هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
فایل صوتی درس: کلیک
نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 24/2/1401
شرح نامه 47 نهج البلاغه
وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ، فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا (صلی الله علیه وآله) يَقُولُ: صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ.
«شما را به آشتى واقعي با يكديگر سفارش مىكنم چرا كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شنيدم كه مىگفت: آشتى واقعي با يكديگر از تمام نماز و روزهها برتر است.»
بحث راجع به صلاح ذات البین بود و تعبیر صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ را به گونههای مختلفی معنا کردهاند. از جمله در ترجمۀ آقای دشتی واژۀ «عامة» در این تعبیر به معنای یک سال معنا شده است در حالی که اشتباه است. اگر میخواست به سال اشاره کند میگفت: «فی عام»
شاید اینگونه معنا کردن به این خاطر باشد که عدهای نتوانستهاند این معنا را هضم کنند که چگونه ممکن است صلاح ذات البین از همۀ نمازها و روزهها بالاتر باشد؟
البته با توضیحی که ما دادیم این سؤال بر طرف شد. ما نماز را خیلی مهم میدانیم ولی باید بفهمیم که نماز برای این است که انسان خوبی شویم.
و اما خود تعبیر صلاح ذات البین به معنای صلح واقعی بین مردم است. گاهی اوقات بین ملتها جنگ سرد است یعنی نمیجنگند ولی با هم در واقع دشمن هستند. برخی دیگر با یکدیگر خوب هستند ولی این از ترس قانون است. این نیز صلاح ذات البین نیست. صلاح ذات البین به معنای این است که دو نفر واقعا به فکر یکدیگر باشند. مثل آقایان مطهری و منتظری رحمت الله عليهما که آنقدر یکدیگر را دوست دارند که شهيد مطهری حاضر میشود شب تاريك از رودخانه آب وضو براي نماز شب مرحوم آيت الله منتظری را برایش آماده کند.
برخی میگویند کلمۀ «ذات» در اینجا اضافی است ولی آیت الله منتظری دز شرح خود بر اين نامه میگوید ذات این نکته را دارد که باید آشتی واقعی باشد نه جنگ سرد یا نه از باب قانون.
به هر حال ما باید با نماز صفات بد خود را کنار بگذاریم.
اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ، فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ
«خدا را، خدا را، در باره يتيمان. مبادا آنها را روزى سير نگه داريد و ديگر روز گرسنه و مبادا كه در نزد شما تباه شوند.»
«اللهَ اللهَ» در این تعبیر مفعول فعل محذوف است یعنی اتقوا الله یا احذروا . وقتی فرصت كم است برخی کلمات را حذف میکنند مثلا وقتی گربه در حال بردن گوشت است میگوییم «گربه را گربه را» یا میگوییم «گوشت را گوشت را.»
پس در مواقع خاص فعل حذف میشود و تنها آن چه که مهم است باقی میماند. حال در تعبیر مورد بحث نیز همینگونه است و میگوید خدا را در مورد ایتام در نظر بگیرید.
يتيم كيست؟
در فقه گفتهاند که در پرندگان بچه به پدر و مادر وابسته است و با نبود هر يك بچه يتيم است و در حيوانات بچه و ابسته به مادر است و در نبود مادر بچه يتيم است و در انسان گفته شده شرعا یتیم یعنی کسی که پدر ندارد. اما به نظر من اين يك قضيۀ خارجيه بوده و مربوط به آن زمانها بوده که معمولا مردها حاکم بودهاند. در چنان شرائطی کسی که پدر نداشته یتیم بوده است. پس این مطلب مربوط به لغت یتیم نیست بلکه مربوط به جوّ خارج است. حال امروزه كه زنها داراي درآمد هستند و بسياري از كارها با ارگانها و سازمانهاي ديگر است، اگر بچه پدر نداشته باشد ولی پول به او میرسد و مادر به او رسیدگی میکند چنین کسی یتیم نیست.
به خصوص امروزه اگر بچه مادر نداشته باشد بسیار سختتر است و ممکن است در مواردی یتیم حساب شود حتی اگر پدر داشته باشد.
پس اینکه در فقه میگویند شرعاً پدر ولیّ طفل است به نظر بنده اين نيز یک قضیۀ خارجیه است نه حقیقیه. بنابراين و طبق اين احتمال امروزه میتوان گفت با وجود زنده بودن پدر، باز در مواردی مادر ولیّ است. پس باید دید چه کسی به درد بچه میرسد و سرپرست مهربان براي بچه است. مادر امروزه در بسیاری از موارد ولیّ است.
خود پیامبر(ص) وقتی به دنیا آمد چون پدر نداشت عبد المطلب او را سرپرستی کرد و بعد از او ابوطالب و این به دلیل آن بود که پول در دست مردان بود. با گذشت زمان اتفاقا ابوطالب فقیر شد و پیامبر(ص) دید که وضع عمویش ابوطالب بد است. با برخي عموهاي ديگرش صحبت کرد تا بچههای ابوطالب را بزرگ کنند و این گونه شد که علی(ع) به خانۀ پیامبر(ص) آمد.
در اینجا میبینیم که پدر ديگر ولیّ نیست چون پول ندارد و وقتی پول ندارد ولایت هم ندارد.
حال کسی که پدرش معتاد است و به او رسیدگی نمیکند نیز یتیم است و پدر معتاد بر فرزندانش ولايتي ندارد چون مال و مديريتي ندارد. باز ممکن است کسی پدرش تصادف کرده و مثلا قطع نخاعی شده است. در این مورد نیز پدر ولایت ندارد.
با اين توضيحات معلوم شد كه متأسفانه در کشور ما یتیم خیلی زیاد است. عدهای که تخصص ندارند فکر میکنند وظیفه دارند مردم را اداره کنند و در کشوری که این قدر منابع دارد موجب شدهاند که ایتام زیادی به معنایی که گفتیم ایجاد شوند. امروزه حتی بعد از بلوغ کسی نمیتواند از مال و دارایی خود دفاع کند. بسیاری پول دارند ولی اعتبار پولشان دست دیگران است و آنها با یک ندانم کاری اعتبار را پایین میآورند.
در واقع یتیمی شدهایم که راه به جایی نداریم. 40 سال است که سر گاو در خمره گیر کرده و هم سر گاو را بریدهاند و هم خمره شکسته شده است و هم صبر كردهاند تا گوشتهاي گاو گنديده است و قابل خوردن نيست. زندگی مردم روز به روز بدتر شده است.
نکتۀ دیگر اینکه ممکن است به کسی که از لحاظ فرهنگ و ادب ضعیف باشد نیز یتیم گفته شود. همچنانکه در شعری آمده است:
لیس الیتیم من مات والده ان الیتیم یتیم العلم و الادب
ترجمه: یتیم واقعی کسی نیست که پدرش مرده است بلکه یتیم کسی است که از لحاظ علم و ادب یتیم است.
اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ، فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ
«خدا را، خدا را، درباره پناهندگان، که آنها سفارش شدۀ پيامبرتان (صلى الله عليه و آله) هستند. رسول الله (صلى الله عليه و آله) همواره درباره آنان سفارش مىكرد، به گونهاى كه گمان برديم كه برايشان ميراث معين خواهد كرد.»
به نظر میرسد معنا کردن جیران به همسایه اشتباه است. آیا واقعا ما باید به همسایگانمان رسیدگی کنیم؟ ما اصلا اگر بخواهیم همسایگان خود را بشناسیم تازه عامل دخالت میشود.
با دقت در كلمه و لغت واژه جیران از جار میآید و جار از جور گرفته شده است که به معنای میل است یعنی کسانی که به ما متمايل شده يا پناهنده شدهاند. مثلا ما بزرگ محل هستیم و کسی به ما پناهنده میشود و در اینجا توصیه شده است که باید به او رسیدگی شود.
اتفاقا در آیه 6 سوره توبه نیز همین ریشه با معنایی که گفتیم آمده است. در این آیه آمده است:
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجٰارَكَ فَأَجِرْهُ حَتّٰى يَسْمَعَ كَلاٰمَ اللّٰهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاٰ يَعْلَمُونَ ﴿التوبة، 6﴾
و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پس پناهش بده تا سخن خدا را بشنود، آن گاه او را به جایگاه امنش برسان؛ این به سبب آن است که آنان گروهی هستند که [حقایق را] نمیدانند [باشد که در پناه تو و شنیدن سخن حق مسلمان شوند.]
پس آیه میگوید اگر کسی به شما پناه آورد به او پناه دهید.
البته امروزه چون متولیان امور مشخص است کسی به دیگری پناه نمیدهد چون ارگانهای مختلفی ایجاد شده است که این وظیفه را انجام میدهند.
در قدیم که نیروی انتظامی نبوده است ضعيفان به افراد بزرگ پناهنده میشدند ولی ما امروزه به گونهای نیستیم که پناه بخواهيم يا پناه بدهیم و حتی خانۀ مراجع تقلید پناهگاه نیست.
پس هیچ کسی نمیتواند پناه دهد. بنابراین موضوع تقريبا از بین رفته است. شايد افغانستانيها در ايران مصداق
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ.
«خدا را، خدا را، در باره قرآن، مبادا كه ديگران در عمل كردن به آن بر شما پيشى گيرند.»
در برخی نسخههاي نهجالبلاغه لا یَسبِقَنَّکُم است که تأکید بیشتری را میرساند.
در مورد این تعبیر این سؤال مطرح است که غیر مسلمانان به قرآن عمل نمیکنند. پس این جمله به چه معناست؟
آیت الله جوادی آملی بارها میفرمود: مراد علم و امور اجتماعی است که غیر ما در علم و امور اجتماعی از ما سبقت میگیرند.
پس ما مسلمانان باید بیش از دیگران دنبال علم و رفاه و نظم برویم ولی متأسفانه کشور ما که با نهج البلاغه انقلاب کرد بعد از 43 سال به گونهای شده است که بسیاری از همان انقلابیها سر افکنده هستند و اتفاقا در اخبار شنیدم که معترضان به گرانی در این روزها چنین شعار میدادند که: ما انقلاب کردیم – چه اشتباهی کردیم
مشکل این است که غیر متخصص بر سر کار آمده است و به همین خاطر هر روزی که حکومت ما به روش خود ادامه دهد کار بدتر میشود.
مسئولان ما باید علم مدیریت میداشتند که نداشتند و حتی بچۀ برخی از مدیران که به غرب رفتند در آنجا علم مدیریت یاد نگرفتند تا امروز به درد بخورند و گرههاي مديريتي كشور را حل كنند.
دانشگاهیان ما که به خارج رفتند معمولا برای پول در آوردن رفتند و كارهاي مهندسي و طبابت كردند نه اينكه علم مدیریت ياد بگيرند.
پس مقصود از عمل به قرآن در كلام حضرت علي(ع) اعمال عبادی نیست بلکه اعمال اجتماعی است ولی پیداست که به حرفهای حضرت علی(ع) گوش ندادهایم.