هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
امکان انجام چند حج مستحب و واجب در یک سال
چکیده:
با توجه به اينكه دين خواستار متقي شدن انسان است و حج يكي از تقوا آفرينهاست و قرآن از مردم براي حج دعوت كرده و سه ماه شوال، ذيالقعده و ذيالحجه را براي حج قرار داده است، به نظر ميرسد كه ميتوان در اين سه ماه حجهاي متعدد انجام داد. وگرنه حتي اگر 5 درصد مسلمانان مستطيع باشند با انجام تنها يك حج در هر سال 50 سال طول ميكشد تا همه بتوانند به حج بروند. فتوا ندادن به جواز حد اقل سه حج در سال، دور كردن مردم از تقواست و شايد مصداق صد عن سبيل الله باشد.
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا
«خدا را خدا را درباره خانه خدا، تا هستيد آن را خالى مگذاريد، زيرا اگر كعبه خلوت شود، مهلت داده نمىشوید.»
تعبیر لَمْ تُنَاظَرُوا را برخی مثل آیت الله منتظری اینگونه معنا کردهاند که مورد عنایت خاص خدا واقع نمیشوید. ایشان در ذیل این تعبیر فواید حج را بیان کردهاند و به آیاتی پیرامون حج اشاره کردهاند.
به نظر من تعبیر لَمْ تُنَاظَرُوا به این معنا است که مهلت داده نمیشوید. حال اینکه از جانب چه کسی مهلت داده نمیشوید ممکن است بگوییم مراد از طرف دشمنان است چرا که دشمنان اسلام وقتی میبینند مسلمانان با وجود سختی حج آن را انجام میدهند به بيابان عرفات و مشعر و منا ميروند، میفهمند که آنها برای دینشان ارزش قائل هستند و اگر بزرگانشان فتوایی دهند پیروی میکنند. پس ترس و دلهرهای در دل دشمنان اسلام میافتد و به سرزمینهای اسلام حمله نمیکنند ولی اگر غیر این باشد به مسلمانان مهلت نمیدهند و به آنها حمله میکنند.
این احتمال هم هست که مراد این است که از ناحیۀ شیطان مهلت داده نمیشوید. به هر حال شیطان به دنبال این است که بر انسان مسلط شود. حج و طواف خانۀ خدا و راز و نيايش در عرفات و مشعر و منا انسان را متواضع میکند. انسانهای با شخصیت و با کلاس در حج مجبور میشوند کارهایی کنند که واقعا تواضع در آن نهفته است. پس حج، تکبر را از بین میبرد. حج موجب میشود شرکهایی که شیاطین انس و جن برای ما درست کردهاند رنگ ببازد.
اهميت حج را قبل از جملات وصيتنامۀ حضرت علي (ع) در نامۀ 47 نهج البلاغه را از قرآن نیز به دست ميآوریم. قرآن آیات مختلفی در مورد حج دارد از جمله در سورههای بقره، آل عمران، مائده، ابراهیم و خود سوره حج.
حال با همۀ اهمیتی که در مورد حج هست در زمان ما مشکلاتی به وجود آمده است از جمله اینکه افراد زیادی میخواهند به مکه بروند ولی جا نیست و افرادی با اینکه 20 سال است ثبت نام کردهاند هنوز به حج نرفتهاند. پس واجب الحجها نوبتشان نمیشود.
اگر یک درصد جمعیت ما واجب الحج باشند با توجه به میزان افرادی که سعودی قبول میکند سالها طول میکشد تا همۀ این افراد بتوانند به حج بروند.
به هر حال از طرفی حج خیلی مهم است ولی از طرف دیگر جا برای زائران کم است. حال واقعا چه باید کرد؟ آیا همین که جا نیست باید بسیاری از افراد حج انجام ندهند تا بميرند؟
چند مطلب پيشنهاد شده و ميشود: 1. تا حد ممكن فضا را افزايش دهند كه افزايش دادهاند و ميدهند و بر فرض كه اكنون سالي دو ميليون زائر قبول ميكنند تعداد به سه ميليون ميرسد و اين دواي كامل درد نيست.
اين راه حل بسيار خوب است زيرا هيچ محظوري ندارد و عبادت و دعا در اماكني است كه خدا به ذكر و دعا در آنها سفارش كرده است و چون داوطلبان بسياري دارد افاضه از عرفات و مشعر اتفاق ميافتد و ازدحام ايام ذو الحجه را به طور محسوسي پايين ميآورد. و اگر اشكالي در ذهن برخي بود با مباحث بعدي حل ميشود.
چند مورد: یادم هست زمانی که سعودی میخواست اتوبوسهای بیسقف را بردارد برخی میخواستند بگویند به این خاطر حج نروید يعني به خاطر يك جزء كه امكان انجامش نيست كل حج تعطيل شود؟ ميبينيد كه اين مورد را هيچكس نميپذيرد و همه ميگويند: ما لا يُدْرَك كلُّه لا يُتْرَك كلُّه.
باز وقتی سعودی قربانی را بیرون از منی برد دوباره اختلاف شد و هرکسی نظری داد. از ترك حج تا قرباني در بلد زائر تا گرفتن ده روز به جاي قرباني. و بنده مقالهای نوشتم و در آن گفتم که منا ظرف قربانی است نه قید آن و اشکالی ندارد که قربانی در بیرون از منا و در منطقۀ حرم باشد و کمکم همين نظر را همه پذيرفتند، نه به خاطر مقالۀ بنده بلكه به خاطر ما لا يُدْرَك كلُّه لا يُتْرَك كلُّه. كه قاعدهاي عقلايي است.
حتی یادم هست برخی گفته بودند مُحرِم نبايد در تونل برود در حالی که در تونل نرفتن معنا ندارد چون برای رسیدن به مسجد الحرام باید از تونل عبور کرد. و به خاطر هيچيك از اينها و براي مجموع اينها نبايد حج ترك شود؛ زيرا حج كلّي است كه امكان نداشتن اين امور نميتواند اصل آن را زير سؤال ببرد.
به هر حال اگر 5 درصد جمعیت جهان واجب الحج باشند گاهي یک شخص باید 50 سال در نوبت بماند و به نظر من این با دعوت خدا از مردم برای حج سازگار نیست و باید فکري کرد.
من سال 1398 که به حج رفتم در حال تفسیر آیات حج بودم و به این آیه رسیدیم:
اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومٰاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاٰ رَفَثَ وَ لاٰ فُسُوقَ وَ لاٰ جِدٰالَ فِي الْحَجِّ ﴿البقرة، 197﴾
حج در ماه های معین و معلومی است [شوال، ذوالقعده، ذوالحجه] پس کسی که در این ماه ها حج را [با احرام بستن و تلبیه] بر خود واجب کرد، [بداند که] در حج، آمیزش با زنان و گناه و جدال [جایز] نیست.
طبق این آیه حج، ماههای مختلف است.
ماه شوال یکی از ماههای حج است ولی امروزه این ماه اصلا کاری به حج ندارد. حتی ذی القعده نیز کاری به حج ندارد. امروزه یک حاجی در طول یک هفته میتواند همۀ کارهایش را انجام دهد. پس میتوان در همان ذی الحجه تمام اعمال حج را از عمرۀ تمتع و حج تمتع انجام داد و کار را تمام کرد. و دو ماه حج عاطل بماند.
دلالت اقتضا ميگويد كه چون سه ماه براي حج است پس میتوان سه حج انجام داد؛ زيرا خدا سه ماه برای حج قرار داد.
عمره در طول سال است ولی حج مربوط به سه ماه است. از صدر اسلام تا 50 سال پیش شوال و ذو القعده نیز مربوط به حج بود و مردم چون با اسب و شتر میرفتند ماه شوال نیز برای حج قرار داده شده بود ولی الآن که هواپیما و امنیت وجود دارد اصلا شوال از ماههای حج خارج شده است. بنده میگویم با توجه به اینکه شوال و ذی القعده جزء ماههای حج هستند پس میشود حجی در شوال و ذی القعده و ذی الحجه انجام داد.
مؤيد این مطلب و پيشنهاد دوم این است که در قرآن در مورد زمان عید قربان و روز عرفه و روزهای حج چیزی نیامده است. در قرآن اصلا از زمان عرفات و مشعر صحبتی به میان نیامده است. پس زمانش در هر يك از اين سه ماه كه باشد مهم نیست بلکه مهم پخته شدن حاجی در يكي از اين سه ماه است که حاجی در عرفات و منی پخته میشود.
پس میتوان گفت نهم شوال و ذی القعده و ذی الحجه مربوط به رفتن به عرفات باشد و دهم شوال و ذی القعده و ذی الحجه نیز مربوط به عید قربان باشد.
پیامبر(ص) هیچ کجا نگفته است که حج حتما باید در ذی الحجه باشد. بله حج پیامبر(ص) و ائمۀ اطهار در ذی الحجه بوده ولی این عمل دلالت بر جواز دارد نه وجوب. حال وقتی جا نیست چه باید كرد؟ هر سه پيشنهاد بايد عملياتي شود تا مشكل حل شود.
در روایات حج داریم که اصحاب، دور شتر پیامبر(ص) در عرفات و منی جمع شدند و پیامبر(ص) به آنها گفت همۀ اینجا عرفات و منی است. به نظرم اگر او زنده بود و همه هجوم ميآوردند كه در ذوالحجه حج انجام دهند ميفرمود شوال و ذوالقعده و ذوالحجه همه ماههاي حج است و در ذوالحجه ازدحام نكنيد.
به هر حال من چندین سال است ذهنم به این مسأله مشغول است و طبق بررسیهایم دلیلی پیدا نکردم که اگر حج در غیر ذی الحجه انجام شود باطل است.
بله سیرۀ پیامبر(ص) انجام حج در ذی الحجه بوده ولی در زمان پیامبر(ص) جا زیاد بود و جمعیت کم ولی امروزه اینگونه نیست؛ بلكه جمعيت زياد است و جا كم.
بد نیست مثالی بزنم:
در ایران برای نماز جمعه يا جماعت اگر جمعیت زیاد شد افراد در خيابان مي ايستند يا روی پشتبامها میروند ولی در کانادا اینگونه نبود و وقتی جمعیت زیاد باشد چند نماز جماعت در داخل مسجد و در وقتهاي مختلف میخواندند. من یادم هست در کانادا اینطور بود و من روز عيد فطر دو نماز عيد با دو جمعيت متفاوت و در يك مكان خواندم. و اتفاقا این یک کار عاقلانه است و بهتر از نماز در خيابان و بر سقف خانههاي مردم است.
اینکه بدون دليل بگوییم كه در هر سال فقط یک حج میتوان بجا آورد و با این فتوا بسياري از افراد حجشان عقب بيفتد و بسياري از آنان بدون انجام حج بميرند گناه بزرگي است. فرض کنید همۀ دنیا مسلمان شدند. در چنین شرائطی چه باید کرد؟ اين چالش بزرگي نيست كه خدا دعوت كرده و زمان و مكان را محدود كرده است تا دعوت شدگان نتوانند بيايند؟ اگر فقيهي فتوا به جواز سه حج در يك سال ندهد و بلكه آن را منع كند در مقابل اين صدّ عن سبيل الله چه حجتي در نزد خدا دارد كه سه ماه حج را منحصر در يك ماه كرده و ميهمانان خدا را با فتوايش از ميهماني محروم كرده است. چه دليلي براي او اقامه شده كه حج در شوال كه از ماههاي حج است باطل ميباشد؟
دقت شود که در آیۀ 197 سوره بقره که به آن اشاره شد کلمۀ حج تکرار شده است، با اینکه میتوانست ضمیر بکار ببرد ولی تکرار کلمۀ حج به نظر میرسد برای این باشد که آنچه در حج مهم است زمانش نیست بلکه ترک رَفَث و فسوق و جدال مهمترين نكته است.
و اما غیر متعارف بودن این امر به خاطر این است که تا به حال گفته نشده است و انجام نشده است و الا اگر متعارف شود این مشکل نیز حل میگردد.
بنده هیچ روایتی تا حال نيافتم که دلالت كند حج تنها و تنها باید در ذی الحجه انجام شود و مقيد به زمان ذوالحجه است.
به هر حال به نظر من این مسأله باید مورد بررسی دقيق قرار گیرد و اگر کسی دلایلي از قرآن يا روايات صحيح السند آورد كه در يك سال تنها يك حج بايد انجام شود و شبهات بنده را منطقی جواب داد بنده از حرفم برمیگردم. با صراحت ميگویم كه دین را نباید در بنبست قرار داد و گفت: اگر همه خواستند به مکه بروند بگوييم ببخشيد خدا اشتباهي دعوت كرده و توجه به كمي جا نداشته است!!
تنها یک حج در يك سال مربوط به وقتی بود كه امكان سفر نبود و افراد بسيار كمي ميتوانستند به مكه بروند و منا و عرفات گنجايش آن جمعيت را داشت ولی الآن که امکانات سفر هوايي فراهم است و همه ميخواهند به حج بروند باید چند حج در سال بجا آورد و كساني كه از آن منع كنند بايد دليل بياورند.
سؤالات پایان جلسه:
سؤال اول: چه اشکالی دارد که اتوبوسهای بیسقف ساخته شود؟
جواب: نباید بگوییم همه به زمان پیامبر(ص) برگردیم و خر سوار شویم. اتوبوس را برای مسافربری ساختهاند و بسياري از امكانات آن در سقف آن است. آن وسيلهاي كه سقف ندارد كمپرس و خاور و وسيلۀ بار بري است نه وسيلۀ حمل و نقل انسان. علاوه بر اين نمیشود گفت سرمایۀ زیادی را مصرف کنید و برای حاجيان اتوبوس بیسقف درست کنید تا تنها سالي يك بار استفاده شود. دین نیامده است تا ما را به اسراف بكشاند يا امکانات را از ما بگیرد. توضيح اين قسمت را در مقاله استفاده از سايه و سايبان آوردهام و در مجله فقه شماره 13 چاپ شده است.
سؤال دوم: چرا امروزه هرکسی برای خود قربانی نمیکند؟
جواب: این به خاطر کثرت جمعیت است. اگر همه بخواهند خودشان قربانی کنند میدانید چه اتفاقی میافتد؟ دو ميليون نفر بايد به قربانگاه بروندو بر گردند و چون امكان پذير نيست و قرباني از قديم نيابتي بوده است، پس برای حفظ جان افراد چارهای نیست که در قربانی به كسي نيابت داده شود.
سؤال سوم: اگر علمای شیعه نظر شما را قبول کردند ولی علمای اهل سنت چنین امری را قبول نکردند آیا فکر نمیکنید خود حج که عامل وحدت است عامل تفرقه شود؟ همچنین وقتی استطاعت مهم است چرا اصرار داشته باشیم عدۀ بیشتری را به حج بفرستیم؟ وقتی آنجا خالی نمیشود همین برای ما کافی است.
جواب: وقتي سخني با دليل باشد همه قبول ميكنند. یکی از راههای کسب تقوا حج است. چرا مردم را از این راه تقوا محروم کنیم؟ معمولا اهل سنت در مورد حج راحتتر سخن جديد را قبول ميكنند و قرباني در خارج از منا را به راحتي پذيرفتند. شيعيان بيشتر مناقشه كردند. متأسفانه باب اجتهاد در شیعه عملا مسدود است و پيوسته با اضطرار چيزي را ميپذيرند و باید در این زمینه فکری کرد و اجتهاد عملا مسدود شدۀ شيعه را مفتوح كرد.
اگر من به عنوان يك شيعه این بحث را مطرح کردهام برای این است که میخواستم شیعه با فتوا دادن به چند حج در يك سال از نظر اجتهادي زنده بودن خود را نشان دهد تا اهل سنت بفهمند باب اجتهاد در شیعه مفتوح است. خیلی دوست دارم یک عالم مشهور شیعه این فتوا را اعلام کند. وقتی فقهي استدلال میکنیم این استدلال، هم برای شیعه است و هم سنی و چه بسا اهل سنت بیشتر اين استدلالها را قبول کنند به خصوص اینکه اهل سنت از لحاظ تعداد بیشتر هستند و منتظران در صف حج بين آنان بيشتر است.
سؤال چهارم: یکی از مشکلاتی که در حج وجود دارد این است که جا تنگ است و همین موجب میشود که لذت مناجات از بین برود. پس من حرف شما را تأیید میکنم تا تعداد سه حج در هر سال انجام شود تا از اردحام كم شود. باید دستورت را آسان گرفت. قرار نیست خدا ما را در یک چهارچوب زجرآور قرار دهد. به نظر من شما نسبت به این حرفتان معطل کسی نباشید. معمولا فتاوای شاذ با سختی شروع میشده ولی پس از مدتی همه میفهمیدند که درست است. پس فکر نکنید در همین ابتدا به شما بَهبَه بگویند. بین علماء ضعفی حاکم است که نسبت به چنین مسائلی بیتفاوت هستند. باید بیشتر تلاش کرد تا اين نظر جا بیفتد. همیشه چند نفر باید پیش قدم شوند تا اتفاقات اجتماعی مهم رخ دهد.
سؤال پنجم: آیا نمیتوان از باب اضطرار فتوای شما را تصحیح کرد؟ مثل گوشت خوک که موقع اضطرار حلال میشود؟
جواب: این استدلال صحیح نیست چرا که ممکن است کسی بگوید به خاطر اضطرار به حج نروند نه اینکه ماههای حج افزوده شود. پس به اضطرار نمیتوان تمسک کرد.
سؤال ششم: نوآوری در فتوا آیا حد و مرزی دارد یا نه؟ مثلا ممکن است فردا کسی بگوید نماز را به زبان فارسی بخوانیم. نوآوری تا کجا قابل قبول است و آیا عواقبی دارد؟
جواب: بنده کتابی با نام (معیارهای ثابت و متغیر در دین) نوشتهام و در آن توضیح دادهام که باید احکام متغیر در دین معیار داشته باشد. بله اصل این است که احکام ثابت باشد ولی به هر حال معیارهایی نیز برای تغییر وجود دارد. در این زمینه میتوانید به این کتاب مراجعه کنید.
سؤال هفتم: آیا حج، واجب عینی است یا کفایی؟
جواب: حج برای افراد واجب عینی است ولی اینکه کعبه خالی نماند واجب کفایی است. پس الآن با انجام واجب عینی واجب کفایی عملا انجام میشود.