً وی اگر چه كم‌بضاعت بود ولی ده مرتبه پشت سر هم و در هر مرحله یك درهم صدقه داد و ثانیاً پس از ده بار پرداخت صدقه، تنها هنگام مشورت پیامبر اكرم(ص) با او در مقدار آن نظر داد.

بنابراین به نظر می‌رسد كه كم كردن مقدار صدقه برای رعایت حال مردم بوده تا به پرداخت صدقه رغبت كنند. و به نجوای با آن حضرت مبادرت ورزند نه این كه برای نفع خود، به چانه‌زنی در مقدار صدقه پرداخته است. بنابراین «انك لزهید» به این معنی است كه تو به مقدار كم قانع هستی.

در الدر المنثور نیز به سندی كه خود به ضعف آن معترف است، از سعدبن ابی وقاص نقل می‌كند كه آیه‌ی «یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجوایكم صدقة» نازل شد و من یك شعیر پرداختم پیامبر اكرم(ص) فرمود: «انك لزهید» تو به راستی به كم قناعت كردی آن‌گاه آیه‌ی «أاشفقتم» نازل شد.15

بررسی

روشن است كه این حدیث همان‌گونه كه در الدرالمنثور نیز تصریح شده ضعیف است و سعد با حضرت نجوا نكرده است ولی به هر حال روحیه‌ی او را می‌رساند كه در ذهنش بوده كه شعیری بپردازد و سپس نجوا كند.

از آن‌چه گذشت روشن شد كه به دنبال نزول آیه و مشروط ساختن نجوا به پرداخت صدقه، همه از آن امتناع كردند به جز حضرت علی(ع) و چون ده روز از واقعه گذشت و هیچ‌كس با پیامبر اكرم(ص) نجوا نكرد، مطلبی نپرسید و خبری بیان نكرد، پیامبر اكرم(ص) به فكر چاره‌جویی افتاد و با حضرت علی(ع) كه تنها فردی بود كه صدقه می‌داد و نزد او می‌رفت به مشورت پرداخت و حضرت علی(ع) مقدار صدقه را از یك دینار كه نظر و پیشنهاد پیامبر بود تقریباً به یك صدم آن تقلیل داد. خداوند نیز كه اهدافش از نزول آیه محقق شده بود و فضایل و رذایل اطرافیان حضرت را روشن ساخته بود آیه را نسخ كرد.

همچنین اشتباهات تفسیر كشاف نیز روشن شد زیرا او در نقل واقعه، دو حدیث مختلف را به هم آمیخته و چنین برداشت كرده كه «پس از پیشنهاد یك دینار از سوی پیامبر اكرم(ص) و چانه‌زنی‌های حضرت علی(ع) و رساندن آن به یك شعیر (یك صدم دینار) و جمله‌ی پیامبر اكرم(ص) به او «انك لزهید»، مردم ناراحت شده‌اند و از پرداخت صدقه خودداری كرده‌اند.»16 در حالی كه معلوم شد مردم از همان ابتدا از صدقه دادن خودداری كردند و پس از مشورت پیامبر اكرم(ص) با حضرت علی(ع) و تقلیل مقدار صدقه، آیه نسخ شد و زمانی برای ناراحتی و خودداری مردم باقی نماند. جالب است كه روشن شود حواشی كشّاف نیز این اشتباه زمخشری را گوشزد كرده‌اند.17

آخرین بحثی كه در ذیل آیه باقی ماند، تعیین مقدار یك شعیر (جو) است كه حضرت علی(ع) آن را به عنوان مقدارصدقه‌ی واجب برای جواز نجوا با پیامبر اكرم(ص) پیشنهاد كرد. در لغت‌نامه‌ی دهخدا ذیل كلمه‌ی مثقال آمده است:

به اعتبار زمان و مكان، وزن مثقال متغیر بوده… در عرف چیزی است كه وزن شده‌ی آن پاره‌ای از طلا و به مقدار 20 قیراط باشد و… و قیراط پنج دانه‌ی جو متوسط است، پس وزن مثقال، یك صد دانه‌ی جو باشد و این قول بنا بر رأی متأخرین و وزن اهل حجاز و بیشتر شهرهاست… بیرجندی می‌گوید: دینار یك مثقال است كه عبارت از یك‌صد دانه‌ی جو می‌باشد…. 18

البته پیرامون شعیر (جو)، قیراط، مثقال و… اقوال دیگری نیز هست كه چون فعلاً مورد ابتلای ما نیست و مقدار دقیق آن در این بحث نقش چندانی ندارد از تحقیق پیرامون آن خودداری می‌شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  1. طبرسی، مجمع‌البیان، 9/252، دوره 10 جلدی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1379ق.
  2. آلوسی، روح‌المعانی، 15/44، دارالفكر، بیروت.
  3. سیوطی، تفسیر الدر المنثور، 6/185، مكتبة آیة‌الله مرعشی نجفی، دوره‌ی شش جلدی.
  4. تفسیر علی بن ابراهیم، 2/357، مطبعة النجف، 1308هـ.
  5. فخر رازی، تفسیرالكبیر، 15/273، دارالفكر، بیروت.
  6. مجمع البیان، 9/252، ر.ك: بحارالانوار، 35/377، به نقل از كشف الغمة.
  7. روح البیان، ذیل آیه، زمخشری، تفسیر كشّاف، 4/494.
  8. الدرالمنثور، روح‌المعانی، تفسیر الكبیر، مجمع البیان… ذیل آیه.
  9. كافی، 4/14.
  10. همان، 3/566، ح/6.
  11. شعیرة به معنی یك دانه جو می‌باشد و مراد یك صدم مثقال طلا است. كه تقریباً یك دهم درهم بوده است.
  12. تفسیر الكبیر، 15/273.
  13. مجلسی، بحارالانوار، 35/377.
  14. همان/378 و 382.
  15. الدرالمنثور، ذیل آیه.
  16. كشّاف، 4/494، دارالكتب العربی، بیروت.
  17. همان.
  18. لغت‌نامه‌ی دهخدا، 12/17886، ماده‌ی مثقال.
0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.