جلسه نهم شرح نامه 47 نهج البلاغه

جلسه نهم شرح نامه 47 نهج البلاغه

فایل صوتی درس: کلیک

نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 4/4/1401

شرح نامه 47 نهج البلاغه

توضيح جنگ اُحُد و احزاب و صلح حديبيه و بيان سخت‌تر بودن صلح از جنگ.

واللَّه اللَّه فی الجهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فی سبیل‌اللَّه

 مبادا جهاد در راه خدا با مال و جان و زبانْ را ترک کنید.

در این جمله به جهاد سفارش شده است و در جلسۀ قبل بيان شد که دین باید با زبان تبلیغ شود. عده‌ای با ادله و برهان‌های عقلی و عده‌ای با موعظه و عده‌اي با نيكوترين جدال به دين دعوت شوند. آنگاه در عمل ديده شد كه برخی با دین خدا و مسلمانان در افتادند/ در مي‌افتند که باید با آنها مبارزه کرد و این جهاد، دفاع ناميده می‌شود.

و اما عده‌ای می‌گویند باید لشگر به کشورهای غیر مسلمان کشید و آنها را با جنگ مسلمان کرد. این حرف اشتباه است و نه با دین سازگار است و نه با عقل. به این دلیل که اولا با چنین کاری اگرچه ممکن است عده‌ای تسلیم شوند ولی مسلمان و مؤمن نمی‌شوند. ثانیا ما در اسلام شعار «لا اکراه فی الدین» داریم و ثالثا هیچ دلیلی برای این کار موجود نیست. در اسلام دلیلی برای جواز جنگ ابتدایی وجود ندارد.

بله عده‌ای به زندگی پیامبر(ص) استناد می‌کنند و می‌خواهند بگویند پیامبر(ص) جهاد ابتدایی داشته است. این نیز اشتباه است.

آیات قرآن همگی مربوط به جنگ‌های دفاعی است و روش پیامبر(ص) نیز جنگ دفاعی بوده است. تنها کار خلیفۀ دوم و خلفای بنی امیه باقی می‌ماند که این کارها ربطی به اسلام پيامبر(ص) ندارد و برگشت به دوران جاهليت است و ما پيرو يا مؤيد كارهاي خلفای بعد از پیامبر(ص) نیستیم. اگر اهل سنت پیرو خلیفۀ دوم هستند خودشان باید جواب دهند و ناسازگاري كار خلفا با قرآن و سنت را توجيه كنند. بله اسلامی که ائمه ما معرفی می‌کنند جنگ ابتدایی را جایز نمی‌داند.

تازه بر فرض که در قرآن آیاتی وجود داشت که ظاهرش دلالت بر جنگ ابتدایی داشته باشد باز آن را قبول نمی‌کردیم و ظاهر قرآن را تأویل می‌کردیم که خلاف عقل اتفاق نیفتد. ما اول عاقلیم و بعداً مسلمانیم. اینکه بخواهیم کسی را با شمشیر مسلمان کنیم خلاف عقل است.

راجع به جنگ بدر در جلسۀ گذشته توضیح دادیم و گفتیم که دفاعی بوده است و مشرکان مکه پس از اينكه مسلمانان مكه به خاطر شكنجه‌هاي زياد و طاقت‌فرساي مشركان، خانه و كاشانۀ خود را رها كردند و به مدينه گريختند، لشگری برای مبارزه با مسلمانان به راه انداختند و به نزدیک مدینه آمدند و مسلمانان در برابر آنها ایستادگی کردند پس حتما این جنگ، دفاعی بوده است. و اگر در قرآن در آيات مربوط به جنگ بدر گفته باشد که سران شرک را بکشید و گردنشان را بزنید اينها ترغيب به دفاع است و مطلق نيست.

 دومین جنگ بزرگی که پیامبر(ص) انجام داده است یعنی جنگ احد نیز دفاعی بوده است. این جنگ حتی نسبت به جنگ بدر در مکانی نزدیک‌تر به مدینه رخ داد و معلوم است که این جنگ نیز دفاعی بوده است. اتفاقا در این جنگ نیروها و تجهیزات مسلمانان کم بود تا جایی که عده‌ای گفتند بهتر است در درون شهر بجنگیم یعنی آنها به خودشان این توان را نمی‌دیدند که برای مقابله با دشمن به بیرون شهر مدينه بروند.

به طور کلی مردم مکه بیشتر از مردم مدینه جنگجو بودند چرا که مکیان، بیشتر تاجر بودند و برای سفرهای تجاری باید جنگجویی را یاد می‌گرفتند ولی مردم مدینه کشاورز بودند و تعلیم نظامی ندیده بودند.

پس بسیاری می‌خواستند درون شهر بجنگند ولی جوان‌ها اصرار کردند که بیرون شهر بجنگیم و همین نظریه انتخاب شد و مسلمانان به جنگ رفتند و شكست هم خوردند.

به هر حال جنگ احد دفاعی بوده است. اتفاقا بعد از جنگ احد مسلمانان تا یک سال ضررهای زیادی دیدند از جمله حافظان قرآن کشته شدند به این صورت که پیامبر(ص) حافظان قرآن را برای تبلیغ اسلام به مناطقی می‌فرستاد ولی دشمنان، آنها را می‌کشتند.

از آیه 118 سوره آل عمران تا آیه 187 این سوره توضیحات مفصل جنگ احد بیان شده است.

بعد از جنگ احد، جنگ احزاب یا همان جنگ خندق رخ داد. مسلمانان در این جنگ خندقی کندند تا مانع رسیدن مشرکان به مدینه شوند. کندن خندق کار شاقی بود و اگر مسلمانان توان داشتند بجنگند دیگر خندق نمی‌کندند. آنها از ترس جان خودشان و براي حفظ مكان زندگي خود، زجر زیادی کشیدند و از همین‌جا می‌فهمیم که این جنگ نیز دفاعی بوده است.

مشرکان در این جنگ با یهودیان بنی‌قریظه گفتگو کردند و آنها را تشویق کردند که شهر مدینه را از درون به هم بریزند. خودشان نیز قرار شد هر طوری که هست از خندق عبور کنند. ولی از آن طرف مسلمانان نیز کارهایی می‌کردند تا بتوانند توطئه‌های آنها را خنثی کند.

حتی جالب است که در یکی از این کارها پیامبر(ص) تصمیم گرفت ثلث خرمای مدینه را به برخی از طایفه‌های احزاب بدهد تا آنها بر علیه مسلمانان نجنگند.

از آن طرف یک شخص تازه مسلمان، بین مشرکان و یهودیان تفرقه انداخت و خود این مطلب عاملی برای تفرقۀ احزاب شد.

در مجموع این جنگ نیز یک جنگ دفاعی بوده است.

بعد از جنگ احزاب پیامبر(ص) به مسلمانان روحیه داد و به آنها گفت از این به بعد کسی با شما جنگ نخواهد کرد.

مدتی گذاشت و پیامبر(ص) خواب دید که مسلمانان مُحرم شده‌اند و در حال طواف هستند و تصمیم گرفت با مسلمانان به عمره برود. مسلمانان برای اینکه به همه بفهمانند که قصد جنگ نداریم به همراه خود قربانی بردند و تنها با سلاح مسافر به سمت مکه رفتند.

اما مشرکان، مسلمانان را راه ندادند و پیامبر(ص) برای اینکه جنگی رخ ندهد راه خود را کج کرد تا به حدیبیه رسیدند. گفته شده که در منطقۀ حدیبیه شتر پیامبر(ص) خوابید و در آنجا گفتگوهایی بین مسلمانان و مشرکان رخ داد و منجر به صلح حدیبیه شد و قرار شد مسلمانان برگردند و سال دیگر بیایند.

برخی از مفاد صلح حدیبیه به گونه‌ای بود که در ظاهر برای مسلمانان مایۀ خفت بود تا جایی که می‌گویند عمر از این صلح عصبانی شده بود.

بالاخره صلح‌نامه نوشته شد. جالب است که قبل از امضاء صلح‌نامه شخصی به مسلمانان پناه آورد ولی مشرکان، مسلمانان را مجبور کردند که شما باید او را به ما برگردانید و اتفاقا همین‌گونه شد.

به هر حال شرائط سختی بود و وقتی پیامبر(ص) به مسلمانان گفت قربانی کنید و سرهای خود را بتراشید کسی فرمان نبرد. حتی يكي از افراد به شخصی که مسئول تراشیدن سر پیامبر(ص) بود گفت: تو كه تيغ داشتي، چرا سر او را نبریدی؟

به هر حال وقتی پیامبر(ص) قرباني کرد و سر تراشيد، مسلمانان نیز آرام آرام از احرام خارج شدند و پس از چند منزل که به سمت مدینه بازگشتند سوره فتح نازل شد و صلح حدیبیه را فتح مبین نامید.

جالب است که خدا جنگ بدر و احزاب را فتح مبین ندانست ولی صلح حدیبیه را فتح مبین نامید.

از همین‌جا می‌فهمیم که صلح کردن به مراتب از جنگ کردن بهتر و در عين حال سخت‌تر است. اینکه می‌بینیم در کشور ما احساسات را گسترش می‌دهند برای همین است که عقل پیامبری نداریم و با وجود این همه کشته و اقتصاد بد هنوز شعار مرگ بر… و شعار جنگ می‌دهیم. هنوز نفهمیده‌ایم که صلح، فتح مبین است و جنگ فتح مبین نیست.

1 1 رای
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.