تفسیر آیه 108 سوره انعام در تاریخ 22 آذر 1401

تفسیر آیه 108 سوره انعام در تاریخ 22 آذر 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 22/9/1401

آثار ملعون شدن

تفسیر آیه 108 سوره انعام

وَ لاٰ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ فَيَسُبُّوا اللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ  ﴿الأنعام‏، 108﴾

و كساني را كه به جای خدا می‌خوانند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی به نادانی خدا را دشنام مي‌دهند. این گونه برای هر امتی عملشان را آراسته‌ایم؛ سپس بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، آنگاه آنان را به آنچه انجام می‌دادند، آگاه می‌کند.

نکته 1: بحث راجع به این بود که اگر قرآن گفته است سب نکنید و دشنام ندهيد، چرا در قرآن لعن آمده است و به همین مناسبت آیات مربوط به لعن را بیان می‌کردیم که در این جلسه به ادامۀ این آیات اشاره می‌کنم. جالب است که بیشتر این لعن‌ها مربوط به بنی اسرائیل است و جالب است که کارهای بنی اسرائیل در امت اسلام نیز رخ داده است. در روایات نیز آمده است که شما مسلمانان همان مسیر بنی اسرائیل را می‌روید. در واقع قرآن سرگذشت بنی اسرائیل را بیان کرده است تا مانند فيلمي از مسيري كه بايد برويم به ما آموش داده باشد تا پرتگاه‌ها را كاملا مواظب باشیم و مسیر اشتباه آنها را نرویم و به دره سقوط نكنيم.

پس در ادامه به آیات دیگر مربوط به لعن اشاره می‌کنیم:

وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزٰاؤُهُ جَهَنَّمُ خٰالِداً فِيهٰا وَ غَضِبَ اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذٰاباً عَظِيماً  ﴿النساء، 93﴾

و هر کس مؤمنی را از روی عمد بکشد، کیفرش دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود، و خدا بر او خشم گرفته، و وی را لعنت کرده و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است.

بعد از پیامبر(ص) مصداقی که کسی مؤمنی را به خاطر ایمانش کشته باشد معاویه است که امام حسن(ع) را کشت. او برای کشتن امام حسن(ع) هیچ بهانه‌ای نداشت چرا که امام، مقام را نیز تحویل معاویه داد و توطئه‌ای بر علیه معاویه نمی‌کرد. پس معاویه مصداق بارز این آیه است كه مؤمني را به خاطر ايمانش كشته است.

حال چه اتفاقی می‌افتد که کسی آدم کش می‌شود؟ در جواب باید گفت که مردم عوام می‌گویند تخم مرغ دزد، شتر دزد می‌شود. پس کسی گناه‌های مختلفی از كوچك به بزرگ می‌کند تا به کشتن انسان بی‌گناه می‌رسد.

جالب است که در این آیه غضب و لعنت به صورت ماضي آمده است يعني اول فرد مورد غضب و لعنت واقع شده است و نتیجۀ این دو به آدم کشي انجاميده است.

گاهی اوقات طلاب برای کشتن مگس احتیاط می‌کنند و آن را نمی‌کشند ولی بعد از مدتی برای نماینده شدن در مجلس چند دروغ می‌گویند. سپس با بدست آوردن این مقام برای حفظ این مقام به آدم کشی نیز دست می‌زنند.

پس وقتی انسان مورد غضب خدا قرار گرفت و لعنت شد ممکن است به آدم کشی نيز دست بزند تا خودش بماند. شخصی مثل معاویه خودش را مجسمۀ اسلام می‌داند و برای حفظ مقامش به آدم کشی دست می‌زند. پس اثر لعن همین است که آدمی که آزارش به مورچه نمی‌رسید حاضر به کشتن ده‌ها انسان می‌شود.

إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّٰ إِنٰاثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاّٰ شَيْطٰاناً مَرِيداً  ﴿النساء، 117﴾

مشرکان به جای خدا جز جماداتی را [که هیچ اثری ندارند، و همیشه محکوم تأثیر عوامل دیگرند] نمی‌پرستند، و در حقیقت جز شیطانِ سرکشِ گمراه را نمي‌پرستند.

لَعَنَهُ اَللّٰهُ وَ قٰالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبٰادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً  ﴿النساء، 118﴾

خدا شیطان را از رحمتش دور کرد؛ و [او] گفت: سوگند می‌خورم که از میان بندگانت سهمی مُعیّن [برای پیروی از فرهنگ ویرانگرم] برخواهم گرفت.

خدا شیطان را از رحمت خودش دور کرد و او سرکش شد. ما نیز اگر مورد لعنت قرار گرفتیم سرکش می‌شویم. یادمان نرود که جهنمی هست و تازه در خود دنیا نیز انسان‌های سرکش سرنگون می‌شوند.

متأسفانه امروزه عده‌ای راه شیطانی و آدم کشی می‌روند و فکر می‌کنند خدا چنین گفته است. به اینها باید گفت پیامبر(ص) حتی هند جگرخوار و وحشی آمر و قاتل حمزه را بخشید. حال امروزه عده‌ای افرادی را می‌کشند و می‌گویند راه حق را می‌رویم. کسانی که سرکش می‌شوند مورد لعن خدا هستند. اینکه کسی قمه کشیده است چرا باید کشته شود؟ چرا دستورات حضرت علی(ع) در مورد ابن ملجم را ملاک قرار نمی‌دهند؟

و اما مریدان شیطان چه کسانی هستند؟ آیا آدم کش‌ها مرید شیطان هستند یا کسانی که به مردم رحم می‌کنند؟

خودتان جواب این سؤال را بدهید.

وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذٰانَ الْأَنْعٰامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّٰهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطٰانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللّٰهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرٰاناً مُبِيناً  ﴿النساء، 119﴾

و یقیناً آنان را گمراه می‌کنم، و دچار آرزوهای دور و دراز [و واهی و پوچ] می‌سازم، و آنان را وادار می‌کنم که گوش‌های چهارپایان را بشکافند، و فرمانشان می‌دهم که آفرینش خدایی را تغییر دهند، و هر کس شیطان را به جای خدا سرپرست و یار خود گیرد، مسلماً به زیان آشکاری دچار شده است.

يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ مٰا يَعِدُهُمُ الشَّيْطٰانُ إِلاّٰ غُرُوراً  ﴿النساء، 120﴾

شیطان به آنان وعده [دروغ] می‌دهد، و در آرزوها می‌اندازد، و جز وعده فریبنده به آنان نمی‌دهد.

طبق این آیات می‌توان کارها و عواقب شیطان را متوجه شد.

سؤال: کسی که سلاح کشیده و چند نفر را کشته آیا حکم اعدام دارد؟

جواب: اگرکسی عمدا سلاح کشید و عمدا کسی را کشت قصاص دارد ولی اگر کسی دیگری را عصبانی کرد و مثلا فحش مادر به او داد و او از روی عصبانیت اسلحه کشید و او را كشت؛ در كتاب ساختار شكني در مباحث قصاص گفته‌ام که این قتل عمد نیست بلکه شبه عمد است و مجازات دارد و ديۀ مغلظه بدهكار است.

الآن ملت ما را با اقتصاد ویران عصبانی کرده‌اند. قیمت دلار و سکه را می‌بینیم. مشاهده می‌کنیم که ظرف چند دقیقه ممکن است قیمت‌ها عوض شود.

حال اگر کسی از این چیزها عصبانی شد و کاری کرد و مثلا یکی از نیروهای حکومتی را در درگیری کشت معلوم نیست قتل عمد باشد.

روش برخورد پیامبر(ص) با وحشی و هند جگرخوار و روش برخورد حضرت علی(ع) با ابن ملجم مشخص است. حال آیا الگوی شما پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) هستند یا هيتلر و استالین؟

سؤال: مجازات محارب از کجا بدست می‌آید؟

جواب: آنان كه مجازات محارب را حد الهي مي‌دانند آن را از آیه 33 سوره مائده فهميده‌اند که می‌فرماید:

إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاٰفٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيٰا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذٰابٌ عَظِيمٌ  ﴿المائدة، 33﴾

کیفر آنان که با خدا و پیامبرش می‌جنگند، و در زمین به فساد و تباهی می‌کوشند، فقط این است که به سختي کشته شوند، یا به شدت به دار آویخته شوند، یا دست راست و پای چپشان به شدت بریده شود، یا از زمين فراري داده شوند. این برای آنان رسوایی و خواری در دنیاست، و برای آنان در آخرت عذابی بزرگ است.

مفسران و فقيهان گفته‌اند محارب حدّ دارد و حدّش یکی از مواردی است که در آیه بیان شده است. سپس اختلاف کرده‌اند که آیا این چهار مجازات به اختیار قاضی است یا بستگی به جرم دارد؟ همچنین اختلاف است که این مجازات‌ها برای محارب و مفسد با هم است یا هریک از اینها نیز جداگانه این چهار مجازات را دارد؟ و تختلافات ديگري كه در فتاوا مي‌بينيد.

به هر حال آیه مضطرب است و اگر قرار باشد عملی شود باید قدر متیقن گرفت. یادمان نرود که در امر مجازات برائت و احتیاط با یکدیگر هماهنگ هستند یعنی هم برائت می‌گوید خون نریز و هم احتیاط این را می‌گوید.

البته بنده در تفسیر این آیه چیز دیگری فهمیده‌ام و آن اینکه این آیه اصلا حدّ را نمی‌گوید بلکه گردنه زنان را تهدید می‌کند که مردم وقتی عصبانی شوند و بر شما دست يابند این كارها را با شما انجام می‌دهند. در واقع آیه می‌گوید ببینید با قذافی چکار کردند. پس شما نیز مواظب باشید که اگر مردم را عصبانی کردید آنها قانون‌مند نیستند بلکه شما را تکه تکه می‌کنند.

دقت شود که در آیه امر به مجازات نیست بلکه آیه، خبری است. فهم بنده این است که آیه اصلا مربوط به حدود نیست، بلكه عمل مردم به تنگ آمده از ظلم گردنه‌زنها را مي‌گويد. حال گردنه‌زن به سبك سابق باشد يا به سبك امروز كه با اختلاس است و بازي با دلار و ريال.

و اما به دیگر آیات مربوط به لعن برسیم:

فَبِمٰا نَقْضِهِمْ مِيثٰاقَهُمْ لَعَنّٰاهُمْ وَ جَعَلْنٰا قُلُوبَهُمْ قٰاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوٰاضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمّٰا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لاٰ تَزٰالُ تَطَّلِعُ عَلىٰ خٰائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاّٰ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللّٰهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ  ﴿المائدة، 13﴾

پس آنان را به سبب پیمان شکستنشان لعنت کردیم، و دل‌هایشان را بسیار سخت گردانیدیم، [تا جایی که] کلمات خدا را از جایگاه اصلی اش و معنای حقیقی اش تغییر می‌دهند، و بخشی از آنچه را که به وسیله آن پند داده شدند، از یاد بردند. و همواره از اعمال خائنانه آنان جز اندکی از ایشان [که وفادار به پیمان خدایند] آگاه می‌شوی؛ پس از آنان درگذر و صفح كن؛ زیرا خدا نیکوکاران را دوست دارد.

گفتم که آیات مربوط به بني‌اسرائيل فیلمی برای آموزش ماست. ما مشاهده می‌کنیم که قبلا علما اهل احتیاط بودند و در مدارس مباحثه مي‌كردند تا حق را بفهمند، ولی كم‌كم پس از پست ومقام به جايي رسيدند كه حق روشن را هم تحریف می‌کنند و این نتایج لعن است.

این نقض پیمانی که در این آیه از آن صحبت شده است دقیقا در بین ما رخ داده است. این همه وعده دادیم که آب و برق مجانی می‌شود و دنیا و آخرت آباد می‌شود ولی نقض میثاق شد و خلاف آن عمل شد.

از انتهای این آیه بدست می‌آید که باید بخشید. پیامبر(ص)، هم در مکه بخشید و هم در مدینه. پس ما نیز باید همین‌گونه باشیم. باید بر گذشته‌ها صلوات فرستاد و هر چه بوده از آن گذشت و از ابتدا شروع کرد. باید دنبال عدل برویم. شغلها و پولها را ميان همه بر اساس تخصص و كارشان تقسيم كرد. نبايد افرادی 90 ساله چندين شغل داشته باشند و حاکم بر سرنوشت یک ملت نشوند. در حكمهاي دادگاهها می‌توان هیأت منصفه تشکیل داد تا آنها بگويند فلان فرد محارب است يا نيست.

قُلْ يٰا أَهْلَ الْكِتٰابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنّٰا إِلاّٰ أَنْ آمَنّٰا بِاللّٰهِ وَ مٰا أُنْزِلَ إِلَيْنٰا وَ مٰا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فٰاسِقُونَ  ﴿المائدة، 59﴾

بگو: ای اهل کتاب! آیا جز این را بر ما عیب می‌گیرید که ما به خدا و آنچه از سوی او بر ما نازل شده و آنچه پیش از ما [بر پیامبران] فرود آمده ایمان آورده‌ایم؟! و این [عیب جویی شما به سبب این است] که بیشتر شما فاسق هستید.

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذٰلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللّٰهِ مَنْ لَعَنَهُ اللّٰهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنٰازِيرَ وَ عَبَدَ الطّٰاغُوتَ أُولٰئِكَ شَرٌّ مَكٰاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَوٰاءِ اَلسَّبِيلِ  ﴿المائدة، 60﴾

بگو: آیا شما را از کسانی که کیفرشان نزد خدا بدتر است، خبر دهم؟ [آنان] کسانی هستند که خدا لعنتشان کرده، و بر آنان خشم گرفته، و برخی از آنان را به صورت بوزینه و خوک درآورده، و [نیز آنان که] طاغوت را پرستیدند؛ اینانند که جایگاه و منزلتشان بدتر و از راه راست گمراه ترند.

بوزينه مظهر تقليد و بازي است و خوك مظهر خوردن و شهوتراني است و نوكري طاغوت مظهر تملق گويي است.

بله افرادي كه بوزينه‌وار تقليد مي‌كنند و عقل خود را به كار نمي‌گيرند و خوش‌رقصي مي‌كنند و مانند خوك در شهوت غرقند و متملقان طاغوتها هستند، همۀ اين كج‌رويها به خاطر اين است كه ملعون شده‌اند.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.