جلسه نهم شرح خطبه دوم نهج البلاغه

جلسه نهم شرح خطبه دوم نهج البلاغه

نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 7/10/1401

شرح خطبه دوم نهج البلاغه

وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَكَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ‏ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُكُهُ أَطَاعُوا الشَّيْطَانَ فَسَلَكُوا مَسَالِكَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِكِهَا فَهُمْ فِيهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِي خَيْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِيرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ كُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَمٌ.

ترجمه: «خدا پيامبر اسلام را زمانى فرستاد كه مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته هاى دين پاره شده و ستون هاى ايمان و يقين ناپايدار بود. در اصول دين اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود، راه رهايى دشوار و پناهگاهى وجود نداشت، چراغ هدايت بى نور، و كور دلى همگان را فرا گرفته بود.

خداى رحمان معصيت مى شد و شيطان يارى مى گرديد، ايمان بدون ياور مانده و ستون هاى آن ويران گرديده و نشانه هاى آن انكار شده، راه هاى آن ويران و جاده هاى آن كهنه و فراموش گرديده بود.

[مردم جاهلى] شيطان را اطاعت مى‌كردند و به راه هاى او مى رفتند و در آبشخور شيطان سيراب مى شدند. با دست مردم جاهليت، نشانه هاى شيطان، آشكار و پرچم او بر افراشته گرديد. فتنه ها، مردم را لگد مال كرده و با سم هاى محكم خود نابودشان كرده و پا بر جا ايستاده بود. امّا مردم حيران و سرگردان، بى خبر و فريب خورده، در كنار بهترين خانه و بدترين همسايگان زندگى مى كردند. خواب آنها بيدارى، و سرمه چشم آنها اشك بود، در سرزمينى كه دانشمند آن به [اجبار] لب فرو بسته و جاهل گرامى بود.»

هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ.‏

ترجمه: «آنان[=عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم] جايگاه اسرار او [=خداوند] و پناهگاه فرمان او و مخزن علم او و مرجع حكم او و نگهبان كتاب‏هاى او و كوه‏هاى [هميشه استوار] دين اويند. [خدا] به وسيله آنان پشت خميده دين را راست نمود و با آنان لرزش و اضطراب آن را از ميان برداشت.»

پس از یکی دو جمله باز فرموده:

لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً. هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ. إِلَيْهِمْ يَفِي‏ءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ. الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ.

در اين امّت هيچ كس را با آل محمد (صلى اللّه عليه و آله) مقايسه نتوان كرد. كسانى را كه مرهون نعمتهاى ايشان‏اند با ايشان برابر نتوان داشت، آنان اساس دين‏اند و ستون يقين؛ افراط كاران به آنان راه اعتدال گيرند و واپس ماندگان به مدد ايشان به كاروان دين پيوندند. ويژگيهاى ولایت تنها در آنهاست. و وصیت و وراثت نبی منحصر در ايشان است. اكنون حق به كسى بازگشته كه شايسته آن است و به جايى باز آمده كه از آنجا رخت بر بسته بود.»

راه حل فتنه‌های دوران ما

می‌خواهم در این جلسه توضیحاتی بدهم که هم مناسب این ایام است که با حضرت زهراء(س) ارتباط دارد و هم با وقایع اخیر کشور و اعتراضاتِ رخ داده ارتباط دارد و هم درس نهج البلاغه باشد. پس بحث این جلسه چند جانبه است.

فتنه‌هایی که در این جملات به آن اشاره شد، هم در زمان پیامبر(ص) بود که در جلسات قبل توضیح داده شد و هم به رنگ دیگر در زمان حضرت علی(ع) وجود داشت مثلا شخصیت‌های بزرگی مثل عایشه و طلحه و زبیر جنگ جمل را به راه انداختند. پس از آن جنگ صفین راه افتاد و پس از آن افراد مقدس احمق و نماز شب‌خوان بی‌فکر جنگ نهروان را به راه انداختند.

پیامبر(ص) با فتنه‌های زمان خودش با دلیل‌های روشن مقابله کرد. «‌احتجاجا بالبینات» و حضرت علی(ع) نیز با معرفی اهل بیت که خود روش و شیوۀ آنان دلایل روشن بود با فتنه‌های زمان خودش مقابله کرد و شاید به همین دلیل در این خطبه اهل بیت را معرفی کرد با این عبارتها که آنان آگاه به اسرار دین خدا و نگهدارندگان دین الهی هستند و.. پس ائمه باید الگو باشند تا دین حقیقی روشن شود. بنابراین کجی‌ها و فتنه‌های زمان حضرت علی(ع) نیز به واسطۀ اهل بیت روشن شد و انحرافات از بین رفت یا باید از بین می‌رفت.

خوب همین فتنه‌ها در زمانهای دیگر و از جمله در زمان ما نیز وجود دارد و بلکه در زمان ما شدیدترین فتنه‌ها وجود دارد.

با توجه به این توضیحات باید ببینیم ائمۀ اطهار از جمله حضرت علی(ع) چکار کرده‌اند؟ تا در زمان خودمان راه برون رفت از مشکلات را بیابیم.

بله، باید ببینیم که آیا کارهای ما با کارهای ائمه اطهار هم‌جهت هست یا نه؟

امروزه افرادی اعتراض دارند و برای بیان اعتراض خود به خیابان ریخته‌اند. حکومت، آنها را آشوب‌گر و اغتشاش‌گر نامیده است. من بالاتر می‌گویم که اصلا فرض کنید اینها بدتر از آشوبگرند یعنی سلاح به دست گرفته و هر کاری که توانسته‌اند کرده‌اند و بعدا حکومت با اقتدار وارد میدان شده و آنان شکست خورده‌اند و فرار کرده‌اند و… حال باید چکار کرد؟

نظیر این در صدر اسلام در زمان حضرت علی(ع) اتفاق افتاده است. در جنگ جمل افرادی که حکومت حضرت علی(ع) را قبول نداشتند با حکومت او در افتادند. حضرت با آنها جنگ کرد و آنها را شکست داد. حال حضرت با شکست خوردگان از جمله عایشه و مروان و… چکار کرد؟

حضرت علی(ع) عایشه را با احترام به مدینه فرستاد. خطبه 156 در این زمینه قابل توجه است:

وَ أَمَّا فُلَانَةُ فَأَدْرَكَهَا رَأْيُ النِّسَاءِ، وَ ضِغْنٌ غَلَا فِي صَدْرِهَا كَمِرْجَلِ الْقَيْنِ، وَ لَوْ دُعِيَتْ لِتَنَالَ مِنْ غَيْرِي مَا أَتَتْ إِلَيَّ لَمْ تَفْعَلْ؛ وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى وَ الْحِسَابُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى.

فلان زن [=عايشه] را رأى ضعيف زنان دامنگير شد، و كينه در سينه اش چون ديگ آهنگران كه به جوش آيد جوشيد، و اگر از او خواسته شده بود آنچه با من انجام داد با ديگرى انجام دهد انجام نمى داد. با اين حال حرمت اوليه او باقى است، و حسابش با خداوند است.

مشاهده می‌کنیم که حضرت احترام عایشه را بعد از جنگ جمل کاملا حفظ کرده است.

و اما حضرت در مورد مروان و عبد الله بن زبیر نیز احترام حفظ کرد. آنها در خانه‌ای بودند و اسیر شده بودند. مروان امام حسن(ع) را شفیع قرار داد و حضرت علی(ع) مروان را بخشید و آزاد کرد.

حضرت پس از پیروزی در جنگ، مروان را که فرزند حَکَم که طرد شدۀ رسول الله بود و شخصیت مثبت نبود نیز بخشید. ( ر.ک خطبه 73 نهج البلاغه)

جالب است که طبق نقل‌ها وقتی لشگر جمل از ترس فرار کردند یک زن حامله مُرد و بچه‌اش سقط شد. وقتی حضرت از این رخداد با خبر شد فرمود باید دیۀ زن و بچه داده شود و دیۀ آنها را از بیت المال بصره داد. الفروع من الکافی ج 7 ص 138؛ تهذیب الأحکام ج 10 ص 202).

حضرت علی(ع) حتی با شخصی مثل اشعث که فتنه‌های زیادی ببار آورده بود خشونت نکرد. (ر.ک نهج البلاغه خطبه 19).

این سیرۀ حضرت علی(ع) است. حال ما که می‌گوییم طرفدار امام علی(ع) هستیم چه رفتاری داریم؟

به توصیه‌های اخلاقی حضرت در مورد جنگ دقت کنید:

1.آغازگر جنگ نبودن لا تقاتلوهم حتّی یبدؤوکم نامه 14.

2.پرهیز از کشتن فراریان فلاتقتلوا مدبرا نامه 14.

3.پرهیز از آزار ناتوان‌ها ولاتصیبوا معورا نامه 14.

4.پرهیز از کشتن مجروحان ولاتجهزوا علی جریح نامه14.

5.پرهیز از آزار رساندن به زنان و لاتهیجو النسّاء بأذی نامه 14.

حال به چه حقی دوربین‌ها دیده می‌شود و افرادی گرفته می‌شوند که مثلا قمه داشته‌اند یا سطل زباله‌ای آتش زده‌اند؟به چه حقی زنان دستگیر می‌شوند؟ حضرت علی(ع) به فراری‌ها و زنان و مجروجان کاری نداشته است. آیا آنچه در این چند ماه انجام شد با آنچه در حکومت حضرت علی اتفاق افتاد مناسبتی دارد؟

پس اینکه امروزه می‌گویند این معترضان محارب هستند یا نیستند اصلا این حرف‌ها در حکومت حضرت علی(ع) نسبت به بدترین جنگجویان نیز مطرح نیست.

شخصی که معترض است و به قول تلویزیون آشوب‌گر است، جنگجو که نیست و حتما مجازاتش کمتر از جنگ‌جو است و معلوم است که حضرت علی(ع) با آنها چگونه برخورد می‌کرده است.

اشکال در عزاداریها

همچنین این ایام مربوط به حضرت زهرا(س) است. در قرآن آمده است:

وَ يُطْعِمُونَ الطَّعٰامَ عَلىٰ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً  ﴿الإنسان‏، 8﴾

و غذا را در عین دوست داشتنش، به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند.

همه قبول دارند که این آیه مربوط به خانوادۀ حضرت زهراء(س) است و معلوم است که اسیر در این آیه غیر مسلمان بوده است. اسیر در زمان پیامبر (ص) کسی بوده که کافر بوده و با مسلمانان جنگیده و در جنگ اسیر ‌شده و در دست مسلمانان بوده است. بله از فعل مضارع معلوم می‌شود که حضرت زهرا و حضرت علی به چنین اسیرانی دائما کمک می‌داده‌اند.

حال واقعا ما طرفداران ائمۀ اطهار این روزها با مسلمانی که دستگیر می‌شود چه می‌کنیم؟ با مسلمانان فقیر که به خازر سقوط پول توان امرار معاش ندارند چه می‌کنیم؟

ما باید الگوی خود را ائمه قرار دهیم تا به بهشت برویم. کاری به غرب و شرق نداشته باشیم. باید سراغ علی(ع) برویم. باید بررسی کنیم که خانوادۀ حضرت زهراء(س) با مسکین و یتیم و اسیر چگونه رفتار می‌کرد.

اگر غیر از راه ائمه عمل کنیم و انتظار سعادت داشته باشیم غلط است. مگر ما شیعیان افتخار نمی‌کنیم که علاوه بر قرآن و سنت، عترت را هم داریم؟

جالب است که وقتی آسیبانی سر زبیر را جدا کرد و نزد حضرت علی(ع) آورد حضرت نارحت شد و گفت پیامبر(ص) فرموده است: بَشِّرْ قَاتِلَ اِبْنِ صَفِيَّةَ بِالنَّارِ (قاتل زبیر را به آتش بشارت بده)«وقعة الجمل،ج1،ص135» و او را برای این کار مذمت کرد.

حال در کشور ما عکسها را نشان می‌دهند که صاحب این عکس را معرفی کنید و بحث می‌کنند که این معترضان محارب هستند یا نه در حالی که بحث محارب اصلا اینجا نیست. محارب مربوط به گردنه‌زنان است که راه مردم را می‌بستند و آنها را می‌کشتند. پس از مدتی مردم عصبانی از جنایات گردنه‌زنها می‌ریختند و  گردنه‌زنان را می‌گرفتند و هر کاری که از دستشان بر می‌آمد با آنان می‌کردند و آیۀ محارب همین را می‌گوید. به آیه دقت کنید:

إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاٰفٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيٰا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذٰابٌ عَظِيمٌ  ﴿المائدة، 33﴾

کیفر آنان که با خدا و پیامبرش می‌جنگند، و در زمین به فساد و تباهی می‌کوشند، فقط این است که تکه‌تکه شوند، یا به شدت به دار آویخته شوند، یا دست‌ها وپاهایشان از خلاف تکه‌تکه شود، یا از زمین نفی شوند. این برای آنان رسوایی و خواری در دنیاست، و برای آنان در آخرت عذابی بزرگ است.

این آیه نمی‌گوید قاضی باید چنین کند بلکه می‌گوید مردمِ جان به لب رسیده با محارب چنین می‌کنند.

امروزه به برکت پیشرفت علم و نیروهای نظامی دیگر گردنه‌زنی وجود ندارد. گردنه‌زنان امروز کسانی هستند که روی گلوگاه‌های اقتصادی و سیاسی نشسته‌اند.

بد نیست خاطره‌ای بگویم:

در زمستان سال 1363 شخصی به نام علی‌محمد پاینده که در جنگ شهید شد، به پدرم گفته بود می‌خواهم به قم بروم. و با ماشینش پدرم را به قم آورد. در راه به پدرم گفته بود زمین‌هایت را بفروش و خانه‌ای برای فرزندت بخر تا ازدواج کند. در آن زمان با 600 هزار تومان می‌شد یک خانه عالی خرید. ولی آیا در حال حاضر با 600 هزار می‌شود حتی به قم رفت و برگشت؟

این پول‌ها را چه کسی از دید تمامی ملت دزدیده است؟ مردم اگر بفهمند و این دزدان یقه سفید نشسته بر گردنه‌های اقتصادی را بگیرند از روی عصبانیت با آنان همین کارهایی را می‌کنند که آیه گفته است.

پس بحث آیه اصلا در مورد حکم شرعی و الهی نیست و حد اقل چنین هم می‌توان آیه را معنا کرد پس یقین به آنچه به عنوان قانون مجازات اسلامی تصویب شده و عمل می‌شود نیست و حد اقل این است که قاضیِ حکم دهندۀ         به قتل خلاف احتیاط عمل کرده است.

به هر حال باید مقصر اصلی را شناخت. امروزه بجای اینکه دزدانِ پول ملت مقصر دانسته شوند مردم مقصر دانسته می‌شوند.

پس سیرۀ ائمه اطهار مشخص است ولی امروزه طبق آن عمل نمی‌شود.

اصلا عجیب است که یک روحانی در تلویزیون گفته بود: اگر محارب را نکشیم از کجا خرجی به او بدهیم؟

خوب، جوابش روشن است، مثل حضرت زهرا(س) عمل کنید و به او طعام بدهید، از خانواده و دوستانش کمک بگیرید و..

می‌خواهم بگویم اهل بیت راهنما بودند ولی حقیقت اهل بیت را از ما گرفته‌اند و تنها اسمی از آنها مانده است. پس مجرمان جنگ‌جو را باید بخشید. بماند که اصلا این افراد  جنگ‌جو نبودند و  از دید بنده معترض بودند و مجرم نبودندو بله اینها معترض هستند که مال و محیط زیست و امنیت و آبرویشان به تاراج رفته است.

سؤال: فرق باغی و محارب چیست؟

جواب: باغی کسانی هستند که داخل حکومت هستند و با حکومت می‌جنگند. و حکمشان طبق قرآن این است که سایر مسلمانان بیایند و میان اینان و حکومت، حق را مشخص کنند و اگر گروهی که مقصر است تسلیم حق شد که هیچ و اگر یکی زور گفت باید مسلمانان با زورگو بجنگند تاتسلیم حق شود.

محارب را نیز که توضیح دادم که چه کسانی هستند.

و اما مشکل دیگری که امروزه داریم این است که کشور را عزا خانه کرده‌ایم و فکر می‌کنیم از این طریق پیامبر(ص) و ائمه خوشحال می‌شوند که ما در عزای آنها شهر را تعطیل کنیم.

باید ببینیم این کار درست است یا نه؟

اولین کسی که در اسلام از دنیا رفته و فداکاری‌های زیادی برای اسلام کرد حضرت خدیجه(س) بود. حال آیا پیامبر(ص) پس از فتح مکه تاج گلی روی قبر حضرت خدیجه(س) گذاشته است؟ آیا سالگرد وفات برای ایشان گرفته است یا گنبدی برای او ساخته است؟ همچنین آیا پیامبر(ص) سالگردی برای دخترش که زن عثمان بود گرفته است؟ در جنگ موته زید و جعفر شهید شدند. پیامبر(ص) این دو نفر را خیلی دوست داشت ولی اصلا مراسم سالگرد برای آنها نگرفت. همچنین اینکه دستور دهد استخوان‌های این دو را پیدا کنید و به مدینه بیاورید چنین چیزی نبوده است.

حال اینکه در کشور ما استخوان‌هایی جنگ را پس از گذشت بیش از سی سال پیدا می‌کنند  و در شهرها تاب می‌دهند چه دلیل اسلامی برای آن وجود دارد؟ چرا ما کاتولیک‌تر از پاپ شده‌ایم؟

اینکه این همه خرج می‌شود که این استخوان‌ها پیدا شود و با مراسمی در شهر تابانده شود چه وجهی دارد؟ بگذریم که برخی گفته‌اند اینهایی که تا کنون ‌آورده‌اند از تعداد مفقودی‌های اعلام شده بیشتر هستند.

همچنین ائمه هیچ‌یک برای مادرشان حضرت زهرا(س) مراسم نگرفته‌اند. حضرت علی(ع) سی سال پس از حضرت زهرا(س) زنده بوده ولی برای همسرش مراسم نگرفته و الا اگر سی سالگرد گرفته بود لااقل باید جملاتی از ایشان پیرامون سالگرد حضرت زهراء(س) نقل شده بود.

پس این مراسماتی که ما انجام می‌دهیم مستندی ندارد.

آن چیزی که مستند دارد وَ يُطْعِمُونَ الطَّعٰامَ عَلىٰ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً  است و در نتیجه اگر می‌خواهیم راه ائمه را برویم باید پول این مراسمات را برای فقراء و نیازمندان بدهیم.

امروزه آنقدر گرانی شده است که دیگر کسی به فکر ازدواج پسران  و دختران و فکر جهیزیه و امثال آن نیست بلکه همین‌که خرجی‌اش را در بیاورد برایش مهم شده است. آیا بهتر نیست بجای این همه خرج کردن در روضه‌ها به فقراء کمک شود؟

در مجموع می‌خواهم بگویم روش و منش ائمه از ما گرفته شده است و تنها اسمی از ائمه باقی مانده است و تازه ما ائمه‌ای می‌خواهیم که خودمان دوست داریم مثلا آن علی را می‌خواهیم که از شمشیرش خون بچکد.

سؤال: آیا اکثر مسلمین بر راه حق هستند یا باطل؟

جواب: من نمی‌دانم. حرف من این است که الگوی ما ائمه هستند و ما به روش آنها نمی‌رویم. و اما تعبیر «اکثرهم لا یعقلون» که در قرآن آمده است معلوم نیست قضیۀ حقیقیه باشد، شاید قضیۀ خارجیه باشد.

سؤال: شما فرمودید بزرگان ما نمی‌توانند مثل ائمه باشند ولی از آن طرف می‌گویید ما باید مثل ائمه عمل کنیم. آیا این تناقض نیست؟

جواب: درست است که ما نمی‌توانیم دقیقا مثل ائمه اطهار باشیم و به اسیر جنگی کمک کنیم و فرماندهان جنگ را ببخشیم و با احترام به منزلشان برسانیم، ولی می‌توانیم معترضان را ببخشیم. به هر حال باید در خط ائمه اطهار باشیم. در نامه 45 نهج البلاغه آمده است:

الا و انّ امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمرین و من طعمه بقرصین» بدانید امام شما که من علی هستم از دنیای خودش به دو جامۀ کرباسین کهنه و به دو قرص نان بسنده کرده

الا و انکم لا تقدرون علی ذلک» بله شما قدرت این که عین من علی رفتار کنید ندارید

ولکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفّة و سدادٍ» ولکن مرا کمک دهید و با من همراهی کنید در پیشه کردن پرهیزکاری، ورع، تلاش و سخت کوشی، در عفت و پاکدامنی و در سداد و راستی.(نامه 45)

نمی‌شود گفت امام ما عایشه فرماندۀ جنگ را محترمانه به مدینه فرستاد ولی ما مخالف یا منتقد خود را می‌کشیم یا دستگیر می‌کنیم و باز ادعا کنیم که علوی هستیم.

سؤال: مگر اسلام اجازه انتقام و قصاص و .. را نداده است؟ آیا نباید آنان را کشت تا دیگران بترسند؟ آیا آزاد گذاشتن مجرمان پایمال کردن خون شهدا نیست؟

جواب: اگر پیامبر(ص) به انتقام خون حمزه، وحشی و هند را کشته بود و موجب جنگ داخلی شده بود بهتر بود یا عفو کردن آنها؟ اشتباه ما این است که فکر می‌کنیم کار با کشتن پیش می‌رود. پیامبر(ص) دینش را با عفو پیش برد.

سؤال: آیا ممکن است عفوهای پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) از باب نفوذ طرف مقابل بوده است به این معنا که بگوییم پیامبر(ص) افراد سرشناس را نمی‌کشته است ولی افرادی که کسی را نداشته‌اند کشته می‌شده‌اند؟

جواب: اگر چنین چیزی هست باید نمونه بیاورید. نمی‌توان با این حرف بدون آوردن مستندی پیامبر رحمت را زیر سؤال برد. وقتی حضرت علی(ع) به اسیر اطعام می‌کند، وقتی سفارش قاتلش را می‌کند، وقتی در دین اصل برائت داریم که دلالت بر راحتی دین دارد که می‌خواهد افراد را نجات دهد با وجود این چیزها نباید ذهن ما نسبت به پیامبر(ص) و ائمه بد باشد که فکر کنیم سرشناسان را نمی‌کشته ولی افراد غیر سرشناس را می‌کشته‌اند؛ تازه یهودیان مدینه بر ضد پیامبر(ص) بودند و خوارج و معاویه نیز بر ضد حضرت علی(ع) بودند. اگر یک مورد پیدا می‌شد آنها در بوق و کرنا می‌کردند.

در مسیر فتح مکه در مسیر، سگی بچه زائیده بود و پیامبر(ص) مسیر لشگر را کج کرد و حتی نگفت سگ را از جلو مسیر دور کنید. پس پیامبر(ص) حتی به فکر یک سگ بوده است. همچنین وقتی خالد بن ولید در یمن خراب‌کاری کرد پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را فرستاد تا جبران کند و حضرت دیه داد و حتی باقیماندۀ پول را بین مردم تقسیم کرد تا مردم از رسول الله راضی شوند.

سؤال: مگر در زمان پیامبر(ص) ساب النبی کشته نمی‌شده است؟

جواب: خیر. به نظر بنده این مسأله توسط خلفای عباسی درست شد. آنان می‌خواستند دشنام دهندۀ به خلیفه را مجازات کنند و دلیلی نداشتند لذا حرفی را زدند که مردم عوام قبول کنند و آن کشتن دشنام دهندۀ به پیامبر (ص) بود تا از این راه بتوانند دشنام دهندۀ به خلیفه را مجازات کنند در این زمینه مقاله‌ای نوشته‌ام  که در مجله الإجتهاد و التجدید چاپ شده است. در آنجا نوشته‌ام که این مسأله اصلا درست نیست. از همۀ اینها گذشته قرآن به پیامبر(ص) دستور داده است که:

اِدْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ ﴿المؤمنون‏، 96﴾

بدی را با بهترین شیوه دفع کن.

حال اگر پیامبر(ص) کسی را که به او فحش داده است، بکشد آیا خلاف این آیه عمل نکرده است؟

سؤال: آیا سنتی که پیش روی مسلمانان است مهم‌تر است یا عترتی که در آینده خواهد آمد؟ تازه مگر زنان پیامبر(ص) جزو عترت نیستند؟ مگر در سنت، عترت نیست؟ آیا در اینجا شیعه اشتباه نمی‌رود؟

جواب: بحث ما با برخی سؤال‌ها نباید منحرف شود. بحث این بود که فتنه‌های امروز را باید توسط رجوع به شیوۀ پیامبر(ص) و اهل بیت حل کرد. فعلا می‌خواهم بگویم چیزهایی که شیعه و سنی متفقا قبول دارند می‌تواند چراغ هدایت باشند. و متأسفانه نه حکومت و نه مردم طبق شیوۀ رسول خدا و اهل بیت عمل نکرده‌ایم. اما در مورد بحث معنای سنت و عترت می‌توان در جای دیگری بحث کرد.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.