هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
فایل صوتی درس: کلیک
نکات درس تفسیر در تاریخ 17/3/1401
تفسیر آیه 91 سوره انعام
احتمالات در ضميرهاي جمع در «قدروا» و «قالوا» و تفسير جديدي از آيه
چكيده: ضماير ممكن است هممعنا باشند و هر دو به مشركان برگردد يا هر دو به يهوديان برگردد كه هر دو با اشكال مواجه است و احتمال دارد كه ضمير در «قدروا» به تمامي انسانها بر گردد و در «قالوا» به انسانهاي سطح پايين بر گردد و خلاصۀ معنا چنين ميشود: هيچ كس حق قدر خدا را آنگونه كه بايسته است نميشناسد، حتي انبيايي مانند حضرت ابراهيم (ع) و پيامبران از نسلش نميتوانند آنگونه كه لايق ذات اوست او را بشناسند. از باب نمونه خدا آنقدر مهربان است كه علاوه بر خلقت انسان و توان يادگيري به او و دادن عقل به او، براي هدايت او علاوه بر امور دروني، وحي و راهنما و الگوي عملي هم فرستاده است. كسي كه فرستادن وحي را منكر شود و بگويد خدا بشر را در اين دنياي پر پيچ و خم بدون راهنما رها كرده است حد اقل شناخت قدر خدا را كه همگان توان شناختش را دارند نيز نشناخته و حق قدرش را رعايت نكرده است.
وَ مٰا قَدَرُوا اللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قٰالُوا مٰا أَنْزَلَ اللّٰهُ عَلىٰ بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتٰابَ الَّذِي جٰاءَ بِهِ مُوسىٰ نُوراً وَ هُدىً لِلنّٰاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرٰاطِيسَ تُبْدُونَهٰا وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ مٰا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لاٰ آبٰاؤُكُمْ قُلِ اللّٰهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ﴿الأنعام، 91﴾
و خدا را آن گونه که سزاوار اوست نشناختند، آنگاه که گفتند: خدا بر هیچ بشری چیزی نازل نکرده است. بگو: کتابی را که موسی آورده -که برای مردمْ نور و هدایت است و شما بعضی از آن را در کاغذهایی ثبت میکنید و آشکارش میکنید و بسیاری از آن را پنهان میدارید و حال آنکه حقایقی که نه شما میدانستید و نه پدرانتان [به وسیلۀ آن] به شما آموخته شد- چه کسی نازل کرده است؟ بگو: خدا [نازل کرده است]، سپس آنان را واگذار در یاوههایشان که [در آنها] به بازی مشغولند.
نکته 1: این آیه از چند جهت برای من شک انداز است. اولا برخی چیزها برای ما جزو مسلمات بوده ولی امروزه عدهای در آن شک و ترديد كردهاند. ثانيا خود ناسازگاري اشكال و جواب در آیه و مفهوم آنها شکهایی ایجاد میکند.
در زمان ما این مسأله مورد شک واقع شده است که آیا اصلا خدا چیزی نازل کرده است یا نه؟ در این زمینه قرار شد خانم دكتر وسمقی در کلاس حضور پیدا کنند و نظر خودشان را بیان کنند. پس آن مسألۀ مفروغ عنه که میگفتیم خدا حتما چیزی نازل کرده است حداقل از طرف خانم دكتر وسمقی مورد شک قرار گرفته است و باید در این زمینه بحث و بررسی صورت گیرد.
نکته 2: بحثی مطرح است که فاعل وَ مٰا قَدَرُوا اللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ آیا مشرکان هستند یا یهودیان؟
تا كنون با توجه به جوّ سورۀ انعام که در مورد مشرکان بوده، بیشتر به نظر بدوي میرسيد که اين ضمیر به مشرکان برگردد؛ ولی چون جوابی که داده شده مربوط به مشرکان نیست بلکه مربوط به یهودیان است و جواب با سؤال هماهنگ نیست، به همین خاطر احتمال اینکه ضمیر به مشرکان بخورد زیر سؤال میرود.
حال اگر بگوییم ضمیر به اهل کتاب برمیگردد با این واقعيت مواجه ميشويم كه يهوديان هيچگاه نميگويند خدا بر هيچ بشري وحي نكرده است؛ زيرا اين تيشه زدن به ريشۀ خود است و هيچ انسان عاقلي چنين كاري نميكند و آنها چنین حرفهایی نزدهاند/ نمیزدند که بگویند خدا کتابی بر هيچكس از جمله بر حضرت موسی نازل نکرده است.
پس از هر طرف برویم به مشکل برمیخوریم.
برای حل این مشکل عدهای گفتهاند فاعل این تعبیر مشرکان است و آنها از یهودیان شنیده بودند که خدا چیزی نازل کرده است و در واقع مشركان در موارد ديني یهودیان را قبول داشتهاند و آیه از این باب بحث نازل كردن کتاب موسی را در جواب مشرکان آورده است. بله مشرکان در حوادثی قبول میکردند که یهودیان بیشتر از خودشان علم دارند و در مواردی به آنها مراجعه میکردند و سؤالاتشان را از آنها میپرسیدند.
همچنين شايد بتوان گفت كه آیه صدر و ذيلش مربوط به یهودیان است ولي همۀ آنان نگفتند كه خدا چیزی نازل نکرده است، بلکه برخی از آنها در حین عصبانیت چنین حرفی زدهاند. در مجمع البيان جلد 3-4 ص 333 آمده است که حِبری یهودی که چاق بود نزد پیامبر(ص) آمد و پیامبر(ص) به او گفت آیا در تورات نیامده است که خدا عالم یهودی چاق را دوست ندارد و او عصبانی شد و گفت خدا چیزی نازل نکرده است.
به هر حال اینها نظراتی است که مفسران كم و بيش مطرح کردهاند. نظر نگارنده را در ادامه خواهيد يافت.
نکته 2: بد نیست قبل از بیان این نکته مثالی بزنم. طراح در اموری مثل هنر یا معماری نقش مهمی دارد. چنین فردی مرحلۀ اول را انجام میدهد. در این مرحله ممکن است خطاهایی وجود داشته باشد و با مرحلۀ آخر که مرحلۀ عمل است تفاوت زیادی داشته باشد؛ ولي چارهاي نيست و براي رسيدن به حرف نو چيزي نظير طراحي لازم است.
در بحثهای علمی نباید خودمان را به نظرات داده شده محدود کنیم بلکه باید مثل یک طراح احتمالات مختلف را بیان کرد تا از وسط آنها شايد به حق برسیم و من قصد دارم در اینجا چنین کنم.
بنده این احتمال را میدهم که ضمیر در وَ مٰا قَدَرُوا اللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ به کل انسانها حتی پیامبران برگردد. حق قدر خدا را هیچ کس نمیشناسد و حتی پیامبران با وجود مقام بالایی که دارند نمیتوانند آن طور که باید خدا را قدرشناسی کنند. قدر خدا محدود نیست و در نتیجه ذهن هیچ پیامبری نیز به خدا احاطه ندارد.
حال، آیه پس از بیان این مطلب کلی كه هيچكس قدر خدا را چنانكه بايد نميشناسد، براي توبيخ انسان، يك نمونۀ بسيار نازل و پايين را بیان كرده است: عدهای آنقدر سطح پایین هستند که میگویند خدا هیچ چیزی بر هیچ بشری نازل نکرده است.
پس بنده میخواهم بگویم ضمیر جمع در اول آیه وَ مٰا قَدَرُوا اللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ مجمل است و میخواهد بگوید هیچ کس قدر خدا را نمیشناسد و سپس در جملات بعدی مصداقهای نازلتر قدرناشناسي را بیان کرده است.
نکته 3: شايد عدهای بگویند خدا مخلوقات را خلق کرد و به آنان عقل و شعور داد ولي به فکر هدایت آنها نبود بلکه گمان كرد، همین که عقل دارند برای آنها کافی است و باید با آزمون و خطا پیش روند. چنین کسانی که این نظر را دارند قدر خدا را نشناختهاند.
این در حالی است که خدا با بندگانش مهربان است و اجازه نمیدهد اینقدر بندگانش تلف شوند تا با تجربه و خطا به علومی برسند.
به هر حال عدهای از تجربۀ بشری صحبت میکنند و میگویند همانطور که دانشمندان با عقل خود نظراتی دادند که موجب ایجاد عدالت در جامعه شدند پس میتوان گفت بشر با عقل خود به نتایج میرسد و اصلا به وحی و پیامبر نیاز ندارد.
حال شايد در مقابل این تفکر، خدا میفرماید کسی که اینگونه فکر کند حق قدر خدا را نشناخته است که فکر کند خدا بشر را تنها با عقل رها کرده است. خير؛ خدا نه تنها وحی فرستاده است بلکه الگوی عملی نیز قرار داده است. خداوند در هر موردي تنها به اندازۀ نیاز نمیدهد بلکه بسیار بیشتر از آن چه که فکر میکنیم میفرستد. مثلا در خلقت صدها هزار برابر فوق نیاز قرار داده است. در وحی نیز همینگونه است.
بله بايد از سوي بشر نيز همتي و كوششي باشد.
تا نگريد طفل كي نوشد لبن؟!