هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
فایل صوتی درس: کلیک
متن درس:
نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 20/1/1401
شرح خطبه همام – جلسه شانزدهم
فِي الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِي الْمَكَارِهِ صَبُورٌ
«در سختى ها آرام، و در ناگواريها بردبار است»
زلازل جمع زلزله است ولی مقصود فقط زلزلههای طبیعی نیست بلکه زلزلهها و بحرانهای اجتماعی را نیز شامل میشود مثل بالا و پایین شدن قیمتها یا برخوردهای بدي كه با انسان ميشود. متقی در مقابل این موارد سنگین و با وقار برخورد میکند.
مکاره نیز از ریشۀ «کره» میآید یعنی کارهایی که خوشایند انسان نیست و متقی در مقابل این موارد اهل صبر است.
وَ فِي الرَّخَاءِ شَكُورٌ
«و در خوشىها سپاسگزار است»
شکر میتواند شکر لفظی باشد ولی مهمتر از آن، شکر عملی است. مثلا ممکن است در زمانی که ما در رخاء و آسایش هستیم دیگری در سختی باشد و شکر نعمت در اینجا این است که به فکر او باشیم و به او کمک کنیم.
آیت الله منتظری در ذیل این تعبیر حدیثی از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمودند:
الایمان نصفه الصبر و نصفه الشکر(تحف العقول، ج1،ص48)
ترجمه: نصف ایمان، صبر و نصف ایمان، شکر است.
این حدیث جالبی است چرا که زندگی همین است. یا حالت آرامش است که باید شکور بود و یا حالت سختی است که باید صبور بود.
لَا يَحِيفُ عَلَى مَنْ يُبْغِضُ
«به آن كه دشمني دارد ستم نكند»
این یک امر مهمی است که خیلی کم رعایت میشود. قرآن در این زمینه میفرماید:
يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّٰامِينَ لِلّٰهِ شُهَدٰاءَ بِالْقِسْطِ وَ لاٰ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلىٰ أَلاّٰ تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوىٰ وَ اتَّقُوا اللّٰهَ إِنَّ اللّٰهَ خَبِيرٌ بِمٰا تَعْمَلُونَ ﴿المائدة، 8﴾
ای مسلمانان! همواره قیام کننده برای خدا و گواهان به عدل و داد باشید. و دشمنی با گروهی شما را بر آن واندارد که عدالت نورزید؛ عدالت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیک تر است. و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است.
پس نباید حتی نسبت به کسی که به ما ظلم کرده بیعدالتی کنیم.
فرض کنید کسی سیلی به ما زد. قصاصش این است که ما نیز سیلی به او بزنیم. این مقدار طبیعی است. البته اگر صبر کنیم و او را ببخشیم خیلی خوب است. در آیات انتهایی سوره نحل چنین آمده است:
وَ إِنْ عٰاقَبْتُمْ فَعٰاقِبُوا بِمِثْلِ مٰا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصّٰابِرِينَ ﴿النحل، 126﴾
و اگر [ستم گر را] عقوبت کردید، پس فقط به مانند ستمی که به شما شده عقوبت کنید، و اگر شکیبایی ورزید [و از عقوبت کردن بگذرید] این کار برای شکیبایان بهتر است.
اما به پيامبر (ص) دستور به صبر داده است.
وَ اصْبِرْ وَ مٰا صَبْرُكَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ وَ لاٰ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لاٰ تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمّٰا يَمْكُرُونَ ﴿النحل، 127﴾
و شکیبایی کن، و شکیبایی تو جز به توفیق خدا نیست، و بر آنان اندوهگین مباش، و از نیرنگی که همواره به کار میگیرند، دلتنگ مشو.
ولی گاهی اوقات ما نه تنها دستورات این آیات را عمل نمیکنیم بلکه بدتر رفتار میکنیم و مثلا آبروی او را میبریم. يا برايش پرونده سازي ميكنيم.
گاهی اوقات یک حرف موجب بیچاره شدن شخص میشود. در یک شعر عربی آمده است:
وقد یرجى لجرح السیف برء / ولا برءٌ لما جرح اللسان
جراحات السنان لها التئام / ولا یلتام ما جرح اللسان
وجرح السیف تدمله فیبرى / ویبقى الدهر ما جرح اللسان
خلاصۀ ترجمۀ این اشعار این است که:
جراحات شمشيرها و نيزهها ممكن است بهبود يابد ولى اى بسا كه جراحات زبان هرگز بهبودى نيابد به ويژه اگر براي كسي پروندهاي و سوء سابقهاي درست شود.
وَ لَا يَأْثَمُ فِيمَنْ يُحِبُّ
«نسبت به آن كه دوست دارد به گناه آلوده نشود»
ما بسياري از اوقات نسبت به کسانی که آنها را دوست داریم مرتکب گناه میشویم. برخی از مسئولان وقتی به قدرت رسیدند فرزندان خود را با اینکه لیاقت نداشتند بر سر کار گذاشتند یا چون شهر خود را دوست داشتند امکانات دیگر شهرها را برای شهر خود بردند.
مثال دیگر این است که ما از خانه بیرون میآییم و میبینیم فرزند ما با بچه همسایه دعوا میکند. در چنین موردی زود طرف بچۀ خودمان را میگیریم در حالی که ممکن است فرزند خودمان مقصر باشد.
پس ما وقتی کسی را دوست میداریم نسبت به او گناه میکنیم.
بله در گفتار میگوییم که حضرت علی(ع) فرموده است که اگر حسنین فلان ظلم را بکنند مجازاتشان میکنم ولی در عمل نسبت به کسی که دوستش داریم گناه میکنیم.
یَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ يُشْهَدَ عَلَيْهِ
«[فرد داراي تقوا]پيش از آن كه بر ضد او گواهى دهند به حق اعتراف مىكند»
متقی قبل از اینکه مدعی بر علیه او شاهد بیاورد خودش اعتراف میکند ولی غیر متقی با اینکه خود میداند كه مثلا چه معاملهاي کرده و چقدر بدهكار است، شاهد میطلبد تا اگر شاهد نبود به گونهای بتواند از پرداخت حق طرف مقابل فرار کند و حاضر نیست اعتراف به حق کند. شخص غیر متقی اگر بداند شاهدی نیست خوشحال میشود.
لَا يُضِيعُ مَا اسْتُحْفِظَ
«و آنچه را به او سپردهاند ضايع نمىسازد»
استحفظ باب استفعال است و این باب دو معنا دارد: یکی طلب فعل و در این صورت مراد این است که وقتی از او طلب شود که فلان چیز را حفظ کن ضایع نمیکند.
همچنین ممکن است معنای تأکید نیز داشته باشد و در این صورت این معنا را دارد که متقی آن چیزی را که مهم است و باید حفظ شود حفظ میکند.
آیت الله منتظری در ذیل این تعبیر به این آیه اشاره کرده است که:
حٰافِظُوا عَلَى اَلصَّلَوٰاتِ وَ اَلصَّلاٰةِ اَلْوُسْطىٰ وَ قُومُوا لِلّٰهِ قٰانِتِينَ ﴿البقرة، 238﴾
بر همه نمازها و به ویژه نماز میانه محافظت کنید، و [هنگام عبادت] فروتنانه برای خدا قیام کنید.
پس یکی از چیزهایی که شخص متقی حفظ میکند نماز است.
وَ لَا يَنْسَى مَا ذُكِّرَ
«و آنچه را به او تذكّر دادند فراموش نمى كند»
گاهی به انسان تذکر داده میشود که فحش نده یا حتی تذکرات فردی و اجتماعی داده میشود ولی ما آن را مهم نميشمريم و در نتيجه آن را فراموش میکنیم. متقی تذکرات را فراموش نمیکند.
وَ لَا يُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ
«مردم را با لقب هاى زشت نمىخواند»
در قرآن نیز در این زمینه چنین آمده است که:
يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاٰ يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسىٰ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لاٰ نِسٰاءٌ مِنْ نِسٰاءٍ عَسىٰ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لاٰ تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لاٰ تَنٰابَزُوا بِالْأَلْقٰابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمٰانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولٰئِكَ هُمُ الظّٰالِمُونَ ﴿الحجرات، 11﴾
ای مسلمانان! نباید گروهی گروه دیگر را مسخره کنند، شاید مسخره شده ها از مسخره کنندگان بهتر باشند، ونباید زنانی زنان دیگر را [مسخره کنند] شاید مسخره شده ها از مسخره کنندگان بهتر باشند، و از یکدیگر عیب جویی نکنید و با لقب های زشت و ناپسند یکدیگر را صدا نزنید؛ بد نشانه و علامتی است اینکه انسانی را پس از ایمان آوردنش به لقب زشت علامت گذاری کنند. و کسانی که [از این امور ناهنجار و زشت] توبه نکنند، خود ستمکارند.
گاهی ما وقتی میخواهیم کسی را معرفی کنیم از عناوینی مثل «کچل» یا «چاق» استفاده میکنیم. این درست نیست. سعی کنیم این موارد را رعایت کنیم.
وَ لَا يُضَارُّ بِالْجَارِ
«همسايگان را آزار نمى رساند»
همسایه آزاری در اسلام ممنوع است. بنابراین همسایهها نباید مثلا با سر و صدا یکدیگر را آزار دهند.
وَ لَا يَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ
«در مصيبتها شماتت نمیکند»
من این تعبیر را اینگونه میفهمم که اگر کسی مصیبت زده شد دائما او را شماتت نکنیم. مثلا اگر کسی ضرر دید و ورشكست شد، به او نگوییم چرا این کار را کردی؟ یا اگر کسی اشتباه کرد نباید دائما او را سرزنش کرد.
لَا يَدْخُلُ فِي الْبَاطِلِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ
«و در كار باطل داخل نميشود، و از محدوده حق خارج نمىشود.»
شخص متقی همیشه در دایرۀ حق است و رو به باطل نمیآورد.
إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ
«اگر خاموش است سكوت او اندوهگينش نمىكند»
این تعبیر به این معنا است که شخص متقی از نگفتههایش پشیمان نمیشود.
وَ إِنْ ضَحِكَ لَمْ يَعْلُ صَوْتُهُ
«و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمىشود»
این تعبیر به این معناست که متقی، قهقهههای مستانه نمیزند.
وَ إِنْ بُغِيَ عَلَيْهِ صَبَرَ حَتَّى يَكُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي يَنْتَقِمُ لَهُ
«و اگر به او ستمى روا داشته شد صبر مىكند تا خدا انتقام او را بگيرد»
بسیاری از کسانی که ظلم کردهاند سزایش را در همین دنیا دیدهاند. پس باید صبر کرد چرا که خود خدا انتقام خواهد گرفت.
البته این صفت به این معنا نیست که در مقابل ظلم اجتماعی ساکت باشیم. به هر حال امر به معروف و نهی از منکر نیز جزو دستورات دین است. پس باید بدانیم که در چه شرائطی چه کنیم. مثلا آیت الله منتظری در مواردی که شخص خودش شکنجه شده بود سکوت میکرد و دستور عفو ميداد، ولی وقتي از طرف مسئولان به مردم ستم ميشد فريادش بلند میشد.
همچنین ممکن است صفتی فردی باشد نه اینکه در اجتماع نیز همینگونه عمل شود.
نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ
«نفس او از دستش در زحمت، ولى مردم در آسايشند»
آیت الله ایزدی نکتهای راجع به داستان حضرت یوسف میگفت که اشارۀ به آن در اینجا مناسب است. در داستان حضرت یوسف آمده است که دو همزندانی او به او گفتند:
إِنّٰا نَرٰاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿يوسف، 36﴾
ما تو را از نیکوکاران میدانیم.
حال واقعا یوسف در زندان چه میکرده که آنها یوسف را جزو محسنین دیدهاند؟
آیت الله ایزدی میگفت نقل شده که او در زندان جمع و جور میخوابیده تا برای دیگران جای بیشتری باشد.
پس انسان متقی خودش را به سختی میاندازد تا مردم راحت باشند.