نکات درس تفسیر در تاریخ 12/7/1401
تفسیر آیه 96 سوره انعام
فٰالِقُ الْإِصْبٰاحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبٰاناً ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿الأنعام، 96﴾
شکافنده صبح. و شب را [برای] آرامش قرار داد و خورشید و ماه را وسیلۀ حساب. این است اندازهگیری آن ارجمند دانا.
نکته 1: ابتدا ضربات وارد شده بر دانشجویان دانشگاه شریف را تسلیت عرض میکنم و به همین خاطر دیروز اینترنت قطع بود و نتوانستیم جلسه داشته باشیم. کشورهای دیگر نخبگان ما را میبرند و در کشور ما پخمهها بر نخبهها حکومت میکنند و آنان را كتك ميزنند.
یادم هست در کانادا شب قدر كه برنامه احيا داشتيم عدهای از جوانان كه حاضر بودند و سخنراني گوش ميدادند و پس از آن از من سؤال میکردند همگی از دانشگاه شریف بودند. نمیدانم چه باید بگویم. همچنین رحلت یا شهادت امام عسکری(ع) را تسلیت عرض میکنم. یادمان نرود که ما باید ائمه اطهار را الگوی خود قرار دهیم و اینگونه باشیم که وقتی میگویند اینها شیعه هستند همه تعریف بکنند ولی متأسفانه کشور ما یک کشور مخالف آزادی و اهل خشونت معرفی شده است. این را نیز باید تسلیت گفت.
نکته 2: در تعبیر الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبٰاناً باید معنای حُسبان دقیق مشخص شود. در کتاب التحقیق معنای این ریشه از کتب لغت مختلف آورده شده است و خود نویسنده نیز یک معنای مشترک از تمام مشتقات بیان کرده است که در جلسۀ گذشته بیان شد. در مجموع، حسبان به معنای حساب دقیق و ظریف است.
باید دقت داشت که چون لفظ قرآن فصیح و بلیغ است و استعاره و كنايه دارد و گاهي براي تأكيد مصدر را به جاي فعل يا به جاي اسم فاعل به كار ميبرد، کلمات مشخصی از زبان ديگر را نمیتوان در ترجمۀ کلمات قرآن آورد و آن را ترجمۀ دقيق متن قرآن دانست. مثلا در همينجا مصدر آمده است ولي منظور وسيلۀ حساب است، به همین خاطر چارهای نيست جز اينكه مترجم چند کلمه را در ترجمۀ یک واژه بیاورد. البته معمولا سعی میکند برخی کلمات را كه لفظ مطابقش وجود ندارد در پرانتز بگذارد تا مشخص شود که آوردن این کلمات نظر اوست.
نکته 3: با وجود اینکه قرآن حساب و کتاب ماه و خورشید را دقیق نامیده است ولی در عمل مشاهده میکنیم که این چنین نیست چرا که اختلاف زیادی بر روی تقویم قمری وجود دارد.
البته خود سیر ماه دقیق و مشخص است و آن جایی اختلاف به وجود میآید که بحث دیدن ماه مطرح شود. پس اشکال در بحث تولد ماه و حرکت آن وارد نیست. همچنین اگر ملاک، امكان رؤیت هلال در نقطهای از کرۀ زمین براي اعلام اول ماه براي تمامي جهان باشد باز اختلافی پیش نمیآید. بله برخی از فقهاء گفتهاند که ملاک در تقویم قمری خود رؤیت هلال است آن هم در هر منطقهای برای خودش. اینجا است که اختلاف در تقویم قمری پیش میآید. همچنین برخی فقهاء میگویند با تلسکوپ نیز میتوان ماه را دید ولی برخی میگویند حتما با چشم غیر مسلح باید دیده شود. به هر حال اختلاف در «حسبانا» که در قرآن آمده نیست بلکه در فهم فقیه است.
نکته 4: بنده از آیات قرآن فهمیدهام که لفظ و معنا داراي تطابقهاي گوناگون است. مثلاً در مورد آیۀ دَین که آیۀ 282 سوره بقره و بزرگترین آیۀ قرآن است تطابق لفظ و معنا به اين صورت هم وجود دارد كه خود آیه مفصل و طولانی است و بحث آیه نیز این است که باید مفاد دَین به طور مفصل نوشته شود. همچنین اگر آیات قرآن مربوط به مهربانی است الفاظ نرم و آرامش بخش و داراي آهنگ مهربانی در آن بکار رفته است.
حال در اینجا نیز به نظر ميرسد نگاه به احکام و معارف دینی اگر بسیار دقیق باشد فقیه از قرآن امور دقیق میفهمد ولی اگر به صورت عرفی سراغ قرآن رفته شود، نکات عرفی فهميده ميشود. پس تفاوت فهم از دین در تفاوت فهم از آیه دخالت دارد. اگر دین را دقیق بدانیم از قرآن نکات دقیق میفهمیم ولی اگر دين را دقيق ندانيم از قرآن نکات دقیق نمیفهمیم. فقیهی که اسلام را اینگونه نگاه میکند که شیعه باید جهانی باشد به گونهای ميفهمد و فتوا میدهد که اگر همۀ مردم همین الآن شیعه شدند بتوان به فتواي او عمل کرد. ولی کسی که تنها به چند مقلد اطراف خودش نگاه میکند طبیعتاً فتاوای او نیز طوري است كه همه نميتوانند به آن عمل كنند.
مثلاً برخی فقهاء میگویند طواف خانۀ خدا تنها باید بین کعبه و مقام ابراهيم صورت گیرد. این فقیه اصلاً حواسش نیست که اگر همه مقلد او باشند با این تعداد از حاجيان نمیتوان به این فتوا عمل کرد.
همین سؤال راجع به اصل وجوب حج مطرح است. اگر همۀ مردم جهان مسلمان شوند و مستطيعان آنان بخواهند به حج بروند با این جمعیت زیاد چگونه میتوان تنها در یک ماه به حج بروند؟
حال در بحث تقویم قمری نیز همینگونه است. فقیهی که تنها شهر خودش را میبیند میگوید اگر در شهر من ماه دیده شد تنها برای ما ملاک است و کاری به بقیه نداریم ولی فقیهی که جهانی فکر میکند فتوای دیگری میدهد.
پس داشتن روحیۀ متفاوت موجب فهم متفاوت از آيه و فتاوای مختلف میشود.
به هر حال وقتی قرآن میگوید ماه و خورشید حساب دقیق دارند و بعد از آن از تقدیر خدای عزیز و علیم صحبت میکند معلوم است که از ما میخواهد دقیق باشیم نه اینکه همه چیز را عرفی بکنیم.
به عبارت دیگر دین هم برای عرف حجاز 1400 سال پیش دین است و هم برای انسان فرهیختۀ دانشمند دقیق قرن 21 که یک صدم ثانیه هم برایش مهم است.
عرب حجاز مثل انسانهای امروز دقیق نبودهاند و حتی در مواردی ماهها را عقب و جلو میکردند و دین برای آنها دین است و برای انسان امروزی نیز دین است. میخوام بگویم فقیه باید امروزه به سمت دقیق شدن پیش رود و هم در موضوع و هم در حکم دقت کند و تنها عوام را در نظر نگیرد آنگاه مييابد كه قرآن مطالب را دقيق و مو شكافانه بيان كرده است.
بله دین همه را سیراب میکند و در آن زمان عرف حجاز را قانع میکند و امروز دانشمند دقيق را؛ بلی سمت و جهتش به سوی دقت است. پس نباید دائما برای فهم دین به عرف حجاز رجوع کرد. ما امروزه نباید مثل عرف حجاز 1400 سال پیش باشیم. دین برای ما چیزهای دیگری آورده که باید سراغ آن بیاییم.
مثلاً در بحث دیه آیا باید تا ابد جان انسانها را با 100 شتر حجازی بسنجیم؟
معلوم است که اینگونه نیست. پس باید دقت عقلی در آيات را جایگزین بيدقتيهاي عرفی کنیم. تا مطالب جديدي بفهميم.