پاسخ  به پرسشها و شُبَهات در مورد حجاب وعفاف

پاسخ  به پرسشها و شُبَهات در مورد حجاب وعفاف

پاسخ  به پرسشها و شُبَهات در مورد حجاب وعفاف

نظرات اینجانب در مورد حجاب وعفاف با نقدها و پرسشهایی در فضای مجازی مواجه شده است، پس از ارائه متن آنها پاسخها ارائه می شود. تا ان شاء الله همه فرا بگیرند و سخن طرف مقابل را کامل نقل کنند و سپس نقد کنند.

🔹 اشکال: متأسفانه در شرایطی که دشمنان اسلام با تمام توان علیه حجاب کار می‌کنند، آقای عابدینی نیز به یاری آنان شتافته‌اند، در حالی که انتظار می‌رود فردی که لباس روحانیت پوشیده مدافع اسلام باشد.

پاسخ:

اگر شما انتظار دارید که چون بنده روحانی هستم کارهای خلاف را تأیید کنم، با صراحت بگویم که انتظارتان بی‌جاست. بلکه حق این هست که فریاد بزنم و بگویم “اعدلوا هواقرب للتقوی” اگر عدالت رعایت شود وفقیر وغنی، وزیر و کارمند مساوی شوند، بسیاری از بد حجاب‌ها چون اعتراضشان به بی عدالتی است  حجابشان درست می شود.

🔹 اشکال:در کشور ما افراد دلسوز به دنبال چادری کردن زنان نیستند بلکه هدف آنان داشتن یک حجاب شرعی حداقلی است تا زنان و مردان جامعه از انحراف و فساد حفظ شوند.

جواب:

  1. اگر شما دلسوز هستید،مطمئنا جامعه هم دلسوز خودشان هستند ، مردم به بی عدالتی دهن کجی می کنند، چون عدالت وجود ندارد، مسئولین به قولهایی که به مردم دادند عمل نمی کنند، وعده ساخت مسکن برای همه دادند ، وعده مجانی شدن آب وبرق وغیره دادند، اما چهل سال است که به وعده هایشان عمل نکرده اند وهر وقت که اعتراض می‌شود، می گویند «در شرایط حساس کنونی» چه موقع شرایط حساس کنونی تمام می شود؟ این همه اختلاس ها ودزدیها وغارتها و ساختن ویلاهای گران قیمت و…

 اعتراض مردم به تخریب خاک وجنگل ومحیط زیست است، دختری که عمدا روسری خود را  بر می دارد قصدش علنی کردن این دردها واین بی عدالتی ها است، او هم دلسوزاست، او باطن جامعه را می بیند نه ظاهر را.

 رکن اصلی جامعه عدالت است عدالت باید حل شود.

2.از نظر این جانب و با دلایلی که در جای خود ارائه کرده‌ام لباس و پوشش و زبان و.. دارای حکم مشخص شدۀ از سوی شرع نیست و به عرف واگذار شده است. و عرف خودش در هر زمان پوشش مناسب خود را تشخیص می‌دهد و پوشش نیز مانند زبان و لباس و مسکن می‌تواند متغیر باشد.

🔹 اشکال:هر چند برای حجاب باید فرهنگ‌سازی شود و برای مقابله با ریشه‌های بی‌حجابی یعنی فضای مجازی ولنگار و شبکه‌های ماهواره‌ای فاسد باید فکری شود، اما حکومت نباید از برخورد قضایی و مقتدر با زنان بی‌حجابی که از روی عناد نه جهالت با دشمنان هم‌پیمان شده‌اند غافل شود.

حکومت اسلامی مسئول اجرای دین در جامعه است و حجاب از احکام اجتماعی اسلام است.

جواب:

  1. فرهنگ سازی وکلیپ سازی و…لازم نیست بلکه اول عدالت باید برقرار شود، مسئولین با مردم متساوی شوند، نه اینکه عده ای زیاد بخورند وعده ای دست شان کوتاه شود، حقوق ها باید متعادل شود. کرامت انسانی حفظ شود و…

مسئولینی که قول داده اند ولی عمل نکرده اند، باید پاسخ بگویند.

چهل سال است کدام مسئول بر روند کلی امور محاکمه شده است؟ ارزش پول از دلار ۶۰ ریال به دلار ۳۰۰۰۰۰ ریال رسیده است ،  ۵۰۰۰ بار سقوط کرده است.

اگر در طول این سالها درست آموزش داده بودند وفرهنگ جامعه را بالابرنده بودند، هیچ ترسی از شبکه های غربی نبود، حال تا عدالت برقرار نشود هیچ کاری نمی توانند  انجام دهند ، با تهدید و تحدید وگرفتن وبستن و…. کاری درست نمی شود، در صدر اسلام هم دخترها را می کشتند وزنده به گور می کردند، ولی نتوانستند دختر را نابود کنند.

اعتراض دختران وزنان  با کارهای حکومت است، متأسفانه حکومت در طول چهل وسه سال چه کردند با اقتصاد؟! چه کردند با سیاست؟! چه کردند با محیط زیست؟! چه کردند با…

گزارشها سرتا پا دروغ وعده‌ها بی حساب و کتاب،‌ در ادارات چقدر دروغ رایج است؟ تا دروغ نگویند  کاری برای کسی درست نمی شود !! همه جا دروغ !!

برای وام گرفتن دروغ ،برای کارهای بانکی دروغ !!مگر دروغگو دشمن خدا نیست؟

شما طوری کشور را اداره کنید که مردم مجبور به دروغ گفتن نشوند، اول دروغگویی را حل کنید،که اگر کسی راست گفت گرفتار نشود آنوقت بسیاری از مسائل خودش حل می شود.

گفتید دشمنان هم پیمان شدند من نمیدانم !!حال فرض کنیم دشمنان هم پیمان شدند ،خوب ما هم باید هم پیمان شویم ومسئولین ومردم باهم در حقوق ومزایا یکسان شوند ،با هم یکسان بخورند و استفاده کنند، نه اینکه گروهی  بیشتر بخورند و از همین مقدار دارایی کشوربیشتر استفاده شخصی کنند و دست اکثر مردم را از همه چیز کوتاه کنند.

 اگر عده ای هواپیما اختصاصی و حقوق نجومی ودرآمدهای کلان وخانه وویلاهای گرانقیمت و…دارند اینها را بین مردم و مسئولین  تقسیم کنید، تا همه مساوی شوند و بطور مساوی از دارایی مملکت استفاده کنند،

  1. چون شرع حد خاصی برای پوشش خانمها مشخص نکرده است از نظر شرعی تنها می‌توان به جامعه پیشنهاد داد که چنین و چنان کنند نه اجبار و زور. دقیقا مانند اینکه به آنان پیشنهاد می‌شود که به جای کامپیوتر بگویید رایانه یا به جای سوبسید بگویید یارانه.

🔹 اشکال: متأسفانه با وجود آیات و روایات متعدد درباره‌ی حجاب ایشان می‌گویند در دین حجاب خیلی مهم نیست!!!!!!!!!

آیا خداوند اهمیت حجاب را ندانسته، اما شبکه‌های فاسد ماهواره‌‌ای و اینترنتی که شبانه روز علیه حجاب برنامه تولید می‌کنند اهمیت آن را می‌دانند؟؟؟

پاسخ:

1.مستشکل باید با انصاف باشد و راستگو و سخن را تحریف نکند. سخن این بود که نسبت به عدالت و راستگویی و نماز و روزه و زکات پوشش از اهمیت کمتری برخوردار است لذا بر مخالفتش عذابی نیامده است.

 2.اگر آیات و روایات متعددی هست خوب آنها را ذکر کنید ،کدام آیات ؟؟

دو آیه در قران هست.اولی در سوره احزاب که به زنان پیامبر ودختران پیامبر و زنان مردان مومن خطاب شده  است،‌ یعنی زنانی که همسرهایشان یا بستگانشان مومن است، همانند زنان و دختران مراجع تقلید و رهبران و مسئولین اصلی نظام  و سران پاسداران وروحانیون بزرگ که ایمان از سر و رویشان می‌بارد. و ربطی به زنان توده مردم ندارد.

و همچنین  در این آیه ” قل” آمده،که یعنی پیامبر تو بگو. و همچنین در قرآن و روایات بر پوشش بد عذاب ومجازاتی مشخص نشده است.

  1. نکته اصلی این است که چرا نگفت «قل لنساءک و نساء المؤمنین، به زنانت و زنان مؤمنان بگو» و همچنین چرا نگفت « قل لأزواجک و ازواج المؤمنین؛ به همسرانت و همسران مؤمنان بگو» یا چرا در یک کلمه نگفت« قل للمؤمنات؛ به زنان با ایمان بگو»؟

برداشت بنده این است که زنان شخصیتها که خودشان نیز شخصیت هستند منظور است نه هر خانم دارای ایمان.

 آیه دیگر در سوره نور “قل للمومنات یغضضن من ابصارهن” آمده است یعنی  زنان مؤمن دیده خود را  فرونهند وبعد گفته است،زینت های خود راظاهرنکنند،بعد گفته است:می‌توانند برای اقوام (محرم ها) زینت خود را آشکار کنند.

 4.هیچکدام از این دو آیه برای حکومت ونیروی انتظامی ورهبری وظیفه تعیین نکرده است ، پس هیچ کس حق ندارد دخالت کند‌ وزنان را مجبور به حجاب کند،تازه روایت داریم  که اگر زنانی نهی شدند ولی دست بردار نیستند انها را رها کنید، وکسی وظیفه ای ندارد،

پس کدام آیات متعدد منظور شما است آنها را بیاورید؟

اینکه  می گوید ماهواره ها ‌و شبکه ها بر  علیه حجاب کار می کنند ، شاید هم شما توهّم توطئه دارید، تازه شما اقتصاد وعدالت وبیکاری ومشکل مسکن وغیره را حل کنید،آنموقع می بینید شبکه‌ها و ماهواره‌ها کاری نمی توانند بکنند و یا اثر ندارد.

🔹 اشکال: وقتی شما حجاب شرعی و عرفی را مطرح می‌کنید؛ خود به خود بین آن دو تقابل ایجاد کرده‌اید و پذیرفته‌اید که خدا و شرع حجاب دیگری را می‌خواهد اما عرف در حال حاضر عمل نمی‌کند.

جواب: مقاله ای با موضوع «آیا حجاب عرفی است یا شرعی» نوشته ام. از نظر بنده حجاب عرفی است و عرفی بودن به معنای مقابله با شرع نیست نظیر زبان و مکان و…

زبان عرفی است ما فارس هستیم وپیامبر (ص) وائمه(ع)عرب بودند ،این به معنی مقابله با آنها نیست،ما خوراکمان با آنها فرق می کند ،آیا این تفاوت عرفی به معنی مقابله است؟

پس اینکه حجاب شرعی را از عرفی جدا می کنم درست است وممکن است بگویم که اصلا این پوشش که باید باشد عرفی است واصلا شرع نظری به آن ندارد،پس تقابل شرع وعرف وجود ندارد، بلکه دوئیت است، مثل دوئیت لباس وزبان، یا عرب وفارس.  ودوئیت به معنی تقابل نیست.

🔹 اشکال: دستورات خداوند متعال همیشه به شکل مستقیم نیست بلکه بسیاری از اوقات با کلمه‌ی “قل” آغاز می‌شود تا مردم بدانند در این موضوع مهم وحی بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده و چیزی از خودشان نمی‌گویند.

جواب:

بحث این است که درمساله حجاب دو آیه وجود دارد که هر دو قل دارد “قل للمومنات” و “قل لازواجک …”؛

در این دو آیه امر خداوند مستقیم نیست و بدنبال ان  تهدید به عذاب مطرح نیست که اگر رعایت نکردید عذاب دارد؛ وقتی می بینم خداوند مستقیما امر نکرده است در حالیکه نماز وروزه وحج مستقیما امر کرده است مثل “اقیموا الصلوه ،کتب علیکم الصیام” ،”لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه” واز طرفی  تهدید می کند که اگر  انجام ندادید عذاب می شوید مثل اینکه جهنمیان می‌گویند نمازخوان نبودیم و زکات بده نبودیم “لم‌نک من المصلین و لم نک نطعم المسکین”

اما هیج جای قرآن نیامده است که اگر حجاب رعایت نشود عذاب دارد.

پس در این دو ایه هم امر مستقیم خداوند نیست وهم تهدید به عذاب نیست. و تازه دلیل رعایت پوشش امری دنیایی بیان شده است: « تا اذیت نشوید»؛ مثل امر به نوشتن دَین در آیۀ 281 بقره « تا مالتان خورده نشود» که دستوری ارشادی می‌شود. اینجا نیز شاید دستور ارشادی باشد.

خلاصه: بنده می گویم پایۀ این دستور از دستورات دیگر ضعیف تر است، وقتی چند دستور باشد که بعضی مهم تر باشد و امکانات جامعه محدود باشد، تزاحم اهم ومهم ‌پیش می آید،وما باید اهم را انجام دهیم؛ یعنی همۀ امکانات را برای رسیدن به عدالت صرف کنیم. تا جامعه به سوی برپایی نماز برود.

به عبارت دیگر ما دستور داریم از دروغگویی جلوگیری کنیم وعدالت را پپاده کنیم واحسان کنیم، ودستور هم داریم  که زنها را محجبه کنیم ،وقتی که می بینیم همه این دستورها را توان نداریم پس اهم ها را اجرا می کنیم اهم جلوگیری از دروغگویی واجرا کردن عدالت واحسان کردن ونماز وروزه وحج … است.

واین دستور به محجبه کردن زنان جامعه که دولت و حکومت بسیج شده اند وهزینه زیادی صرف می کنند این دستور متوجه آنان نیست و بر فرض که مکلف باشند دستور در اولویت دین نیست

اگر کسی می گوید اولویت دین با حجاب کردن زنان است دلیل قرآنی یا روایی بیاورد نه اینکه به شبکه‌های اجتماعی متمسک شود.

حجاب وعفاف مساله مستحدثه نیست از اول بوده است،ازصدر اسلام  این مساله راجع به نگاه شهوت آلود مرد بوده است  والان هم هست،پس حجاب مساله مستحدثه نیست که الان بیاییم حرفی بزنیم وبگوییم مساله حجاب مهم تر است.

🔹 اشکال: ایشان می‌گوید شاید حجاب مسئله‌ای حکومتی بوده، شاید مخصوص همسران شخصیتهای سیاسی بوده است.

از شما که خود را عالِم دینی می‌دانید بعید است، با شاید شاید … که چیزی ثابت نمی‌شود و باید دلایل محکم بیاورید.

جواب:

 با شاید شاید نمی خواهم چیزی ثابت کنم‌ بلکه می خواهم بیان کنم که آنچه شما ثابت فرض می کنید ثابت نیست، شما وظیفه خود می دانید که زنان بی حجاب را دستگیر کنید، یا ارشاد کنید یا در ادارات و…به انها امکانات ندهید و…

شما گمان می کنید که چنین کارهایی برای محجبه ساختن جامعه از نظر شرعی ثابت است ولی بنده با شاید شاید به شما می‌فهمانم که دلیل شما ناقص است. بخاطر همین می گویم، شاید ویا احتمال دارد، وقتی احتمال پیش آید استدلال باطل می شود، پس دلیل بیاورید که محجبه کردن زنان واجب است واز اجرای عدالت و رسیدگی به فقیران و جلوگیری از هدر رفت سرمایه‌های اجتماعی و از نماز وروزه مهمتر است.

 پس بنده نمی خواهم چیزی ثابت کنم بلکه آنچه را که شما یقینی  واثبات شده فرض می کنید، می گویم شایدواحتمالا  ثابت نیست. اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال.

🔹 اشکال: حفظ زنان از آزار و اذیت اراذل و اوباش حتما یکی از اهداف حجاب است؛ اما تمام زنان نیاز به چنین حفاظتی دارند نه یک گروه خاصی از بانوان

  اینکه تنها تعدادی از همسران شخصیتهای سیاسی و دینی حجاب را مراعات کنند چه فایده‌ای برای جامعه دارد؟ وقتی اکثر زنان جامعه نیمه برهنه باشند آیا مردان و زنان جامعه دچار فساد نمی‌شوند همان طور که در غرب شده‌اند؟ آیا مردان برای تماشای این زنان بی‌حجاب به کوچه و خیابان نمی‌آیند؟

جواب:

باید ببینیم قرآن چه می گوید،قرآن می  گوید: «زنان پیامبرودختران پیامبر و زنان مردان مؤمن» این مقدار را قرا ن می گوید،

همه مفسران قبول دارند که در زمان نزول، این حکم شامل زنان کافران وزنان مشرکان و زنان یهودیان و مسیحیان نمی شده و نیز شامل  کنیزکان نمی شده است، پس در جامعه مدنی پیامبر  اینطور نبوده که پس از این آیه همه زنان محجبه شده باشند یا وظیفه داشته‌ باشند که محجبه شوند یا امر به حجاب شده باشند و نیز وظیفه ای نبوده که جامعه امنیت همه آنها را حفظ  کند، جامعه وظیفه داشته امنیت زنان مومنین را حفظ کند واینکه زنان کل جامعه حجاب دار شوند دلیل لازم دارد، پس اولا تمام زنان جامعه وظیفه پوشیدن خود را نداشته‌اند ونیز کسی وظیفه ای نداشته که همه جامعه را ملزم به حجاب کند.

اما اینکه فکر کنید زنان باید خود را بپوشند تا مردان نگاه نکنند، چنین دلیلی وجود ندارد بلکه مردان مطلقا باید نگاه شهوت‌آلود نکنند. چه زنان خود را بپوشانند و چه نپوشانند.” قل للمومنین یغضوا من ابصارهم؛ به مردان بگو دیده فرو کاهند”

خود مردان وظیفه دارند که نگاه نکنند، چون ممکن است در جامعه زن یهودی زن مشرک وکنیزک و…باشند که حجاب ندارند، این وظیفه مردان است که نگاه نکنند، نه اینکه آنها را باید مکلف کرد، وهمچنین به زنها بگو به مردان نگاه نکنند، اما اینکه  زنها مردان را وادار کنند که با حجاب باشند تا زنان نگاه نکنند، دلیل لازم دارد و آیات قرآن چنین‌ دلالتی ندارد، قران می گوید: “قل للمومنات یغضن من ابصارهن” زنهای مومن [نیز] به مردان نگاه نکنند،ممکن است مردهای یهودی و…باشند که خودرا ارایش کننند و..وخود را بخواهند به زنان عرضه کنند وزنها را جذب کنند.

اما اینکه حکومت وظیفه داشته باشد یهودیان را محجب با زنان رامحجبه کند، دلیل می خواهد که بنده دلیلی  پیدا نکردم که حکومت وظیفه داشته باشد افرادی را به پوشش مجبور کند.

حکومت هر کجا کاری می خواهد انجام‌ دهد باید دلیل بیاورد که چنین وظیفه‌ای را دارد، نمی تواند بدون دلیل در امور مردم دخالت کند.

🔹 اشکال: معنای “نساء المؤمنين” در آیه‌ی ۵۹ سوره‌ی احزاب، زنانِ افراد مؤمن است. کلمه‌ی “نساء” یک لفظ عامی است که به معنای جنس زن است چه مجرد باشند و چه متأهل. اگر آیه‌ی شریفه به دنبال دستور به همسران مؤمنين بود عبارت “ازواج المؤمنين” به معنای همسران مؤمنين را به کار می‌برد همان طور که در مورد خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله “قل لازواجک” یعنی به همسرانت بگو … به کار رفته است.

در آیات فراوانی “نساء” به معنای جنس مونث به کار رفته است چه شوهردار و چه بی‌شوهر.

مانند آیه‌ی ۶۱ آل عمران که عبارت “و نساءنا و نساءكم” به کار رفته، در حالی که نبی مکرم اسلام همسران خود را برای مباهله نبردند و تنها حضرت زهرا سلام الله علیها را به همراه بردند.

همچنین در آیه ۴۹ بقره “و یستحیون نساءكم” یعنی فرعون جنس مونث را زنده می‌گذاشت نه اینکه تنها زنان متأهل را زنده بگذارد.

همچنین در آیه‌ی ۵۵ سوره‌ی احزاب نیز منظور تمام زنان مسلمان است (و لا نسائهن).

خود لفظ “المؤمنين” هم لفظ عامی است و می‌تواند شامل تمام مردان مجرد و متأهل باشد.

پس “نساء المؤمنين” یعنی تمام زنانِ افراد با ایمان حالا چه متأهل باشند و چه مجرد و حجاب مخصوص زنان شوهردار نیست.

جواب:

مسلما همه مفسرین می گویند “نساء المومنین” شامل زنان یهودی وزنان مشرکان و کنیزکان نمی شود پس عام در این آیه ، عام تخصیص خورده است، و در جامعۀ آن روز مدینه زنانی که این عبارت شامل آنان نمی‌شده است وجود داشته‌اند، پس دیگر جنس زنان حکم به وجوب پوشش نداشته‌اند بلکه دسته‌ای از آنان دارای پوشش یا موظف به پوشش بوده‌اند، حال اینکه بگوییم وظیفه پوشش علاوه بر همسران مؤمنان شامل دختران وخواهران افراد مومن هم می شود و آنان هم مکلف به حجاب می شوند، اصل بحث را تغییر نمی‌دهد پوشش برای تمامی زنان نیست. تازه لفظ نساء در صورت اضافه مجمل است در آیه های 187 بقره زنان شما لباس شما و شما لباس آنان هستید و آیه 223 نسائکم حرث لکم فأتوا حرثکم آنی شئتم؛ زنان شما کشتزار شمایند هرگونه خواستید به کشتزار خود وارد شوید مسلما منظور همسران است و در سوره نساء آیه 23 مادر زنان شما بر شما حرام است مسلما منظور همسران است و در سوره مجادلهآیه های 2 و 3 در بحث ظهار مسلما منظور همسران است و در برخی موارد مثل آیه مباهله با قرینه معلوم می‌شود منظور دختر پیامبر است. و در آیه مورد بحث، مجمل است و قدر متیقن تکلیف متوجه همسران مؤمنان است و برای دیگران حکم، برائت است نه وظیفه پوشش؛ که این بحث را باید در اصول بررسی کرد، پس حکم فقط شامل زنانی می شود که شوهرشان مومن هستند واینکه غیرازآنان را شامل شود باید  دلیل آورد، اگر دلیل ما، فقط همین عام مخصَّص باشد، که در مورد مشکوک اختلافی است،وقتی اختلافی شد، حکومت نمی تواند اجبار کند، چون معلوم نیست، خود مانیز نمی توانیم افراد را مکلف کنیم ،چون تکلیف خود افراد  است، اگرفرد خودش را جز نساء المومنین می بیند تکلیف دارد اگر جزء آنها نیست تکلیف ندارد چون تکلیف شخصی است، پس نباید فکر کنیم که اگر نساء المومنین را عام گرفتیم‌ همه شهر آباد می شود، آن زمان که آیه نازل شد همه شهر با پوشش آباد نشد، پس آباد شدن کل شهر با چادر ومقنعه و….مورد نظر آیه نبوده است.

مثال : فرضا بگویند طلاب دوره دیده برای جبهه ثبت نام کنند، پس طلاب دوره ندیده از شمول حجم خارج هستند،و وظیفه ندارند ثبت نام کنند، کسانی که طلبه نیستند وظیفه ثبت نام ندارند، حال منظوراز طلاب  کسانی هستند که هم در درس شرکت می کنند وهم شهریه می گیرند ،و اما طلابی که درس می روند ولی شهریه نمی گیرند (ویا برعکس) اینها هم وظیفه دارند ثبت نام کنند؟ اینموارد مجمل است.

در اینجا هم نساء المومنین فقط شامل همسران مردان مومن است،اما شامل دختر ویا خواهرش شود عبارت مجمل است.

بعد شما می گویید خود لفظ “المومنین،عام است و میتواند شامل تمام‌مردان مجرد ومتاهل باشد،

سخن این است که افرادی که مومن بودن آنها معلوم ‌نیست مثل افرادی که فقط شبهای خاص مثل شب قدر مسجد می روند و سالی یک شب نماز می خوانند، آیا اینها را نیز مومن میگویید، اینها مسلمان هستند و نمی توان آنها را  از دین خارج کرد ولی ایا می توان گفت ‌مومن هستند؟

شما میگویید المومنین عام است ولی بنده قبول ندارم، به نظربنده «المومن» در باب إفعال کسی است که ایمان در او رسوخ کرده است، در باب إفعال اسم فاعل وصفت مشبهه مثل هم هستند، المومن کسی است که ایمان در او رسوخ کرده است با الذین آمنوا متفاوت است. الذین آمنوا، شامل هر کسی که شهادتین بگوید می‌شود ولی « المؤمن» اینطور نیست

🔹اشکال: مؤمن‌ در قاموس قرآن به معنای مسلمان است مگر زمانی که قرینه‌ای ذکر کرده باشد که نشان دهد مؤمنين خاص، مد نظر هستند. قرآن کریم در سوره‌ی نساء آیه‌ی ۱۳۶، مسلمانان را با عبارت “یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا” مورد خطاب قرار می‌دهد و به آنان سفارش می‌کند ایمان حقیقی آورید.

در آیه‌ی ۵۹ احزاب منظور از زنان افراد باایمان، همان زنان متاهل و مجردِ افراد مسلمان است.

وقتی این آیه نازل شد تمام زنان باحجاب شدند و کسی نگفت من مسلمان اسمی و ظاهری هستم نه مؤمن واقعی پس حجاب لازم ندارم.

جواب:

بله  “یا ایهاالذین امنوا”یعنی ای مسلمانان

“والذین هادوا”یعنی یهودیان

الذین آمنو مختص به مسلمانان است چه تازه شهادتین گفتند یا اینکه مثل حضرت علی (ع) از اول شهادتین گفته است تا حالا …

عده ای ایمانشان کم است بخاطر همین قران می گوید “یا ایها الذین آمنوا  آمنو”

همه الذین آمنوا ها مومن نیستند عده ای تازه مسلمان شدند، پس خدا به آنها میگوید ایمان بیاورید ،

اما در اینجا  “نساء المومنین”آمده است نه «نساء الذین آمنوا». شما این تفاوت تعبیر را دقت نمی کنید و می خواهید بگویید همه زنان مسلمان باید حجاب داشته باشند، به چه دلیلی این تعمیم را می‌دهید؟

البته وقتی زنان خودشان بخواهند با حجاب باشند راه بازاست، با حجاب باشند.اما اینکه برایشان واجب شود و بر آنان تحمیل شود دلیل می‌خواهد، قران گفته “نساء المومنین” ولی اگر می خواست همه زنان را بگوید می گفت النساء در حالیکه نگفته است ،قیدش زده است تا یکسری از زنان تکلیف حجاب نداشته باشند.

🔹اشکال: حجاب علاوه بر اینکه یک حکم شرعی است، یک مسئله‌ی عقلانی است و عقل سلیم نمی‌پذیرد که تعداد اندکی از زنان با حجاب باشند و اکثر زنان بی‌حجاب. چنین جامعه‌ای دچار فساد و انحراف فراوان می‌شود و رنگ سعادت را نخواهد دید.

جواب:

در صدر اسلام ‌و پس از نزول این آیه بعضی زنان وظیفه داشتند و بعضی وظیفه نداشتند،

اینکه می گویید اگر زنان بی حجاب باشند جامعه روی سعادت نمی بیند ادعای بی دلیل است. جامعه های غربی حجاب ندارند اما عفاف دارند و پیشرفت کردند وسعادتمند هم ‌هستند. تازه شما فکر می کنید که هرچه تصور می کنید عقلایی است اما خود خانمها می گویند اجبار حجاب عقلائی نیست،

اینکه شما تصور می کنید، مردم غرب  فاسد هستند، این تصور اشتباه است؛ اگر فاسد بودند این همه پیشرفت نمی کردند.

در سفر اروپا شب ساعت 10 همه لامپ های خانه ها خاموش بود علت را از سفیر آنجا پرسیدم گفت: اینجا باید  ساعت ده شب همه بخوابند وروزها کار کنند، تا کشور پیشرفت کند؛ ولی صدا وسیمای ایران خیانت می کند که چهار نفر ولگرد را از غرب نشان می دهد تا شما فکر کنید با ولگردی انها پیشرفت می کنند، خیر، اکثریت مردم کشورهای غربی کار وتلاش می کنند واین عامل پیشرفت آنهاست؛

این فرد سفیر در سال ۸۴می گفت: اگر اینجا ساعت ده به بعد کسی لامپ منزلش روشن باشد  یا مریض دارد یا دیوانه است یا ایرانی است.

🔹 اشکال:اما درباره‌ی آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی نور، ایشان می‌گویند حجاب معمولی و عرفی مد نظر است نه حجاب شرعی.

این در حالی است که آیه به زنان مسلمان دستور می‌دهد زینت خود را که روی بدن قرار دارد یا محل این زینتها را بپوشانند مگر مقداری که به ناچار مشخص است (وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا).

همچنین در ادامه از آنان مي‌خواهد که با روسری خود گردن و بالای سینه‌ی خود را هم بپوشانند (وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ).

اینکه زنان تمام زینتهای پنهانی خود را یا محل قرار گرفتن آنها را مثل گوشواره، النگو، دستبند، خلخال، بازوبند، لباس زینتی و … را بپوشانند و با مقنعه‌ی خود گردن و سینه‌ی خود را بپوشانند این همان حجاب شرعی می‌شود. در حجاب عرفی مد نظر شما که تمام زینتها مشخص است و اصلا حجاب به حساب نمی‌آید.

جواب:

این مستشکل محترم خبر از مباحث قبلی ما ندارد، کتابی به نام‌،معیارهای ثابت ومتعیر در دین، نوشتم وبعد کتاب مبانی در ترازوی نقد را نوشتم، وحالا درصدد کتاب دیگری هستم به نام ،جداسازی عرف از شرع،

شما فکر می کنید حجاب شرعی است در حالی که عرفی است ،عرف آن زمان در حجاز  چنین ‌پوششی داشتند، وبعدا همینطور عرف مانده است و شما فکر می کنید شرعی است،مثلا زبان پیامبر عربی بوده است وتا اخر عمر هم عربی بوده است الان هم عربها عربی حرف می زنند، پس زبان ونوع لباس وپوشش کاری به دین ندارد وعرفی است، حال مقدا پوسش هم عرفی باشد چه اشکالی دارد؟

مقدار حجاب عرفی است و بستگی به منطقه ونوع کار وزندگی دارد مثلا زنانی که در شالیزار کار می کنند دستهایشان تا ارنج  و پاهایشان  تا زانو بی پوشش است تا بتوانند در زمین کار کنند، ولی خانم پشت میز نشین چنین اقتضایی ندارد که دستها وپاهایش باز باشد، به همین دلیل قران مشخص نکرده است که چه مقدار را بپوشانید. بلکه گفته زینت های خود را آشکار نکنند، مگر آنچه آشکار هست ،چه وسایل زینتی ویا اینکه محل زینت باشد.

صورت ظاهر است ونباید پوشاند  حال چشم وابرو، زیبایی دارد کلا صورت زیباست و در احرام نباید بپوشاند،

پس اینکه آیه گفته مگر زینتهای ظاهری، خوب ظاهری را باید عرف مشخص کند و همین نشان میدهد که مقدار پوشش عرفی است، پس جدا کردن عرف از شرع برای تشخیص احکام شرع، نیاز است.

🔹 اشکال: اینکه می‌گویند سرزمین حجاز گرم بوده و برای جلوگیری از گرما زنان حجاب داشتند، سخنی عجیب و به دور از عقل سلیم است. معمولاً در گرما مخصوصاً در کشورهای غیراسلامی لباسهای نازک و کوتاه می‌پوشند تا کمتر گرمای هوا آنان را آزار دهد نه اینکه با حجاب شوند.

جواب:

این اشکال بخاطر این است که شما در کشورهای عربی نبودید وبا ایران یا کشورهای اروپایی مقایسه می کنید، در ایران وقتی هوا گرم شود لباس نازک می پوشیم ولی در حجاز چون افتاب سوزان است، لباس ضخیم می پوشند تا بدن نسوزد،

وقرآن می گوید: سرابیل تقیکم الحر؛ لباسهایی که شما را از گرما حفظ می‌کند.

ومفسرینی که در مناطقی بودند که سرما هست می گویند سرابیل تقیکم الحر (والبرد) ،

برد را خودشان اضافه کردند، یعنی لباسهایی که شما را از گرما و سرما حفظ می‌کند.

خاطره ای از گرمای خوزستان و تبلیغ در دوران جنگ :

در دوران جنگ ماه رمضانی در اهواز بودم در لشکر نجف روحانی زیاد بود و به همین دلیل بنده برای نماز جماعت ظهر و عصر به یکی از ادارات داخل شهر می‌رفتم ماشینی که مرا می‌برد جیپ بود که همه اش آهن است. با این حال شیشه ها را می بستیم باد بیرون نیاید زیرا باد داغ بیرون بیشتر صورت را می سوزاند وعبا وقبا می پوشیدم که بدن از افتاب سوزان حفظ شود،این لباس ضخیم مانع رسیدن گرمای سوزان به بدن میشد،

پس چون انسان خیلی چیزها را نمی داند «الناس أعداء ما جهلوا، پیش می اید.

🔹اشکال: اینکه حقوق مردم کم باشد یا دولت مالیات سنگین بگیرد یا جنگلها را نابود کرده باشند، ربطی به مسئله‌ی مهم حجاب و عفت ندارد.

در عین اینکه ما باید با تمام انواع فساد در جامعه مبارزه کنیم؛ از فساد در نوع پوشش که بنیان خانواده را برباد می‌دهد نباید غافل شویم.

جواب:

  1. بسیاری از بی‌حجابی ها از روی لجبازی با دولت و حکومت است که وعده های دروغ داده اند و بنده حرفم این است که به وعده ها عمل کنید و آتو را از دست آنان بگیرید.

این دولت در۱۴۰۰ وعده داده بود   که یک میلیون مسکن  درست کند یکسال گذشته واین وعده و هیچ یک از وعده ها را  عملی نکرده  است، و به نظر می‌رسد برای فرار از جواب، به مساله دیگری مثل حجاب پرداخته است.

 دولتمردان برای اقتصاد چه کارهایی انجام داد؟ به کدامیک ازوظایف خود عمل کردند؟ برای مسکن و کارجوانان  و وعده هایی که داده بودند چه کردند؟ برای برقراری عدالت چه کردند؟

 دولت مسئول است که  اقتصاد وامنیت وزندگی مردم را رسیدگی کند  ورسیدگی به دین مردم ربطی به دولت ندارد، رسیدگی به دین مردم وظیفه علمای دین است نه دولت،

ابو مسلم خراسانی یکی از سرداران خود را به نام قحطبه به سوی عراق فرستاد و خالد بن برمک در رکاب او بود. روزی به هنگام غذا خوردن بر پشت‌بام ناگهان خالد گفت: فرمانده فرمان «آماده باش» صادر کن دشمن الان می‌رسد. قحطبه نگاه کرد، اثری از دشمن ندید به توبیخ خالد پرداخت. خالد گفت: با من به نزاع مپرداز، زود فرمان آماده باش صادر کن، نمی‌بینی که آهوان گله گله به سوی شهر می‌آیند و نزدیک است به لشکرگاه وارد شوند؟! معلوم است که پشت سر آن‌ها لشکری عظیم است که آهوان آشیانه‌های خود را رها کرده‌اند. قحطبه فرمان آماده باش صادر کرد و وقتی دشمن رسید لشکر او آماده بود و از شکست در امان ماند.

پاسخ  بر چند نقد وارد شده بر نظریات حجاب و عفاف (شماره دوم)

 *باسمه تعالی*

*نقد و بررسی مطالب اين جانب احمد عابدینی در مورد حجاب*وجوابهای آن

ناقد: *تنها چند نکته*

*نکته اول*

گفتند چون در سوره احزاب مسئله حجاب با تعبیر *قل* آمده است نشان می دهد که حکم شرعی و دینی نیست بلکه حکم حکومتی است.

 *پاسخ*بیش از ۳۰۰ بار در قران *قل* آمده است مانند قل هو الله احد و یا قل یا ایها الکافرون.

  آیا در همه این موارد می توان گفت حکم، حکم شرعی نیست حکم حکومتی است؟!

آیا همین یک نکته برای درک سطح سواد ایشان کافی نیست؟

*نکته دوم*

گفته است چون تعبیر نساء المومنین آمده است نشان می دهد که حجاب مختص زنانی است که شوهران آنها واقعا خود را مومن می دانند نه مسلم، یعنی وظیفه گروهی که خود را واقعا مومن می دانند.

آیا این سخن را در مورد بقیه احکامی که خطاب به مومنین است تعمیم می‌دهند؟

مثلاً قران در مورد نماز و روزه و زکات خطاب یا ایها الذین آمنوا دارد.

بسیاری از این احکام با خطاب به مومنین است آیا می توان گفت همه این احکام منحصراً برای کسانی است که واقعاً مومنند؟! یعنی برای عموم مسلمانان واجب نیست؟!

از این گذشته اگر حکمی از احکام شرعی وظیفه خصوص مومنین واقعی باشد و دیگران از این حکم معاف باشند افراد می گویند دلیلی وجود ندارد ما خود را جزء مومنین قرار دهیم که باعث سنگین شدن وظیفه ما شود.

آیا همین یک نکته برای رد سخن ایشان کافی نیست؟

*نکته سوم*

درایه ۳۰ سوره نور خطاب به مومنین و مومنات آمده است که از نگاه التذاذی پرهیز کنید و دامن خویش را از آلودگی پاک سازند و به دنبال آن مسئله حجاب برای مومنات بیان شده است.

اگر مسئله حجاب اختصاص به زنهای مومنه دارد لازمه اش این است که دو حکم قبلی یعنی حرمت نگاه التذاذی و وجوب پاک داشتن دامن، اختصاص به مردان و  زنان مؤمنه داشته باشد یعنی برای عموم مسلمانان نگاه التذاذی به جنس مقابل حرام نباشد و پاک داشتن دامن واجب نباشد آیا می توان زیر بار چنین مطالبی رفت؟

*نکته چهارم*

گفته است حجاب جنبه عرفی دارد نه شرعی یعنی چون در حجاز هوا داغ بوده است خود را می پوشاند تا  گرمااذیتشان نکند.

این دیگه خیلی جالب است!!!

سرنا را از سر گشادش زدن است!!!

در هوای داغ سر وگردن و کل بدن را می پوشانند و یا باز می کنند؟!

آیا در هوای گرم آقایان وخانم ها برای اذیت نشدن از گرما انگیزه بر پوشاندن کل بدن دارند و یا باز کردن و نپوشاندن؟!

از این گذشته اگر چنین بود چرا هم در  سوره نور و هم در سوره احزاب دستور به پوشاندن بدن و آشکار نکردن آن آمده است؟!

علاوه بر آنکه در این دو سوره دستوراتی در باب عفاف آمده است که قطعاً جنبه وظیفه شرعی دارد.

بر بیان آقای عابدینی اشکالات دیگری هم وارد است که صرف نظر می شود.

جوابها

جواب نکته اول:

۱. این 300 مورد كه طبق فرمايش شما«قل» آمده است ببينيد كه جند موردش حكم است. مثالهايي كه زديد اصلا حکم نیست بلکه مطلبي عقلي است كه اعتقاد را بالا می برد “قل هو الله احد”بگو خدا یکی است، يعني حرف عقلت را به زبان بياور كه خدا يكي است، نه اینکه تعبدا بگو خدا یکی است،  این بحث اعتقادی است نه حکم شرعي، اما بحث حجاب از نظر شما حکم شرعي است،که حجاب را باید رعایت کرد. خوب وقتي حكم شرعي شد مكلف آن چه کسی است و به چه دلیل شرعی باید رعایت کند و محدودۀ آن كجاست؟ در هر سه مورد مناقشه وجود دارد. همچنين درباره اینکه خدا گفته باشد باید حجاب را رعایت کنید، و در نتیجه اگرکسی رعایت نکند پس عذاب می شود، نيز مناقشه است.

مواردی در قرآن مثل “اقیموا الصلوه؛ نماز را اقامه كنيد “را خدا  فرموده است و نگفته كه اي پيامبر به آنان بگو نماز را اقامه كنند. قل لهم اقیموا الصلوه ،اگر هم گفته باشد، در جایی دیگر نیز گفته است اقیموا الصلوه” و نیز گفته اگر نماز نخواندی  به جهنم می روی. و گفته كه از جهنميان پرسيدند چرا جهنمي شديد؟ گفتند: نماز نمي‌خوانديم  “لم نک من المصلین” كه معلوم مي‌شود، بي نماز عذاب مي‌شود. و ، اما درمورد حجاب ویا پوشش هر جا هست ، قل آمده است  وخدا نگفته است که اگر رعایت نکردی به  جهنم می روی و عذاب مي‌شوي.

پس در مقایسه می فهیم دین روی عدالت و نماز و زكات و بيش از حجاب اصرار دارد. دین روی عدل اصرار دارد و تاکید کرده است  “اعدلوا  هو اقرب للتقوی ” به نظر مي‌رسد اگر عدل درست شود  سهم زيادي از بي‌حجابي و بد حجابي در داخل كشور هم درست می شود. اگر همه مسكن داشته باشند و حقوق های همه افراد ومسئولین  متساوی باشد و زندگی مسئولین با مردم مثل هم باشد، يهم عمده‌اي از حجاب هم درست می شود؛

 حجاب با نماز و روزه و عدالت و حکم به عدل و دیگر احکام فرق دارد ،خداوند خودش می گوید ” ان تحکموا بالعدل؛ به عدل حكم كنيد” ودر جایی دیگر می گوید “ان الله یامرکم ان تودواالامانات الي اهلها واذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل؛ خدا فرمان مي‌دهد كه امانات را به اهلش برسانيد و وقتي ميان مردم داوري مي‌كنيد داوري شما عادلانه باشد”. شما قضاوت را كه امر خود خداست و عقل هم به آن حكم مي‌كند عادلانه كنيد.

بله خداوند خودش حجاب را  نگفته است و برای رعايت نكردن آن هم عذابی قرار نداده است، و نیز روایات صحیح هم نداریم که اگر کسی رعایت نکرد، جهنم می رود، پس اگر شما  آیه وروایتی دارید آن را بیاورید.

جواب نکته دوم:

 ۲. بله هر جا حکمی برای گروه خاصی آمده است به همان گروه  اختصاص دارد و  گروه يا فرد دیگری را شامل آن حکم نمی کنيم، اگر گفته اند زنان حائض غسل حيض كنند يقيناً مردان را داخل نمي‌كنيم و اگر گفتند مسافر روزه نگيرد مسلّماً غير مسافر را داخل نمي‌كنيم و اگر گفتند اغنیا زکوه دهند این حکم را شامل فقرا نمی کنیم ،اگر گفته اند  افراد سالم روزه بگیرند این حکم را شامل افراد بیمار نمی کنیم ، اگر گفته اند مستطیع ها حج بروند. اين حکم را شامل غیر مستطیع نمی کنیم، بله هر حکمی برای خود ان گروه هست .

_بله هر جا در قرآن  یا “ایها الذین آمنوا” آمده باشد ،الذین آمنوا یعنی مسلمانان ،اینجا می گوئیم شامل همه مسلمانان میشود  و باید انجام دهند. اما اگر گفته شد «حقاً علي المتقين»  يا  «حقاً علي المحسنين» شامل همه نمي‌شود بلكه حكم استحبابي مي‌شود يعني خوب است خود را متقي يا محسن بداني و اين كار را انجام دهي طبق اين نكته معلوم مي‌شود كه خوب است افراد خود را مؤمن بدانند و پوشش را رعايت كنند.

جواب نکته سوم:

بله اين آیه حکمش  راجع به مومنین و مؤمنات است”قل للمومنین يغضوا من ابصارهم …وقل للمومنات يضضن من ابصارهن….”؛

اینجا حکم  برای مومنین آمده است، و احکام دیگر در قرآن برای “الذین آمنوا” آمده است. يعني هر كسي كه شهادتين گفت. پس در بحث ما اول باید اثبات مومن بودن شود، بعد حکم وجوب غض بصر يا ديده فرو كاستنْ شامل او شود و اگر موضوع را همۀ مسلمانان دانستي حكم استحبابي مي‌شود. مثلا در آیات متعه يا بهره مند ساختن همسر هنگام طلاق آمده است: آنان را بهره‌مند كنيد اين حقي است بر متقيان.”متعوهن… حقا علی المتقین” وروشن است كه اين حكم استحبابي است ودادن چيزي علاوه بر مهريه واجب نيست. ولي اگر طرف گفت من متقی نیستم و حق استحبابي زن را علاوه بر مهریه نداد، جای دیگر نمی تواند  از عنوان متقین براي خود استفاده کند.

مطلب ديگر اينكه در آیه “قل للمو منین یغضوا من ابصارهم” ….به مردان بگو: [از نگاه التذاذی] ديدة خود را فروكاهيد. و بعد به زنان می گوید “قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن …

پس نگاه التذاذی در هر دو گروه هم زن و هم مرد  منع شده است، اما نگفته است كه زن و مرد باید خود را بپوشانند. وجوب پوشاندن دليل مي‌خواهد. بله گفته است  زنان مؤمنه زینت خود  را آشکار نکنند مگر آنجه خودش ظاهر است. الا ما ظهر منها.

پس معلوم مي‌شود كه زن مؤمنه نبايد عمدا لباس خود را بالا بزند يا در آورد يا چاك بزند تا زينتهايي كه پيدا نيست آشكار كند. نه اينكه بايد زينتهاي خود را بپوشاند. پس هر فردي كار طبيعي خود را انجام مي‌دهد و راه معمولي خود را مي‌رود، هر چه كه ظاهر شد اشكالي ندارد ولي خودش عمدا چيزي را آشكار نكند، مگر آن زینت هایی که پیدا است.

اما اینکه  اگر لباسهاي خود را در آورد يا زينتهاي خود را آشكار كرد، برای حکومت وظیفه ای ایجاد کند دلیل می خواهد.

آن دروغگویانی که به وعده های خود  عمل نکردند و عدالتی را  که قول داده بودند، اجرا  نکردند، این موارد وظیفه حکومت است که باید رسیدگی کند.

جواب نکته چهارم:

در محیط های داغ لباس می پوشند تا آفتاب آنها را اذیت نکند. كاش قرآن را با دقت خوانده بوديد. در سوره نحل قرآن می گوید “سرابیل تقیکم الحر” لباسهایی که شما را از داغی حفظ می کند.

و مفسرین  بخاطرسرمای مناطق سرد  از خودشان «البرد» را نيز در تفسير آيه افزوده‌اند و می گویند «سرابیل تقیکم الحر والبرد». لباسهايي كه شما را از گرما و سرما حفظ مي‌كند. پس حفظ از گرما را قرآن و همۀ مفسران گفته‌اند و شما خبر نداري و بر ديگران مي‌خندي.

 بله در حجازمردم  لباس می پوشند تا داغی آفتاب بدنشان را نسوزاند، مسالۀ پوشش عرفی است افراد برای خودشان شخصیت قائل هستند و بخاطر شخصیت خود لباس مناسب با آن می پوشند. ولی اگر شخصیت آنها تخریب شود و آسیب ببینند پوشش را رعایت نمی کنند.

بله بحث عفاف را گفتم  که لزوم رعايتش شرعی و عرفی و عقلایی است، ولی بحث عفاف وحجاب عقلاً و عرفاً ملازم هم نیستند. بله در زمان قدیم چادر و رو را پوشانيدن وسیله عفاف و از راههاي رسيدن به عفاف بوده و برای رعایت عفاف، حجاب لازم بوده است.

اما آیا اینکه همیشه اين دو ملازم هم باشند يا شرعا بينشان ملازمه باشد، دلیل می‌خواهد و باید ثابت گردد.

زنهای غربی و روسی و کشورهای اروپابی و غیره سرشان برهنه است، آیا چون سرشان برهنه است  عفیف نیستند؟  آیا همه زنانی که موهایشان پیداست ، عفاف ندارند؟ سبحانك هذا بهتان عظيم. عده‌ای مهندس، پزشک و… هستند و به كار تخصصي خود مشغولند، و موهایشان پیداست چطور ثابت می کنید که اينان عفاف ندارند؟ در حالیکه اگر حرفی و یا نگاهی نامربوط به آنها زده شود طرف را دادگاهی می کنند.

پس حجاب همیشه لازمه عفاف نیست.

در راه فهم و كارهاي شايسته موفق باشيد.

احمد عابديني

پاسخ به اشکالات حجاب وعفاف (شماره سوم)

بخشی از یادداشت یکی از اساتید الهیات دانشگاه شیراز در باره مطلب آقای عابدینی در باره حجاب

آیه مورد بحث ایشان آیه ۵۹ احزاب است.

.یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ  وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا «۵۹ احزاب»

ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسری‌های بلند ]خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای این که (به پاکدامنی و تقوا) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است. (و اگر تا کنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».

اولین نکته در باب کم اهمیت جلوه دادن مسألهٔ حجاب که از ابداعات ایشان است و بسیار جالب توجه، این است که می گوید اگر در قرآن حکمی باشد که دستور خدا باشد خودش مستقیم امر و نهی می کند اما در مسائلی که (لابد حکم خدا نیست  یا) چندان ضروری و مهم نیست در ابتدای آن قل (بگو) می آورد و پیامبر ص را واسطه می کند.

دستورهای خدا، خود خدا پاش وایساده.(مثل نماز و روزه و حج…) حجاب را خدا وارد نشده  می گوید پیامبر تو بگو.

در رد این نوآوری شگفت انگیز کافی است توجه کنیم که مثلاً در باب توحید که اصل الأصول اسلام است يا موضوع اساسی عدالت و… آیاتی داریم که با قل آغاز می شود.

قل هو الله أحد (اخلاص ۱)

قل إنما هو إله واحد و إنني بريء مما تشرکون (انعام ۱۹)

قل أمر ربي بالقسط (۲۹ اعراف)

قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ (آل عمران ۳۲)

البته حجاب در عداد اصول دین نیست اما از ضروریات دین است و انکار آن ناروا.

فهم ایشان از تعبیر (نساء المؤمنین) در آیه شریفه اوج سطحی نگری و بی پایگی اظهاراتش را نشان می دهد. در فهم این دو کلمه دو اشتباه فاحش مرتکب شده است. کلمه نساء اسم جمع است و به گروه زنان اطلاق می شود اعم از مجرد یا متأهل(بِکر یا ثیِّب) مثل کلمه Women در انگلیسی.

البته با بودن قرائن در کلام ممکن است مراد از آن همسران یا زنان شوهردار (Wives) باشد. مانند

وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ (بقرة 231)

ایشان نساء را به معنای اخیر گرفته و بنابرین معتقد است حجاب بر دختران واجب نیست.!

در حالی که این کلمه دهها بار در معنای عام خود در قرآن به کار رفته است. مانند

یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ  وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ (بقره 249)

پسرانتان را سر می بریدند و زنان و دخترانتان را زنده نگاه می داشتند.

وَإِن کَانُوا إِخْوَةً رِّجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَیَیْنِ ۗ .

و اگر (وارثان) جمعی از برادران و خواهران باشند، سهم هر برادر به اندازه سهم دو خواهر است.(نساء ۱۷۶

در آیه مورد بحث هم چنین است به قرینه کلمهٔ أزواج (همسران) و بنات (دختران) که در آیه آمده است.

جای تعجب است که شخصی با این سوابق و ادعا، فهمی چنین معوج از  لفظی قرآني دارد اما مستشرقی غیر مسلمان ترجمه‌ای استوار و متین از آیه به دست می دهد!

O Prophet, say to thy wives and daughters

and the believing women, that they draw their veils close to them; so it is likelier they will be known, and not hurt.

(آرتور آربری)

در بارهٔ واژهٔ مؤمنین هم می فرماید منظور مؤمنان قوی و متشخص هستند مثل علما و بزرگان، نه مسلمانان معمولی که اظهار اسلام کرده اند و تا حدی ایمان دارند و دنبال آب و نان هستند.! بدین ترتیب حجاب از دوش همسران مسلمین هم برداشته شد و فقط بر همسران مؤمنین واجب است! ( دختران هر دو گروه هم که در امر آیه به حجاب وظیفه‌ای ندارند)

پس دختر اگر پدرش مؤمن حسابی هم باشد حجاب بر او واجب نیست مگر اینکه ازدواج کند و شوهرش هم مؤمن حسابی باشد نه فقط مسلمان !

تصور کنید که اگر چنین افرادی روزی به عنوان مرجع، رساله عمليه صادر کنند در زمانی کوتاه چقدر مقلد (بخوانید فالور) پیدا می کنند!

ایشان شنیده که گاهی در برخی آیات میان مؤمن و مسلم فرق گذاشته می شود اما توجه نداشته که اولا این تفاوت باطنی است نه ظاهری. یعنی مُسلِمی را که ایمان به قلبش راه نیافته و اسلامش فقط در رفتار و گفتار است جز خدا کسی نمی تواند شناسایی کند و مسلم مانند مؤمن در ظاهر مکلف و ملزم به انجام احکام ضروری دین از جمله حجاب است و در غیر این صورت اسلام او نفی می شود.   ثانیا در بسیاری از آیات قرآن با بودن قرائن ایمان و اسلام متلازم و مصداقا یکی هستند.

و من أحسن قولاً ممن دعا إلی الله و عمل صالحاً و قال إنني من المسلمين. (فصلت ۳۳)

بر اساس دیدگاه ایشان باید گفت تمام تکالیف شرعی که در قرآن بعد از خطاب مکرر يا أيها الذين آمنوا آمده فقط ناظر به مؤمنینِ قوی است نه عموم مسلمین!

نکته دیگر این است که ایشان در توضیح اینکه حجاب عرفی است می گوید:

زنان در حجاز برای جلوگیری از سوزش آفتاب خود را می پوشاندند. (یعنی در جاهایی که آفتاب سوزان ندارد حجاب عرفی قطعا سبک‌تر و ساده‌تر است. و حجابها برای مناطق مختلف متفاوت می باشد)

لابد از نظر ایشان در هر منطقه ،حجاب زمستان و تابستان هم یکسان نیست.

ما که نرفته‌ایم اما آنها که رفته‌اند می‌دانند که در اروپا و آمریکا نحوهٔ پوشش در زمستان و تابستان  به حکم درجهٔ حرارت چقدر متفاوت است.

اگر حجاب عرفی است و فقط تابع اقتضاءات جغرافیایی، و کلیه زنان و دختران مجرد و نیز همسران مردان مسلمان از شمول آن خارجند، پس بفرمایید آیهٔ حجاب اساساً بر پایهٔ چه حکمتی نازل شد؟!

جای آن است که توجه آقای عابدینی و امثال ایشان را در جرأت و جسارتی که در تفسیر قرآن اعمال می کنند به این آیهٔ هشداردهنده جلب کنیم.

قلْ ءاللهُ أذِنَ لکم أم علی اللهِ تَفترونَ (۵۹ یونس)

بگو آیا خدا به شما إذن داده است (که کلامش را اینچنین تفسیر کنید) یا بر خدا افترا می بندید؟!

البته بعيد نیست ایشان در پاسخ بگوید پیام این آیه چندان مهم نیست چون با قل شروع شده است.

والسلام علیکم

جواب اشکال: فرمودند در قران مواردی «قل» آمد است مثل : قل امر ربی بالقسط ، قل اطیعو الله واطیعوا الرسول ، قل لله الواحد القهار  ، قل  هو الله احد .اما بايد توجه داشت كه آن «قل» که بنده مطرح کردم غیر این موارد «قل»  است که شما ذکر کردید و بعد آن جمله خبریه است يا قل هایی است که بعد از آن امر ونهی است و غير از «قل» هايي است كه خدا در جایی دیگر خودش مستقیما امر کرده است مثل «قل» در موارد  قسط وعدل و توحید كه خدا خودش در جایی دیگرمستقیما وارد شده است. این موارد  محل بحث ما نیست، محل بحث ما  در مورد  «قل» هايي است که  تعبدي است و خدا خودش مستقیم وارد نشده و در جایی دیگر نيز خودش مستقیما امر نکرده و نیز براي نافرمانيش عذاب مطرح نکرده است ، و نکته دیگر اینکه در اینجا علت آورده که زنان پوشش خود را حفظ کنند تا آزار نبیند، حال اگر کسی خواست آزار ببیند اگر  پوشش خود را رعایت نکرد آيا حرامي مرتكب شده است؟ به نظر مي‌رسد كه امر در این دو آیه  ارشادی است؛ مثل آیه دَین (۲۸۱بقره ) که فرد بايد برای دَین دو شاهد  بگیرد تا بتواند به موقع پول خود را پس بگیرد پس شاهد گرفتن امر ارشادی است نه مولوی. یکی از وظایف دَین دهنده این نیست که شاهد بگیرد بلکه راه زنده کردنِ پولِ قرض داده شده، نوشته گرفتن بوده است. امروز با پرینت بانکی و دوربين می توان پول را پس گرفت و شاهد گرفتن لازم نیست. در مورد آزار نديدن زنان، نيز امروزه قدرت نظامي پليس و دوربين او كافي است.

جواب اشکال دوم :

فرموديد: فهم ایشا ن(عابدینی) از نساء المومنین اوج سطحی نگری است  !!

بنده به نقص فهم خود معترفم و به همين دليل از ايشان و ساير پژوهشگران مي‌پرسم كه در آیه مورد بحث بعد از «قل» این چهار لفظ آمده است: «لازوجک وبناتک ونساء المومنین»

الف. چرا به جاي این چهار کلمه مثل آيه31 سورۀ نور يك كلمه “قل للمومنات”نیامده است؟

در آنجا فقط یک کلمه گفته و بدون دغدغه اين يك كلمه شامل تمامي زنان با ايمان مي‌شود؟

ب. چرا در این آیه چهار کلمه آورده است در حالي‌كه مي‌توانست به سه كلمه اكتفا كند و بگوید: «قل لنسائک ونساء المومنین» كه اين سه كلمه زنان و دختران پيامبر و زنان و دختران مؤمنان را شامل مي‌شد؟

شما مي‌فرماييد” نساء ” شامل همه زنان و دختران می شود ، هم زنان و دختران پیامبر و هم زنان و دختران غیرپیامبر؛ اگر چنين است چرا خدا گفته است قل لازواجک و بناتک و نگفته قل لنسائک؟

ج. همچنین می توانست بگوید قل لازواجک و ازواج المومنین، تا شامل دختران پيامبر(ص) نشود اما اینطور نيز نگفته است، چرا؟

آنچه بنده به نظرم مي‌رسد این است که موضوع این آيه شخصیت هاست ،ازواج پيامبر که شخصیت هستند و دختران پيامبر كه شخصيت هستند و زنان کسانی که مردانشان شخصیت هستند و خیلی مومن و مطرح هستند مثل زنان عشره مبشره. و اين آيه کاری به زنان دیگران ندارد و اگر کسی قائل است بقیه زنان  را شامل می شود بايد دلیل بیاورد و جوابي براي پرسشهاي بالاي بنده بيابد.

نكتۀ ديگر اينكه «نساء المومنین» خاص است ، همه مفسران  قائلند که شامل زنان كافران و زنان یهودیان و زنان مشرکان و…..نمی شود و شامل دختران آنان نيز نمي‌شود ،و از طرفی «نساء»  شامل کنیزها نمی شود. آن زمان بيشتر مردم و از جمله مومنان کنیز داشتند، و کنیزها هیچکدام مقنعه نمی پوشیدند.

این حکم امروزه شامل «اوليا مخدّره» ها يعني زنان رهبران و مراجع و شخصیتهای دینی می شود خداوند این چهار کلمه را آورده است تا نشان بدهد که اين حکم برای زنان افراد خاص امده و تنها شامل زنان شخصیت های دینی می شود؛

در آن زمان کنیزها نباید مقنعه می پوشیدند و حتی عمر اگر می دید کنیزی مقنعه پوشيده است او را کتک می زد که چرا مقنعه پوشیدی؟مقنعه را باید احرار و شخصیت ها بپوشند نه کنیزها. مثل لباس روحانيت كه هر كسي حق پوشيدن ندارد يا درجات نظامي كه مخصوص افراد خاصي است.

به طور خلاصه از مقارن بودن نساء المومنین با ازواجک و بناتک فهمیده می شود که نساء المؤمنين شامل زنان مؤمنینی می شود که  شخصیت هستند، حال شما اگر بگوئید که شامل دختران آن شخصیت ها هم می شود اشكالي ندارد، اما ربطی به زنان توده مردم ندارد و آیه بر وجوب پوشش ديگران دلالتی ندارد و نیز آیه  سوره نور بحث مؤمنات است نه تمامي زنان و دختران.

تازه شايد گفته شود كه مسلماً 70 سال بعد از پیامبر ديگر نه زنان پیامبر زنده هستند و نه دختران او، پس این کلمات از نظر بيان حكم حجاب آنان بي فايده مي‌شود و حكم در بارة آنان پايان مي‌يابد و قضیه حقیقه نیست. يعني قسمتي از محتواي آيه موضوعش تمام شده است. با اين حال شك مي‌شود كه آيا «نساء المؤمنين» كه پس از آن دو كلمه واقع شده است مخصوص زنان آن دوره بوده يا تمامي زنان مؤمنان در دوره های بعدی را نيز شامل مي‌شود؟

جواب سوم:

اما اشکال در ترجمه نساء المومنین

believing wome

ترجمه انگلیسی نساء المومنین نيست

believing wome یعنی مومنات  و در ترجمه انگلیسی آیه ۳۱  آمده است.

ترجمه صحيح نساء المومنین در قرآنهای انگلیسیwomen of the belivers،زنان افراد مومن آمده است و همين درست است

اما اینکه تهمت زدید که عابدینی قصدش مرجع تقلید شدن است و مقصود او از این بحث فالوور است ، را به روز قیامت وا می‌گذارم. بنده در فکرترجمه صحیح آیه هستم و اینکه بی دلیل برای مردم تکلیف و سختی ایجاد نشود.

جواب چهارم:

فرموديد: تکالیفی که خطاب به مومنین است‌ برای همه مسلمانان است؛

غير از آيه‌هاي 30 و31 نور خطاب تكليفي روي عنوان مؤمن نرفته است. «حقا علی المتقین» برای وصیت و «حقا علی المحسنین» برای طلاق دهندگان، امور استحبابي است که اگر خواستي محسن باشي اضافه بر مهریه چيزي به زنها بدهيد ؛

در قرآن موارد ی که در آن مومنین و مومنات و مومن آمده حدود ۲۰۰ ایه است، كه بررسی شد در این آیات تکلیف نيامده است. در قرآن تکلیف روی «الذین امنوا» رفته  و روی عنوان «مومنین» نرفته است، اگر جایی هم تکلیف روي « مؤمن» رفته باشد، مثل این آیه  “ان الصلوه کانت علی المومنین کتابا موقوتا” که نماز بر مومنین نوشته شده است در جاي ديگر روشن ساخته كه تکلیف براي همه مسلمانان مسلم و حتمی است و در جاهای دیگر و ایه دیگر هم داريم  که «یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلوه».

بنابراين هر جا تکلیف هست يا روی «یا ایها الذین آمنوا» است یا روی «یا ایها الناس».

مواردی که المومنین المحسنین، المتقین،المسلمین،المحسنین،   حقا علی المتقین و…..همه این موارد تکلیف استحبابی است،

بنابراين استفاده وجوب از ایه حجاب  برای تمامی زنان در دو قسمت وجوب و همه زنان اشکال دارد.

جواب پنجم:

اشکال کردند آقای عابدینی مگر  حجاب برای جلوگیری از داغی است و…؟

جواب: در قران امده سرابیل تقیکم الحر؛ لباسهایی که شما را از گرما حفظ می کند.

پس لباس برای حفظ از گرمای سوزان آفتاب است. و در مناطق مختلف که گرما و سرما متفاوت است پوشش هم‌ متفاوت می شود، اما مساله عفاف چیز دیگری است. اگر گفته شد حجاب عرفي است فورا نبايد از برهنگي خانمها ترسيد؛ زيرا افراد طبیعت و وجدان دارند همانطور که طبیعت سالم‌ انسان غذای نامناسب را نمی پذیرد و اگر  بخورد حالش بد  می شود، انسان هم ‌از همان ابتدا برهنگی را دوست نداشته و عرفا خود را می پوشانده است و به هر حال اگر بخواهیم شرعا چیزی را در مورد حجاب واجب کنیم ،از ایه سوره احزاب ممكن نيست.

آیا درکشورهای مختلف و مراکز علمی جهان  و در مجامع عمومی زنان برهنه می ایند؟ به چه دليل گمان مي‌كنيد كه اگر حجاب عرفی شود، زنان برهنه بیرون می آیند؟

البته ممکن است در ايران عده ای برای لجبازی بی حجاب بشوند اما در حالتِ عادیِ جامعه ، افراد وجدانا و طبيعتا خودشان را می پوشانند، آدم و حوا وقتی فهمیدند برهنه هستند خودشان را  پوشاندند ،پس لازم نیست حجاب شرعی درست کنیم. همانطور كه اگر مردم در جایی بفهمند امنیت وجود ندارد و در معرض خطر هستند در وقتهاي خلوت از خانه بیرون نمی آیند، يا زن ها و حتی مردها شبهاي خلوت، تنها از خانه بیرون‌ نمی‌آیند و اگر شبی مثل شب عاشورا شلوغ باشد، از خانه بیرون می آیند. پس امور را بايد به دست خود مردم سپرد که خودشان به علتِ داشتن وجدان می فهمند چه کاری  بکنند یا نکنند.

حکومت به کارهای خودش و به اداره مملکت و اقتصاد و…برسد و کاری به حجاب نداشته باشد و به تعلیم توحید بپردازد که در جامعه بسیار کم به این موضوع پرداخته شده است.

پس حجاب عرفی است و طبع و وجدان افراد می فهمد چگونه باید  باشد، و خود عرف می فهمد  کجا چه انجام ‌دهد و چطور باید باشد بشرطی که عرف را دستکاری نکنیم ،مثل طبیعت،اگر اکوسیستم محیط را به حال خود واگذاریم، خودش به طور طبیعی  هماهنگ می شود.

پاسخ به سئوالاتی پیرامون حجاب (قسمت چهارم)

سئوال اول :

تغییر موضوع حجاب

  1. شما میفرمایید در زمان ما موضوع تفاوت کرده، واقعا موضوع حجاب چی بوده که الان به نظر شما عوض شده، طبق آیات و روایات موضوع حجاب (زن است من له الفرج و الزینة، و مرد است من له قوة الشهویه و ….) ، آیا این تغییر کرده؟ موضوع حجاب که زن خِنگ و نادان نبوده که بگویی موضوع عوض شده و الان زنها دیگر خِنگ نیستند.

جواب:

تعبیر زن به” من له الفرج والزینه” و تعبیر مرد به “من له قوه الشهویه”  در واقع معرفی نر وماده است و این‌گونه تعبیر توهین به انسان است، مخصوصا نسبت به خانمها؛ پس لطفا تعبیر را عوض کنید تا گمان نشود كه در بارۀ دو حيوان صحبت مي‌كنيم.

اما مساله اصلی كه جزء متغيرات است و در حكم دخالت دارد، نياز زن به مرد يا بي‌نيازي زن از مرد است که دو موضوع كاملا متفاوت است و در تغيير حكم نقش اساسي دارد.

در گذشته زندگی بگونه قبیله‌ای بود و زنان به مردان احتیاج داشتند هم در امنیت و هم در اقتصاد. و مردان به زنان در رفع نيازهاي جنسي خود نيازمند بودند، ولی زندگی امروز فرق کرده است و دولتها اكثر نيازهاي زنان را تامین می کنند، مثلا امنیت آنها توسط نیروی انتظامی تامین می شود، و در اقتصاد خود زن  یا پولدار است و يا می تواند از طریق شغل های مختلف پولدار شود و یا اگر شغلي هم نداشته باشد در جامعۀ شيعه می تواند از طريق متعه شدن، محترمانه خود فروشی کند و اقتصاد خود را تامین کند. پس امروزه زن  نیاز چنداني به مرد ندارد. بنابراين اگر مردی كوچك‌ترين تعرضي به زن بکند، زن به راحتي و بدون ترس و واهمه از اقتصاد خود يا آيندۀ خود به نیروی انتظامی شکایت می‌کند و امنیت او از این راه تامین می شود. پس تنها حجاب و پوشش نيست كه برايش عفاف را به همراه دارد. بلكه رعايت عفافش به عهدۀ خود اوست كه تصميم بگيرد عفيف باشد يا خير؟ و پوشش در آن دخالت چنداني ندارد. امروزه اين مرد نيست كه با زور زن را به بي‌عفتي بكشاند و زن چاره‌اي جز تسليم نداشته باشد. پس زن می تواند حجابش را رعایت نکند، اما عفافش را رعایت کند يا بر عکس، می تواند با حجاب باشد اما باعفت نباشد ، در واقع ملازمه ای بین حجاب و عفاف نیست.

امروزه زن دارای شخصیت مستقل است و اگر مردی به او نگاه چپ کرد يا حرف نامربوط زد  می تواند به پليس شکایت کند، چون نگاه کردن و حرف نامربوط را تعرض جنسی می داند، و معمولا نیازی به مرد ندارد که برای او اقتصاد يا امنیت را تامین کند تا به خاطر نيازش از تعرضش چشم‌پوشي كند، بر خلاف زمان‌هاي گذشته كه همۀ كارها سخت‌افزاري بود و زن در تامین امنیت و غذا به مرد نیاز داشت و مرد نَر و زور دار بود و حتي در كوچه و خيابان متعرض زن مي‌شد و اگر زني تسلیم‌ نمی شد کتک می‌خورد و زن هم  برای دفاع خود کاری نمی‌توانست بکند.

پس موضوع عوض شده است ، زن هم امنیت دارد و هم می تواند اقتصاد خود را تامین کند،و هم می تواند با حجاب يا بی حجاب عفاف خود را حفظ کند. در گذشته برای رعايت عفاف راهی جز پناه بردن به حجاب نبود. در آن زمان زن باید خودش  را کاملا از نگاه مرد می پوشاند تا زیبایی‌هایش پیدا نشود، که مبادا مرد دچار شهوت و هوس و تعرض به او كه بي‌پناه بود، شود.

ولی امروزه فرق کرده است، اگر مردی نگاه چپ کرد، زن به نیروی انتظامی شکایت می کند تا امنیتش فراهم شود. اگر  امروزه زنی بی حجاب شود و خودش را عریان کند و در معرض دید مرد قرار دهد، شاید قصدش آزار مرد است؛ زيرا در طول تاریخ مردان، زنان را آزار دادند و به جاي جلوگیری از نگاه هرزه خود، زنان را  مجبور به حجاب کردند ،حال زنان برهنه می شوند، تا مرد مجبور باشد چشمش و شهوتش را کنترل کند و اگر نكرد گرفتار زندان و مجازات شود.

پس موضوع كاملا عوض شده است.

سوال دوم :

فردی بودن یا اجتماعی بودن حجاب

  1. آیا دید شما نسبت به حجاب / عفاف یک حکم اجتماعی است یا فردی؟ قطعا نمیشود حجاب را با توجه به آیات قرآن فردی دانست، همه آیات حجاب را در قبال دیگران می‌دانند چه برای مرد و چه برای زن، پس ربطی به اسلام و غیر اسلام ندارد، برای حفظ جامعه حجاب / عفاف لازم!!!! است، حالا شما اسمش را فقط عفاف میگذاری باشد اشکال ندارد، حجاب تامین کننده عفاف است. (من اصلا کاری به مقدار و کیفیت پوشش ندارم که چادر باشد یا غیره، آن بحث جدایی است).

جواب :

زن اگر در منزل باشد و دیگری نباشد حجاب لازم‌ ندارد ، بعنی وقتی دیگری او را می بیند بايد خود را بپوشاند،در جایی که دیگری نیست پوشش لازم نیست ،پس از این جهت پوشش اجتماعی است،اما عفاف امری فردی است،هر فردی باید خودش عفیف باشد. زن و مردی که با هم‌ ازدواج می کنند، مي‌خواهند عفیف باشند و در قرآن به آن إحصان مي‌گويند. اكنون اين پرسش پيش مي‌آيد كه اگر زنی كه همۀ امور شرعي را رعايت مي‌كرده است و امروز از روي ناداري برای تأمين شير و غذای کودکش ناچار به خود فروشي شده، آیا این زن عفیف نیست؟! دختری که برای شهریه دانشگاه ناچار به خودفروشی می شود آیا عفیف نیست؟

آيا این جامعه نيست که آنها را به این کارها مجبور کرده است؟

زن ممکن است عفیف باشد اما در مواردي ناچار به خودفروشی شود. همچنين گاهي ممكن است چادري باشد ولي عمدا و از روی لجاجت و یا بخاطر لذت و شهوت يا هر انگيزۀ ديگر، خود را در اختيار ديگران قرار دهد يا بخواهد كه با مردان نا محرم هم‌بستر باشد، اگر چه در عمل نتواند آيا اين عفيف است و ملكۀ عفت دارد؟

بله ممکن است زني عفيف نباشد و برای اینکه نیروی انتظامی به او شك نكند و او را دستگیر نکند چادر بپوشد و رو بند هم بزند و گاهي یک بچه هم‌ دنبال خود بیاورد و تن فروشی کند. چه بسا زنان شوهر دارِ با چادر به شوهرشان می گویند که دوست دارند با مرد اجنبی همبستر شوند، در اين موارد زنان حجاب و پوشش دارند ولي عفاف ندارند. پس ملازمه ای بین حجاب و عفاف نیست.

مقاله‌ای با عنوان « حجاب عرفي يا شرعي» نوشته‌ام كه در كتاب «مباني در ترازوی نقد» چاپ شده است. در آنجا بیان کرده‌ام كه حجاب عرفی است و لازم نیست شرع گفته باشد و آيۀ قرآن نيز امر ارشادي است. عرف عرب در گرمای آن مناطق پوششی در مقابل گرما لازم دارند حالا اگر در سایه باشند و آفتاب نسوزاند و دیگری نگاه کند، باز همان پوشش را حفظ می کنند تا از تير چشم ناپاك نيز محفوظ بمانند.اين چيزي است كه خود عرف زنان آن زمان مي‌فهميده‌اند. حال اگر جايي از بندن يا چهرۀ آنان بسيار زيبا و جذاب بوده آنجا را هم از آن چشمان ناپاك مي‌پوشانده‌اند. بنابراين لازم نیست شرع در بارۀ عفاف چيزي بگوید ، عفاف را عرف لازم می داند، و عفاف با پوشش رابطۀ  عموم خصوص من وجه دارد، اين پوشش عرفی در گذشته وسیله ای بود که مرد زيبايي زن را نبيند تا نخواهد و در نتيجه به زن زور نگوید و عفت زن از بین‌نرود، بله حجاب در گذشته تامین کننده عفاف بود.

اما اینکه همیشه تامین‌کنندۀ انحصاري عفاف باشد، معلوم نیست، بلکه ممکن است  برعکس باشد ،الان که خبر می رسد زنان چادری فراواني هستند که خود فروشی می کنند، و حتی برای اینکه نیروی انتظامی به آنها شك نكند، روبند مي‌زنند و اين گونه خود فروشی می کنند، معلوم مي‌شود كه بین حجاب و عفاف ملازمه نيست.

سوال سوم:

  1. جنابعالی سنی ازتون گذشته و تحریک نمیشوید، خواهشا بروید شمال تهران و وضعیت عفاف را ببینید، واقعا میپسندید؟ واقعا به نظرتون باید برای ایجاد عفاف در جامعه چه کاری انجام داد؟

استاد با این نظرات نسنجیده و نپخته شما و امثال شما، وضع بدتر میشود، این مباحث را باید در حوزه علمی بحث کرد و انتقادات و عواقب آنرا سنجید و بعد سرازیر جامعه کرد.

جواب :

همه جا می توانیم ببینم بی حجابی هست و مخصوص شمال تهران نيست، اگرچه برخي جاها بي حجابي بيشتر است، اما اینکه عفاف هست یا نه را نمی‌دانم؛ زيرا ميان اين دو ملازمه‌اي نيست.

حدود ۱۵ سال پیش در دانشگاهی در نجف اباد دختر بد حجابی ربوده شد، وقتی رباينده قصد تعرض به دختر را داشت، او تمام طلای خود را داده و با التماس نگذاشته بود تعرضی صورت بگیرد و خودش را نجات داده بود، پوشش او بد بوده ولي خودش فاسد نبوده و براي حفظ عفافش سنگ تمام گذاشته است.

دانشگاه پیگیر شد، و رباينده را پیدا کرد، معلوم شد آن روز این دختر چهارمین شكارش بوده و بقيه كه برخي خوش حجاب و حتي يكي زن شوهردار بوده تحت فشار تسليم شده و برخي به خاطر پول خود فروشي كرده بودند و اين يكي كه از همه وضع حجابش بدتر بوده به هيچ نحوي تسليم نشده و بلكه اسباب دستگيري او را فراهم كرده است. اینکه در شمال تهران بی حجابی هست جدای از بودن و یا نبودن عفاف است. همچنين اینکه نظر بنده نسنجیده و نظر شما (سوال کننده ) سنجیده است و وضع را بهتر مي‌كند معلوم نيست. سابقۀ عملكرد 40 ساله غير اين را مي‌گويد و احاديث نيز نظر ديگري دارد.

سنجيده يا نسنجيده بودن نظر بنده و جناب‌عالي شايد معياري نداشته باشد ولي نوشته‌ها مي‌تواند مورد ارزيابي قرار گيرد مقالاتی در باره حجاب نوشتم ، كه در مجله فقه شماره‌هاي 23 و 24 تحت عنوان «سيري در آيات حجاب» و «پوشش بانوان در برابر مردان مَحْرَم» قابل دسترسي است. در سفرنامه از منارجنبان تا برج ايفل در جاهاي مختلف در بارۀ حجاب نوشتم كه با مراجعه به نمايه‌هاي آخر كتاب، همه به راحتي قابل دسترسي است. آنجا نوشتم كه بي‌حجاب در ترکیه جلف بود ولی در اروپا جلف نبود. در این کتاب چکیده ای از گفتگوها، مناظرات، بحث‌ها و مشاوره‌ها با افراد متخصص و غير متخصص در طول سفر که با تحقیقات میدانی همراه بود، آورده شد.

در سفر کانادا نیز بحث ها و نشست‌های متعددی صورت گرفت، و قسمتي از کتاب “از زنده رود تا نیاگارا” را به خود اختصاص داد.

در كتاب تفسير «احكام و حدود الهي در تفسیر نور» كه در دفتر مرحوم آیت الله صانعي تدريس و سپس نوشته شد و بوستان كتاب وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی آن را چاپ کرد. حدود 100 صفحه در بارة ايات 30 و 31 سورۀ نور كه مربوط به نگاه و پوشش است نوشته شد.تدريس در دفتر آيت الله صانعي در اصفهان و چاپ کتاب توسط «بوستان كتاب» علي رغم تفاوتهاي فكري و سياسي ميان بنده و آنان نشان از اهمیت علمي كتاب دارد.

بعد مقاله ای در باره اينكه آيا حجاب عرفی  است يا شرعی نوشتم كه در كتاب «مباني در ترازوي نقد» آورده شد. حضرت‌عالي و ساير افراد نوشته‌هاي خود را در اين باب بياوريد تا جامعۀ متخصصان همه را ارزيابي كنند.

اگر نظر بنده نپخته است، مي‌توانيد بفرماييد نظر چه کسی با چه مقدار تحقيق پخته است؟

اینکه می گویید با حوزه صحبت کنم، اگر منظور فهم آنان از آيات و روايات است كه در كتابهايشان موجود است و بنده روايات و نظرات آنان را ديده‌ام و اگر منظور توجه به امور اجتماعي و .. است مي‌پرسم آیا حوزويان روانشناسی خوانده اند؟ آیا در حوزه می دانند با زن چگونه باید رفتار شود؟ اگر می دانند چگونه با زن برخورد کنند، چرا هنوز او را متعلقه مي‌نامند؟ چرا در رساله‌ها كلمات مناسب با شأن آنان به كار برده نمي‌شود؟

ادامه پاسخ سوال سوم:

چندين سال پیش در حسینه اعظم نجف‌آباد در باره عوارض ازدواج نکردن جوانها بحث کردم و گفتم اینکه تصور کنید جوانها اهل تقوی و نماز شب باشند، اشتباه است ، جوانها فسادهایی نظير هم جنس بازی دارند و اگر به فکر فراهم کردن ازدواج آنها نیفتيد با بحران مواجه می شوید، پس از سخنراني یک روحاني معتبر گفت: این صحبت ها را در جامعه نگویید، مشکل پیش می آید، در حوزه علميه بگویید. قرار شد ايشان با مسئولین حوزه و امام جمعه و….گفتگو كند و هماهنگ شود تا جلساتی در این باره گذاشته شود، ولی تا كنون این جلسات برگزار نشده است. پيداست حوزه خيلي عقب است و هنوز نتوانسته واقعيات را ببيند و از اين بحثها استقبال نمي‌كند. امام جمعه كه رياست حوزه را هم به عهده دارد در جلسه‌اي گفته بود كه اساتيد از اين‌گونه بحث‌ها استقبال نمي‌كنند. برخورد پسر يكي از علماي اصفهان با خودم را نيز در خاطرات اصفهان بايد پي‌گيري كرد تا خواب بودن حوزويان تا حدودي روشن شود.

سوال چهارم:

  1. شما به نحوه اجرا انتقاد دارید درست ولی چرا اصل عفاف و حجاب را مخدوش میکنید، آخه خنده دار نیست میفرمایید: حجاب مال زنان پیامبر است و نه برای بقیه!!!!! شما پیشنهاد بده که چه کنند ، برخورد اینجوری اشتباه است، شما بفرما چجوری برخورد بشه؟

جواب:

بنده هم به اصل حكم و هم به نحوۀ اجرا  اشکال دارم. فعلا بحث من راجع  به اجرا نبود که شما اینطور می گویید. در بارۀ نحوۀ اجرا بيش از بیست سال پیش به مناسبت همايشي مقاله‌ای نوشتم كه مضمونش اين بود كه حكومت نبايد در مسألۀ حجاب وارد شود ولی چون به مذاق حكومتي‌هاي برگذار كنندۀ همايش خوش نيامد نه تنها آن را چاپ نكردند، بلكه اصلش را نيز به بنده برنگرداندند و بنده نيز به علت نداشتن پول از آن كپي نگرفته بودم و مقاله گم شد و چاپ نشد،

پس بنده نسبت به اجبار كردن هر نوع پوششي انتقاد دارم ولی هیچ وقت عفاف را زیر سوال نبردم، و اساسا عفاف اجباری نیست؛ زيرا ملكۀ درونی است. خود شخص باید ملکه درونیش را تقویت کند تا عفيف شود و عفيف بماند و جامعه بايد با شخصيت دادن به افراد آنان را به سوي تقويت ملكه‌هاي اخلاقي سوق دهد.

در صدر اسلام خانه هایی بود که علامت داشت و به زني كه داخل آن خانه بود «صاحب الرایه» می گفتند، افراد در آنجا کارشون زنا بود، پیامبر با شخصیت دادن به افراد آنها را از زنا وفساد جدا کرد ، ما امروز افراد را بی شخصیت می کنیم، آنگاه توقع پيشرفت اخلاقي داريم. مثلا من 63 ساله را که حدود ۱۰۰مقاله و ۲۵ جلدکتاب  نوشتم و حدود 10 جلد تفسير قرآن آماده چاپ دارم از طرف دادگاه ویژه با يك تلفن احضار مي‌شوم. حتي علت را می‌پرسم؛ جواب مفيد و قانع كننده‌اي نمي‌دهند. مثلا  در اين مرتبۀ اخير مي‌گويند: مي‌خواهیم سوال بپرسیم.

خوب اگر سوال دارند باید وقت بگيرند و تشريف بياورند منزل و سؤالهاي خود را بپرسند نه اينكه مرا احضار كنند.

می‌گویم چه سؤالي؟

می‌گویند مربوط به پرونده های سابق است.

مي‌گويم: بنا شد که بنده از مدير مدرسه و كساني كه حجره مرا گرفتند شکایت نکنم و شما نيز پرونده‌ها را –كه همه در دفاع از آيت الله منتظري و فتواهاي خود و مبارزه با خرافات بوده است- مختومه کنید.

مي‌گويد: نمي‌دانم بايد بيايي اينجا.

بعد ادامه مي‌دهد: راجع به سخنرانی‌های اخیر است. باید بیایی دادسراي ویژه.

می‌پرسم کدام سخنرانی؟ می‌گوید: نمی دانم. باید بیایی.

بله وقتي بعد از يك سال درس مجازي براي چند روز به سفر رفته‌ام اینطور اعصاب خود و خانواده‌ام را به هم ریختند، اینطور شخصیت آدم ها را خرد می کنند.

اين من كه مرد هستم و در جنگ بوده‌ام و خانواده هم خواهر شهيد است و سرد و گرم روزگار را چشيده است، اينگونه داغون مي‌شويم؛ حالا تصور كنيد دختری را بي خبر از همه جا دستگیر می‌کنند و كشان كشان او را در ماشین ون می اندازند چه حالی پيدا مي‌كند و یا حتی این زنهای بدقيافه و سبیلو به عنوان نهي از منكر به آنان تذکر مي‌دهند آن دختر چه حالی  پیدا می‌کند؟ فکر می‌کنید اين‌گونه کار درست می‌شود؟

پس به نحوه اجرا کاملا اعتراض دارم و آن را براي دين و كشور و اخلاق و همه چيز مضر مي‌دانم. ولی عفاف را مخدوش نمی‌کنم و همه جا می گویم بدی‌های اینها سرجای خودش ولی انسان باید در عقايد و اخلاقش محکم باشد. اگر دزدی حمله کرد و مقداری اثاث خانه را برد ما که نباید بقیه اثاث را بیرون بریزیم. آنها شخصیت ما را تا حدي كه توانستند لِه كردند و لِه می کنند ولی ما بايد خودمان را نگه داریم ،پس عفاف را مخدوش نکردم.

حجاب که پوشش است زمانی به درد عفاف می‌خورْد، اما امروزه آیا حجاب به درد عفاف می‌خورَد قابل بحث است و باید روانشناسان جامعه شناسان در محيطي آزاد از فشار حكومت و… به مشورت و اظهار نظر بپردازند که آيا امروزه پوشش موی سر حتما موجب عفاف می شود؟ بحث شرع جدا است. فعلا بحث این است که آیا اگر موی سر  پیدا باشد یا نباشد چه تاثیری در عفاف دارد؟ اين باید در محيطي آرام بحث و بررسی شود،

اینکه شما (سوال کننده) گفتید آیا خنده دار نیست ،که حجاب مال زنان پیامبر باشد نه بقیه ؟

من آیه را معنا کردم، در مقالاتم گفته آیات سوره نور كه تمامي زنان داراي ايمان را مي‌گويد، بعدا نازل شده است. و فعلا بحث در آيۀ59 سورۀ احزاب ” يا ايها النبي قل لازواجک وبناتک ونساء المومنین” است. يعني اي فرهيخته به زنانت ودخترانت وهمسران مومنین بگو،

بنده معنی”نساء المومنین” را همسران مومنین گفتم. حال شما مي‌گویيد: نساء المومنین عام است  و شامل دختران مومنین نیز می شود ولي باز شامل تمامي زنان مؤمن نمي‌شود. شامل زنان كافران و شامل كنيزان نمي‌شود آنان مستثنا هستند.

این که نساء المؤمنين عام است دردي را دوا نمي‌كند، مهم این است آن زنی که طرفش یک مرد مومنی است، بايد جلباب خود را نزديك كند، نه زنی که اصلا ارتباطی با مومنین ندارد ،به چه دلیلی می گویید “یدنین عليهن من جلابیهن” ،شامل همه زنان يا شامل همه زنان مسلمان يا شامل همۀ زنان داراي ايمان می شود؟

اول باید موضوع باشد بعد حکم داده شود، نمی‌توان گفت این حکم برای تمام زنان و دختران است. اگر برای تمام زنان بود آیه «قل للنساء» گفته بود. اگر برای زنان مومن بود باید «قل للمومنات» گفته بود. اگر منظور آنهایی که فقط با شهادتین مسلمان شدند بود. «قل للمسلمات» يا «قل للنسوۀ اللواتي آمنّ» گفته بود، در حالي كه آیه « نساء المؤمنين» است، پس موضوع  عام نیست و نمی‌توان گفت حکم‌ برای تمام زنان است.

شما که فقیه هستید اول موضوع را مشخص کنید  تا زمینه برای بحث های بعدی فراهم شود، بله آیه سوره نور که بعدا نازل شده است” قل للمومنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن” است

و چون زنها آرایش کردن و نمایش زیباییهای خود را دوست دارند ، پس قرآن این نیاز ذاتی زنان را توجه دارد و می گوید در منزل و در نزد محرمان این کار را بکنید، یعنی قرآن روحیه زن را در نظر می گیرد، در منزل در مجلس و مهمانی اقوام در صورتی كه نا محرم نیست به زن كه دوست دارد آرایش کند اجازه داده است.

از بنده خواستيد كه پيشنهاد بدهم كه چه كار كنيد تا حجاب درست شود. بنده با نقل يك خاطره از حجت الاسلام حاج شيخ حسين آقا محمدي شروع مي‌كنم. ايشان برايم تعریف کرد كه دختری بد حجاب در اصفهان توسط نیروی انتظامی دستگیر شد، مادر دختر بسیار بی تابی و نا آرامی می کرد. فوري با نیروی انتظامی صحبت كردم و با تعهد دادن، سبب آزادی دختر شدم، خانواده دختر از فرط خوشحالي مرا به منزلشان دعوت نموده و هدایایی به من دادند و برادرشان از آلمان تماس گرفت و مرا با هزينه خودش به آلمان دعوت كرد.

خلاصه اينکه چطور برخوردی صحیح است و نتیجه مثبت دارد خودش تخصص نياز دارد. برخي حوزویان هنوز به زن خود عیال و متعلقه و…می گویند، وقتي هنوز در ادبيات گفتاري پیاده هستند و زن را «مَن لَهُ الفَرْج» و مرد را «مَن لَهُ الّذَكَر» مي‌دانند وضع بهتر نمي‌شود. وقتي در مسأله حجاب از نيروي انتظامي كمك مي‌گيرند كه با بگير و ببند مشكل را حل كند وضع بهتر نمي‌شود.

اگر مسئولین وعده هایی که به جوانها دادند عمل کنند وضع بهتر مي‌شود. وعده دادند كه در يك سال یک میلیون مسکن مي‌سازند و یک میلیون شغل ایجاد مي‌کنند، خوب اگر به قول خودشون عمل کرده بودند یک میلیون زن محبت دیده بودند و حجاب را می پذيرفتند. ادفع بالتی هی احسن؛ با نيكوترين وجه بدي را دفع كن، خوب بسياري از این زنان و دختران فقیر هستند، به آنها خانه دهید تا مهرباني ببينند و حجاب دار شوند.

کشور غنی است و نباید قبل از بي‌نيازسازي مردم اينجا، ثروت ودارایی روانه کشور دیگری شود، پس برخورد با  آنها و دستگیر کردن آنها و یا در مقابل نیازهای اصلي آنها سکوت کردن اشتباه است، بايد طوری عمل کرد که همانطور که به حرف پیامبر گوش می دادند، به حرف حاكمان ما نيز گوش دهند.

اینها برخي از راه‌هاي كاهش بدحجابي و بي‌حجابي است.

برخي مسؤلان می خواهند دارایی کشور را جایی دیگر ببرند يا با هم دعوا کنند و اموال و آبرو را نابود كنند و توقع دارند جامعه به حرف آنها گوش دهد و با حجاب شوند. خير اين چنين نمي‌شود. اگر افراد مملکت شغل نداشته باشند، زندان بروند، درس نتوانند بخواند، لجبازي مي‌كنند و حجاب و عفاف را كنار مي‌زنند. این جواب شما که گفتیدکه چگونه برخورد شود تا با حجاب شوند.

سوال پنجم:

  1. احساس میشود شما در همه بحثها یک سویه نگر شده اید، واقعا جهات مختلف را در نظر نمیگیرید و فقط قرآن نگر هستید (شائبه کفانا کتاب الله)، الان واقعا شما آنطرف قضیه را اصلا در نظر نمیگیرید، الان در بحث عفاف / حجاب با نظر شما و امثال شما وضع بی بند و باری بدتر خواهد شد، کما اینکه رفتار گشت ارشاد هم وضع را بدتر میکند،

شماها و گشت ارشاد دو لبه یک شمشیر هستید،  فکر کنم نخواهید توانست روز قیامت دفاع کنید.

نکته پایانی: بحث رابطه کرامت زن و حجاب یک بحث دیگر است لطفا خلط نفرمایید، و همچنین رابطه حجاب زن و تحریک آمیز بودن بی حجابی برای مردان و بالعکس.

جواب:

آیا غیر از قرآن راجع به حجاب وعفاف چیز دیگری هست؟

آیا روایات حرف دیگری دارد؟

روايات كه تنها بيان مصداق است.

آیا شما حدیث معراجیه را می گويید؟ آن كه سند ندارد.

در مقالاتي كه آدرس دادم و همه بعد از بركناري مرحوم ایت الله منتظری توسط مخالفين مشي سياسي بنده چاپ شده است و همين قرينه خوب بودن آنهاست، روایات وآیات وکتابهای مختلف را دیدم ،در دانشگاه نکاح زبدة البيان و خلاف را تدریس کردم، حال بفرماييد چه بايد مي‌كردم كه یک سویه نگر نشوم؟ کدام روایت چیزی خلاف این گفته است كه توضيح نداده‌ام؟

بارها گفتم یک روایت بیاوریدکه بی حجاب و بد حجاب را می توان با استناد به آن کتک زد یا مجازات کرد؟ یک آیه بیاورید که بد حجاب و بد پوشش به جهنم می‌رود، خوب چنین آیه یا روایتی نداریم. جهنمی ها می‌گویند ما نماز نمي‌خوانديم؛”لم نک من المصلین”. به فقير رسيدگي نمي‌كرديم ؛”لم نک نطعم المسکین”. ولی نمی گویند ما حجاب را رعایت نمی کردیم، پس یک سویه نگر نشدم، اگر آیه يا روایتی بر خلاف هست بیاورید. بنده اصلا  نمی گویم كه كتاب خدا كافي است، اما می‌گویم عملا در امور ريز، غیر کتاب الله برای ما چيزي نمانده است، یعنی آنقدر در روايات دخل و تصرف کردند و کم و زیاد کردند، یا اشتباه نوشتند كه در امور فرعي اختلافي انسان به چيزي اطمينان نمي‌كند.

امروزه در یک خبر چقدر تغییر و تحريف ایجاد مي‌شود، شما چطور مطمئن هستی روایات ۱۴۰۰ سال پیش صحیح به دست ما رسیده است؟ بله الفاظ  قرآن صحیح رسیده ولی قرآن دچار تحریف معنوی شده است، همانطور که ایات سوره احزاب را برای شما درست معنا کردم. نساء المومنین ،یعنی زنان وابسته به مردان مومن؛ كه مصداق كاملش همسران آنان است، ولی با ذهن شما نمی سازد، یعنی آنقدر ذهنها را وارونه کردند که نمی‌توانيد بپذيريذ که این معنا صحیح است.

نساء المومنین، با النساء المومنات فرق می کند و شما می‌فرماييد خنده دار است. پس شما نه کتاب را گرفتید و نه سنت را. بلكه دل و هواي خودتان را گرفتيد. بنابراين فکر نکنید هم کتاب را گرفتید هم سنت را.

بله، الان در بحث حجاب اجباری با رفتار خشن گشت ارشاد، وضع حجاب بدتر خواهد شد، نه وقتی که در بارۀ محدودۀ حجاب يا مكلفان به حجاب يا شرعي- عرفي بودن حجاب يا مولوي – ارشادي بودن امر به حجاب بحث علمی و دقیق بشود.

بنده كه بحث علمي مي‌كنم با گشت ارشاد كه مي‌گيرد و مي‌بندد و تحقير مي‌كند، دو لبه یک شمشیر نیستیم آنها طرد می کنند، بنده جذب می کنم. آنان جهل و خشونت مي‌كارند و بنده تخم علم و فرهنگ و مهرباني كشت مي‌كنم. آنان افراد را به لجبازي مي‌كشانند و بنده آنان را به سوي تفكر و تدبر فرا مي‌خوانم.

اما در مورد تفسير به رأي و حساب و كتاب روز قیامت، خدمتتان عرض كنم كه در قيامت هر كسي به قدر فهم خود مواخذه می شود، در زمانی که حکومت بنده را طرد کرده است و با اين بحثها مخالف است و بنده خود را به آب و آتش مي‌زنم تا بحث علمي خود را ثابت كنم و در اين راه تنها محروميت نسيبم مي‌شود، مسلّماً فهمم تفسير به رأي نيست؛ زيرا براي خوش آمدن يا بد آمدن مسؤلان و مردم حرف نمي‌زنم و به مقدار فهمم حرف مي‌زنم. همین مقدار فهم دارم” ولا یکلف الله نفسا الا وسعها”. آنان كه مانند گلِ آفتاب گردانْ همراهِ خورشيدِ قدرت در حركت و تغيير جهت هستند بايد از تفسير به رأي بترسند. بله اگر مطالعه، مشورت، مباحثه، مناظره و….نکرده بودم خدا مواخذه می‌کرد كه بايد بيشتر تحقيق مي‌كردي، و اگر براي دنيا كار كرده بودم شايد متهم بودم كه به خاطر پست و مقامي حق را نگفته باشم، ولی الان با این همه تلاش بي‌مزد، اينقدر فهمیدم كه بيان كردم.

1 1 رای
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.