تفسیر آیه 90 سوره انعام در تاریخ 26 اردیبهشت 1401

تفسیر آیه 90 سوره انعام در تاریخ 26 اردیبهشت 1401

فایل صوتی درس: کلیک

نکات درس تفسیر در تاریخ 26/2/1401

تفسیر آیۀ 90 سوره انعام

تفکیک امور هدایتی و غیر هدایتی در قول و فعل پیامبر(ص) و امامان

اُولٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّٰهُ فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِكْرىٰ لِلْعٰالَمِينَ  ﴿الأنعام‏، 90﴾

آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایتشان اقتدا کن. بگو: پاداشی بر [آوردن قرآن] از شما نمی‌خواهم. آن [=قرآن] جز تذکّر و پندی برای جهانیان نیست.

نکته 1: اینکه خدا پیامبران را هدایت کرده است به این معنا نیست که اجبارا آنها را هدایت کرده باشد بلکه خود پیامبران با عقل خود راه هدایت را تشخیص دادند و خداوند چون به آنها عقل داده است هدایت را به خود نسبت داده است و البته خداوند به آنان هدايت پاداشي نیز داده است.

نکته 2: در تعبیر فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ اقتدای به هدایت مراد است نه اقتدای به شخص. بله برای افراد عامی مثل ما گفته می‌شود به پیامبر(ص) اقتدا کنید ولی به پیامبر(ص) گفته نشده که به شخص پیامبران اقتدا کن بلکه گفته شده است که به هدایتشان اقتدا کن.

نکته 3: برخی اموری که پیامبران انجام می‌دهند ربطی به هدایت ندارد مثل اینکه حضرت یعقوب گوشت شتر نمی‌خورده است. یا ممکن است امامی فلان لباس را بپوشد یا با الاغ حرکت کند. این چیزها لزوم اقتدا ندارد و بلکه ربطی به دین ندارد.

و اما احادیث ساختگی نیز زیاد داریم که مثلا گفته‌اند امام دستور داده که فلان غذا را بخورید. يا فلان كار خوب را انجام دهيد.  ممکن است برخی از این احادیث را آدم‌های مؤمن براي رونق دادن كار خوب ساخته باشند.

شخصی به مرحوم آيت الله خادمی گفته بود احادیثی که برای قرض الحسنه برای مردم گفتم را از خودم ساختم و هدفم این بود که مردم به سمت قرض الحسنه بیایند. روایاتی داریم که می‌گوید ماه رمضان و ماه ذی القعده همیشه سی روز است. معلوم است که این احادیث ساختگی است.

تازه اگر امام گفته باشد فلان غذا را بخورید امر دینی نیست بلکه امر طبّی است و ربطی به دین ندارد. بله اگر سندش صحیح باشد و امام فرموده باشد اينكه مربوط به همۀ زمان‌ها و همۀ مكانهاست بحث دیگری است.

و اما اینکه از علم رجال سخن می‌گوییم نباید فکر کنیم که علم رجال مسائل را صد درصد برای ما روشن می‌کند چون فهم‌ راوي‌ها مختلف بوده و هست و خط و ربط و سابقۀ ذهنی در فهم‌ها خیلی دخالت دارد.

 خود من با یک رفیق سابقم که دو خط سیاسی داریم با هم قرار شد براي حل يك مشكل در جلسه‌‌اي شركت كنيم. و از قبل حرفهايمان را با هم هماهنگ كرديم، وقتی صحبت کردیم و یک جور صحبت کردیم مردم حرف هریک از ما را متفاوت می‌فهمیدند.

به خصوص وقتی واسطه‌ها زیاد باشد تازه در تغییر مطلب مؤثر است. وقتی نقل به معنا شده باشد ممکن است تغییرات اساسی در مطلب رخ داده باشد.

البته باید دقت شود که قرآن مثل روايات نیست چون قرآن از اول الفاظش حفظ مي‌شده و حافظ داشته است ولی احادیث، حافظانی مثل قرآن نداشته است. پس قرآن با همین الفاظ منتقل شده است و نقل به مضمون نیست بر خلاف روایات.

به هر حال باید در امور دقت داشت. همانطور که اگر یکی از شماره‌های یک شمارۀ تلفن را اشتباه بگیریم به خطا رفته‌ایم در مباحث دینی نیز باید همین‌گونه دقت داشته باشیم.

باید به این امر دقت اساسی شود که امامان چند شخصیت داشته‌اند. از طرفی امام هدایت بوده‌اند ولی از طرف دیگر عرب بوده‌اند یا اهل مدینه با آب و هوای خاص بودند. همچنین فردی با سلایق شخصی بوده‌اند. ممکن است امام با توجه به شرائط زماني، سياسي، فرهنگي و اقتصادي مدینه حرفي زده يا کاری می‌کرده است ولی این کار برای همه حجت نیست.

همچنین امام علاوه بر اینکه امام بوده و وظیفۀ هدایت‌گری داشته حامی شیعیان نیز بوده است و این جنبه، جنبۀ هدایتی الهی نیست بلکه جنبۀ انسان‌دوستی است. پس اگر امام به شیعه‌ای گفت این کار را نکن به این معنا نیست که این کار حرام است بلکه به این معنا است که اگر این کار را کردی حکومت تو را دستگیر می‌کند.

پس این نهی، نهی شرعی نیست. مثال امروزی که می‌زدیم این بود که به شخصی می‌گفتیم اسم آیت الله منتظری را در فلان جلسه به زبان نیاور. این نهی به معنای حرام بودن نیست بلکه سفارشی است که طرف، به دست نيروهاي امنيتي گرفتار نشود.

حال امام صادق(ع) نیز نسبت به اصحابش این‌گونه بوده است و این جنبه‌ها، جنبه‌های ارشادی است نه مولوی. باید جوّ مردم و جوّ فقهی زمان را بشناسیم.

آیت الله منتظری از آیت الله بروجردی نقل می‌کرد که ایشان بر روی این مطلب حساس بوده که ناقل حدیث در چه شرائطی بوده و در چه طائفه‌ای بوده است. این مسأله در قرآن نیز باید دقت شود که جوّ نزول و فضای نزول را بدانیم.

عدم توجه به این مطالب موجب شده که چیزهایی به نام اسلام وارد دین شده باشد که اصلا در اسلام نیست. مثلا بارها گفته‌ام که احادیث قتل مرتد و ساب النبی براي كشتن مخالفان خليفۀ وقت بوده يا از نوع برخورد حکومت با مرتد و ساب النبی سخن می‌گوید نه اینکه حکم الهی باشد. حکم سنگسار نیز همین‌گونه است.

مثل اینکه می‌گوییم در افغانستان اگر در ماه روضان روزه خوردی تو را اينگونه كه در كليپ‌ها مي‌بينيد، می‌زنند. این بیان یک خبر است نه اینکه گوینده، این کار را تأیید کند.

در مجموع می‌خواهم بگویم باید به شئون مختلف امام توجه داشت.

نکته 4: اینکه تشخیص دهیم کدام مورد شرعی و کدام مورد عرفی است امر سختی است چرا که علماء سابق همه چیز را مخلوط نقل کرده‌اند ولی بنده در تلاشم این بحث را منقح کنم که چه اموری شرعی و چه اموری عرفی است.

مثلا اصل عبادیات جزو شرعیات است ولی معاملات یا مجازات‌ها می‌تواند جزو عرفیات باشند.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.