تفسیر آیات 95 تا 101 سوره انعام در تاریخ 25 مهر 1401

تفسیر آیات 95 تا 101 سوره انعام در تاریخ 25 مهر 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 25/7/1401

تفسیر آیات 95 تا 101 سوره انعام

إِنَّ اللّٰهَ فٰالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوىٰ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذٰلِكُمُ اللّٰهُ فَأَنّٰى تُؤْفَكُونَ  ﴿الأنعام‏، 95﴾

بی‌تردید خدا شکافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بیرون می‌آورد، و بیرون آورنده مرده از زنده است؛ این است خدا، پس چگونه [از حق] برگردانده مي‌شويد؟

فٰالِقُ الْإِصْبٰاحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبٰاناً ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ  ﴿الأنعام‏، 96﴾

شکافنده صبح و شب را [برای] آرامش قرار داد و خورشید و ماه را وسیلۀ حساب. این است اندازه‌گیری آن  ارجمند دانا.

وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهٰا فِي ظُلُمٰاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيٰاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ  ﴿الأنعام‏، 97﴾

و اوست که ستارگان را برای شما قرار داد تا به وسیله آنها در تاریکی‌های خشکی و دریا راه یابید؛ مسلماً ما آیات خود را برای قومی که دانایند بیان کردیم.

وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيٰاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ  ﴿الأنعام‏، 98﴾

و اوست که شما را از یک گوهر آفرید، پس [براي شما] قرارگاه و وديعتگاهي است.همانا اين آیات را برای قومی که می‌فهمند، تفصيل داده‌ايم.

وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمٰاءِ مٰاءً فَأَخْرَجْنٰا بِهِ نَبٰاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنٰا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرٰاكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهٰا قِنْوٰانٌ دٰانِيَةٌ وَ جَنّٰاتٍ مِنْ أَعْنٰابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمّٰانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشٰابِهٍ انْظُرُوا إِلىٰ ثَمَرِهِ إِذٰا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذٰلِكُمْ لَآيٰاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ  ﴿الأنعام‏، 99﴾

و اوست که از آسمان آبی فرستاد، و به وسیله آن گیاهان گوناگون را [از زمین] رویاندیم، و از آن ساقه ها و شاخه های سبز درآوردیم، و از آن دانه های متراکم را خارج می  کنیم، و از شکوفه درخت خرما خوشه های سر فروهشته [به وجود می‌آوریم] ، و باغ هایی از انگور و زیتون و انار شبیه به هم و بی شباهت به هم [بیرون می‌آوریم]؛ به میوه اش چون میوه دهد و به رسیدن و کامل شدنش با تأمل بنگرید، مسلماً در این [امور] برای قومی که ایمان می‌آورند، نشانه‌هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست.

وَ جَعَلُوا لِلّٰهِ شُرَكٰاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَنٰاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحٰانَهُ وَ تَعٰالىٰ عَمّٰا يَصِفُونَ  ﴿الأنعام‏، 100﴾

و [مشرکان] جنيان را [در عبادت و ربوبيت] شریکانی براي خدا قرار دادند، در حالی که او آنها را آفریده‌است، و از روی ناداني برای او پسران و دخترانی انگاشتند؛ منزّه است او. و برتر است از آنچه [او را] وصف می‌کنند.

بَدِيعُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ أَنّٰى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صٰاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ  ﴿الأنعام‏، 101﴾

[او] پدید آورنده آسمان ها و زمین است، چگونه برايش فرزندی باشد، در صورتی که برایش همسری نبوده و همه چیز را او آفریده؛ و اوست كه به هر چیزي داناست.

نکته 1: یادم هست قبل از اینکه طلبه شوم روزی پای درس اخلاق آیت الله مشکینی رفته بودم و ایشان می‌گفت دو کتاب را حتما بخوانید: یکی کتاب آفاق و دیگری کتاب انفس. حال این مجموعه از آیات مربوط به کتاب آفاقی و انفسی است و حتما باید مورد توجه قرار گیرند. آیات 95 تا 97 مربوط به آیات آفاقی است و آیه 98 مربوط به آیات انفسی است. از این آیات بدست می‌آید که وقتی آیات آفاقی را یاد بگیریم عالم می‌شویم و از همين راه پي به خالق هستي و ربوبيت او مي‌بريم. و وقتی در آیات انفسی دقت کنیم اهل فقه به معناي لغوي آن می‌شویم كه همان علم همراه با دقت و تأمل است و از همين راه به خالقيت و ربوبيت او پي مي‌بريم.

باز آیه 99 ما را به آیات آفاقی می‌برد اما، آياتي كه خود نيز در آن نقش داريم.

نکته 2: راجع به قنوان دانیة در برخي ترجمه‌ها آمده است که این عبارت اشاره به خوشه‌های خرما دارد که خودشان به یکدیگر نزدیک هستند. طبق این ترجمه نزدیکی نسبت به خود خوشه‌ها مراد است ولی ما در جلسات گذشته نزدیکی را نسبت به خودمان معنا کردیم. البته هر دو معنا می‌تواند صحیح باشد.

نکته 3: اين آيات توجهات هستي شناسي، شناخت افلاك و ستارگان، زمين شناسي، زيست شناسي و زيباشناسي و غيره را دخيل در ايمان افراد مي‌داند، در مقابل مقدسان بی سواد می‌خواهند بدون علم مردم را مؤمن کنند. آنان خلاف قرآن حرکت می‌کنند. قرآن ایمان به همراه علم را می‌خواهد و از این مجموعه آیات همین مطلب برداشت می‌شود. ایمان باید عالمانه باشد.

بري از آنان گمان می‌کنند همین که مردم با روضه‌ای گریه كردند، دليل بر درست بودن آن روضه يا دليل بر صحت خواندن آن روضه است در حالی که گریۀ مردم ملاک نیست.

 از لطايف اينكه حاج آقا کرمانی حدود صد سال پيش در زمستان، در اصفهان روضه خوانده و گفته بود اسب ابوالفضل روز عاشورا روی یخ‌ها لیز خورد و چنين و چنان شد و با این حرف همه گریه کردند. فردا شب همان آقا گفته بود ای مردم شما خیلی خر هستید. مگر در آنجا یخ بوده است؟ و خواسته به مردم بفهماند كه ايمان جاهلانه و گريۀ جاهلانه غلط است و باید با خرافات مبارزه کرد چرا که مثل پیچکِ دور درخت دين مي‌پيچد و آن را از بین می‌برد.

 امروزه جوان‌هایی را که مُسلّح به دین داری عالمانه و عقلانی نکرده‌ایم از دین بیرون می‌روند و مقصر این بیرون رفتن حوزه‌هاي علميه و ارگان‌هایی هستند که دین خرافی را به مردم آموخته‌اند. خلاصه با توجه به اینکه بحث ایمان در آیه 99 آمده و بحث علم و فقه در آیات قبلی‌اش آمده است دلالت دارد که ایمان باید توسط علم و فقه و از مجرای آنها بدست آید.

نکته4 : عده‌ای تهمت مي‌زنند و مي‌گويند عابدینی وهابی شده است، در حالي كه تنها جرم من اين است كه می‌گویم همانطور كه حضرت علی(ع) پس از رحلت همسرش برای او دهه نگرفت و ده امام پس از او براي حضرت زهرا دهۀ روضه نگرفتند ما نيز از آنان پيروي كنيم و از دهه‌هاي روضه بپرهيزيم.

 چرا دین را دین عزا کرده‌ایم؟ منبری‌ها نباید فکر کنند رزقشان متوقف بر خواندن روضه‌ است. خدا رزاق است و مسلّما رهروان راه حق را بیشتر رزق می‌دهد. بويژه امروزه كه مردم دنبال علم هستند و دنبال آخوند عالم هستند نبايد با روضه‌هاي دروغ دنيا و آخرت خود را خراب كنيم.

نکته 5: ارتباط آیه 100 با آیات قبل این است که خدایی با این همه آیات آفاقی و انفسی داریم ولی انسان‌هایی جاهل داریم که برای چنین خدایی شریک قرار می‌دهند و كسان ديگر را عبادت مي‌كنند يا گمان مي‌كنند ربوبيت جهان به دست ديگري است. در قرآن بارها آمده است که تنها خدا باید خوانده شود ولی در روضه‌ها بعضا اسم الله اصلا نیست یا غیر خدا بیشتر از خدا صدا زده می‌شوند. خدا در قرآن بارها گفته است «ادعونی» ولی متأسفانه ما غیر خدا را در مجالسمان صدا می‌زنیم. مشرکان مکه به گونه‌ای برای خدا شریک قرار می‌دادند و ما امروزه به گونۀ دیگری. البته این حرف‌ها به این معنا نیست که ائمۀ اطهار را رها کنیم بلکه ما باید از امام امامت كه همان علم و هدایت است را طلب كنيم و یاد بگیریم. ما هدایت را كه وظيفۀ مشترك ما و آنان است، رها کرده‌ایم و از آنان توقع شفاي بيمارانمان را داریم. دین برای شفای بیماری‌های روحی مثل کبر و جهل است و وقتی جسممان بیمار شد باید به پزشک مراجعه کرد. متأسفانه کاری که مخصوص خداست از ائمه می‌خواهیم و کاری که مخصوص ائمه است مثل هدایت و علم را اصلا دنبال نمی‌کنیم.

نکته 6: برخی می‌خواهند بگویند ائمه از لحاظ تشریفی ابن الله هستند. یا برخی می‌گویند ما حسین اللهی هستیم. این حرف‌ها اشتباه است. امری که در قرآن بارها مورد نقد قرار گرفته است، نباید انجام شود. جالب است که در کشور ما چنین کفریاتی بر فراز منبرها گفته می‌شود و از بلندگوها پخش مي‌شود و هیچ کس جلو آن را نمی‌گیرد ولی اگر کسی شعاری سياسي روی دیواري بنویسد زود پاک می‌کنند.

نکته 7: با همۀ توضیحاتی که دادیم متوجه می‌شویم که این آیات تنها مخصوص گذشته نیست بلکه امروزه نیز مصداق دارد و زندگی ما پر از شرک است. متأسفانه باید گفته شود که روحانیون و مداحان در این جهالت 43 سالۀ کشور شریک هستند.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.