تفسیر آیات 110 و 112 سوره انعام در تاریخ 26 دی 1401

تفسیر آیات 110 و 112 سوره انعام در تاریخ 26 دی 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 26/10/1401

تفسیر آیات 110 و 112 سوره انعام

وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنٰا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيٰاطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شٰاءَ رَبُّكَ مٰا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مٰا يَفْتَرُونَ  ﴿الأنعام‏، 112﴾

و این گونه برای هر پیامبری دشمنانی از شیطنت کنندگان انس و جن قرار دادیم، که برای فریب، همواره برخی از آنان گفتاری [باطل ولی] به ظاهر آراسته و دلپسند به دیگران القاء می‌کنند، و اگر پروردگارت ‌خواسته بود چنین نکرده بودند، پس آنان را و آنچه را به دروغ به هم می‌بافند واگذار.

نکته 1: امروزه بحث‌هایی در جامعه مطرح است مثل اینکه مسیر پیامبری از آسمان به زمین است یا از زمین به آسمان؟ همچنین بحث حجاب یا طلاق مطرح است که آیا عرفی است یا شرعی؟

برای حل این مباحث می‌توان از تفاوت بین رسول و نبی استفاده کرد. قرار شد راجع به واژۀ نبی تحقیق کنیم که دقیقا به چه معناست؟ البته برخی چندان دقیق نیستند و می‌گویند تفاوتی بین نبی و رسول وجود ندارد و لزومی نیست این تفاوت‌ها بررسی شود ولی اگر قرآن را کتاب الهی و دقیق بدانیم شایسته است در مورد این تفاوت‌ها نکته به دست بیاوریم. ادبیات آیات قرآن، الفاظ بکار برده شده در آن، کوتاهی و بلندی آیه و .. همگی نکته دارند.

پس باید واژۀ نبی را خوب بررسی کنیم. بله ممکن است بررسی کنیم و چیزی نفهمیم ولی اینکه بگوییم نکتۀ خاصی ندارد اشتباه است.

و اما در مفردات راغب ذیل مادۀ نبأ آورده است:

نبأ همان خبری است که فایدۀ بزرگی داشته باشد و به واسطۀ آن علم یا غلبۀ ظن حاصل شود. و به خبر، نبأ نمی‌گویند مگر اینکه این سه خصوصیت گفته شده را داشته باشد و به خبری نبأ گفته می‌شود، كه دروغ نباشد مانند خبر متواتر.

سپس در این کتاب آیاتی که در آن ریشۀ نبأ بکار رفته است را یکی یکی آورده است.

سپس گفته است نبّأ با أنبأ هر دو به معنای خبر دادن است ولی نبّإ از أنبأ بلیغ‌تر است و قرینه‌اش این آیه است:

وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلىٰ بَعْضِ أَزْوٰاجِهِ حَدِيثاً فَلَمّٰا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللّٰهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمّٰا نَبَّأَهٰا بِهِ قٰالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هٰذٰا قٰالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ  ﴿التحريم‏، 3﴾

و هنگامی که پیامبر، رازی را به یکی از همسرانش گفت و او آن راز را [نزد زن دیگر] فاش کرد، و خدا پیامبر را از افشای آن آگاه نمود، پیامبر بخشی از آن [راز افشا شده] را به آن زن گوشزد کرد و از گفتن بخشی دیگر [برای آنکه فاش کننده بیشتر شرمنده نشود] خودداری نمود. آن زن گفت: چه کسی فاش کردن راز را [به وسیله من] به تو خبر داده است؟ پیامبر گفت: دانای آگاه، به من خبر داد.

جالب است که طبق این آیه پیامبر(ص) از نبّأ استفاده کرده ولی زن پیامبر(ص) از انبأ استفاده کرده است و این دلالت دارد که نبّأ چون کلام پیامبر(ص) است بلیغ‌تر است.

همچنین خود خدا در قرآن از نبّأ استفاده کرده است که دلالت بر بلاغت آن دارد.

و اما نبوت سفارتی بین خدا و بین صاحبان عقل است تا بیماری و گرفتاری‌های آنها را در امر معاش و معاد زائل کند و نبی خبرهایی می‌دهد که عقول زیرک توسط آن آرام شوند. و ممکن است بر وزن فعیل به معنای فاعل باشد مثل «نَبّأ عبادی» و ممکن است به معنای مفعول باشد مثل «نبّأنی العلیم الخبیر»

و اما تَنَبَّأَ فلان که باب تفعّل است برای کسانی استفاده می‌شود که ادعای نبوت بکنند.

و اما با توجه به اینکه باب تفعل مطاوعۀ باب تفعیل است این سؤال پیش می‌آید که اصل باید اینطور باشد که نَبَّأتُه فَتَنَبَّأَ ولی در مسألۀ نبي تفعل، مطاوعۀ تفعیل نیست و وقتی گفته شود نَبَّأتُهُ مطاوعه‌اش فَتَنَبَّأَ نمی‌شود چرا که متنبی به معنای کسی است که نبی نیست ولی نبی بودن را به خودش می‌بندد و این کلمۀ متنبی نباید با کلمه‌ای مثل متعلم یکی گرفته شود و در نتیجه به پیامبر(ص) نمی‌توان متنبی گفت. پس جمله تَجَمَّلَ فَتَجَمَّل درست است ولی نَبَّأَهُ فَتَنَبَّأَ صحیح نیست. و ما چون متنبی در کسی که ادعای نبوت می‌کند استعمال شده است دیگر در کسی که واقعا نبی است استعمال نمی‌شود. و در تصغیر نبی گفته می‌شود مسیلمة نُبَیَّءُ سوأ. (مفردات راغب)

بررسي: اینکه مفردات راغب بحث نبوت را در ذیل مادۀ «نبأ» آورده است ظهور دارد در اينکه ایشان نبی را از نبأ گرفته است، ولي به نظر مي‌رسد آنچه كه در عبارت مفردات باید مورد توجه قرار گیرد اين است كه کلمۀ نبی از همۀ قواعد عربي پيروي نكرده است و همانطور که روشن شد مطاوعۀ باب تفعیلش باب تفعل نیست، بنابراين اصل کلمۀ نبی را نیز شايد نتوان از راه تصغیر متوجه شد که چيست. پس کسی نگوید چون مصغر نبی، نُبَيّئ است، در نتیجه ریشه‌اش نبأ است.

با توجه به این نکته، اینکه نبی از نبأ آمده باشد زیر سؤال می‌رود.

از آن طرف اگر نبی کلمۀ غیر عربی باشد باید با معنای عربی‌اش ارتباطی داشته باشد.

و اما در کتاب واژه‌هاي دخيل در قرآن ص378 در مورد کلمۀ نبی آمده است:

نبی به معنای پیامبر است که در سوره‌های مختلفی بکار رفته است و معمولا آن را مشتق از نبأ به معنای خبر دادن گرفته‌اند هرچند که برخی آن را از معنای دیگر همان ریشه یعنی مرتفع و بلند بودن گرفته‌اند. فرانکل خاطر نشان می‌سازد که جمع نبیون در کنار جمع متداول‌تر انبیاء نشان می‌دهد که این واژه یک واژۀ قرضی بیگانه است و از زبان‌های دیگر گرفته شده است و این نظری است که دانشمندان جدید عموما آن را پذیرفته‌اند. اشپرنگر آن را مأخوذ از واژۀ عبری می‌داند و این نظر را برخی محققان قبول کرده‌اند ولی این ایرادات جدی دارد همانطور که رایت نشان داده است. از لحاظ ریخت و صورت، این واژه، آرامی است. پس شکی باقی نمی‌ماند که نبی مانند واژۀ حبشی … از آرامی و به احتمال قوی از آرامی یهودی نه از سریانی گرفته شده است. اعراب قبل از آمدن پیامبر این واژه را می‌دانستند و احتمال می‌رود که در نوشته‌های پراکندۀ مانوی در رابطۀ خود مانی بکار رفته باشد.

در همین کتاب در مورد کلمۀ نبوت آمده است:

این واژه تنها در سوره‌های متأخر مکی و فقط در ارتباط با ذکر کتاب‌های آسمانی که اعراب با آن آشنایی داشته‌اند بکار رفته است. به این ترتیب روشن است که یک واژۀ فنی است و این احتمال هست که از یهودیان گرفته شده است. در زبان عبری متأخر این واژه برای پیامبری بکار می‌رود. در آرامی یهودی نیز به معنای نبوت و پیامبری است. اما ظاهرا معنای نوشته یا سند نبوی ندارد. نتیجه اینکه واژۀ عبری موجد واژۀ عربی بوده یا در تحولش در زبان عربی اثر گذاشته است.(همان ص 379)

به هر حال می‌خواهم بگویم اینکه فکر کنیم نبی حتما از نبأ باشد صحیح نیست و چه بسا خودش واژۀ مستقلی باشد. حال این واژۀ مستقل ممکن است از زبان دیگری آمده باشد مثل اینکه برخی کلمات غربی وارد عربی شده است که شکل و شمایل عربی دارد یا خود عرب‌ها به آن شکل و شمایل عربی داده‌اند.

لُبّ سخن بنده این است که واژۀ نبی که برای پیامبر(ص) بکار برده شده است آیا به این خاطر است که ایشان از غیب خبر دارد و به او وحی می‌شود یا از این جهت است که او نخبه است و ذهن و هوشش از افراد جامعه بالاتر است؟

در واقع چه بسا بتوان گفت «یا ایها الرسول» از این باب است که پیامبر(ص) فرستادۀ خدا است ولی «یا ایها النبی» از این جهت است که ایشان نخبه و فرهیخته است.

با این حرف می‌فهمیم که نبی بودن حضرت محمد (ص) و نخبه بودن او از قبل از 40 سالگی نیز بوده است و رسالتش پس از 40 سالگي بوده است.

نتیجۀ سخن اینکه:

اگر گفتند نبی را تصغیر می‌کنیم و می‌فهمیم همزه دارد جواب می‌دهیم این کلمه مشكلی دارد که نمی‌توان از این راه فهمید که از نبأ است و مشكلش این است که وقتی به باب تفعل می‌رود معنای مطاوعه نمی‌دهد.

و اما ممکن است کسی از راه جمع این کلمه بخواهد بگوید از نبأ است ولی می‌گوییم اگر با همزه باشد باید جمعش نُبَآء بشود ولی جمعش انبیاء است. پس از این راه نیز نمی‌توان ثابت کرد که نبي از نبأ است. پس بیشتر به نظر می‌رسد که این کلمه از نبی به معنای نخبگی و فرزانگی است تا نبئ و خبر دارندگي.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.