جلسه دوم شرح نامه 23 نهج البلاغه

جلسه دوم شرح نامه 23 نهج البلاغه

نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 13/7/1401

شرح نامه 23 نهج البلاغه

نامه 23 این بود:

وَصِيَّتِي لَكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئاً، وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه وآله) فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ، أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ، وَ خَلَاكُمْ ذَمٌّ. أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ وَ الْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ؛ إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي، وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ؛ فَاعْفُوا، أَلا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ. وَ اللَّهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ وَ لَا طَالِعٌ أَنْكَرْتُهُ، وَ مَا كُنْتُ إِلَّا كَقَارِبٍ وَرَدَ وَ طَالِبٍ وَجَدَ، وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ.

[قال السيد الشريف رضي الله عنه: أقول و قد مَضى بعض هذا الكلام فيما تقدم من الخطب إلا أن فيه هاهنا زيادة أوجبَت تكريرُه]

ترجمه: «هنگامى كه ابن ملجم، لعنة الله عليه، او را ضربت زد، كمى پيش از وفاتش اين را به عنوان وصيت بيان فرمود:

شما را وصيت مى كنم كه به خدا هيچ شرك مياوريد و سنت محمد (صلى الله عليه و آله) را ضايع مگذاريد و اين دو ستون را همواره برپاى داريد، تا نكوهشي نباشد.

من ديروز مصاحب شما بودم و امروز مايه عبرت شما هستم و فردا از ميان شما مى روم. اگر زنده بمانم، خود اختيار خون خود را دارم و اگر بميرم، مرگ ميعادگاه من است. اگر عفو كنم، موجب تقرب من به خداست و براى شما حسنه است. پس عفو كنيد: «آيا دوست نداريد كه خدا بيامرزدتان»

به خدا سوگند، چون بميرم، چيزى كه آن را ناخوش دارم، به سراغم نخواهد آمد يا كسى كه ديدارش را نخواسته باشم بر من آشكار نخواهد شد. من همانند تشنه اى هستم كه به طلب آب مى رود و آب مى يابد. «آنچه نزد خداوند است براى نيكان بهتر است.»

مي‌گويم: بعضى از اين سخنان پيش از اين در خطبه ها گذشت ولى در اينجا چيزهايى افزون شده كه تكرار آن را سبب شد.

این نامه با نامه 47 منافاتی ندارد. ممکن است حضرت، هم این جملات را گفته باشد و هم آن جملات را.  يعني ممکن است واقعا این دو نامه در دو زمان با بیان‌های متفاوت نوشته شده باشد.

و اما آیت الله منتظری در توضیح تعبیر وَ خَلَاكُمْ ذَمٌّ گفته است:

برخی از سنت‌ها واجب است و برخی مستحب است. پس مقصود از این جمله این است که اگر برای خدا شریک قائل نشوید و واجبات را انجام دهید کسی نمی‌تواند شما را مذمت کند. پس کسی که مستحبات را انجام نداده یا مکروهاتی انجام داده مذمت نمی‌شود. (درسهايي از نهج البلاغه ج 12 ص 199)

این صحبت آیت الله منتظری بود ولی بنده اين عبارت را به گونۀ دیگری می‌فهمم. اولا  سنت پیامبر(ص) را طبق آن چه که در حوزه‌ها گفته شده در اينجا قبول ندارم. آنها می‌گویند سنت پیامبر(ص) قول و فعل و تقریر معصوم است. در صورتي که احاديث به دست ما رسیده معلوم نیست قول معصوم باشد. چون آنچه شنيده شده و نقل شده معلوم نيست هماني باشد كه معصوم گفته است زيرا پيوسته نقل به معنا متداول بوده است. تازه با توجه به اینکه 1400 سال پیش اصلا وسائل ارتباطی نبوده نمی‌توان اطمینان به احادیث رسیده شده داشته باشیم. پس به نظر مي‌رسد منظور از سنت پیامبر(ص) آن روش زندگی و عملی پیامبر(ص) است که پيوسته و یقینی باشد به گونه‌اي كه هيچ شك و شبهه‌اي در آن نباشد. به عنوان مثال عاقلانه عمل كردن يكي از سنتهاي پيامبر(ص) است. ایشان اصلا احساساتی نبوده است، بلكه كاملا عاقلانه تصميم مي‌گرفته است. همچنین مهربانی ایشان یکی از سنت‌های قطعی ایشان است که با دوست و دشمن با رحمت و مهربانی برخورد می‌کرده است. او پيامبر رحمت بوده است. پیامبر(ص) با شخصی مثل ابوسفیان یا هند جگر خوار مهربانی کرد. این سنت پیامبر(ص) است. پس وقتی حضرت علی(ع) می‌گوید پیرو سنت پیامبر(ص) باشید یعنی عاقل باشيد، احساسي نباشيد و مهربان باشید که در این صورت مورد مذمت قرار نمی‌گیرید.

جالب است که مخالفان پیامبر(ص) هیچ‌گاه مخالف نیستند که چرا ایشان ابوسفیان را بخشید بلکه راجع به کشتن‌ها اشکال می‌گیرند.

پس مهربانی کردن در هیچ صورتی مورد اشکال قرار نمی‌گیرد. اشکالاتی که امروزه می‌گیرند بیشتر مربوط به کشتن‌ها و ترورهايي است که به آن حضرت نسبت داده شده است و ما جواب می‌دهیم كه چنین چیزی نبوده است.

پس تعبیر وَ خَلَاكُمْ ذَمٌّ به این معناست که اگر عاقلانه كار كرديد و مهربانی کردید کسی شما را مذمت نمی‌کند.

خود حضرت علی(ع) اهل مهربانی بوده است.

حال خوب است به حوادث اخیر بپردازیم. اگر خانم مهسا امینی را نمی‌گرفتند شاید اصلا این همه اتفاق نمی‌افتاد. اگر او را با زور سوار نمي‌كردند شايد اين اتفاقات نمي‌افتاد.  حتی اگر پس از فوت او اجازۀ اعتراض می‌دادند و در خشونت را نمي‌گشودند باز این همه اتفاقات بد نمی‌افتاد.

الآن با این اتفاقات همه زبان  مذمت گشوده‌اند و حتما بعد از اين مذمتها بيشتر مي‌شود.

در زمان جنگ دائما می‌گفتیم که نباید در مقابل صدام کوتاه آمد، ولی الآن با خود می‌گوییم که چرا کسی نبود در آن زمان جلو جنگ را بگیرد؟ پس با اينكه خود ما می‌گفتیم: «جنگ جنگ تا پیروزی» الان با خود می‌گوییم آیا نمی‌شد جور دیگری رفتار می‌کرديم؟

می‌خواهم بگویم در گذر زمان مهربانی را همه می‌پسندند ولی خشونت و لو خشونت حق مورد پسند همه نیست و این می‌شود معنای وَ خَلَاكُمْ ذَمٌّ.

به این نکته نیز دقت شود که آنچه در مهربانی مهم است این است که به کسی مهربانی کنیم که او دشمن ما باشد و الا مهربانی به دوست امری طبیعی است.

و اما نکتۀ دیگر اینکه مراد از «امس» در تعبیر أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ ممکن است واقعا دیروز قبل از ضربت خوردن باشد و ممکن است زمان‌های گذشته مراد باشد.

نکتۀ دیگر اینکه از تعبیر وَ الْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ می‌فهمیم که نباید قیافه بگیریم. حضرت علی(ع) با آن قدرتی که داشت و فاتح خيبر و كشندۀ عمروبن عبد ود بود، ولی در آخرین لحظات زندگی ضعیف شده و خود را عامل عبرت معرفی می‌کند.

و اما از تعبیر وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ می‌فهمیم که حتی عفو کردن فردي مثل ابن ملجم كه لقب « اشقي الاخرين» دارد نيز شایسته است. نکتۀ دیگر اینکه تعبیر أَلا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ تکه‌ای از آیه‌ای در سورۀ نور است. به این آیه دقت کنید:

وَ لاٰ يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبىٰ وَ الْمَسٰاكِينَ وَ الْمُهٰاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللّٰهِ وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لاٰ تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللّٰهُ لَكُمْ وَ اللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ  ﴿النور، 22﴾

و از میان شما کسانی که دارندگان ثروت و گشایش مالی هستند، نباید سوگند یاد کنند که از انفاق مال به خویشاوندان و تهی دستان و مهاجرانِ در راه خدا دریغ ورزند، و باید [توانگران بدی آنان را] عفو کنند و از آنها درگذرند؛ آیا دوست نمی‌دارید خدا شما را بیامرزد؟ [اگر دوست دارید، پس شما هم دیگران را مورد عفو و گذشت قرار دهید]؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

در شأن نزول این آیه در تفسیر سوره نور مفصل توضیح داده‌ام که مربوط به کسانی بوده که به عایشه تهمت زنا زدند از جمله پسر خالۀ ابوبکر كه از مهاجران فقير بود و ابي‌بكر به او كمك مي‌كرد از پخش كنندگان اين تهمت بود، وقتی آيات 11 به بعد سورۀ نور نازل شد و عايشه تبرئه شد، ابوبکر کمکی را که از قبل به پسر خاله‌اش می‌کرد  قطع کرد و بر این کار قسم خورد. قرآن در اینجا ابوبکر را توبيخ كرده که نباید چنین قسمی بخوری. سپس در این آیه از تعبیر أَ لاٰ تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللّٰهُ لَكُمْ استفاده کرده است که مگر خودتان دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟ پس شما هم ببخشید. هریک از ما بارها گناه کرده‌ایم ولی از خدا می‌خواهیم که ما را ببخشد. حال اگر کسی به ما بدی کرد ما نیز باید ببخشیم.

در همین حوادث اخیر اگر عفو و گذشت بود به اینجا منجر نمی‌شد. حتی همین الآن می‌توان عفو عمومی اعلام کرد و آشتی ملی را مطرح کرد.

حتی اگر افرادي در اين وسط وابسته به خارج بوده باشند خود پیامبر(ص) با جاسوسان و وابستگان به خارج چکار کرد؟

داستان آیات ابتدایی سوره ممتحنه را در تفسیر آن سوره آوردم. ساره که یک رقاصه در مکه بود پس از جنگ بدر بارها به مدينه آمد و پيامبر و مسلمانان به او كمك كردند زيرا پس از جنگ بدر كمتر او را به مجالس عيش و نوش مي‌بردند و فقير شده بود. يك بار قبل از فتح مكه به مدینه آمده بود، وقتی می‌خواست به مکه برگردد یکی از مسلمانان به نام حاطب بن ابي بلتعه كه از بدريون بود و خبرهاي خصوصي را مي‌دانست، نامه‌ای برای ابوسفیان نوشت و خبر تصميم پيامبر (ص) براي فتح مکه را در آن نامه نوشت. وقتی پیامبر(ص) از این قضیه با خبر شد عده‌ای از مسلمانان را فرستاد و نامه را از ساره گرفتند. در این قضیه نه ساره کشته شد و نه آن شخصی که نامه را نوشته بود.

حال اگر ما پیرو پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) هستیم باید بدانیم که در این قضیه این دو بزرگوار کسی را نکشتند. پس ما هم یاد بگیریم. مسئولان مملکت باید ببخشند و خودمان نیز باید در دعواهای خانوادگی ببخشیم. گذشت و بخشش هیچ‌گاه پشیمانی ندارد. پیامبر(ص) پس از فتح مکه همه را عفو کرد و «انتم الطلقاء» گفت. ما نیز باید چنین کنیم. كسي كه قدرت عفو ندارد مدير خوبي نيست.

پیامبر(ص) حتی هند جگر خوار را عفو کرد ولی ما که ادعای پیروی از ایشان را داریم دانشجویان را می‌زنیم.

سؤالات پایان جلسه:

سؤال اول: شما از آشتی ملی صحبت کردید ولی عده‌ای از مسئولان ما اصلا چنین چیزی را قبول ندارند. پس آشتی ملی چگونه ممکن است؟

جواب: دعوت به مهربانی هیچ پشیمانی ندارد. پس ما باید دعوت به مهربانی بکنیم. ما باید وظیفۀ خود را انجام دهیم و امیدوار باشیم که به نتیجه برسیم.

سؤال دوم: از متون دینی بحث مهربانی که گفتید قابل برداشت است ولی عدۀ دیگر از همین متون دینی خلاف شما برداشت کرده‌اند. مثلا آقای بهرام پور که یک مفسر قرآن است از آیه‌ای از سوره مائده استفاده می‌کرد که اصلا نباید معترضان را بخشید. پس خود متن قابلیت تفاسیر افراطی را دارد.

جواب: برای اینکه این مشکل حل شود باید گفتگو گذاشت و رادیو و تلویزیون میز گرد بگذارد تا دو طرف گفتگو کنند تا بهترین نظر مشخص شود. و اما باید به این نکته نیز توجه داشت که قرآن، هم قضیۀ خارجیه دارد و هم قضیه حقیقیه. آیات جنگ معمولا قضایای خارجیه هستند و دستورات عفو معمولا قضایای حقیقیه هستند. آن چه که در همۀ زمان‌ها جریان دارد قضایای حقیقیه است و قضایای خارجیه مربوط به هر زمانی نیست.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.