تفسیر آیه 90 سوره انعام در تاریخ 8 خرداد 1401

تفسیر آیه 90 سوره انعام در تاریخ 8 خرداد 1401

فایل صوتی درس: کلیک

نکات درس تفسیر در تاریخ 8/3/1401

تفسیر آیه 90 سوره انعام

خلاصه مطالب در باره مقام پيامبر(ص) و منظور از مزد و پاسخ به پرسشهاي بحثهاي خمس، فيئ و انفال و وظايف امروز مردم و طلاب.

اُولٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّٰهُ فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِكْرىٰ لِلْعٰالَمِينَ  ﴿الأنعام‏، 90﴾

آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایتشان اقتدا کن. بگو: پاداشی بر [آوردن قرآن] از شما نمی‌خواهم. آن [=قرآن] جز تذکّر و پندی برای جهانیان نیست.

نکته 1: خلاصه مطالبی که تا اینجا در مورد آیۀ مورد بحث گفته شد:

1.مراد از اقتدای به پیامبران اقتدای به هدایت پیامبران است و پیامبران آرام آرام رشد کرده‌اند تا اینکه به مراحل کمال رسیدند.

  1. هدایت پیامبران همان صفات کمالی است که آنها داشته‌اند از جمله صبر و عدم درخواست اجر.
  2. گفته شد با توجه به اینکه قرآن مهیمن بر دیگر کتب است پس پیامبر(ص) نیز بالاتر از دیگر پیامبران است. يكي از قرآن پژوهان گروه اشكال كرده بود كه چرا این مطلب را بیان می‌کنی؟ قرآن در این زمینه صراحتا صحبتی نکرده است و لزومی ندارد ما از لازمۀ یک مطلب چنین استفاده‌ای بکنیم و در ميان مسلمانان ايجاد غرور كنيم. این حرف دوستمان صحیح است و لزومی ندارد چنین حرف‌هایی زده شود. البته متأسفانه ما با کسانی درگیر هستیم که خرافات فراوانی را تبلیغ می‌کنند و مثلا تنها پیامبر(ص) و ائمه اطهار را حق و بقيه را باطل مي‌دانند و ساير انبيا را در حد نوكر و… پايين مي‌آورند که خواستم با اشرف الأنبياء دانستن حضرت محمد(ص) شرافت ديگر پيامبران را نيز ثابت كنم. بله اگر جامعۀ فرهيختۀ يك‌دستي داشتيم سخن گفتن راحت‌تر بود. به هر حال باید آرام آرام همه به سوي خروج از افراط و تفريط برويم. بنده سعی کرده‌ام این مبحث را جا بیندازم که گروه‌های دیگر مثل اهل سنت یا مسیحیت نیز حقانیتی دارند و ماحق محض و آنان باطل محض نيستند.
  3. در مورد اجر توضیح داده شد که منظور از آن، اجرت مالی نیست بلکه منظور این است که انبيا دنبال مرید و مريد بازي نیستند و این‌گونه نیست که بخواهند جمعیت پشت سرشان زیاد شود. هدف انبیاء از تبلیغ دین دلسوزی برای مردم بوده است. آنها عاشق مردم بوده‌اند و می‌دانستند چه عذابی آنها را تهدید می‌کند.
  4. بيان شد كه پیامبران از لحاظ مالی در حد متوسط رو به بالا بوده‌اند. پیامبران بر خلاف طلاب علوم ديني از لحاظ مالی تأمین بودند. هر پیامبری طبق شرائطی که داشته، نیازهای اولیه‌اش تأمین بوده است. طلاب این‌گونه نیستند. حتی طلاب مثل اساتید دانشگاه نیستند چرا که آنها بالاخره از دولت حقوق می‌گیرند.

 در اسلام گروهی ایجاد شده است که وظیفۀ آنها دفاع از دین است. بزرگان دین تصمیم گرفتند که این گروه وابستۀ به حکومت نباشد تا بتواند اشكالات حكومت را ببيند و بگويد. اين گروه را مردم بايد تأمین کنند و به عنوان خمس، هدیه و … آنها را بي‌نياز کنند.

این فكرْ فكرِ درستی بوده است. نقل شده است که در رژيم سابق می‌خواستند برخی از اموال ادارۀ اوقاف را به حوزۀ علمیه بدهند و آیت الله بروجردی قبول نکرده و استدلالش این بود که حکومت این اموال را به ما می‌دهد و در رادیو و تلویزیون تبلیغ می‌کند و مردم دیگر خمس، هديه و… نمی‌دهند و سپس حکومت به خاطر قدرتی که دارد اموال اوقافي را می‌گیرد و در نتیجه دست ما خالی می‌ماند.

البته متأسفانه با آمدن جمهوری اسلامی مقداري اط حقوق طلاب از طرف حکومت تأمين شد و بین مردم معروف شد که حوزه از حکومت پول می‌گیرد و در نتیجه مردم خمس ندادند و حکومت نیز کم می‌دهد.

پس اینکه قصد بود قشر مستقلی وجود داشته باشد از بین رفت. متأسفانه برخی از طلاب و فضلاء به دریوزگی کشیده شده‌اند به این صورت که جلسه‌ای می‌گذارند و طلاب را دعوت می‌کنند و 50 هزار تومان نیز به آنها می‌دهند.

وضع بد مالي طلاب موجب شده است که برخي براي امرار معاش به اسنپ بروند و عجيب است که اگر مديريت حوزه بفهمند طلبه از جای دیگری حقوق دارد ممکن است شهریه‌اش قطع یا نصف شود.

به هر حال روحانیون ما برخی حکومتی شده‌اند و عده‌ای به دریوزگی افتاده‌اند و عده‌ای نیز شهریه‌شان قطع می‌شود. به نظر می‌رسد این عملا یک توطئۀ عظیم است.

اگر همان مسیر آیت الله بروجردی را رفته بودیم بهتر بود.

به نظر مي‌رسد كه در هر زماني و هر حكومتي روحانیون باید از حکومت مستقل باشند. آیت الله سیستانی اعلام کرده که اگر کسی می‌خواهد در عراق وارد دولت و حکومت شود لباس روحانيت را از تن در آوَرَد و کسی که می‌خواهد در این لباس بماند باید توسط مردم و خمس تأمین شود.

ما در ایران به کلافی سر در گم تبديل شده‌ایم و من نمی‌دانم چه کنیم. خودم تلاش کردم با اموال ارث پدري مستقل باشم تا نه از مردم خمس بگیرم که بخواهند اعمال نفوذ کنند و نه از حکومت.

به هر حال اجرت گرفتن، انسان را وابسته می‌کند.

  1. بيان شد که انفال مِلک پیامبر(ص) نیست بلکه مُلك پیامبر(ص) است و او از طرف مردم بر آن تسلط دارد. خمس غنائم در مِلک پیامبر(ص) است ولی باید برخی از ضرورت‌های جامعه را توسط آن بر طرف کند. فیء نیز مال شخصی پیامبر(ص) است و بعد از ایشان اصلا فیء وجود نخواهد داشت.

نکته 2: برخی سؤال کرده‌اند در زمانی که رسول خدا نیست امام معصوم از چه راهی برای تبلیغ دین درآمد داشته باشد و در نبود امام معصوم روحانیون که مبلغان دین هستند چه راهی داشته باشند؟

جواب بنده این است که وقتی پیامبر(ص) از دنیا رفت و حکومت به دست غیر معصوم افتاد ائمه در سال‌های ابتدایی با اموالی که در اختیار داشتند توانستند خودشان را اداره کنند. بعد از آن ائمه از ظرفیت خمس استفاده کردند و با خمس جامعۀ درونی خود را اداره کردند.

بعد از آن در زمان ما می‌توان راه خمس را پیش گرفت. باید مردم را آگاه کرد و به آنها گفت دین نیاز به روحانی مستقل دارد و اگر روحانی مستقل بود راهی برای تأمين هزينه‌هاي زندگی ندارد و شما مردم باید راهی برای تأمين زندگی او فراهم کنید و مثلا به او هدیه دهید.

پس مردم باید علمای وارسته که وارد حکومت نشده‌اند را به هر عنوانی حمایت کنند تا آنان نيز حافظ استقلال مردم باشند.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.