نکات درس تفسیر در تاریخ 19/7/1401
تفسیر آیات 98 و 99 سوره انعام
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيٰاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ ﴿الأنعام، 98﴾
و اوست که شما را از یک تن آفرید، برخی [از شما] استقرار یافته [در زمین] و برخی به ودیعت نهاده [در اصلاب و رحم هایند]؛ ما آیات خود را برای قومی که میفهمند، بیان کردیم.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمٰاءِ مٰاءً فَأَخْرَجْنٰا بِهِ نَبٰاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنٰا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرٰاكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهٰا قِنْوٰانٌ دٰانِيَةٌ وَ جَنّٰاتٍ مِنْ أَعْنٰابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمّٰانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشٰابِهٍ انْظُرُوا إِلىٰ ثَمَرِهِ إِذٰا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذٰلِكُمْ لَآيٰاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿الأنعام، 99﴾
و اوست که از آسمان آبی فرستاد، و به وسیله آن گیاهان گوناگون را [از زمین] رویاندیم، و از آن ساقه ها و شاخه های سبز درآوردیم، و از آن دانه های متراکم را خارج می کنیم، و از شکوفه درخت خرما خوشه های سر فروهشته [به وجود میآوریم] ، و باغ هایی از انگور و زیتون و انار شبیه به هم و بی شباهت به هم [بیرون میآوریم]؛ به میوه اش چون میوه دهد و به رسیدن و کامل شدنش با تأمل بنگرید، مسلماً در این [امور] برای قومی که ایمان میآورند، نشانههایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست.
نکته 1: برخی گفتهاند مراد از نفس واحده در آیه 98 آدم است و نسل بشر از آدم شروع شده است. این حرف با علم سازگار نیست چرا که موجودات از تک سلولی درست به پر سلولي تبديل شدهاند و روند تکاملي را پيمودهاند تا به حيوان و بالأخره به انسان رسیده است. نگارنده در تفسیر آیه اول سوره نساء در این زمینه مفصل توضیح داده و نوشتهام که تکامل وجود داشته است و بسيار بعيد است که خدا انسان را از مجسمۀ گِلی خلق کرده باشد بلکه همان روند تکاملی طی شده تا موجوداتي شكل انسان ايجاد شده است و به یک جفت از آن شبيه انسانها عقل داده شده است. پس روند تکاملی موجودات ميتواند همین که داروین گفته است باشد و در این روند، شبه انسانهایي وجود داشتهاند که عقل نداشتهاند و خداوند به یک جفت از آنها عقل داده است. پس مراد از نفس واحده همان عقل داشتن است.
براي تكامل اگر بخواهم مثال بزنم میتوان میوهها را مثال زد. الآن انواع میوهها را داریم که قبلا وجود نداشت ولی در سیر طبیعی تکاملی خودشان به انواع مختلف رسیدند. ایجاد بشر عاقل نیز همینگونه است که در سیر تکاملی به اینجا رسید که عقل پیدا کرد.
با این حرف سؤالات دیگر نیز جواب داده میشود. مثلا میگویند آیا فرزندان آدم و حوا با هم ازدواج کردند؟
جواب بنده این است که فرزندان آدم و حوا با بقیۀ شبيه انسانها که عقل نداشتند ازدواج کردند و کم کم عاقلها بر غیر عاقلها غلبه پیدا کردند.
نكته2: به نظر ميرسد مراد از نفس واحده حقیقت واحد انسانیت است. بلكه شايد مراد از نفس واحده در آیه مورد بحث غیر از نفس واحده در آیۀ اول سوره نساء باشد. به ويژه با توجه به کلمۀ «انشأکم» و کلمات «مستقر» و «مستودع» كه معلوم شد ميتواند به جنبه متغير و ثابت انسان و جهان اشاره داشته باشد، يعني منظور گوهری است که قبل از آدم و حوا بوده و متکامل شده تا آدم و حوا شده و سپس باز متکامل شده تا وجود پیامبر اکرم(ص) شده است.
قرینۀ این مطلب کلمۀ «انشأکم» است که اشاره به خلقت استمراري دارد و تنها مربوط به خلقت آدم و حوا نیست بلکه از ابتداییترین مراحل خلقت تا انتهاي سير تكامي آن را شامل ميشود. قرینۀ دیگر این است که در تعبیر آیه مستقر و مستودع تنها به آدم منحصر نشده بلکه مطلق است. در واقع مستقر میتواند اشاره به ژنها و کدهایی داشته باشد که از ابتدای خلقت ما ثابت هستند و مستودع اشاره به آن كروموزومها يا ژنهایی باشد که متغیر است. امروزه در برخی ژنها تصرف میکنند تا بچه پسر یا دختر و حتی چشم آبی شود. مستودع میتواند اشاره به این دسته از ژنها داشته باشد.
پس در وجود نفس واحده برخی چیزها ثابت است که به آنها مستقر گفته شده است و برخی چیزها متغیر است که به آنها مستودع گفته میشود.
پس طبق این تفسیر خود نفس واحده مستقر و مستودع نیست بلکه چیزهایی در نفس واحده است که آنها مستقر و مستودع هستند.
نکته 3: به نظر ابتدايي مراد از تعبیر وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمٰاءِ مٰاءً میتواند باران باشد. ولي با دقت ممکن است گفته شود اگر مراد باران بود باید از یُنزِلُ استفاده میکرد چرا که باران همیشه میبارد ولی آیه از تعبیر ماضی استفاده کرده است. بنابر اين گمان ميرود كه مراد از آب در این آيه آبهای اولیه است که میلیونها سال قبل، از آسمان باریده است. زيرا گفته شده که کرۀ زمین در ابتدا آتش بود و آنقدر آب بر روی آن ریخته شد تا کمکم سرد و قابل رويش و بالأخره قابل سكونت شد.
پس احتمالا آيه اشاره به بارانهایی که هر ساله میبارد ندارد. به خصوص اینکه در این تعبیر مٰاءً به صورت نکره آمده است در حالی که آبهایی که امروزه از آسمان میآید الماء است. پس تعبیر مٰاءً اشاره به آبهای ابتدایی دارد که نوعش برای ما مشخص نیست و چه بسا با آبهای امروزی متفاوت است.
نکته 4: شایسته است که در کل قرآن تعابیر «انزل الماء» یا «ینزل الماء» یا «ینزل الغیث» یا «انزل ماء» را بررسی کنیم تا بتوانیم از تفاوتهای آن مطالبی بفهمیم. هریک از این تعابیر میتواند نکتهای داشته باشد و نباید همۀ آنها را یک جور معنا کرد.
نکته 5: از تعبیر فَأَخْرَجْنٰا بِهِ نَبٰاتَ كُلِّ شَيْءٍ استفاده میشود که رویش هر چیزی توسط آب انجام شده است.
نکته 6: تعبیر ««نا» در فَأَخْرَجْنٰا بِهِ نَبٰاتَ كُلِّ شَيْءٍ که ضمیر به صورت جمع متكلم بکار رفته است دلالت دارد که خدا و علل و اسباب، باعث رویش گیاهان شدند.
نکته 7: در آیات قبل امور به خود خدا نسبت داده شد و مثلا شکافندگی دانه و هسته و همچنین ایجاد صبح و خلقت ستارگان را خدا به خود نسبت داد. ولی در آیۀ 99 اخراج نبات به خدا و علل و اسباب نسبت داده شد. چه بسا بتوان گفت کارهایی که در آیات قبل به آنها اشاره شد کارهایی است که از توان بشر خارج است و مثلا شکافندگی دانه و هسته کار ما نیست. همچنین ایجاد صبح و خلقت ستارگان اصلا در دست ما نیست ولی انسان در رویش گیاهان دست دارد و به همین خاطر این قضیه علاوه بر خدا به علل و اسباب نیز نسبت داده شد تا نقش ما نيز پر رنگ باشد.