تفسیر آیه 108 سوره انعام در تاریخ 11 دی 1401

تفسیر آیه 108 سوره انعام در تاریخ 11 دی 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 11/10/1401

تفسیر آیه 108 سوره انعام

سد ذرایع در شیعه نیز عملا وجود دارد. قرائنی بر اینکه انسان بما هو انسان محترم است. معنای جدیدی از تعبیر كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ

وَ لاٰ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ فَيَسُبُّوا اللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ  ﴿الأنعام‏، 108﴾

و كساني را كه به جای خدا می‌خوانند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی به نادانی خدا را دشنام مي‌دهند. این گونه برای هر امتی عملشان را آراسته‌ایم؛ سپس بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، آنگاه آنان را به آنچه انجام می‌دادند، آگاه می‌کند.

نکته 1: در انتهای جلسۀ قبلی قدری در مورد سد ذرایع توضیح دادیم. حال جالب است که در شیعه نیز سد ذرایع به اسم دیگری دیده می‌شود مثل بحث مقدمۀ واجب که می‌گویند چون حج واجب است مقدمات آن مثل ثبت نام در کاروان و گرفتن گذرنامه واجب يا لازم است. حال اختلاف است که این واجب، عقلی است یا شرعی. مثال دیگر بحث مقدمۀ حرام است که آیا مقدمۀ حرام، حرام است یا نه؟

به هر حال در شیعه نیز این بحث مطرح است که وسائلی که منجر به انجام حرام یا واجبی شود چه حکمی دارد؟

این همان سد ذرایع است. تازه در کشور ما نیز عملا چنین امری متداول است. در نوشتن قانون اساسی بحثی مطرح بود که شکنجه جایز باشد یا نه؟ آیت الله منتظری و آيت الله بهشتی می‌گفتند شکنجه به هيچ نحوي جايز نباشد ولی امثال آیت الله مشکینی می‌گفتند در مواقع ضروري باید شکنجه باشد و بالاخره در قانون اساسی شکنجه قرار داده نشد ولی با این حال شکنجه در عمل وجود دارد.

پس در گفتار می‌گوییم که سد ذرایع را قبول نداریم ولی در عمل چنین چیزی وجود دارد.

نکته 2: اینکه فقهاء در کتاب‌های فقهی خود فحش دادن به غير شيعه را تجویز کرده‌اند فتواي درستي نیست. آنها فکر کرده‌اند تنها انسانی که جان و مال و آبرویش محترم است شیعه است و بقیۀ انسان‌ها جان و مال آبرویشان ارزشی ندارد.

تازه برخی پا از این فراتر گذاشتند و گفتند تنها کسانی که ولایت فقیه را قبول دارند ارزشمند هستند.

به هر حال كم‌كم عده‌ای به فکر افتادند که اگر در روايت آمده است که «لا تسبوا المؤمن» به این معنا نیست که به بقیه می‌توان فحش داد بلکه مطلق انسان نباید سبّ شود، ولي سبّ مؤمن قبحش بيشتر است. و وصف يا لقب مفهوم ندارد تا «لا تسبوا المؤمن» مفهومش جواز فحش دادن به غير مؤمن باشد. به نظر مي‌رسد وجود «مؤمن» در اينگونه روايات و از طرف دیگر عصباني بودن از حکومت‌هاي ظلم و جور سني مذهب موجب اين فتوا شده است. و با این فتوا دین را وارونه جلوه دادند. این در حالی است که در قرآن آمده است:

وَ لَقَدْ كَرَّمْنٰا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنٰاهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنٰاهُمْ مِنَ الطَّيِّبٰاتِ وَ فَضَّلْنٰاهُمْ عَلىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنٰا تَفْضِيلاً  ﴿الإسراء، 70﴾

به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم، و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکب هایی که در اختیارشان گذاشتیم] سوار کردیم، و به آنان از نعمت های پاکیزه روزی بخشیدیم، وآنان را بر بسیاری از آفریده های خود برتری کامل دادیم.

این آیه معنای کرامت مطلق انسان‌ها را می‌رساند.

همچنین داستان یوسف در این زمینه قابل تأمل است. یوسف با اینکه به مصر رفت که مرکز بت پرستی بود هیچ گاه به این فکر نکرد که مردم مصر را بکشد يا تهمت بزند يا مالشان را بربايد، بلکه به آنها خدمت می‌کرد و با تعبیر خواب پادشاه مصر مملکت آنها را نجات داد. تازه علاوه بر تعبیر خواب به آنها راه کاری ارائه داد که بتوانند برای هفت سال قحطی تدبیری بیندیشند و به آنها گفت گندم را در خوشه نگهدارید و در هفت سال قحطی تمام گندم‌ها را مصرف نکنید. خلاصه اینکه یوسف برنامۀ 15 ساله برای مصر ارائه داد و وقتي خواستند خودش به آن عمل كند، خوب به آن عمل کرد ولی ما….

پس انسان و لو اینکه کافر باشد حق حیات دارد و توسط یوسف راهنمایی شد. یوسف به همۀ مردم مصر خدمت کرد و هیچ‌گاه به مردم نگفت به کسی گندم می‌دهم که موحد باشد.

همچنین یوسف خواب آن دو زندانی را با اینکه غير موحد بودند تعبیر کرد و البته قبل از تعبیر خواب وظیفۀ اخلاقی و دینی خود را انجام داد و توحید را تبلیغ کرد.

اینها را گفتم تا مشخص شود ما راه‌های اشتباهی در اين ساليان متمادي رفته‌ایم. بله اخیرا برخی فقهاء گفته‌اند انسان بما هو انسان حق دارد كه اجرشان با خدا.

جالب است که در این قرن 21 برخی حتی برای شیعۀ مرتضی علی حق اعتراض قرار نمی‌دهند که به بالا رفتن قیمت دلار و فشل شدن زندگيشان اعتراض کنند.

نکته 3: ممکن است کسی بگوید بت و بت‌پرستی باطل است. پس چرا می‌گویید سبّ نکنید؟

جواب این سؤال این است که بالاخره بت‌پرستان انسان هستند و حق دارند زندگی کنند و لو زندگی باطل.

حال ممکن است کسی بگوید مگر حق نباید باطل را از بین ببرد؟ پس وقتی ما حق هستیم باید باطل را نابود کنیم. قرآن می‌گوید:

وَ قُلْ جٰاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبٰاطِلُ إِنَّ الْبٰاطِلَ كٰانَ زَهُوقاً  ﴿الإسراء، 81﴾

و بگو: حق آمد و باطل نابود شد؛ بی تردید باطل نابود شدنی است.

جواب: به نظر می‌رسد خود خدا نمی‌خواهد باطل کلا از بین برود. گاهی اوقات باطل زینت داده می‌شود تا شخص آن را حق تصور کند یا اینکه شخص با اینکه می‌داند فلان امر باطل است ولی برایش ارزشی دارد که نباید آن را از دست دهد.

برای همین حرف است که خداوند در این آیه فرموده است: كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ

یعنی همین‌طور که بت پرستی برای بت‌پرستان زینت داده شده است برای هر امتی نیز کارهایشان زینت داده شده است. پس یهودی و مسیحی و بودایی و شیعه و سنی هریک عقیده‌شان برایشان زینت داده شده است.

بنابراین خود خدا انسان‌ها را به گونه‌ای قرار داده است که جهان متنوع باشد چون جهان متنوع زیباست و این نوع جهان است که توان بقاء دارد و اگر غیر از این بود نابودی ایجاد می‌شد.

بد نیست مثالی بزنم:

فرض کنید کل جهان تنها شاه میوه‌ها یعنی گلابی را داشت. آیا چنین کرۀ زمینی قابل بقاء و زیبا بود؟ جهان زیبا آن است که همۀ میوه‌ها را داشته باشد. از آن طرف علف هرزه و درختان نامفید و حشره نیز باید باشد تا طبیعت زیبا به وجود آید. همۀ چیزها در جهان نقشی دارند اگر چه ممکن است برخی از آنها برای ما مضرّ باشند. اگر برخی گونه‌ها در طبیعت از بین برود ضررهایی رخ می‌دهد و برای همین سعی می‌کنند گونه‌های مختلف را حفظ کنند.

حال می‌توان گفت چه بسا عقاید مختلف نفعی داشته باشد و به همین خاطر خدا می‌خواهد آنها نیز وجود داشته باشند و برای همین هدف خدا عمل هر قومی را برای آنها زینت داده است.

البته توحید چون دلیل عقلی دارد باید تبلیغ شود و جا بیفتد ولی نبايد با زور شرک نابود شود، چون آن نيز دلیل احساسی و سابقه‌ای دارد.

ما در تفسیر سوره مائده از هم‌زیستی مسالمت آمیز سخن گفتیم. پس باید همه مسالمت آمیز با یکدیگر زندگی کنیم. گروهی دنبال عقل هستند ولی نباید تک بعدی باشند و بخواهند احساسات را نابود کنند. بله عقل برتر است و باید بیشتر به آن توجه داشت تا احساسات و عاطفه را جهت دهد نه اینکه آنها را نابود کند/ كنيم.

اگر این حرف‌ها درست باشد خیلی بحث‌ها عوض می‌شود. اینکه فکر کنیم هرکسی احساسی است باید نابود شود اشتباه است. اتفاقا افراد احساسی هم باید باشند. بله اگر کسی قصد گرفتن جان ما را كرد و به جان ما افتاد و بخواهد جان ما را بگیرد جلوي او می‌ایستیم و الا نباید کاری به او داشته باشیم.

در طبیعت انواع حیوانات وجود دارند و ما حق نداریم آنها را نابود کنیم. بله اگر گرگی به ما حمله کرد می‌توانیم از خود دفاع کنیم و الا اگر مثلا در ماشین امني در جنگلی بودیم و گرگی را دیدیم نمی‌توانیم او را بکشیم.

همین تصور را در مورد دیگر انسان‌ها باید داشته باشیم. اگر او با ما درگیر شده باید دفاع کنیم ولی اگر درگیری نیست یا اگر درگیری هست می‌توان از طریق صلح پیش رفت در این صورت هیچ دلیلی برای کشتن او وجود ندارد.

پس اینکه خدا شرک را برای بت‌پرستان تزیین داده است برای این است که خدا می‌خواسته مشرک نیز باشد.

این حرفی که در اینجا زدم حرف نوی بود و تقاضا دارم دوستان در مورد آن دقت کنند. تا حالا می‌گفتیم خدا کارهای خوب را زینت می‌دهد و کارهای بد توسط شیطان زینت داده می‌شود و می‌گفتیم شیطان موجود مستقلی نیست بلکه زیر نظر خداست. سپس اینکه خدا در مواردی گفته است کارهای بد را زینت دادیم طبق گفته‌های قبلی این‌گونه توجیه می‌کردیم که یا مجاز است یا از باب اینکه خدا همه کارۀ جهان است می‌باشد. ولی نظر جدیدی که در اینجا بیان کردیم این است که واقعا خود خدا این چیزها را زینت داده است تا طبیعت متنوع باشد. اگر همه، مؤمن و زاهد بودند انسان‌ها از صنف ملائکه می‌شدند ولی قرار است عالم مادي گونۀ دیگری باشد که انسان‌های متنوع با افکار متفاوت باشند تا جهان زیبا باشد مثل اینکه در طبیعت باید درختان مختلف باشد تا طبیعت زیبا شود.

البته با این حرف‌ها چوب هراج به دین و انبیاء نمی‌زنم چرا که در ادامۀ آیه آمده است بازگشت هرکسی تنها به پروردگار اوست و طبیعتا پروردگار به آنها می‌گوید چرا پرورش نیافتید و چرا صفاتی که من القاء کردم در وجودت متجلی نکردی و مسیرت را به سوی کمال نبردی؟

دقت کنید که سياق اقتضا مي‌كرد كه گفته شود «ثم الینا مرجعهم» ولي در آيه از تعبیر ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ  استفاده شد تا این نکته را برساند که همه به سوی ربّی که صاحب اختیار آنها بود برمی‌گردند. و آنان را به جهت اينكه خوب تربيت نشدند بازخواست مي‌كند. فَيُنَبِّئُهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.