تفسیر آیه 108 سوره انعام در تاریخ 20 آذر 1401

تفسیر آیه 108 سوره انعام در تاریخ 20 آذر 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 20/9/1401

لعن هاي قرآن فحش نيست.

تفسیر آیه 108 سوره انعام

وَ لاٰ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ فَيَسُبُّوا اللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ  ﴿الأنعام‏، 108﴾

و كساني را كه به جای خدا می‌خوانند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی به نادانی خدا را دشنام مي‌دهند. این گونه برای هر امتی عملشان را آراسته‌ایم؛ سپس بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، آنگاه آنان را به آنچه انجام می‌دادند، آگاه می‌کند.

نکته 1: بحث ما فعلا در مورد قسمت اول آیه است که از فحش دادن نهی کرده است. گفتیم فحش دادن به هر چيز و هر کسی حرام است. حال سؤالی که پیش می‌آید این است که خود قرآن فحش داده است چرا که لعن کرده است. همچنین «اولئک کالانعام» و «عتل بعد ذلک زنیم» گفته است و ….

قرار شد هر کدام از این موارد را جداگانه بحث کنیم تا مباحث در هم نريزد و اشتباه نشود. به هر حال این بحث بسیار مهم است و باید با دقت بررسی شود.

در جلسۀ گذشته بحث لعن را مطرح کردیم و گفتیم در قرآن 41 مورد لعن آمده است. روشن است كه اگر رو در رو به كسي لعن شود و گفته شود: «لعنت بر تو» اين فحش است كه در قرآن اينگونه نيست. همچنين اگر دیگران در پشت سر و با كمك خواهي از خدا لعن شوند و گفته شود «اللهم اللعن فلان» اين نفرین است كه فعلا مورد بحث ما نيست. اما اگر به صورت جملۀ خبری بیان کردیم كه فلان فرد يا فلان گروه ملعون است اين خبر است و احتمال راست يا دروغ بودن دارد. اگر خبر از طرف خدا باشد راست است و اگر حرف خودمان باشد که بدون علم بیان کرده‌ایم و راست بودنش معلوم نيست.

و اما در بحث آیات مربوط به لعن رسیدیم به آیات 159 تا 162 سوره بقره. به این آیات توجه کنید:

اِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مٰا أَنْزَلْنٰا مِنَ الْبَيِّنٰاتِ وَ الْهُدىٰ مِنْ بَعْدِ مٰا بَيَّنّٰاهُ لِلنّٰاسِ فِي الْكِتٰابِ أُولٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللّٰهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاّٰعِنُونَ  ﴿البقرة، 159﴾

یقیناً کسانی که آنچه را ما از دلایل آشکار و [وسیله] هدایت نازل کردیم، پس از آنکه همۀ آن را در کتاب برای مردم روشن ساختیم، پنهان می‌کنند، خدا لعنتشان می‌کند، و لعنت کنندگان هم لعنتشان می‌کنند.

این آیه مربوط به همۀ علماء است؛ چرا که آیات قبلی ارتباطی با اهل کتاب ندارد.

إِلاَّ الَّذِينَ تٰابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولٰئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوّٰابُ الرَّحِيمُ  ﴿البقرة، 160﴾

مگر کسانی که توبه کردند، و [مفاسد خود را] اصلاح نمودند، و [آنچه را پنهان کرده بودند] برای مردم روشن ساختند، پس توبه آنان را می‌پذیرم؛ زیرا من بسیار توبه پذیر و مهربانم.

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ مٰاتُوا وَ هُمْ كُفّٰارٌ أُولٰئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللّٰهِ وَ الْمَلاٰئِكَةِ وَ النّٰاسِ أَجْمَعِينَ  ﴿البقرة، 161﴾

قطعاً کسانی که کافر شدند، و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنان است.

خٰالِدِينَ فِيهٰا لاٰ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذٰابُ وَ لاٰ هُمْ يُنْظَرُونَ  ﴿البقرة، 162﴾

در آن لعنت جاودانه‌اند، نه عذاب از آنان سبک شود و نه مهلتشان دهند [تا عذر خواهی کنند].

مصداق کافر در این آیه نیز می‌تواند علماء باشد چرا که آنها وقتي حقي را كتمان مي‌كنند در آن حال نسبت به آن حق كافر يعني پوشاننده هستند. به خصوص شايد مصداق این برخي از ما علمای شیعه باشيم چرا که در مواردی حق را نگفته‌ایم.

از باب نمونه در این 40 سال بعد از انقلاب و حتی سال‌ها قبلش به اهل سنت می‌گفته‌ایم ما مشترکات زیادی داریم و باید با هم دست برادری دهیم. ما با هم برادر هستیم و بیایید با یکدیگر ضد آمریکا متحد شویم. از این طریق آنها را دنبال خود کشاندیم. حتی به غیر اهل سنت مثلا به کمونیست‌ها نیز همین حرف‌ها را زدیم و مثلا  قبل از انقلاب و اوايل انقلاب به آنان و ديگران بارها گفته شد كه در حكومت اسلامي همه در بيان عقايد خود آزاد هستند.

از آن طرف می‌بینیم علماي بزرگ نظير مرحوم آقای خمینی و خوئی و بحرانی و صاحب جواهر همگی در کتاب‌های خود در قسمت مکاسب محرمه در بحث سبّ المؤمن و غیبت مؤمن می‌گویند سنی‌ها مؤمن نیستند و اسلامشان ظاهري است و لعن و سبّ و غیبت آنها جایز است. حتی برخی گفته‌اند اینها نجس هستند و اگر می‌توانستیم مخفیانه آنها را بکشیم می‌کشتیم.

بنده مي‌گویم این دو با هم ناسازگار است. از طرفی می‌گویند ما با اهل سنت برادر هستیم و از طرفی در کتاب‌ها چیز دیگری نوشته شده است.

حال واقعا کدام‌یک درست است؟ اگر آنچه در کتاب‌ها آمده درست است پس این حرف‌ها که در سخنرانی‌ها می‌زدید چیست؟

امروز جوانها مي‌گويند: اگر از همان ابتدا صراحتا می‌گفتید آنچه در کتاب‌ها آمده است درست است ما دنبال شما راه نمی‌افتادیم چون این حرف‌ها ضد بشری است و ما اکنون به برکت اینترنت و فضای مجازی نظرات واقعی شما را فهمیده‌ایم.

حال قبل از آمدن تکنولوژی چرا این چیزها کتمان شده است؟

اگر نظر علماء عوض شده است، پس چرا به مردم گفته نشده است؟ اگر نظر عوض نشده است پس چرا در سخنرانی‌ها به مردم دروغ گفته شده است؟

در مجموع با این حرف‌ها متوجه می‌شویم ما علماء نیز خیلی در تمامي جهات سالم نیستیم. یا اشتباه کرده‌ایم یا حیله زده‌ایم یا آن چیزی که باید می‌گفتیم نگفتیم. ما باید قبل از مرگ مشکل را حل کنیم چون اگر به حالت کتمان يا پوشاندن حقيقت مردیم عاقبت ما همان است که در آیات فوق آمد.

علماء نباید از بیان حق بترسند. انبیاء با وجود اینکه سختی‌هایی کشیدند ولی اسمشان در طول تاریخ می‌درخشد ولی اسم علماء خیر. پس اگر حقیقت را گفتیم ماندگار می‌شویم مثل ائمه که با اینکه عمر کمی داشتند ولی در تاریخ ماندگار شدند. از آن طرف اگر عالمی 90 سال عمر کرد و بهترین غذاها را خورد ولی کتمان حق کرد در حيات و مماتش نامش زايل مي‌شود و دیگر نامی از او نمی‌ماند یا نام بدی از خود به یادگار می‌گذارد.

پس گفتن حقیقت و لو به اینکه بگوییم اشتباه کرده‌ایم بسیار بهتر است.

من در اطلاعیه‌ای که برای رحلت آقای مصباح یزدی نوشتم بیان کردم که ایشان راستگوترین بود که صراحتا می‌گفت رأی مردم ارزشی ندارد ولی بقیه علماي حكومتي می‌گویند رأي مردم مهم است و میزان رأی ملت است ولی خلاف آن عمل می‌کنند.

به نظر بنده اینکه می‌گویند سنی‌ها سبّ و غیبتشان جایز است، غلط است چون سیرۀ عملی امامان خلاف این حرف‌هاست. امام سجاد(ع) با اینکه این همه سختی کشیده است ولی نسبت به مخالف خود بهترین رفتار را داشته است. در واقعۀ حرة حضرت حاضر شد به مخالفان خود پناه دهد. پس طبق اسلام به دشمن باید مهربانی کرد. خود پیامبر(ص) پیوسته با مهربانی دین را پیش برد.

پس اگر هزاران روایت داشتیم که بگوید سنی‌ها را بکشید و اینها نجس هستند می‌گوییم همۀ اینها ساختگی است.

ما در زمان خودمان می‌بینیم که سرباز احساساتی شده و آدم می‌کشد و طرف مقابل هم احساساتی شده است و می‌گوید ما هم باید بکشیم. ولي انسان عاقل می‌گوید باید دست از کشتن بر داشت. باید کاری کنیم که کشور در روند عدالت قرار گیرد و با کشت و کشتار مشكل حل نمي‌شود.

روزی یک جوان که اتفاقا سرباز در کردستان بود در خیابان با ماشینش به پشت ماشین من زد. به جاي نزاع و پاي پليس راهنمايي را به ميان كشيدن به او گفتم برو و مواظب باش آدم نکشی. او گفت آنها کوموله هستند. گفتم: تا جایی که می‌توانی احتیاط کن.

وقتی این همه جوان داریم كه عليه حكومت احساسي شده‌اند، اگر هریک از آنها، یک خبر دروغ عليه حكومت بسازد ببینید چه می‌شود. شايد در زمان حكومتهاي بني‌اميه و بني‌عباس نيز اين چنين بوده است و چون آنان ظلم مي‌كرده‌اند احاديثي در وجوب كشتن آنان يا پليد بودن آنان جعل شده است و كم‌كم به همۀ سني‌ها سرايت داده شده است.

بله در آن زمان‌ها شیعه محكوم بوده و سنی‌ها حاکم بودند و در درون شیعه عده‌ای حدیث می‌ساختند ولی این احادیث با روش امامان سازگار نیست.

جالب است که محقق اردبیلی در مجمع الفائدة و البرهان گفته است غیبت تمامي مسلمانان از جمله غیبت اهل سنت حرام است. ولي مرحوم بحرانی كه يك اخباري است گفته است این حرف‌های مقدس اردبیلی اشتباه است و اخبار دلالت دارد که مخالفان (اهل سنت) کافر هستند و قرآن گفته است غیبت مؤمن اشکال دارد نه غیبت هر کسی كه ادعاي اسلام دارد. همچنین او گفته است غیر از مستضعفین بقیه ناصبی هستند و سپس روایاتی در جواز قتل ناصبی آورده است. سپس به مقدس اردبیلی می‌گوید تو نفهمیده‌ای.

جالب است که صاحب جواهر و مصباح الفقاهة آقای خوئی و مکاسب محرمه آقای خمینی پیرو بحرانی شده و همین حرف‌ها را با کم و زیاد آورده‌اند.

این در حالی است که ائمه در قیام‌ها و جنگ و کشتارها  وارد نشدند و بلکه سران بني‌اميه را در واقعۀ حرّه در خانۀ خود  پناه ‌دادند. حال چگونه ممکن است چنین روایاتی گفته باشند که اهل سنت را بکشید و آنها نجس هستند و امثال آن؟

به هر حال این اشکالی است که به علماء وارد است که در اصول فقه از عقل صحبت می‌کنند ولی در فقه وقتی احادیث را می‌بینند تسلیم شده و اخباری می‌شوند و سيرۀ عملي ائمه را ناديده مي‌گيرند.

علماء زندۀ کنونی باید وارد میدان شوند و تکلیف این مسائل را حل کنند که سیرۀ عملی ائمه ملاک است نه این چند روایت.

باید احساسات را کنار گذاشت. متأسفانه جوّ، جوّ احساسات است و عقلا  به خاطر این جوّ احساسي از سیاست کنار رفته‌اند.

جالب است که پیامبر(ص) بر سختی‌هایی که بر او وارد می‌کردند صبر کرد. به این آیات از سوره نحل توجه کنید:

اُدْعُ إِلىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جٰادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ  ﴿النحل‏، 125﴾

[مردم را] با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث بپرداز، یقیناً پروردگارت به کسانی که از راه او گمراه شده اند و نیز به راه یافتگان داناتر است.

وَ إِنْ عٰاقَبْتُمْ فَعٰاقِبُوا بِمِثْلِ مٰا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصّٰابِرِينَ  ﴿النحل‏، 126﴾

و اگر [ستم‌گر را] عقوبت کردید، پس فقط به مانند ستمی که به شما شده عقوبت کنید، و اگر شکیبایی ورزید [و از مجازات کردن بگذرید] این کار برای شکیبایان بهتر است.

وَ اصْبِرْ وَ مٰا صَبْرُكَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ وَ لاٰ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لاٰ تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمّٰا يَمْكُرُونَ  ﴿النحل‏، 127﴾

و شکیبایی کن، و شکیبایی تو جز به توفیق خدا نیست، و بر [گمراهی و ضلالت] آنان [و کارهایی که انجام می‌دهند] اندوهگین مباش، و از نیرنگی که همواره به کار می‌گیرند، دلتنگ مشو.

إِنَّ اللّٰهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ  ﴿النحل‏، 128﴾

بی تردید خدا با کسانی که پرهیزکاری پیشه کردند و کسانی که [از هر جهت] نیکوکارند می‌باشد.

پس کار با صبر و گذشت و عفو پیش می‌رود.

به بحث خودمان باز می‌گردیم. لعن‌های قرآنی که تا اینجا خوانده‌ایم هیچ یک دشنام و فحش نیست بلکه خبری است.

اگر می‌خواهیم مشکلات جامعه حل شود باید به عدالت برگردیم و عفو عمومی اعلام کنیم و تخصص را ملاک قرار دهیم.

حال ممکن است کسی بگوید مگر علماء که کتمان کردند اوضاع بدی دارند؟ جواب می‌دهیم که بله. علماء باید ورثة الانبیاء باشند ولی به خاطر کتمان حق ملعون شدند. حضرت زكريا و حضرت يحيي با اينكه نسلي نداشتند ماندگار شدند ولی بسیاری از علماء ماندگار نیستند. ملعونیت ما همین است که ببینیم در طول تاریخ اسم چه کسانی ماندگار است. پس اگر برگردیم و اعلام کنیم که اشتباه کردیم بهتر از این است که همین راه کتمان را ادامه دهیم.

و اما به کسانی که اخباری هستند باید بگوییم شما از کجا مطمئن هستید این روایات واقعا از امامان است. امروزه به وضوح مشاهده می‌کنیم چقدر خبر جعلی وجود دارد. پس احتمال بدهیم این روایات همگی جعلی باشند. سیرۀ عملی پیامبر(ص) و ائمۀ اطهار واقعا خلاف این روایات است. پیامبر(ص) به دنبال جذب دشمنان بود ولی ما متأسفانه از همان ابتدای انقلاب، ریزش‌های زیادی داشتیم و این به خاطر همین خشونت‌ها بود.

1 1 رای
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.