فایل صوتی درس: کلیک
نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 31/2/1401
شرح نامه 47 نهج البلاغه
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ.
«خدا را، خدا را، در باره قرآن، مبادا كه ديگران در عمل كردن به آن بر شما پيشى گيرند.»
اگر خطاب كُمْ تنها به فرزندان امام باشد مراد از لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ.این است که مواظب باشید دیگر مسلمانان از شما که فرزندان من هستید سبقت نگیرند ولی به نظر میرسد که مخاطب این دستورات همۀ مسلمانان هستند و در نتیجه مراد از غَيْرُكُمْ غیر مسلمانان هستند.
در جلسۀ قبل گفتم آیت الله جوادی آملی گفته: مراد از سبقت غیر مسلمانان در عمل به قرآن این است که آنها ممکن است در عدالت و نظم و ساير امور خوب اجتماعی بر مسلمانان سبقت بگیرند.
بد نیست نظر آیت الله منتظری را نیز در رابطۀ با این فراز بیاوریم. ایشان در شرح نهج البلاغه، ج13، ص446 ذیل فراز مورد بحث گفتهاند:
دستورات قرآن را رعایت کنید در مورد خانواده و اجتماع و امور اخلاقی و معاشرتی و اعتصام به حبل الله و وحدت کلمه و پرهیز از تفرقه و امر به معروف و نهی از منکر و صدها مورد دیگر که قرآن نسبت به هرکدام دستور داده است. طوری نشود که غیر مسلمانان مسائل اخلاقی و اجتماعی قرآن را بیشتر عمل کنند.
این حرف آیت الله منتظری واقعا قابل تأمل است. آیا ما بیشتر به امر خانواده توجه داریم یا غربیها؟ ما چقدر دروغ میگوییم و آنها چقدر؟ جنس تقلبی در کشور ما بیشتر است یا آنها؟
غربیها در امور معاشرتی واقعا اهل رعایت هستند. در کانادا که بودیم آسانسور ساختمان بزرگ و مثل اتوبوس بود و همه به یکدیگر سلام میکردند و تازه اگر بچهای میدیدند همه به او سلام میکردند. بعد که به ایران آمدم وارد آسانسور یک شرکت شدم و دیدم کسی به دیگری سلام نمیکرد و من هم که سلام کردم انگار دیوانه بودم.
و اما در مورد تفرقه خوب است این مثال را بزنم. اروپا که رفته بودم در مسیرها متوجه نمیشدیم که چه زمانی وارد کشور دیگر شدهایم. نه گمرکی بود و نه نگهبانی و فقط از پیامی که بر روی گوشیها میآمد میفهمیدیم که هم اکنون وارد کشور جدیدی از اتحادیۀ اروپا شدهایم. آنها پول واحد دارند و حتی آسفالتهای خیابانهای آنها فرق نمیکند. ولی ما شهر به شهر با یکدیگر فرق داریم. آنها پول را واحد کردند و مرز را برداشتند ولی ما نه. در کشور ما حتی دولت جدیدی که روی کار میآید دقیقا کارهای دولت قبلی را تخریب میکند و دولت قبلی را بد جلوه میدهد.
پس ما که در ظاهر پیروان حضرت علی(ع) هستیم دقیقا خلاف علی(ع) عمل کردهایم.
ما قرآن را عملا آتش زدهایم. گاهی یک کشیش برگههای قرآن را آتش میزند كه كار بدي است و ما با کارهایمان عملا قرآن را آتش میزنیم. ملت و دولت و رعیت همه به گونهای عمل کردهایم که قرآن از صحنه بیرون رفته است تا جایی که به جوان نمیتوانیم بگوییم قرآن این را میگوید بلکه باید بگوییم فلان دانشمند غربی این مطلب را گفته تا قبول کند و این اعتبار قرآن را تكتك ما افراد جمهوری اسلامی ایران از بین بردهايم.
در سازمان ملل و غیره آیۀ قرآن را میخوانند ولی پیش ما احترام ندارد چون با این قرآن یا تفرقه ایجاد کردیم یا به مردم زور گفتیم یا ….
مرحوم آیت الله منتظری در ادامۀ صحبت خود جملهای را از خطبه 198 نهج البلاغه در مورد قرآن آورده است:
تِبْيَاناً لَا تُهْدَمُ أَرْكَانُهُ وَ شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ وَ عِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ وَ حَقّاً لَا تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ
قرآن بنيانى است كه اركانش ويران نگردد و شفايى است كه در آن بيم بيمارى نباشد و پيروزيى است كه يارانش شکست نمیخورند و حقى است كه ياورانش مغلوب و خوار نشوند.
اگر ملتی شکست خورد حتما به قرآن عمل نکرده است. اگر ما مغلوب شدیم معلوم است که انصار قرآن نبودهایم. اگر قرآن را ببوسیم و در تاقچه بگذاریم فایده ندارد مثل اینکه نسخه پزشک را روی تاقچه بگذاریم.
این حرفهای آیت الله منتظری یک واقعیت عملی است. امروزه جلسات تفسیر تحقیر شده است. حرف قرآن تحقیر شده است. یکی از چیزهایی که قرآن گفته است امر به معروف و نهی از منکر است.
توده مردم امر و نهی نمیخواهند بلکه حکومتها هستند که امر و نهی میخواهند. ما این دو عنوان را در حجاب یا پوشیدن آستین کوتاه خلاصه کردهایم.
دولت و ملت آنقدر اشتباه کردهاند که چیزی از دین نمانده ولی معمولا در مورد آن اشتباهات بزرگ امر و نهی صورت نمیگیرد.
حال ممکن است کسی سؤال کند چگونه باید حکومت را امر و نهی کرد؟ آیا امر و نهی موجب نمیشود که دستگیر شویم یا حقوقمان را قطع کنند؟ طبع قدرت این است که نمیتوان با آن در افتاد.
جواب این سؤال این است که غربیها این مشکل را با آزادی احزاب حل کردهاند. وقتی یک حزب، افراد زیاد داشته باشد قدرت دارد و میتواند به حکومت ایراد بگیرد.
پس اگر میخواهیم امر و نهی کنیم باید حزب قوی داشته باشیم.
ولی حکومت جمهوری اسلامی نمیگذارد احزاب شکل بگیرد چون میخواهد نیروی مزاحم نداشته باشد. اصلا بحث سخنراني 13 رجب مرحوم آیت الله منتظری که موجب حصر پنج سالۀ ایشان شد تشکیل احزاب بود ولی ریختند و زدند و ایشان را حصر کردند.
واقعا چرا همه باید دنبال صدا و سیمایی باشند که حساب و کتاب ندارد؟ بودجۀ ملت را به نفع یک گروه مصادره کردهاند و از آن طرف هیچ حزبی نمیتواند حرف بزند.
آیت الله منتظری در ادامه به این دو آیه اشاره کرده است:
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّٰهِ جَمِيعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا ﴿آلعمران، 103﴾
و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید.
يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لاٰ تَتَّبِعُوا خُطُوٰاتِ الشَّيْطٰانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿البقرة، 208﴾
ای اهل ایمان! همگی در سلم و آشتی در آیید، و از گام های شیطان پیروی نکنید، که او نسبت به شما دشمنی آشکار است.
هماهنگی و اتحاد مهم است و اسلام بشر را به سمت اتحاد برده است و حتی میگوید نماز را جماعت بخوانید. اگر همۀ مسلمان یک شعار داشته باشند اتحاد برقرار میشود ولی در هریک از ما خودمحوری و منیت وجود دارد. اگر خودمحوری را کنار میگذاشتیم اجتماع ما این گونه نبود.
این صحبتهای فقیه عالیقدر نیز قابل تأمل است. ما به خاطر اینکه آموزش كار جمعي نديدهايم نمیتوانیم با هم کار کنیم. از کودکی به ما دعوا یاد میدهند که برای پیروز شدن بر دیگری باید دوستت را کنار بزنی و بر او پیروز شوی. همیشه میخواهیم امکاناتی را برای خودمان جمع کنیم.
در کشور به فکر منافع وطن نیستیم بلکه به فکر منافع خط خودمان هستیم. گاهي حاضریم با دشمن متحد شویم که طرف مقابل رأی نیاورد.
متأسفانه صدای ما به جایی نمیرسد. ای کاش سریع عوض میشدیم. برخی آرزو میکنند که ای کاش به قبل برگردیم.
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ
«خدا را خدا را در باره نماز، چرا كه ستون دين شماست.»
تا قبل از این تعبیر بحث در مورد امور اجتماعی بود که مربوط به رابطۀ ما با مردم است. حال از این قسمت رابطۀ انسان با خدا مطرح است.
دقت شود که عمود با ستون خانه فرق دارد. عمود به ستونی گفته میشود که در وسط زده میشود و برقراری خیمه بستگی به آن دارد. حال وقتی نماز عمود دین است اهمیت آن را میرساند.
البته درست است که نماز عمود دین است ولی در جملات قبلی خواندیم که صلاح ذات البین از همۀ نمازها بهتر است. پس ما دین و نماز را برای آشتی میخواهیم.
کسانی که اهل نمازند ولی با دیگران نزاع میکنند دین را درست نفهمیدهاند.
متأسفانه ما در مواردی تنها به نماز چسبیدهایم و کمک به دیگران را فراموش کردهایم. میگویند ماشینی در چاله افتاده بود و وقتی صاحب آن به یک شخص موتور سوار گفت بیا هُل بده او جواب داده بود من میخواهم به نماز برسم و نمیتوانم کمک کنم.
چنین تفکراتی اشتباه است. ما باید این را بفهمیم که ممکن است انجام یک کار بهتر از نماز اول وقت باشد.
میگویند شخصی گفته بود من چهل سال نماز اول وقتم ترک نشده است. دیگری به او گفته بود پس عادل نیستی چون حتما چیزهایی بالاتر از نماز اول وقت وجود دارد و تو چطور در این 40 سال آنها را انجام ندادهای؟
یادم هست شب عاشورا منبر داشتم و برای رسیدن به منبر عجله داشتم. کسی به من رسید و گفت حاج آقا به دادم برس. بچهام مریض است. من گفتم کاری نمیتوانم بکنم و رفتم تا به منبر برسم. ولی بعد فکر کردم که من میتوانستم شمارۀ فلان دکتر اطفال را به او بدهم ولی به خاطر عجله چنین نکردم و کارم اشتباه بود.
به هر حال میخواهم بگویم عمود دین بودن نماز با جملات قبلی منافاتی ندارد. نماز را باید خواند تا دائما به یادمان بیفتد که خدا مهربان است. پس ما هم مهربان باشیم.
چهل سال است نماز میخوانیم و بر بسیای از مردم دنیا مرگ میفرستیم. عدهای با عنوان کافر و عدهای منافق و حتی بر مردم خودمان که ضد ولایت فقیه هستند مرگ میفرستیم.
به اعتقاد بسیاری از افراد، مرگ براي همه سزاوار است و فقط یک نفر هست که در این دنیا خوب است و بايد زنده بماند. این فكر نوعی بتپرستی است.
نکتۀ دیگر اینکه نمازهای ما موجب ارتقاء ما نمیشود. اولین جملۀ نماز، «الله اکبر» است. «الله اکبر» واقعا نزد ما عملیاتی نیست. پُست و پول نزد ما اکبر است نه الله. حتی عزاداری نزد ما از نماز، اکبر است و نماز را زود میخوانند تا به عزاداری برسند. همچنین نماز را به خاطر مداح یا دستههای عزاداری کوچک میکنیم.
در محرم و صفر آیا نماز، عمود دین است یا عزاداری؟