تفسیر آیات 116 تا 119 سوره انعام در تاریخ 16 بهمن 1401

تفسیر آیات 116 تا 119 سوره انعام در تاریخ 16 بهمن 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 16/11/1401

معجزۀ قرآن

تفسیر آیات 116 تا 119 سوره انعام

وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّٰ يَخْرُصُونَ  ﴿الأنعام‏، 116﴾

اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی [و خواستۀ آنان را در آوردن معجزه گردن نهی] تو را از راه خدا گمراه می‌کنند؛ آنان فقط از گمان پیروی می‌کنند، و تنها به حدس و تخمین تکیه می‌زنند.

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ  ﴿الأنعام‏، 117﴾

یقیناً پروردگارت به کسی که از راه او گمراه می‌شود داناتر است و [همچنين] او به راه یافتگان داناتر است.

فَكُلُوا مِمّٰا ذُكِرَ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآيٰاتِهِ مُؤْمِنِينَ  ﴿الأنعام‏، 118﴾

پس اگر به آیات خدا ایمان دارید، از آنچه [= از گوشت حیوان حلال گوشتی] که [وقت ذبح شدن] نام خدا بر او برده شده بخورید.

وَ مٰا لَكُمْ أَلاّٰ تَأْكُلُوا مِمّٰا ذُكِرَ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مٰا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاّٰ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوٰائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ  ﴿الأنعام‏، 119﴾

و شما را چه شده كه از آنچه كه نام خدا بر آن برده شده نمی‌خورید؟! در صورتی که آنچه را بر شما حرام نموده برای شما بیان کرده است، مگر چیزی که به آن مضطر شدید؛ و قطعاً بسیاری، دیگران را بدون علم با هواهای نفسانی خود گمراه می‌کنند؛ یقیناً پروردگارت به تجاوزکاران، داناتر است.

نکته 1: در جلسات قبلی شبهه‌ای را جواب دادیم و آن این بود که می‌گفتند چرا دین فلان مطلب غیرعقلایی مثل جهاد ابتدائی یا برده‌گیری یا سنگسار یا قتل مرتد را دارد و بنده جواب می‌دادم که دین در اين قسمتها اشتباه فهمیده شده است و قرائنی برای صحت حرفم می‌آوردم.

با این پاسخ این اعتراض بیان می‌شد که این چه دینی است که 1400 سال اشتباه فهمیده شده است؟ با این روش و سبکِ شما فردا نیز شخص دیگری می‌آید و از آن چیزی خلاف نظر شما می‌فهمد. این چه دینی است که از آن صحت جهاد ابتدایی فهمیده شود و عدم صحت آن نیز فهمیده می‌شود؟

حال در تفسیر آیه 116 به ذهنم آمد که جواب این سؤال داده شود و مطالبی در این زمینه در جلسۀ قبل گفتم و در این جلسه نیز می‌خواهم کامل‌تر توضیح دهم.

مطلب این است که جهان دائما در حال تغییر است و هر کشوری نیز خصوصیات خودش را دارد. حال جالب است که قرآن هم برای انسان‌های نیمه وحشی آن زمان عربستان کتاب هدایت بوده وهم برای انسان‌های متمدن آن زمان و اين زمان. همچنین قرآن هم در زمان کشاورزی کتاب هدایت بوده و هم در زمان مدرن ما.

پس زمین و زمان و همه چیز متغیر شد اما قرآن با وجود اینکه الفاظش ثابت است ولی به گونه‌ای است که در زمان‌های متفاوت معانی متفاوت دارد که همگی هدایت است. این خودش معجزه است که کلامی در هر زمانی مفید باشد.

بالأخره انسان‌ها متغیر هستند. قبلا زبان صحبت با بچه، زبان کتک بود ولی امروزه کتک زدن بدترین زبان است. حال قرآن، هم در آن زمان پاسخگو بوده و آن انسان خشن را به نرمي مي‌كشانده است و هم در این زمان و این از عجائب روزگار است که قرآن در هر زمانی هدايتگر و پاسخگو است.

ما این صحبت را در ذیل تعبیر إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّٰ يَخْرُصُونَ در آیۀ مورد بحث مطرح کردیم و گفتیم جملۀ وَ إِنْ هُمْ إِلاّٰ يَخْرُصُونَ معانی مختلفی دارد و به گونه‌ای است که در زمان‌های مختلف به درد بخورد.

البته ممکن است کسی بگوید این جمله براي اين ادعا قرینۀ کوچکی است، به همين دليل اكنونم می‌خواهم قرائن دیگری نیز برای حرفم بیاورم.

دقت کنید که عالم خارج مؤید بنده است چرا که در عالم خارج واقعا دیدگاه‌های مختلف می‌بینیم. علاوه بر این جملات قرآن فوق العاده تأثیرگذار است تا جایی که شخصی در وین اتریش به من می‌گفت فردی با تعبیر «لا تزر وازرة وزر اخری» مسلمان شده است. این تعبیر واقعا یک تعبیر حقوقی سطح بالایی است که استفاده‌های زیادی می‌توان از آن کرد حتی شاید بتوان از این تعبیر استفاده کرد که اعدام کردن مجرم توسط حکومت صحیح نیست زيرا فرزندان او را بي‌پدر مي‌كند و آنان در رنج مي‌افتند، در حالي كه آيه مي‌گويد: باز گناه كسي را ديگري به دوش نمي‌كشد؛ که این بحث سر جای خودش باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرد.

نکته 2: معمولا مفسران در ترجمه و تفسیر تعبیر إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ در آیه 117 یک باء در تقدیر می‌گیرند که در واقع تعبیر این‌گونه می‌شود: إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ

قرینۀ این مطلب وجود باء در تعبیر وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ است.

اتفاقا در آیات دیگری از قرآن باء نیز آمده است. به این آیات دقت کنید:

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ  ﴿النحل‏، 125﴾

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ  ﴿القلم‏، 7﴾

پس مفسران به قرینۀ ذيل آيۀ مورد بحث و این دو آیه باء را در تقدیر گرفته‌اند.

این حرف مفسران صحیح است ولی سؤال من این است که چرا در قسمت آیۀ مورد بحث باء آورده نشده است؟

چه بسا بتوان گفت نیاوردن باء برای این است که خود ما عقلمان را بکار بگیریم و با قلمان نياز به باء را حس كنيم. یادمان نرود که بحث در این آیات سوره انعام با کافران نخبه بود و خداوند می‌خواهد با ریزه‌کاری جواب آنها را بدهد و طبیعتا مسلمانان نیز باید عقل خود را برای فهم این آیات بکار ببندند مثلا دقت کنند که چرا در اینجا باء نیامده است؟

به عنوان مثال اگر در تعبیر أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ باء در تقدیر گرفته نشود معنا چنین می‌شود که «خدا عالم‌ترین گمراهان است» و این برای خدا غلط است. پس علاوه بر آیات دیگر، خود عقل نیز قرینه است بر اینکه باید باء در تقدیر گرفته شود. دقت کنید که تعبیر هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ  به اين دليل باید باء داشته باشد كه هُوَ أَعْلَمُ الْمُهْتَدِينَ غلط نيست و نياوردن باء مطلب صحيح ديگري است، ولی تعبیر أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ به ظاهرش از نظر عقلي يقينا غلط است؛ پس می‌تواند باء بر سرش نیاید تا خود عقل به لزوم آن حكم كند.

در آیه 118 نیز برخی چیزها گفته نشده و حتما باید آنها را در تقدیر گرفت. مثلا حيوان حلال گوشتي كه هنگام ذبح آن نام خدا برده شده است. آيه مطلق چيزها را گفته است ولی چون با عقلاي آن زمان سخن می‌گوید می‌فهمیم که مراد آیه حیوانات حلال گوشت است.

مثل اینکه وقتی یک دانش‌آموز رشد می‌کند دیگر حساب و کتاب‌ها را مثل کلاس دوم دبستان حساب نمی‌کند. حال آیه نیز با مردمان همین‌گونه رفتار می‌کند و چون روی سخنش با نخبگان است و سطح خود سورۀ انعام نیز بالا است برخی مطالب را به فهم خواننده واگذار کرده است.

اتفاقا اگر از همان اول سوره انعام با دقت پیش آمده باشید متوجه خواهید شد که سطح این سوره واقعا بالا است به خصوص اینکه گفته شده است گروهی از فرشتگان آن را همراهی کرده‌اند.

پس اگر در این آیات سوره انعام باء نیامده یا به همۀ مطالب اشاره نشده است برای این است که مخاطب، خودش باید با مقداري تعقل معنای صحیح را بفهمد.

اتفاقا در آیه 119 نیز همین‌گونه است و مثلا در تعبیر مِمّٰا ذُكِرَ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ خود فرد باید مصداق آن يعني ذبيحه را متوجه شود.

همچنین در تعبیر وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مٰا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ این سؤال پیش آمده است که خداوند در کجای قرآن محرمات را به تفصیل بیان کرده است؟

اگر سوره مائده یا بقره را مثال بزنید این سوره‌ها در مدينه و مسلما بعد از سورۀ انعام كه مكي است، نازل شده‌اند.

به همین خاطر مفسران در جواب این سؤال مانده‌اند. علامه طباطبایی گفته است این تعبیر به آیهۀ 115 از سوره نحل اشاره دارد كه در آن آمده است:

إِنَّمٰا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مٰا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّٰهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بٰاغٍ وَ لاٰ عٰادٍ فَإِنَّ اللّٰهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ  ﴿النحل‏، 115﴾

خدا فقط مردار وخون و گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا ذبح کرده اند، بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که [برای نجات جانش از خطر، به خوردن آنها] ناچار شد در حالی که خواهان لذت نباشد و از حد لازم تجاوز نکند [گناهی بر او نیست] یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

ولی باز می‌توان گفت حرف علامه در صورتی صحیح است که سورۀ نحل قبل از سوره انعام نازل شده باشد در حالی که در جدول نزول سوره‌های قرآن از دکتر رامیار آمده است که شمارۀ سوره نحل تقریبا 70 است یعنی بعد از سوره انعام نازل شده است.

البته علامه جواب داده است که ما دلیلی نداریم که همۀ سوره نحل بعد از سوره انعام نازل شده باشد و بعید نیست برخی آیاتش مثل همین آیه 115 قبل از سوره انعام نازل شده باشد.

به هر حال علامه سعی کرده است این مشکل را این‌گونه حل کند.

البته آقای مهندس مهدي بازرگان طبق حساب و کتاب خودش گفته است سوره نحل سوره شماره 69 و سوره انعام سوره شماره 81 است و با این حساب، مشکل حل می‌شود.

و اما به ذهن بنده چیز دیگری می‌رسد و آن اینکه تعبیر وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مٰا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ مربوط به قرآن نیست بلکه مربوط به بیان پیامبر(ص) است. ایشان احکامی را خودش مطرح می‌کرد که مردم رعايت كنند ولی آیاتش بعدا نازل شده است.

به بحث ابتدایی خودمان برگردیم. قرآن کتابی است که برای هر زمانی مفید است. حال اگر در زمانی فتوایی داده‌اند که در زمان ما قابل قبول نیست چه بسا در زمان خودش صحیح بوده است. پس ما نمی‌خواهیم بگوییم فتوای گذشتگان غلط است. خیر، فتوای گذشتگان در زمان ما غلط است نه در زمان خودشان.

جالب است که در پیام‌های فضای مجازی شخصی به نام آیت الله جزائری گفته بود فرق بین شیعه و سنی همین است که سنی دنبال قالب است و شیعه به دنبال محتوا.

در روایات نیز می‌بینیم خود امام معصوم نیز به هر کسی حکمی در مورد خواندن نماز ارائه می‌دهد و دلیلش را این‌گونه بیان می‌کند که می‌خواهم شناخته نشوید ولی این احتمال هست که امام می‌خواهد بگوید محتوا مهم است نه قالب.

به خصوص اینکه در قرآن چگونگی خواندن نماز بیان نشده است و این نیز قرینه‌ای است که محتوا مهم است.

معمولا انسان‌های جمود الفکر مثل خوارج بر روی قالب‌ها اصرار دارند.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.