جلسه سوم شرح نامه 47

جلسه سوم شرح نامه 47

فایل صوتی درس: کلیک

نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 17/2/1401

شرح نامه 47 نهج البلاغه. جلسۀ3

صلح و آشتي واقعي از تمامي نمازه و روزه‌هاي واجب و مستحب برتر است. عبادات براي خودسازي است تا جامعه‌اي سالم داشته باشيم. مسلماناني كه زندگي دنيايشان مملو از نزاع است،  بهشتي نخواهند بود. بايد با نماز تكبر را از ميان برد و با روزه براي ناملايمات صبور شد.

شروع بحث:

کلمات نهج البلاغه درجۀ والا و بالایی قرار دارد و همانطور که قرآن تفاسیر مختلفی دارد نهج البلاغه نیز همین‌گونه است. من شاید این نامه 47 را حدود ده بار توضیح داده‌ام ولی با این حال با خواندن دوبارۀ این نامه مطالب جدیدی می‌فهمم.

وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ

شما را به نظم در امور سفارش می‌کنم.

در مورد این تعبیر فقط همین را می‌فهمم که ما منظم نیستیم و وقتی زندگی خودمان را می‌بینیم بی‌نظمی در آن نمایان است. در خانه، در خیابان، در ساخت و ساز و ….

در کانادا به بچه‌ها بطری درست کردن با استفادۀ از آتش را یاد می‌دادند و چند نفر باید این کار را به صورت گروهی انجام می‌دادند و اگر یک نفر اشتباه می‌کرد کلا کار خراب در می‌آمد و دستهايي با آتش مي‌سوخت؛ ولی آنها كار را به خوبي انجام می‌دادند. اما در بین ما وقتی کار گروهی انجام شود در بسیاری از موارد به خاطر بی‌نظمی، خراب از آب در می‌آید.

ما آنقدر بی‌نظم شده‌ایم که برایمان لطیفه ساخته‌اند که جهنم ایرانی‌ها به خاطر بی‌نظمی عذاب ندارد.

پس باید خودمان را اصلاح کنیم.

وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ، فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا (صلی الله علیه وآله) يَقُولُ: صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ.

ترجمه: شما را به آشتى واقعي با يكديگر سفارش مى‌كنم چرا كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شنيدم كه مى‌گفت: آشتى واقعي با يكديگر از تمام نماز و روزه‌ها برتر است.

«ذات» در اينجا يعني اصل و طبق نظر مرحوم آيت الله منتظري در اين عبارت كلمۀ «ذات» زايد نيست و آوردنش براي اين است كه واقعا نزاعها بخوابد و آشتي بر قرار شود نه اينكه در ظاهر سر و صدا بخوابد. (ر.ك درسهايي از نهج‌البلاغه ج 13 ص443 و 444).

 تعبیر «سَمِعْتُ يَقُولُ» ماضی استمراری است و به این معناست که پیامبر(ص) به صورت پیوسته این را می‌گفت.

در این عبارت «صلاح ذات البین» از تمامی نماز و روزه‌ها بهتر دانسته شده است. برخي اين سخن براي ذهنشان غريب بوده است و به همين دليل «عامّة» را به معناي سال گرفته‌اند و صلاح ذات البين را از يك سال نماز و روزه برتر دانسته‌اند(ر. ك ترجمۀ محمد دشتي). شنيدم كه برخي ديگر احتمال داده‌اند كه منظور اين بوده كه صلاح ذات البين از تمامي نمازها و زوره‌هاي مستحبی برتر است؛ زيرا در نظر اين دسته روشن است كه نماز ستون اصلي دین است و مسلما مهم‌تر از صلاح ذات البین است.

 اما تصور بنده این است که صلاح ذات البین از تمامی نمازها و حتی نمازهای واجب در خانۀ كعبه افضل و بالاتر است. همچنین از تمامي روزه‌ها از جمله از روزه‌هاي ماه رمضان و روزهاي قبل و بعد از شب قدر نیز بهتر است.

برای اثبات این حرف می‌خواهم علاوه بر ظاهر سخن حضرت علي(ع) و حديث پيامبر (ص) از آیات قرآن نیز استفاده کنم. ابتدا این نکته را تذکر دهم که وقتی دو نفر با هم دعوا دارند یا از روی جهالت است و یا به خاطر صفات رذیله است مثل تکبر یا کینه یا حسد. گاهی اوقات بهانه‌ای پیدا می‌کنیم تا از دیگران به خاطر غرورمان فاصله بگیریم یا به خاطر حسد، یکدیگر را بی‌آّبرو می‌کنیم و گاهي ظاهرا ساكتيم و دنبال فرصت و بهانه مي‌گرديم و گاهي واقعا نفس پاك و خوبي داريم كه خواستار زندگي خوب و سالم براي همه هستيم.

نماز خواندن موجب متواضع شدن و روزه گرفتن موجب صبور شدنمان است و با متواضع شدن و صبور شدن واقعا جامعه اصلاح می‌شود و دعواها از بین می‌رود.

بسیاری از ما اهل نماز و روزه هستیم و هیچ نماز و روزۀ قضایی نداریم ولی با اين همه نماز و روزة واجب و مستحب حتي دعوایمان با برادر و خواهرمان حل نشده است. پس معلوم است که این نماز برای من تواضع نیاورده است و گرنه دعوایم با برادرم حل شده بود. همچنین روزه برایم صبر نیاورده است و گرنه نزاع با خانمم به دادگاه نمي‌كشيد.

پس معلوم می‌شود نماز و روزه‌ها برای من كه آنها را انجام داده‌ام فایده‌ای نداشته است. روشن است كه نماز و روزه، برای خداوند نيز سودی و فايده‌اي ندارد؛ زيرا او ذاتاً غني است. اكنون اين پرسش مطرح است كه نماز و روزه‌اي كه براي هيچ كسي فايده و اثر نداشته است چه ارزشي دارد؟ بله وقتي سودش به ما می‌رسد که اخلاق ما را تغيير ‌دهد و از بدي‌ها جلوگيري كند.

اُتْلُ مٰا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتٰابِ وَ أَقِمِ الصَّلاٰةَ إِنَّ الصَّلاٰةَ تَنْهىٰ عَنِ الْفَحْشٰاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللّٰهِ أَكْبَرُ وَ اللّٰهُ يَعْلَمُ مٰا تَصْنَعُونَ

آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمیدارد، و یاد خدا بزرگتر است؛ و خداوند میداند شما چه کارهایی انجام میدهید!

باز به این آیه از سوره بقره دقت کنید:

وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاٰةِ وَ إِنَّهٰا لَكَبِيرَةٌ إِلاّٰ عَلَى الْخٰاشِعِينَ  ﴿البقرة، 45﴾

از صبر و نماز [برای متواضع شدن] کمک بخواهید و بی‌تردید این کار جز بر کسانی که در برابر حق قلبی فروتن دارند دشوار و گران است.

منظور از نماز در این آیه ظاهر نماز نیست چرا که این چنين نمازي سخت نیست ولی نمازي که ما را با اخلاق کند انجامش سخت است.

در حکمت 369 نهج البلاغة آمده است:

يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى سُكَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَأْوِي الْخَطِيئَةُ يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا وَ يَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا‏

ترجمه: زمانی بر مردم می‌آید که از قرآن، جز نشانی از آن و از اسلام، جز نامی از آن نمی‌ماند. در آن روزگار، بنای مسجدهایشان آبادان و از هدایت، ویران است. ساکنان و آبادگرانش، بدترین مردم زمین‌اند که فتنه از آنان برمی‌خیزد و خطا به آنان باز می‌گردد. آنان هر که را از آن کناره گیرد، به آن باز می‌گردانند و هر کس را از آن پس بنشیند، به سوی آن می‌رانند.(حکمت 369)

از این روایت بدست می‌آید گاهی اوقات نماز برای عده‌ای نه تنها عامل تواضع نیست بلکه عاملی برای تکبر است و فکر می‌کنند چون نمازخوان هستند خیلی خوب هستند و می‌توانند هر کاری بکنند.

یکی از مصادیق صبر، روزه است. پس انسان روزه می‌گیرد تا تحملش در مقابل برخورد بد دیگران و مشکلات، بالا رود. در آیۀ دیگری از سوره بقره می‌خوانیم:

يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاٰةِ إِنَّ اللّٰهَ مَعَ الصّٰابِرِينَ  ﴿البقرة، 153﴾

ای مسلمانان از صبر و نماز [برای پيروزي] کمک بخواهید زیرا خدا با صابران است.

یکی از انواع صبر، صبر در برابر مصیبت است. نوع دیگر صبر در برابر گرفتاری‌ها است. ما باید صبور باشیم به ويژه در برخورد با اهانتهاي ديگران. این شعر مشهور به حضرت علی(ع) منسوب است که فرمودند:

وَ لَقَدْ اَمُرُّ عَلَي اللئيمِ يَسُبُّنِي         فَمَضَيتُ ثَمَّةَ قُلْتُ لا يَعْنِيني

«پيوسته برشخص پستي مي‌گذرم كه مرا دشنام مي‎دهد، من رد شدم و گفتم مرا اراده نكرده است»

(مغنی اللبیب، ج1، ص138؛ حاشیة المطوّل، ص232.)

این در حالی است که ما بر عكس هستيم، خوب گوش تیز می‌کنیم ببینیم چه کسی به ما بد می‌گوید تا حق او را کف دستش بگذاریم.

پس ما با ائمۀ اطهار خیلی فرق داریم. آنان نماز و روزۀ  واقعی انجام مي‌دادند و نماز به آنان تواضع مي‌داد و روزه صبورشان مي‌كرد، ولی ما نه. آنان مصلح واقعي بودند و ما نه.

هدف از نماز و روزه، آدم شدن است. نماز مي‌خوانيم تا رذائل از ما پاک شود.

صلاح ذات البین هدف تمام انبیاء بوده است. در سوره حدید آمده است:

لَقَدْ أَرْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَيِّنٰاتِ وَ أَنْزَلْنٰا مَعَهُمُ الْكِتٰابَ وَ الْمِيزٰانَ لِيَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ ﴿الحديد، 25﴾

همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو[ی تشخیص حق از باطل] نازل کردیم تا مردم به عدالت برخیزند.

از این تعبیر بدست می‌آید که مردم باید براي قسط بپا خيزند، نه اینکه انبیاء، مردم را به قسط برخيزانند و وادار کنند. وقتی قسط و عدل بپا می‌شود که آگاهي باشد و از رذايل اخلاقي پاك شده باشيم. مقام طلب نباشيم، متكبر نباشيم، زورگو نباشيم و..

 پس انبیاء آمده‌اند تا رذائل اخلاقی ما را از بین ببرند. وقتی رذائل اخلاقی بر طرف شد زمينه براي به‌پا شدن قسط فراهم می‌شود. پس از بین بردن رذایل مرحلۀ اول است. باید ابتدا از صفات بد تخلیه بشویم تا جا برای صفات خوب باز شود.

تجليةٌ تخليةٌ تحليه       ثم فنا مراتب مرتقية ( منظومۀ حكمت ج5 ص 163 و ص 177 و ص178)

نظر حكيم سبزواري اين است كه پس از اينكه انسان با ظواهر شرع جلا يافت بايد به اصلاح نفس بپردازد و در اولين مرحله خود را از صفات بد تخليه كند كه اين اولين مرحلۀ اصلاح نفس است پس از آن بايد روح را به صفات خوب زينت داد و سپس به مرتبۀ فنا برسد.

به هر حال صلاح ذات البین با این توضیح از همۀ نمازها و روزه‌ها بهتر است. کسی که نماز بر رويش اثر نگذاشته است برايش فایده‌ای ندارد.

بله تا به حال می‌گفتیم در نماز باید حواسمان جمع باشد كه چه مي‍گوييم. یعنی حضور قلب داشته باشیم و حالا می‌خواهیم بگوییم حواسمان جمع باشد تا ببينيم از نماز چه چیزی بدست مي‌آوریم و كدام رذائل اخلاقی ما از بین مي‌رود.

و اما نکتۀ دیگر اینکه وقتی صلاح ذات البین از نماز که این همه راجع به آن تأکید شده است بالاتر است معلوم است که صلاح ذات البین از چیزهای دیگر حتما بالاتر است مثل حج. به حج می‌رویم تا با ملت‌های دیگر خوب شویم. پس کسی که به حج می‌رود ولی اخلاق بهتری پیدا نمی‌کند حج برای او فایده‌ای نداشته است.

حتی صلاح ذات البین از جهاد که دفاع در برابر دشمن است افضل است چون اگر صلاح ذات البین جهاني اتفاق بيفتد ديگر جنگی رخ نخواهد داد.

صلاح ذات البین از امر به معروف و نهی از منکر نیز بهتر است چون خودش نوعی از معروفها و بلكه از بالاترين معروفهاست.

صلاح ذات البین عاملی برای از بین بردن فقر و ناامنی و فساد نیز هست. همۀ این چیزها از رذائل اخلاقی نشأت می‌گیرد.

هر دستوری در دین داده شده است برای این است که در دنیا بتوانیم با یکدیگر خوب زندگی کنیم. انبیاء که آمدند دنیا را نیز آباد کردند. نمی‌توان دنیا را خراب کرد و تنها حرف از آبادی آخرت زد. اگر دنیا ویران است به خاطر این است که نتوانسته‌ایم اخلاقی باشیم و وقتی این‌گونه باشد آخرتمان نیز خراب است.

در جهان مدرن کارهایی کردند و برنامه‌هايي ريختند تا در سايۀ آنها آبادی ایجاد شود و کاری کردند که اگر هم کسی رذائل اخلاقی دارد نتواند راه خطا برود و جامعه را به نابودي بكشد. ولی ما از روي جهالتمان گفتیم برخی افراد خودساخته‌اند و به همين دليل در قانون بر آنها عاملی برای کنترل نگذاشتیم و از این طریق دنیا و آخرت خود و آخرت آنان خراب شد.

 صلاح ذات البین در نامۀ 47 نهج البلاغه عمومیت دارد و همۀ انسان‌ها را شامل می‌شود. بله در ابتدای تعبیر مورد بحث عبارت صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ آمده است که خطاب به خانوادۀ حضرت علی(ع) و مخاطبان نامه است ولی این موضوعیت ندارد چرا که در ادامه، صلاح ذات البین با صورت عمومی با تعبیر صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ… آمده است.

بله ما باید صلاح ذات البین را از خودمان و داخل خانۀ خودمان شروع کنیم تا آرام آرام بتوانیم آن را عمومی کنیم.

دنیای صلح خوب است نه دنیای جنگ. پس فکر نکنیم اگر همیشه دشمن داشتیم بهتر است. فکر نکنیم اگر دائما به مخالف فحش دادیم و دعوا درست کردیم و اسلحه ساختيم و فروختیم بهتر است.

در آخر به این نکته نیز اشاره کنم که بحث اخلاق و صلح دوستي و به فکر هم‌ديگر بودن باید از همان کودکی آغاز شود ولی ما متأسفانه از همان کودکی به بچه‌های خود بی‌اخلاقی یاد می‌دهیم. مثلا به بچه‌های خود می‌گوییم اسباب‌بازی خود را به دیگری نده یا در مدرسه خوراکی خود را خودت بخور و به دیگر بچه‌ها نده. همچنین در مسابقاتی که برای بچه‌ها می‌گذاریم به آنها می‌آموزیم که هرکس توانست دیگری را هُل دهد و بر روی صندلی بنشیند برنده شده است. این‌ها روش‌های اشتباهی است که متأسفانه در بین ما وجود دارد. پس باید روش تربیتی ما عوض شود و خود اخلاقي شويم و به بچه‌ها اخلاق بیاموزیم.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.
شروع درس