پاسخ به برخی شبهات تفسیری در تاریخ 8 بهمن 1401

پاسخ به برخی شبهات تفسیری در تاریخ 8 بهمن 1401

پاسخ به شبهات در تاریخ 8/11/1401

 قبل از اینکه بحث تفسير آيات سورۀ انعام را ادامه دهم خوب است اشکالی را که یکی از دوستان مطرح کرده‌اند مطرح کنم و آن را پاسخ دهم تا زمينۀ بهتري براي بحثهاي بعدي فراهم شود.

او چنین اشکال کرده است که شما در تفسیر این مجموعه از آیات حرف بقیۀ مفسران حتی علامه طباطبایی را دچار اشکال دانستید و معنای جدیدی را از آیات ارائه دادید. البته هرکسی حق تفکر دارد ولی وقتی ادعایی برای رد یک نظریۀ پذیرفته شده داده می‌شود در درجۀ اول مستلزم تحقیق و جستجوی کافی و سؤال از صاحبان عقیده و حتی مباحثۀ با آنها است.

جواب بنده این است که وقتی شخصی نظرش را در کتابش نوشته است می‌توان به همان رجوع کرد و آن را نقد کرد و نقد سخن به معناي نقد شخص نيست. در حوزه‌های علمیه کتاب‌های مختلفی خوانده می‌شود و بر آن نقد زده می‌شود و این اشکالی ندارد.

در بحث‌های علمی می‌خواهیم یک قدم به جلو برویم. یکی از دانشمندان غربی گفته است ما بر شاخ غولان نشسته‌ایم. پس ما سراغ متن بزرگان می‌رویم و از آنان علم مي‌آموزيم و ممکن است نقدی هم بر آن بزنیم و این نقد، انکار بزرگی آنان نیست.

اصلا سخن بزرگان موجب می‌شود كه امثال بنده حرف برای گفتن داشته باشیم و الا اگر حرفی نزده بودند ما نیز خیلی حرفی نداشتیم و اساسا احترام به آنان اين است كه سخنشان را بفهميم و فهم خود و نقد خود را بر آن بيفزاييم.

اشکال دیگری کرده‌اند که آیا امام صادق(ع) به مردم می‌گفتند هرچه به نظرتان آمد در هر کوی و برزن جار بزنید یا اینکه آنها را به مناظره دعوت می‌کرد و در مناظرات به آنها می‌فهماند که حق چیست؟

جواب این اشکال این است که در زمان امام صادق(ع) گروه‌های مختلفی وجود داشتند. شیعیان امام صادق(ع) را قبول داشتند و به حرف او ملتزم بودند و گوش مي‌دادند. اهل سنت روایات نقل شده از پيامبر (ص) و علي(ع) را توسط ایشان قبول داشتند و سخن خود آنان را نقد می‌کردند. دهريون نیز بی دین بودند مثل ابن ابی العوجاء؛ این افراد حرف‌های خود را می‌زدند و اگر امام به آنان مي‌گفت شبهات خود را كجا بگوييد و كجا نگوييد، گوش نمي‌دادند و امام يا كس ديگري جلو شبهه اندازي آنها را نمی‌گرفت، بلكه به آنان منطقي پاسخ مي‌داد و بر اهانتها و تندي‌هاي آنان صبر مي‌كرد.

ما نيز بجای اینکه زبان مخالف را ببندیم باید جواب اشکالات را با صبوري بدهيم. امروز و هر روز باید به اشکالات جواب داد تا افراد را قانع کرد. حتی اگر عده‌ای قانع نشدند اشکالی ندارد و اصلا انسان‌هاي با افكار و اعمال مختلف مثل جهان رنگارنگ است و زیبایی جهان به رنگارنگي آن است و زيايي انسان همین است كه افراد مختلف بفهمند و مختلف بگويند.

ما باید با یکدیگر زندگی مسالمت آمیز و بلكه محبت آميز داشته باشیم. بله اگر کافری به ما حمله کرد و چاره‌اي براي دفع او نبود از خود دفاع می‌کنیم و در غير اين صورت ما نباید حتي با كافران دعوایی داشته باشیم و همانطور که در انتهای سوره کافرون آمده است: «لکم دینکم و لی دین» و بارها گفته‌ام كه جهاد ابتدايي نه مشروع است ونه معقول. ومقالۀ نقد جهاد ابتدايي در كتاب « مقالات فقهية معاصرة» چاپ شده است.

اساسا خود خدا انسان‌ها را متفاوت آفریده است و این قدرت نمایی خدا و زیبایی جهان است. پس نباید فکر کنیم که همگی باید مثل هم فكر كنيم و مثل هم باشیم.

اشکال دیگر این است که گفته‌اند اگر شما عقاید خود را برای من که سواد اندکی دارم مطرح کنید و این عقاید شما بررسی‌های لازم را نداشته باشد و من آن را پذیرفتم آیا شما حاضرید مسئولیت عواقب آن را بپذیرید؟

جواب این است که برخی چیزها جزو ضروریات است مثل توحید و معاد که همه یک نظر دارند ولی در شاخ و برگ‌ها اختلاف وجود دارد و در این امور اعتقاد لازم نیست و هرکسی طبق تحقیقی که کرده است مأجور است.

 مجتهد و دانشمند نظریۀ خود را می‌دهد و افراد اگر خواستند مي‌خوانند و تحقيق مي‌كنند و يا قبول يا رد و يا تكميل می‌کنند. قرار نیست بنده مسئولیتی قبول کنم، بلكه خدا قرارش اين است كه به اهل تحقيق اجر دهد. نه بنده و نه آیت الله جوادی و نه علامه طباطبایی هیچ کدام از طرف خدا نیامده‌ایم بلکه طبق تحقیقات نظر می‌دهیم و معلوم نیست حرف کدام‌یک واقعا نظر خداست.

در فقه مثلا کسانی که می‌گویند نماز جمعه واجب است یا حرام هیچ‌کدام از طرف خدا نیامده‌اند.

حتی مباحث توحیدی عمیق، دارای اختلاف شدیدی است و هرکسی ممکن است آن را به صورتی بفهمد.

پس کسی که سواد زیادی ندارد به هيچكدام از مباحث عميق معتقد نشود. شما نباید زود مرید کسی شوید.

خاطره: یادم هست در سال 1356 بحث کتاب شهید جاوید مطرح شده بود. دوستانم گفتند این کتاب را بخوان. گفتم: فعلا می‌خواهم کنکور امتحان بدهم. بعد از کنکور خواندم و آن را پسندیدم ولی با خود گفتم کتابی که در انتقاد آن نوشته شده است یعنی شهید آگاه از آیت الله صافی را نیز بخوانم. آن را نیز خواندم و آن را نيز پسنديدم.

بعد با خود گفتم دو کتاب مقابل هم را خوانده‌ام و هر دو را خوب می‌دانم. پس پيداست كه بي‌سوادم. باید خودم به مطالعه بپردازم تا بتوانم به نتیجه برسم. سپس خودم مطالعاتي كردم و حتي در موضوع امام حسين(ع) چندين مقاله نوشتم و کتابی نيز با نام «زوایای ناپیدای نهضت امام حسین(ع)» نوشتم.

پس کسی که خیلی چیزی نمی‌داند لازم نیست مرید کسی شود. به خصوص وقتی چیزی اختلافي است جزو ضروریات نیست و هیچ یک از دو طرف لزوما منحرف نیستند بلکه هریک نزد خدا عذر دارند.

جالب است که پيامبران يا ائمه نیز یک گونه عمل نکرده‌اند. حضرت موسی و هارون با اینکه هر دو پیامبر بودند ولی دو گونه نظر داشته‌اند. باید قبول کنیم که انسان‌ها متفاوت آفريده شده‌اند. پس نباید هیچ کس بخواهد كه ديگري مثل او يا مثل فلاني باشد يا مثل فلاني بفهمد.

اشکال دیگری کرده‌اند که برخی بانوان با شنیدن نظر شما حجاب را کنار گذاشته‌اند. آیا این تقصیر شما نیست؟

در جواب باید بگویم ممکن است کسی با شنیدن حرفی استفادۀ بد کند، اين ربطي به گوينده ندارد. بنده گفتم: طبق اين ادله شاید حجاب واجب شرعی نباشد بلکه مثل احکام نوشتن دیون باشد که چك گرفتن و شاهد گرفتن برايش عقلايی است و اوامرش، اوامر ارشادی است. پس بنده نگفتم بانوان حجابشان را بردارند یا بر ندارند. اگر کسی امر حجاب را ارشادي دانست و در جایی احساس امنیت دارد می‌تواند حجابش را بردارد مثل کسی که وقتی به برادرش قرض می‌دهد و از ناحيۀ پس دادن احساس امنيت مي‌كند و ممکن است آن را ننویسد و کسی به او نمی‌گوید تو چون ننوشته‌اي، خلاف قرآن عمل کرده‌ای. و به كسي كه آيۀ دَين را تفسير مي‌كند نمي‌گويند كه تو مسؤليت كساني كه دَين را ننوشته‌اند و پولشان خورده شده است قبول مي‌كني؟

علاوه بر این اگر از نظر بنده سوء استفاده شده از نظر طرف مقابل نیز سوء استفاده شده است و در برخي موارد کار به افراط کشیده و مثلا  در جاهايي زناني را كشته‌اند يا به رنج انداخته‌اند آيا آنان كه حجاب را واجب مي‌دانند مسؤليت كارهاي كشندگان زنان را قبول مي‌كنند؟.

اشکال دیگر این است که گفته‌اند شما حکمی را نفی کرده‌اید که از زمان پیامبر(ص) تا کنون همه قبول دارند. آیا نسبت به این حکم دقیقا تأمل کرده‌اید؟

جواب بنده این است که از کجا معلوم این امر رويش تحقيق شده بوده است. یادمان نرود که اسلام پیوسته در دست حکومت‌ها بوده است. آیا شما تحقیق کرده‌اید که حجاب از صدر اسلام تا حالا واجب بوده است؟ حتی خوب است فکر کنید که اگر خانمی بخواهد تنها در خانه نماز بخواند آیا حتما باید حجاب بگیرد؟ تا زمان علامه حلی این امر، دو قولی بوده است ولی در زمان ما یک قولي شده و گفته‌اند زن باید در نماز حتی اگر تنها باشد حجاب بگیرد ولی من در کتاب «مقالات فقهیة معاصرة» که به تازگی در لبنان چاپ شده است مقاله‌ای در این زمینه نوشته‌ام و گفته‌ام این امر دو قولی است.

اما در مورد حجاب تحقيقات بنده چنين بوده است: 1. ابتدا در بهار و تابستان 1379 در مجلۀ كاوشي نو در فقه اسلامی دو مقاله در بحث حجاب نوشتم. یکی «سیری در آیات حجاب» و دیگری «پوشش بانوان در مقابل مردان محرم». كه جمعا 86 صفحه بود. سپس در سال 1382 در حين سفر به اروپا با دوستان روحاني و دانشگاهي در مورد حجاب بحث زيادي كرديم و آنها را در کتاب «از منارجنبان تا برج ایفل» آورده‌ام. سپس در سال 1383 آیت الله منتظری فتوایی دادند که در کشورهاي خارجی اگر دست ندادن با زن موجب وهن به اسلام شود، دست دادن مشکلی ندارد. با این فتوا شخصی به نام هاشمی نیا ردیه‌ای به فتواي آیت الله منتظری در روزنامۀ کیهان نوشت و بنده نیز جوابی به او دادم که کیهان چاپ نکرد، ولی برخي محققان آن را ترجمه كردند و در مجله الاجتهاد و التجديد در شماره هاي 15 و 16 در سال 2010 ميلادي چاپ كردند و بنده نيز تازه آن را در کتاب «مقالات فقهیه معاصرة» چاپ كرده‌ام. بعد از آن در تفسیر سوره نور که در دفتر مرحوم آیت الله صانعی براي فضلا می‌گفتم چندين جلسه در بارۀ آيات حجاب در سورۀ نور بحث كرديم و حدود صد صفحه نوشته‌ام كه در كتاب «احكام و حدود الهي در تفسير سورۀ نور» چاپ شده است. بعد از آن مقالۀ حجاب عرفی یا شرعی را نوشتم که افراد بسياري خواندند و نقد زدند و بالأخره آن را در کتاب «مبانی در ترازوی نقد» آورده‌ام. پس از آن نیز اخیرا کلیپی در مورد حجاب منتشر کردم که اشکالاتی به آن شد و جواب همۀ اشکالات را داده‌ام که در سایتم موجود است.

پس در امر حجاب تحقیق مفصل کرده‌ام و گمان نمی‌کنم ساير نظر دهندگان در اين مسأله بیشتر از بنده تحقیق کرده باشند. آنها که می‌گویند حجاب واجب شرعی است تحقیقات ومقالات خود را نشان دهند تا معلوم شود چقدر تحقیق کرده‌اند. از آن طرف بنده فرد کُند ذهنی نیستم بلکه حتی درس‌های حوزوی را كه ديگران در 10 سال مي‌خوانند در 5 سال خواندم و فلسفه و تفسير نيز همراهش خواندم. اكنون هم كه تمام وقتم را مشغول تفسير هستم. حدود 15 سال هم با محققان «تفسير راهنما» را تدوين كرديم. در مجموع فکر نکنید شب خوابيده و صبح بدون تحقيق و بدون تأمل نظر داده‌ام.

اشکال دیگر این است که شما پس از بحث حجاب سراغ بحث توسل رفته‌اید و آن را زیر سؤال برده‌اید. فردا نوبت چیست؟

جواب این است که بنده جزوه‌اي در بارۀ آداب دعا نوشتم يكي از اساتيد دانشگاه آن را خوانده بود و يك بار كه تهران رفتم دو جسه مجموعا شش ساعت گفتگو كرديم و اخیرا پياده شد و تصحيح شد و در فضاي مجازي منشر شد. در آنجا گفته‌ام دلیلی نداریم که در دعاها از تعبیر «بحق غير خدا» استفاده کنیم یا دلیلی نداریم که حاجات خود را از كساني كه از دنيا رفته‌اند، بخواهیم بلکه شایسته است از روش انبیاء که در قرآن آمده است بهره ببریم و در دعاها از ربّ استفاده کنیم. پس من توسل را زیر سؤال نبرده‌ام.

به هر حال اینها تحقیقات بنده است و حتی در بالای سایت خودم نوشته‌ام مطالب به عنوان حرف آخر تلقی نشود. پس خودتان باید تحقیق کنید. قرار نیست ما تنها دنباله‌رو گذشتگان باشیم. وقتی در جهان همه چیز تغییر کرده است دین نیز به بازانديشي نیاز دارد.

امیدوارم همه عاقبت بخیر شویم و عاقبت بخیری به تحقیق است نه جمود. از شبهه نترسید. شبهه موجب می‌شود که افراد بیشتر رشد کند. از بستن دهان شبهه انداز بترسید.

پیامبر اکرم نه مخالفان شبهه انداز را کشت و نه مخالفان سیاسی‌اش را، ولی در کشور ما روحانیون دیگران را کنار زدند و دهان غير خود را بستند؛ چون خودشان حاکم شدند و مخالفان سياسي را به كار نگرفتند و نبخشیدند آنها به گروه‌های بزرگ مخالف تبدیل شده‌اند و الا اگر تماميت خواه نبودند و بخشش را سرلوحۀ کار خود قرار داده بودند مخالفان را در خود هضم می‌كردند. و چون جلو حرف مخالف را گرفتند امروز مذهبي‌هاي ما از مطرح شدن هر سخن نويي مي‌ترسند كه شايد دين مردم يا دين خودشان بر باد رود، در حالي كه دين با شبهه‌ها و حرفهاي نو بالنده مي‌شود.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.