تفسیر آیه 108 سوره انعام در تاریخ 13 دی 1401

تفسیر آیه 108 سوره انعام در تاریخ 13 دی 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 13/10/1401

تفسیر آیه 108 سوره انعام

نکاتی از تفسیر تسنیم در مورد آیه 108 سوره انعام

وَ لاٰ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ فَيَسُبُّوا اللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ  ﴿الأنعام‏، 108﴾

و كساني را كه به جای خدا می‌خوانند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی به نادانی خدا را دشنام مي‌دهند. این گونه برای هر امتی عملشان را آراسته‌ایم؛ سپس بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، آنگاه آنان را به آنچه انجام می‌دادند، آگاه می‌کند.

نکته 1: در کتاب تفسیر تسنیم مطالبی در مورد آیه 108 سوره انعام آمده است که بد نیست در اینجا به آن اشاره شود. قبل از آن دقت کنید که تولی و تبری جزو فروع دین نیست بلکه جزو اصول دین و اعتقادات است و ما باید اعتقاد داشته باشیم ائمۀ اطهار انسانهای پاک . نیکی بودند و کسانی که با آنان جنگیده و آنان را کشته‌اند، انسان‌های بدی هستند ولی در مورد اِبراز این تولی و تبری ممکن است در مواردی اصلا ابراز نشود و حتی ممکن است در مواردی با الفاظ خوب بیان شد. پس تولی و تبری با فحش دادن انجام نمی‌شود. بله تولی و تبری می‌تواند بر زبان جاری شود ولی نه با فحش دادن مثلا ما می‌توانیم کارهای بدی را که ابوسفیان انجام داده است، بیان می‌کنیم ولی نباید فحش دهیم.

و اما آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم،ج26،ص536 این عنوان را آورده است که «ضرورت رعایت قانون تزاحم ملاک‌ها در موارد سبّ و لعن» و در ذیل آن توضیح داده‌اند که لازم نیست در مواردی در عمل کاری انجام داد چرا که گاهی اوقات سب و لعن با چیز مهم‌تری تزاحم پیدا می‌کند. در چنین مواردی باید رعایت اهم و مهم کرد.

ایشان بحث دیگری را در صفحه 543 در قسمت روایات آورده است. ایشان این روایت را از کتاب بحار،ج71،ص46 نقل کرده است که: ان من اکبر الکبائر ان یسب الرجل والدیه. قیل فکیف یسب والدیه؟ قال: یسب الرجلَ و یسب اباه و امه.

ترجمه: بالاترین گناه کبیره این است که مردی به پدر و مادرش فحش دهد. گفته شد چگونه ممکن است کسی به پدر و مادرش فحش دهد؟ فرمود: به این صورت که مردی را سبّ کند و آن مرد، پدر و مادر او را سب نماید.

طبق این روایت اگر کسی به دیگری فحش دهد و همین موجب شود که دیگری به پدر و مادرش فحش دهد خود این از بالاترین گناهان کبیره است.

حال طبق این حدیث می‌توان گفت در حوزۀ علمیه کسانی هستند که نادانسته به ائمه دشنام می‌دهند به این صورت که به کسانی لعن می‌کنند و آنها عصبانی می‌شوند و به ائمه دشنام می‌دهند.

پس گاهی اوقات خود ما که ائمه را قبول داریم به آنها دشنام می‌دهیم به این صورت که دشمنان آنها را دشنام می‌دهیم و خود این موجب دشنام به ائمه می‌شود.

می‌گویند پسری با پدرش دعوا کرد. پدر به پسر گفت: من تو را عاقّ می‌کنم و پسر گفت: من هم تو را عوق می‌کنم. پدر گفت معنای عاق معلوم است. عوق چیست؟ پسر گفت: کاری می‌کنم که مردم تو را لعن کنند مثلا در کوچه مدفوع می‌کنم تا وقتی مردم کار من را دیدند به تو لعن بفرستند.

پس باید دقت داشت که حتی به طور غیر مستقیم نیز نباید موجبات فحش را فراهم کرد همانطور که در باب دیات گفته‌ایم اگر کسی با واسطه موجب صدمه به دیگری شد دیه بدهکار است مثل کسی که قیر بر روی زمین ریخته و موجب شده کسی لیز بخورد.

پس دین این را تأیید کرده است که اگر من به کسی دشنام دادم و او عصبانی شد و به پدر من فحش داد من مقصر هستم.

طبق گزارش‌های نقل شده که دکتر ابراهیم یزدی در خاطراتش نوشته است حاج آقای دعایی سفیر ایران در عراق بوده و صدام قبل از شروع جنگ او را خواسته و گفته است چرا رادیو اهواز به زبان عربی بر علیه ما صحبت می‌کند و گفته بود جلو این کار را بگیرید. آقای دعایی در شورای انقلاب و پیش رهبر این را مطرح کرده بود و رهبر گفته بود لزومی ندارد که توجهی به این مسأله کنید و همین مسأله موجب تحریک طرف مقابل شده است. به هر حال نباید موجب تحریک طرف مقابل برای جنگ شد. البته گفته شده است که رادیو اهواز در دست مجاهدین خلق بوده ولی به هر حال مسئولان بالای نظام نیز باید جلو این کار را می‌گرفتند که نگرفتند.

مَثَلی هست که بدء القتال من لطم؛ جنگ با یک سیلی شروع می‌شود. پس باید مواظب بود کاری نکرد که جنگ پیش آید. و سیلی زننده در شروع جنگ مقصر است.

و اما آیت الله جوادی آملی در ادامه در صفحه 547 این عنوان را زده است «نیرنگ دشمنان برای سب اهل بیت» و در ذیل این عنوان این حدیثی را از عیون اخبار الرضا،ج1، ص304 آورده است:

قُلتُ لِلرِّضا عليه‏السلام : يَا بنَ رَسولِ اللّهِ ، إنَّ عِندَنا أخبارا في فَضائِلِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه‏السلام وفَضلِكُم أهلَ البَيتِ ، وهِيَ مِن رِوايَةِ مُخالِفيكُم ولا نَعرِفُ مِثلَها عِندَكُم ، أفَنَدينُ بِها ؟ فَقالَ : يَا بنَ أبي مَحمودٍ ، لَقَد أخبَرَني أبي عَن أبيهِ عَن جَدِّهِ عليهم‏السلام أنَّ رَسولَ اللّهِ صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله قالَ : مَن أصغى إلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ ، فَإِن كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ عز و جل فَقَد عَبَدَ اللّهَ ، وإن كانَ النّاطِقُ عَن إبليسَ فَقَد عَبَدَ إبليسَ .

ثُمَّ قالَ الرِّضا عليه‏السلام : يَابنَ أبي مَحمودٍ ، إنَّ مُخالِفينا وَضَعوا أخبارا في فَضائِلِنا وجَعَلوها عَلى ثَلاثَةِ أقسامٍ : أحَدُهَا الغُلُوُّ ، وثانيهَا التَّقصيرُ في أمرِنا ، وثالِثُهَا التَّصريحُ بِمَثالِبِ أعدائِنا ، فَإِذا سَمِعَ النّاسُ الغُلُوَّ فينا كَفَّروا شيعَتَنا ونَسَبوهُم إلَى القَولِ بِرُبوبِيَّتِنا ، وإذا سَمِعُوا التَّقصيرَ اعتَقَدوهُ فينا ، وإذا سَمِعوا مَثالِبَ أعدائِنا بِأَسمائِهِم ثَلَبونا بِأَسمائِنا ، وقَد قالَ اللّهُ عز و جل : «وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوَما بِغَيْرِ عِلْمٍ» .

ترجمه: عيون أخبار الرضا عليه‏السلام ـ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود ـ:  به امام رضا عليه‏السلام گفتم: اى پسر پيامبر خدا! نزد ما اخبارى در فضايل امير مؤمنان و فضيلت شما اهل بيت علیهم السّلام هست كه مخالفان شما روايت كرده‏اند و امثال اين اخبار را ما از شما نشنيده‏ايم. آيا آنها را بپذيريم؟

فرمود: «اى پسر ابو محمود! پدرم از قول پدرش از جدّش عليهم‏السلام به من خبر داد كه پيامبر خدا صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: “هر كس به گوينده‏اى گوش سپارد، بى گمان، او را اطاعت كرده است. پس اگر آن گوينده، از خداى عز و جل بگويد، شنونده، خدا را اطاعت كرده است و اگر گوينده، از شيطان بگويد، شنونده شيطان را اطاعت كرده است”». سپس امام رضا عليه‏السلام فرمود: «اى پسر ابو محمود! مخالفان ما، اخبارى در فضايل ما ساخته‏اند كه به سه دسته تقسيم مى‏شوند: يكى اخبار غلوآميز، ديگرى اخبارى كه در حقّ ما كوتاه آمده‏اند و سوم، اخبارى كه از دشمنان ما به صراحت اسم مى‏برند و عيب‏هايشان را بازگو مى‏كنند. مردم، چون اخبارى را كه در باره ما غلو كرده‏اند، بشنوند، شيعيان ما را تكفير مى‏كنند و اعتقاد به ربّ بودنِ ما را به آنان نسبت مى‏دهند و هر گاه اخبارى را كه در حقّ ما كوتاهى كرده‏اند، بشنوند، آنها را در حقّ ما باور مى‏كنند و هر گاه اخبارى را كه از دشمنان ما به صراحت اسم مى‏برند و بدگويى مى‏كنند، بشنوند، به ما بى‏حرمتى مى‏كنند. خداوند عز و جل مى‏فرمايد: «و آنها كه جز خدا را مى‏خوانند، دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى و به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد.

اى پسر ابو محمود! هر گاه مردم به چپ و راست رفتند، تو راه ما را در پيش گير ؛ زيرا هر كه با ما باشد، ما با او هستيم و هر كس از ما جدا شود، از او جدا مى‏شويم. كمترين چيزى كه آدمى به سبب آن از ايمان خارج مى‏شود، اين است كه به سنگ‏ريزه بگويد: اين، هسته [ى ميوه] است و بِدان معتقد شود و از هر كسى كه با اين نظر او مخالفت كند، بيزارى جويد.

اى پسر ابو محمود! اين حديث را كه به تو گفتم، حفظ [و مراقبت] كن ؛ زيرا در آن، خير دنيا و آخرت را برايت جمع كردم.

سؤال: مگر در دعاها نیامده است که «و بِیُمنِهِ رُزِقَ الوراء»؟ از این جمله استفاده می‌کنند که ائمه خالق جهان هستند و رزق در دست آنهاست.

جواب: اولا باید سند این جمله دیده شود و بر فرض هم که سندش صحیح باشد باید بررسی شود که این جمله علت فاعلی را می‌گوید یا علت غایی را مثل اینکه کشاورز به خاطر میوۀ خوب کشت می‌کند. خدا نیز جهان را خلق کرد که چنین انسان‌هایی به وجود بیایند نه اینکه این انسان‌ها خالق و رازق باشند.

و اما در صفحه 548 تفسیر تسنیم آمده است: کسی که در مجالسی بنشیند که در آن مجالس مباحثی مطرح شود که تحقیر ائمه در آن است گنه‌کار می‌باشد مثل اینکه در برخی مجالس، حرف‌های نو را از دیگران نقل می‌کنند و حرف‌های قدیمی را به ائمه نسبت می‌دهند.

در روایت آمده است که:

الْحـُسـَيـْنُ بـْنُ مـُحـَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مـُوسـَى قـَالَ حَدَّثَنِي أَخِى وَ عَمِّى عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ثَلَاثَةُ مَجَالِسَ يَمْقُتُهَا اللَّهُ وَ يُرْسِلُ نَقِمَتَهُ عَلَى أَهْلِهَا فَلَا تُقَاعِدُوهُمْ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ مَجْلِساً فِيهِ مَنْ يَصِفُ لِسَانُهُ كَذِباً فِى فُتْيَاهُ وَ مَجْلِساً ذِكْرُ أَعْدَائِنَا فِيهِ جَدِيدٌ وَ ذِكْرُنَا فِيهِ رَثٌّ وَ مَجْلِساً فِيهِ مَنْ يـَصـُدُّ عـَنَّا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ قَالَ ثُمَّ تَلَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثَ آيَاتٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ كَأَنَّمَا كُنَّ فِى فِيهِ أَوْ قَالَ فِى كَفِّهِ وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عـَدْواً بـِغـَيـْرِ عـِلْمٍ وَ إِذا رَأَيـْتَ الَّذِيـنَ يـَخـُوضـُونَ فـِى آياتـِنا فـَأَعـْرِضْ عـَنْهُمْ حَتّى يـَخـُوضـُوا فـِى حـَدِيـثٍ غـَيـْرِهِ وَ لا تـَقـُولُوا لِما تـَصـِفُ أَلْسـِنـَتـُكـُمُ الْكـَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ(اصول كافى جلد 4 صفحه :87 رواية :12)

امام صادق(ع) عليه السلام فرمود: سه مجلس است كه خداوند آنها را دشمن دارد، و عذاب خـود را بر اهل آن بفرستد، پس با آنان ننشينيد و مجالست نكنيد، يكى آن مجلسى كه در آن كسى باشد كه در فتواى خود دروغ گويد، و ديگر مجلسى كه ذكر دشمنان ما در آن تازه و نـو، ولى ذكـر مـا در آن كـهـنـه بـاشد، و ديگر مجلسى كه در آن كسى است كه مردم را از پيروى مـا  باز مي‌دارد و تو ميدانى (كه او چنين كسى است ، عبدالاعلى گويد): سپس حضرت صـادق عـليـه السلام سه آيه از كتاب خدا خوان كه گويا در دهانش بود يا گفت : گويا در مـشـتش بودـ (اول اين آيه بود سوره انعام آيه 108:) [و كساني را كه به جای خدا می‌خوانند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی به نادانی خدا را دشنام مي‌دهند.] (دوم آيه 86 از همان سوره ) [و هـرگـاه بـبینـى آنـان را كه فرو روند در آيات ما پس رو گردان از ايشان تا فرو رونـد در داسـتـانـى ديـگـر] (سـوم آيـه 116 از سـوره نـحـل ) [و نـگـوئيـد بـدانـچـه مـيـسـتـايـد زبـانـهـاى شـمـا بـدروغ ايـن حلال است و اين حرام است تا بدروغ بر خدا افتراء بنديد]

به طلبه‌ها باید گفت اگر وضع مالیتان بد است بعید ندانید که شاید در مجالسی می‌روید که صحیح نیست. عده‌ای به اسم مجالس لعن بر دشمنان، همه را از در خانۀ ائمه رانده‌اند.

و اما روایت دیگر:

وَ قِيلَ لِلصَّادِقِ – عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ ، إِنَّا نَرَى فِي اَلْمَسْجِدِ رَجُلاً يُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِكُمْ وَ يُسَمِّيهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ – لَعَنَهُ اَللَّهُ – يَعْرِضُ بِنَا». و قال اللّه تعالى: وَ لاٰ تَسُبُّوا اَلَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ فَيَسُبُّوا اَللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ

و بخدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض شد كه:يا ابن رسول اللّٰه ما مى‌بينيم در مسجد مردى را كه فاش دشنام بدشمنان شما ميدهد و نامشان ميبرد،آن حضرت فرمود:چه مرض دارد خدا لعنتش كند ما را در معرض اذيت مياندازد.(الاعتقادات،ج1،ص107)

به هر حال اگر می‌بینید من از سنتی‌های حوزه ناراحت هستم به همین خاطر است که آنها به چنین روایاتی بی‌توجهی می‌کنند.

بد نیست مثالی بزنم:

در برخی منبرها گفته می‌شود امام زمان که ظهور کرد در کنار قبر پیامبر(ص) می‌رود و آن دو نفر را از قبر در می‌آورد و شلاق می‌زند.

در این صحبت‌ها ائمه تحقیر می‌شوند و انسان‌هایی کینه‌توز معرفی می‌شوند.

با این صحبت‌ها یک جوان می‌گوید نلسون ماندلا از کسانی که به او ظلم کردند گذشت کرده است و او بهتر است. پس با این صحبت‌ها یاد ائمه بد و یاد دیگران خوب جلوه می‌کند.

تازه آخوندی که چنین مطلبی گفته است با این صحبت کرامتی برای آن دو نفر ساخته است و آن اینکه جسد آن دو نفر بعد از صدها سال سالم مانده است.

اصلا آیا این‌گونه انتقام دین را پیش می‌برد یا عفو و گذشت؟

پیامبر(ص) با ابوسفیان و هند و وحشی که کشندگان حمزه بودند چه کرد؟

پیامبر(ص) هیچ‌یک از این سه نفر را نکشت و با این کار خون حمزه هدر نرفت بلکه با این کار موجب شد که بسیاری مسلمان شوند و اصلا حمزه کشته شده بود تا اسلام رشد کند.

پس کسانی که انتقام امام زمان را این‌گونه معرفی می‌کنند دین را بسیار بد جلوه می‌دهند و الا امام زمان آنقدر مهربانی و عفو می‌کند که همه دوستدار او می‌شوند. پس انتقام به در آوردن جسد نیست.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.