نکات درس تفسیر در تاریخ 23/9/1401
لعن، نفرين و فحش
تفسیر آیه 108 سوره انعام
وَ لاٰ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ فَيَسُبُّوا اللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ ﴿الأنعام، 108﴾
و كساني را كه به جای خدا میخوانند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی به نادانی خدا را دشنام ميدهند. این گونه برای هر امتی عملشان را آراستهایم؛ سپس بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، آنگاه آنان را به آنچه انجام میدادند، آگاه میکند.
نکته 1: ادامه بررسی آیات مربوط به لعن:
وَ قٰالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّٰهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِمٰا قٰالُوا بَلْ يَدٰاهُ مَبْسُوطَتٰانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشٰاءُ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ مٰا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيٰاناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنٰا بَيْنَهُمُ الْعَدٰاوَةَ وَ الْبَغْضٰاءَ إِلىٰ يَوْمِ الْقِيٰامَةِ كُلَّمٰا أَوْقَدُوا نٰاراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّٰهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً وَ اللّٰهُ لاٰ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿المائدة، 64﴾
و یهود گفتند: دست خدا بسته است. دستهاي خودشان بسته است و به سبب آنچه گفتند از رحمت خدا دورند؛ بلکه هر دو دست خدا همواره گشوده است، هر گونه بخواهد، انفاق ميكند. و مسلماً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید. و ما میان آنان تا روز قیامت کینه و دشمنی انداختیم. هر زمان آتشی را برای جنگ افروختند خدا آن را خاموش کرد، و همواره در زمین برای فساد میکوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.
تا اینجا هرچه از لعن در قرآن خوانده بودیم خبری بود ولی تعبیر غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِمٰا قٰالُوا ممکن است خبری باشند و ممکن است انشائی باشند. برخی مترجمین مثل دکتر صادقی تهرانی هر دو جملۀ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِمٰا قٰالُوا را خبری معنا کرده است. برخی هر دو را انشائي و نفرینی معنا کردهاند. برخی نیز جملۀ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ را انشائي و نفرینی و جمله لُعِنُوا بِمٰا قٰالُوا را خبری معنا کردهاند. البته تعبیر غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ را بیشتر مترجمین به صورت نفریني معنا کردهاند.
هر کدام که باشد بحث ما مربوط به دشنام بود و هیچ یک از معناي خبري يا انشائي دشنام نیست. پس این آیه با آیۀ مورد بحث تنافی ندارد.
و اما خود نفرین کردن نیز کار مثبتی است و پيامبران و امامان لعّان نبودند و خصوصا با توجه به اینکه در علم كلام گفته شده كه نفرین کردن اثر ازدياد عذاب را به همراه ندارد چون مثلا شمر در جهنم جایگاه مشخصی دارد و این گونه نیست که نفرین ما موجب شود عذاب او بیشتر شود؛ زيرا در اين صورت با عدالت خدا ناسازگار ميشود. بله نفرین کردن موجب خنک شدن دل نفرين كننده است یا اینکه موجب میشود دیگران بفهمند کار ملعونان بد است.
نفرین یا همان «نه آفرین» است یا از «نفرت» گرفته شده است که خشم انسان را برساند. حال نفرین کردن معمولا جهد العاجز است یعنی چون کار دیگری نمیتوانیم بکنیم نفرین میکنیم و این مربوط به نفرینهای ما انسانهاست.
ولی اگر گفتیم خدا نفرین کرده است این سؤال پیش میآید که خدا که عاجز نیست. پس اگر به ابولهب نفرین میکند كه دستش بريده باد! چرا خودش دست او را نمیبُرد؟ یا اگر گفته است «قاتلهم الله» یا «قُتل الانسان ما اکفره» چرا خودش كافران را نمیکشد؟
از همینجا معلوم میشود که نفرین خدا برای این است که اوج انزجارش را برساند. پس خدا نمیخواهد آنها را بکشد بلکه میخواهد آنها از خواب غفلت بیدار شوند.
ما انسانها اگر ظالمی را گرفتیم به بدترين وجه ممكن میکشیم چون احساسی هستیم ولی خدا که قدرتمند است میتواند ملعونان را بکشد ولی دوست دارد آنها را هدایت کند.
پس نفرین ما به خاطر عجزمان است ولی نفرین خدا به خاطر عجزش نیست بلکه براي اعلام انزجار است. پس این تعابیر اولا فحش نیست بلکه نفرین است و ثانیا هدفش از گفتن این جملات بیان انزجار است و هدفش خنك شدن دل نيست بلكه هدایتگری است.
دقت کنید که خدا دوست دارد به گونهای عمل کند که اختیار انسانها گرفته نشود. پس انسانهای بد را نابود نمیکند، بلكه با لعن و تهديد و.. در صدد بيدار كردن آنان است.
به هر حال اگر جملات آیۀ مورد بحث خبری باشد که هیچ و اگر انشائي باشد براي نفرين و به منظور این است که بفهماند خدا از این حرف یهودیان كه گفتند «دست خدا بسته است» خیلی ناراحت شده است و براي نشان دادن اين ناراحتي به سبك و روش جديدي رو آورده تا توجهها را جلب كند و لذا در جوابشان گفته «دستهايتان بسته باد». بله خدا نمیخواهد دست یهودیان را به زور ببندد.
اشكال: اتفاقا خدا دست يهوديان را از دست ما مسلمانان بيشتر باز گذاشته است.
جواب: خير. خدا به همه اختیار داده است تا با علل و اسباب پیش روند و جهان راپيش ببرند، از ورزش که شانس در آن بسيار مؤثر است گرفته تا صنعت؛ هرکسی که از علل و اسباب بهتر استفاده کند موفقتر است. پس خدا دست همه را باز گذاشته تا از علل و اسباب بهره ببرند. در بلندیهای جولان آب و هوا معتدل است ولی آن طرف که سوریه است کشاورزي نکردهاند و خشک است ولی آن طرف که اسرائیل است كشاورزي كردهاند و سر سبز است. پس دست هیچ کس را خدا نبسته است و هرکس در جهان بیشتر کار کرد بهرۀ بیشتری میبرد. این ما هستیم که با تنبلي و خرافهگرايي و .. دست خودمان را بستهایم.
به هر حال اگر خدا نفرین کند از روی عجز نیست بلکه اعلام انزجار است تا از طریق این توبیخ آنان را هدایت كند.
و اما دقت کنید که تعبیر دو دست خدا باز است نوعی کنایه از بخشش محترمانه و كريمانۀ خداست و الا خدا دست جارحهاي ندارد.
و اما آیۀ بعدی در مورد لعن که آیۀ مهمی است این آیه است که میفرماید:
لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرٰائِيلَ عَلىٰ لِسٰانِ دٰاوُدَ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذٰلِكَ بِمٰا عَصَوْا وَ كٰانُوا يَعْتَدُونَ ﴿المائدة، 78﴾
از بنی اسرائیل آنان که کافر شدند به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند. لعنت شدنشان برای این بود که [از فرمانهای خدا] سرپیچی داشتند و همواره [از حدود الهی] تجاوز میکردند.
منظور از کافران بنی اسرائیل در این آیه کسانی هستند که غلو ميكردند و میگفتند عیسی پسر خداست.
به هر حال این آیه صراحت دارد که داود و عیسی عليهما السلام بنی اسرائیل را با زبان لعنت کردند.
حال اگر منظور آيه این باشد که آنها چشم در چشم کافران میانداختند و به آنها لعنت میکردند اين نوعی فحش است. ولي به نظر میرسد آن دو به طور کلی لعنت کرده و مثلا گفتهاند: اللهم العن کفرة بنی اسرائیل. ممکن هم هست به صورت خبری لعنت میکردند و مثلا میگفتند لعنت بر کافران بنی اسرائیل.
با توجه به بحثهاي مطرح شده در آیه مورد بحث یعنی آیه 108 سوره انعام نمیتوان پذیرفت که این دو پیامبر فحش میدادهاند چرا که گفتیم فحش دادن خلاف عقل است و این دو پیامبر عاقل بودند و هیچ گاه فحش نمیدادند چون با این کار موجب میشدند طرف مقابل نیز فحش دهد. پس با دلیل عقلی میفهمیم که لعن کردن این دو پیامبر فحش نبوده بلکه نفرینی بوده است.
گاهی اوقات جملات يك آيه دو پهلو است که یکی از احتمالات آن جاهلانه و یکی از احتمالات عاقلانه است و با توجه به مبانی برون دینی و درون دینی باید آیه را حمل بر احتمال عاقلانه کرد.
اگر این دو پیامبر اهل فحش دادن بودند که اینقدر بين عقلا و خردمندان طرفدار پیدا نمیکردند.
پس «لُعِنَ» در اين آيه لعن فحشی نیست بلکه لعن نفرینی است.
پرسش: با توجه به اینکه قبلا بيان شد كه لعن نفرینی ثمر زياد شدن عذاب لعن شده را ندارد و با توجه به اينكه اين دو پيامبر در صدد ازدياد عذاب بني اسرائيل نبودهاند، این سؤال پیش میآید که پس چرا لعن کردند؟
پاسخ: این لعن نفرینی برای اعلام انزجار است تا همه بفهمند کافران یهود کارهای خیلی بدی میکنند تا اينگونه شايد از خواب بيدار شوند و خوب شوند. یادمان نرود که پيامبران به فکر این بودند که کفر کافران را از بین ببرند نه خود کافران را؛ مثل اینکه باید بی سوادی را از بین برد نه بی سوادها را.
حکومتهای دیکتاتور مشکلشان این است که میخواهند مخالفان را از بین ببرند نه مخالفت مخالفان را. امروزه همۀ اعتراضها به اعدامها اين است كه نباید معترضان را از بین برد بلکه باید کاری کرد که اعتراض آنان از بین برود و برای این کار باید دید چرا اعتراض میکنند و مشکلشان را حل کرد.
حال حضرت عیسی و داود قصد از بین بردن کافران را نداشتهاند بلکه قصد هدایت داشته تا کفر کافران را از بین ببرند. برای این کار از زبان نفرين استفاده کردهاند و این زبان در آن شرايط برای هدایت بوده است. دقت کنید که همیشه نمیتوان از زبان تشویق استفاده کرد، گاهی اوقات باید از زبان تهدید يا زبان نفرين استفاده کرد و در اینجا این دو پیامبر از این زبان استفاده کردهاند.
آيه ديگر:
قٰالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النّٰارِ كُلَّمٰا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهٰا حَتّٰى إِذَا ادّٰارَكُوا فِيهٰا جَمِيعاً قٰالَتْ أُخْرٰاهُمْ لِأُولاٰهُمْ رَبَّنٰا هٰؤُلاٰءِ أَضَلُّونٰا فَآتِهِمْ عَذٰاباً ضِعْفاً مِنَ النّٰارِ قٰالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لٰكِنْ لاٰ تَعْلَمُونَ ﴿الأعراف، 38﴾
[خدا در قيامت] میفرماید: شما هم در میان گروههایی از جن و انس که پیش از شما بودند در آتش درآیید. هرگاه گروهی وارد شوند، هم مسلکان خود را لعنت کنند تا آنکه همه آنان با خفت و خواری در آتش جمع شوند، آن گاه پیروانشان درباره پیشوایانشان گویند: پروردگارا! اینان ما را به گمراهی کشیدند، پس عذابشان را از آتش، دو چندان گردان؛ خدا میفرماید: برای هر کدامتان دو چندان است، ولی نمیدانید.
این آیه در مورد کارهای جهنمیان است و آنها الگوی ما نیستند و در نتیجه لعنت کردنشان يا فحش دادنشان برای ما حجت نیست.
وَ نٰادىٰ أَصْحٰابُ الْجَنَّةِ أَصْحٰابَ النّٰارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنٰا مٰا وَعَدَنٰا رَبُّنٰا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مٰا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قٰالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللّٰهِ عَلَى الظّٰالِمِينَ ﴿الأعراف، 44﴾
و بهشتیان، دوزخیان را آواز میدهند که ما آنچه را که پروردگارمان به ما وعده داده بود، حق یافتیم، آیا شما هم آنچه را که پروردگارتان وعده داده بود، حق یافتید؟ گویند: آری؛ پس آواز دهندهای در میان آنان آواز دهد که لعنت خدا بر ستمکاران باد.
تعبیر أَنْ لَعْنَةُ اللّٰهِ عَلَى الظّٰالِمِينَ فحش نیست. بلكه یا خبر است یا نوعی نفرین است؟ هر کدام که باشد با توضیحاتی که دادیم با آیۀ 108 سورۀ انعام كه فعلا مورد بحث است منافاتی ندارند.