سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
نکات درس تفسیر در تاریخ 10/10/1401
تفسیر آیه 108 سوره انعام
بررسی شأن نزولهاي نقل شده پیرامون آیه. چرایی فحش مشرکان به الله. اشکال به استناد اهل سنت به آیه برای اثبات سد ذرایع.
وَ لاٰ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ فَيَسُبُّوا اللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ ﴿الأنعام، 108﴾
و كساني را كه به جای خدا میخوانند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی به نادانی خدا را دشنام ميدهند. این گونه برای هر امتی عملشان را آراستهایم؛ سپس بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، آنگاه آنان را به آنچه انجام میدادند، آگاه میکند.
نکته 1: این آیه هم عقلی است و هم اخلاقی و هم طبیعتا قرآنی است. پس چون آیه بحث عقلی را مطرح کرده است میتوان توسط آن صحت و سقم برخی از چیزها را بررسی کرد و به همین خاطر حدیثی را بررسی کردیم و گفتیم كه فحش دادن و تهمت زدن را جايز ميدانست و با اینکه سند رجالی آن صحیح بود، ولی اصلا با عقل و اخلاق و قرآن سازگار نیست.
نکته 2: در شأن نزول آیه 108 سوره انعام بيان شده است که وقتی این آیه از سوره انبیاء نازل شد که:
إِنَّكُمْ وَ مٰا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهٰا وٰارِدُونَ ﴿الأنبياء، 98﴾
[به آنان گویند:] به یقین شما و معبودانی که به جای خدا میپرستیدید، هیزمِ دوزخید؛ [بی تردید] شما در آن وارد خواهید شد.
مشرکان گفتند تو آلهۀ ما را سبّ کردی و ما نیز الله را سبّ میکنیم و بعد از این سخن آنان، آِیۀ مورد بحث نازل شد.
این شأن نزول در کتاب التحریر و التنویر ج6 ص 262 نقل و نقد شده است و دلایلی آوردهاند که به نظرم برخي صحيح و برخي قابل بررسي است.
آنجا بيان شده: این شأن نزول درست نیست چرا که اگر درست باشد از زمان نزول آیه 108 سوره انعام به بعد نباید آیه 98 سوره انبیاء خوانده میشد در حالی که این آیه جزو قرآن بوده و هست. علاوه بر این آیۀ سوره انبیاء اصلا فحش نیست بلکه بیان واقعیت است.
همچنين بيان شده كه آیات سوره انعام مجموعا نازل شده است و در نتیجه آیه 108 شأن نزول خاصی ندارد.
البته به این اشکال پاسخ داده شده که لازم نیست شأن نزول همان وقت باشد بلکه ممکن است اتفاقات متعددی قبل از سوره انعام رخ داده است که خدا با نزول یکبارۀ سوره انعام مجموع آنها را پاسخ داده است.
مثل اینکه ممکن است دهها اشکال در طول چند روز به كسي بگیرند و او در یک سخنرانی مجموع آن اشکالات را جواب دهد.
البته با رجوع به جدول ترتیب نزول سورهها مثل جدولهاي آخر كتاب تاريخ قرآن دکتر رامیار میبینیم که سوره انعام تقریبا سوره 55 است ولی سوره انبیاء تقریبا سوره 72 است. یعنی سوره انبیاء اصلا بعد از سوره انعام نازل شده است. پس اینکه گفته شود آیۀ 98 سوره انبیاء قبل از سوره انعام بوده است از ریشه باطل است.
نكتۀ ديگر اينكه وقتی آیات قرآن نازل میشد پیامبر(ص) بر مردم میخوانده است. حال اگر پیامبر(ص) آیۀ سوره انبیاء را بر مشرکان خواندند و آنها گفته باشند اگر این آیه را خواندی ما الله را سب میکنیم خطاب آیۀ سوره انعام باید مفرد باشد نه جمع. و بايد گفته ميشد «لاتسبّ الذين…»
پس اصلا آیه 108 سوره انعام با آیه 98 سوره انبیاء ربطی ندارد.
نکته 3: طبق آیۀ 108 سوره انعام اگر ما به بتها فحش دهیم مشرکان نیز به الله فحش میدهند. حال اشكالی که پیش میآید این است که ما چون بتها را قبول نداریم ميتوانيم به آنها فحش دهيم، ولی مشرکان چون «الله» را قبول دارند، نميتوانند به الله فحش دهند، پس چرا آیه میگوید آنها به «الله» فحش میدهند؟
قبلا جواب دادیم که انسانها وقتی عصبانی میشوند دیگر حواسشان نیست که چه میگویند و در این حال ممکن است به هرکسی فحش دهند. گاهی اوقات نیز از روی حماقت فحش میدهند.
یادم هست در دوران دبیرستان که بعد از مدرسه به سمت خانه میرفتم مشاهده کردم که دو نفر دعوا میکردند و به هم فحش ميدادند و شخصی که میخواست آنها را صلح دهد به آنها میگفت دو برادر با یکدیگر دعوا نمیکنند و فحش نميدهند. یکی از دو نفر گفت: دو شغال که از یک سوراخ بیرون میآیند که برادر نیستند.
مشاهده میکنید که شخص از روی حماقت حتی خودش را شغال معرفی میکند.
این یک جواب بود. برخی دیگر گفتهاند مشرکان به خدا فحش نمیدادند بلکه به پیامبر(ص) فحش میدادند و خداوند در قرآن فحش به پیامبر(ص) را مجازاً فحش به خودش تلقی کرده است. سپس برای این حرفشان مثالی زدهاند و این آیه از سوره فتح را شاهد مثال آوردهاند:
إِنَّ الَّذِينَ يُبٰايِعُونَكَ إِنَّمٰا يُبٰايِعُونَ اللّٰهَ ﴿الفتح، 10﴾
به یقین کسانی که با تو بیعت میکنند، جز این نیست که با خدا بیعت میکنند.
در این آیه دست رسول(ص)، دست خدا معرفی شده است و در آیۀ مورد بحث نیز هرکس به پیامبر(ص) فحش دهد به خدا فحش داده است. ( التحرير و التنوير ج6 ص 263).
به نظرم این حرف بد نیست ولی تا جایی که بتوان معنای جملات را حقیقی بگیریم بهتر از مجازی است و جواب اول بر طبق معنای حقیقی است ولی این جواب دوم بر طبق معنای مجازی است و در نتیجه جواب اول بهتر است.
و اما جواب دیگری نیز دادهاند و آن اینکه اگر به بتها فحش دادیم، مشرکان به خدای محمد(ص) فحش میدهند نه خدای خودشان. اللهی که مشرکان قبول دارند غیر از اللهی است که پیامبر(ص) معرفی کرده است. اللهی که پیامبر(ص) معرفی کرده است الله رحمان است ولی مشرکان این الله را قبول نداشتند. در سوره فرقان آمده است:
وَ إِذٰا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمٰنِ قٰالُوا وَ مَا الرَّحْمٰنُ أَ نَسْجُدُ لِمٰا تَأْمُرُنٰا وَ زٰادَهُمْ نُفُوراً ﴿الفرقان، 60﴾
و هنگامی که به آنان گویند: برای [خداي] رحمان سجده کنید، میگویند: رحمان چیست؟! آیا برای چیزی که تو فرمان میدهی، سجده کنیم؟ و [دعوت تو] بر رمیدگی و نفرتشان میافزاید.
پس مشرکان، اللهِ معرفی شده توسط قرآن را قبول نداشتند و اصلا برایشان خدای مهربان معنا نداشت. آنها خشن بودند و نمیتوانستند خدای مهربان را تصور کنند و حتی در قضیۀ صلح حدیبیه حاضر نشدند که در صلحنامه بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شود و بجای آن باسمک اللهم نوشتند.
با این حرف متوجه شدیم در صورتی که مسلمانان به بتها فحش دهند مشرکان به اللهِ معرفی شده توسط قرآن فحش میدهند.
و اما به مناسبت بد نیست به این مطلب اشاره کنم که خدایی که در این 40 سال معرفی شده است همان خدای مشرکان بوده است نه خدای حضرت محمد(ص). دائما به بچههایمان گفتهایم اگر این کار را کردی به جهنم میروی. خدایی معرفی کردهایم که مثل یک شاه دیکتاتور بالای سر همه ایستاده است و منتظر است کسی اشتباهی کند تا زود او را مجازات کند.
اگر میبینیم جوانان از دین بیرون میروند ما نیز در این امر بی تقصیر نیستیم. آخوند به مدرسه میرود و برای بچهها آیات عذاب را میخواند. این نوع تبلیغ خدا اشتباه است.
نکته 4: برخی از این آیه برای اثبات مطلبی در اصول فقه استفاده کردهاند که البته مورد قبول اهل سنت است و اهل سنت آن را در کتابها نوشتهاند و در جامعۀ ما نیز به آن عمل میشود و آن مطلب، سد ذرایع است. توضیح اینکه فقه شیعه چهار منبع دارد: کتاب، سنت، عقل و اجماع.
البته اجماعی که شیعه قبول دارد اجماعی است که كاشف از قول مصوم باشد. از آن طرف عقلی که در منابع فقهي شیعه مطرح است بیشتر مربوط به بحث تزاحم و ضد عام و ضد خاص و امثال اينهاست. پس اجماع به سنت برمیگردد و عقل خيلي در استنباط كاربردي ندارد و منابع تقريبا منحصر به كتاب و سنت ميشود.
شیعه چون بر جامعه حکومت نداشته چندان با گرفتاریهای مردم سر و کار نداشته و تقريبا تا 250 سال از امام معصوم برخورداربوده و بنابراين نيازي به منابع ديگر حس نميكرده است، ولی اهل سنت چون حکومت داشتهاند متوجه شدهاند که کتاب و سنت به تنهایی کافی نیست چرا که هزاران مسأله پیش میآید که در رابطۀ با آنها از کتاب و سنت چیزی بدست نمیآید. به این خاطر منابع و مباني ديگري درست کردند تا بتوانند مشکلات فقهي افراد و جامعه را حل کنند مثل قیاس یا استحسان یا سد ذرایع.
سد ذرایع یعنی جلوگیری کردن از وسائلی که اگرچه حلال است ولی بعدا منجر به حرام میشود یعنی از همان اول باید جلو برخی چیزها را گرفت تا منجر به حرام نشود.
حال اهل سنت برای اثبات سد ذرایع به همین آیه استناد کردهاند و گفتهاند فحش دادن به بت بد نیست اما نباید به بتها فحش داد تا فحش دادن به خدا رخ ندهد و اگر ما به بتها فحش نمیدهیم برای این است که به فحش دادن به خدا نینجامد نه اینکه فحش دادن به بت فی نفسه اشکال داشته باشد.
پس میتوان کار مباحی را منع کرد تا به حرام منجر نشود.
و اما جواب بنده به این استدلال روشن است. البته من در صدد رد یا اثبات سدّ ذرایع نیستم ولی میخواهم بگویم دلیلی که اینها آوردهاند باطل است چون گفتیم سبّ به هر کسی و هر چیزی عقلا قبیح و خلاف اخلاق است.
پس اینکه گفتهاند سب بت یا سب مشرک ابتدائا حلال است اشتباه است. اصلا سبّ درست نیست. حتی اگر مشرکی انسان اخلاق محوری بود و حتی اگر به بتش فحش دادیم به خدا يا پيامبر فحش نمیداد باز نمیتوان به او فحش داد.
پس استدلال اهل سنت به این آیه برای اثبات سد ذرایع اصلا درست نیست.
برای توضیح بیشتر در زمینۀ بحث سد ذرایع میتوانید به کتاب التحریر و التنویر،ج6،ص264 و 265، ذیل آیۀ مورد بحث مراجعه کنید.