هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
فایل صوتی درس: کلیک
نکات درس تفسیر در تاریخ 10/3/1401
تفسیر آیه 90 سوره انعام
منظور از ذكر بودن قرآن. رابطۀ ذكر بودن قرآن با مزد نخواستن بر رسالت. پاسخ به پرسشها.
اُولٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّٰهُ فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِكْرىٰ لِلْعٰالَمِينَ ﴿الأنعام، 90﴾
آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایتشان اقتدا کن. بگو: پاداشی بر [آوردن قرآن] از شما نمیخواهم. آن [=قرآن] جز تذکّر و پندی برای جهانیان نیست.
نکته 1: این آیه شفافسازی را یاد میدهد و در واقع پیامبری که میگوید من مزد نمیگیرم زندگیاش باید شفاف باشد که مردم ببینند واقعا مزد نمیگیرد بر خلاف برخی از مسئولان ما که زندگی آنها نزد مردم و در خلوت خودشان با یکدیگر خیلی فرق دارد. ممکن است برخی مزد نگیرند ولی زندگی آنها شفاف نیست و در پشت پرده از رانتهای زیادی استفاده میکنند ولی زندگی پیامبران شفاف بوده است.
نکته 2: ارتباط جملۀ قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً با جملۀ إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِكْرىٰ لِلْعٰالَمِينَ به این صورت است که من اجر نمیخواهم و اگر مشاهده میکنید که تبلیغ دین میکنم به این خاطر است که میخواهم به شما تذکری دهم تا در چاه نیفتید.
چون میبینی که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینی گناه است
نکته 3: در تعبیر إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِكْرىٰ لِلْعٰالَمِينَ از واژۀ «ذکری» استفاده شده است. «ذکری» مصدر است و همان معنای «ذکرٌ» را میدهد ولی دقیقا نمیدانم چرا بجای ذکر از ذکری استفاده شده است. شاید موسیقی کلام موجب این شده باشد.
نکته 4: از تعبیر إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِكْرىٰ لِلْعٰالَمِينَ متوجه میشویم که قرآن برای همه مایۀ تذکر است و برای همۀ انسانها مفید است. پس قرآن نفعی دارد که شهری و روستایی، بیسواد و باسواد از آن استفاده میکنند بر خلاف برخی از کتابها که تنها عدۀ خاصی از آن استفاده میکنند. چنین کتابهایی نیاز به ترجمه ندارند ولی قرآن با توجه به عمومیتی که دارد نیاز است که برای گروههای مختلف ترجمه شود.
نکته 5: انبیاء وظیفه دارند انسانهایی که در خواب غفلت هستند را بیدار کنند و ذکر بودن قرآن به همین معناست که چیزهایی را به انسانها متذکر میشود که در واقع میدانند ولی پردۀ غفلت بر آن کشیده شده است.
نکته 6: برخی گفتهاند پیامبری که در 1400 سال پیش آمده بوده است اگر در زمان کنونی با همان رفتارها بیاید منفور جامعه است. پس فعل و قول و تقریر معصوم حجت نیست.
به نظر ميرسد جواب این حرف را در جلسات قبل داديم و گفتیم آن چیزی از پیامبر(ص) برای ما حجت است که مربوط به رسالت ایشان است نه چیزهای دیگر. پس اگر پیامبر(ص) دستوراتی داده است که از جنبۀ حاکم بودن او صادر شده است آن دستورات برای ما حجت نیست. بله میتوان عدالت محوری دستورات پیامبر(ص) در امر حکومت را مشاهده کرد و از آن بهره برد ولی عین آن دستور را در هر موردی لازم نیست انجام دهیم. پس مقام حکومت پیامبر(ص) با مقام رسالت ایشان متفاوت است.
به شما سفارش میکنم کتاب (معیارهای ثابت و متغیر در دین) را با دقت مطالعه کنید تا این بحثها بهتر هضم شود.
براي تشخيص بعد رسالي پيامبر(ص) از ساير ابعادش اگر در مواردی مشاهده شد که امام صادق(ع) کاری انجام داده است که خلاف عملکرد پیامبر(ص) است میفهمیم کار پیامبر(ص) ربطی به رسالتش نداشته است. مثلا اگر پیامبر(ص) خرما میخورده و برنج نمیخورده است ولی یکی از امامان خرما نمیخورده و برنج میخورده است این روشن ميسازد كه اين امور ارتباطی با دین ندارد و بستگی به طبع افراد دارد.
امروزه باید جنبههای رسالی پیامبر(ص) را مدّ نظر قرار داد.
اینکه برخی میگویند دوچرخهسواری بانوان حرام است باید به آنها گفت این مسأله اصلا موضوعش شرعی نیست چرا که زمانی سوار اسب و الاغ میشدند و امروزه دوچرخه و موتور آمده است.
البته اگر مردم بین این امور خلط میکنند بخشی از آن تقصیر آخوندها است چرا که بسیاری از آخوندها بین امور رسالی و امور دیگر تفکیک نمیکنند و گمان میکنند اگر پیامبر(ص) فلان غذا را میخورده پس مستحب است که همه آن غذا را بخورند.
نکته 7: برخی میپرسند قرآن عربی است و پیامبر اسلام نیز عرب بوده و در خود قرآن نیز آمده است که هر پیامبری با زبان قومش آمده است. پس ما ایرانیان باید زرتشتی باشیم.
در این زمینه باید گفته شود که برخی امور ارتباطی با مکان و زبان ندارند بلکه قضایای حقیقیه هستند. حال قضایای دینی زمان و مکان بردار نیست. قرآن طبق تعبیر مورد بحث تذکر برای عالمین است.
نکته 8: کسانی که میخواهند حرفهای مرا نقد کنند انصافش این است که ابتدا عین صحبتهای مرا بیاورند و سپس نقد علمی کنند نه اینکه سخنهای مرا تحریف کنند. من در یک سخنرانی گفتم حضرت زهرا(س) مقابل ابوبکری ایستاد که او در آن زمان محبوب مردم بود، يار غار پيامبر بود و خدمات فراواني به اسلام كرده بود و مردم برای او هورا ميكشيدند و انتقاد به او را بر نميتافتند، اما حضرت زهرا(س) همين که دید ابوبکر كم پايش را كج گذاشت و کج رفت، محکم جلوي او ایستاد و به او ایراد گرفت. پس ما هم باید این گونه ميبوديم، ولی ما چون عدهای را مقدس میدانستیم به آنها ایراد نگرفتیم و اشتباهات آنان را توجيه كرديم. پس حضرت زهرا(س) الگوی ما نبوده است چرا که نه تنها به بزرگان ایراد نگرفتیم بلکه کسانی که ایراد گرفتند را ضد انقلاب معرفی کردیم.
پس حرف من این بوده است که خلیفه اگر چه محبوب مردم بوده و خدماتی داشته است ولی باز حضرت زهرا(س) در مقابل انحراف او ایستاد و ما در مقابل خطاهاي بزرگانمان نأيستاديم بلكه ماله كشي كرديم تا اكنون همه چيز از دست رفته و جوانان بسياري از دين برگشتهاند.
حال عدهای فکر کردهاند من طرفدار ابوبکر هستم و حرفهای مرا درست نفهمیدهاند یا اگر هم فهیمدهاند درست نقل نکردهاند.
نکته 9: همۀ پیامبران دارای مشترکاتی هستند و شایسته است که آن مشترکات مورد سفارش قرار گیرد ولی ما راه را عوضی رفتهایم تا جایی که خرافات فرقهای را ترویج میکنیم. گاهی اوقات با خود میگویم ممکن است استعمار این خرافات را وارد دین کرده باشد ولی ممکن است گفته شود که برخی از دینداران آنقدر نادان هستند که خودشان بجای اخلاقیات و معنویات، خرافات را ترویج میدهند. عدهای در ظاهر دین متوقف شدهاند و برایشان مدّ ضالّین اهمیت دارد یا عدهای در بحث پاک بودن ادرار و مدفوع ائمه بحث میکنند.
متأسفانه اخلاق مداران در زير فشار ظاهرگرایان و منحرفان قرار گرفتهاند و به همین خاطر دین بد جلوه داده شده است.
نکته 10: بنده توجیهگر کار خلفاء نیستم چرا که قبول دارم آنها اشتباهات بزرگی داشتهاند و بزرگترین اشتباه آنها این بوده که خود را بر کسی که بالاتر از آنها بوده ترجیح دادند. بله از آن طرف گاهی به مسئولان خودمان تذکر میدهم که لااقل مثل عمر باشید که در حد خودش عدالت را رعایت میکرد و در بعد رعايت عدالت اقتصادي خیلی بهتر از مسولان ما بوده است. با گفتن این حرف نمیخواهم بگویم عمر خیلی خوب بوده بلکه میخواهم تذکری به مسئولان بدهم که وب شوند و حد اقل در حدّ عمر عادل باشند.