تفسیر آیات 119 تا 121 سوره انعام در تاریخ 26 بهمن 1401

تفسیر آیات 119 تا 121 سوره انعام در تاریخ 26 بهمن 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 26/11/1401

تفسیر آیات 119 تا 121 سوره انعام

وَ مٰا لَكُمْ أَلاّٰ تَأْكُلُوا مِمّٰا ذُكِرَ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مٰا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاّٰ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوٰائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ  ﴿الأنعام‏، 119﴾

و برای چه از آنچه كه نام خدا بر آن برده شده نمی‌خورید؟! در صورتی که آنچه را بر شما حرام نموده برای شما بیان کرده است، مگر چیزی که به آن مضطر شدید؛ و قطعاً بسیاری، دیگران را بدون علم با هواهای نفسانی خود گمراه می‌کنند؛ یقیناً پروردگارت به تجاوزکاران، داناتر است.

وَ ذَرُوا ظٰاهِرَ الْإِثْمِ وَ بٰاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمٰا كٰانُوا يَقْتَرِفُونَ  ﴿الأنعام‏، 120﴾

گناه آشکار و پنهان را رها کنید؛ قطعاً کسانی که مرتکب گناه می‌شوند به زودی در برابر آنچه همواره مرتکب می‌شدند، مجازات خواهند شد.

وَ لاٰ تَأْكُلُوا مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّيٰاطِينَ لَيُوحُونَ إِلىٰ أَوْلِيٰائِهِمْ لِيُجٰادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ  ﴿الأنعام‏، 121﴾

از آنچه [هنگام ذبح شدن] نام خدا بر آن برده نشده است، نخورید و مسلماً آن فسق است؛ قطعاً شیاطین [شبهاتی را] به دوستانشان القاء می‌کنند تا با شما مجادله کنند، و اگر از آنان پیروی کنید، یقیناً شما مشرکید.

نکته 1: در این مجموعه از آیات بحث اطاعت و پیروی و رهبری به چشم می‌آید. در شیعه در این رابطه، بحث تقلید و مرجعیت مطرح می‌شود که البته در آن بحث اضلال مطرح نیست بلکه هدایت است و تقلید کردن را رجوع جاهل به عالم می‌دانیم مثل رجوع مریض به پزشک.

البته برخی می‌گویند قیاس کردن تقلید به رجوع مریض به طبیب قیاس صحیحی نیست چون طبیب قابل آزمون و خطاست و اگر متوجه شدیم طبیبی خوب نیست دیگر سراغ او نمی‌رویم ولی در بحث تقلید از مراجع در دنیا نمی‌توان صحت و سقم نظر یک مرجع را متوجه شد. پس در بحث پزشکی ثمره‌اش قابل مشاهده است ولی در بحث تقلید چنین نیست.

از آن طرف برخی چیزهایی که افراد سؤال می‌کنند جای تقلید نیست مثل مسائلی که مربوط به موضوع شناسی است. مثلا اگر ادرار که نجس است در آزمایشگاه تجزیه شد موضوع عوض شده است و در نتیجه تقلید در این موارد موضوعیت ندارد چون مرجع در این موارد عالم نیست و در نتیجه مراجعه به او رجوع جاهل به عالم نیست. خلاصه طبق آیه 119 پیروی از کسی که از روی هوای نفس و بدون علم اضلال می‌کند صحیح نیست ولی مرجع تقلید فتوایش اولا بدون علم نیست و ثانیا از روی هوای نفس نیست.

البته طبیعتا علم یک مرجع علم کامل نیست و به همین خاطر مراجع در بسیاری از موارد از احتیاط سخن می‌گویند. بله فهم مرجع به واقع نزدیک است ولی بیشتر از این نیست.

نکته2: در تعبیر ذَرُوا ظٰاهِرَ الْإِثْمِ در آیه 120 اضافۀ صفت به موصوف رخ داده است یعنی گناهی که ظاهر است.

 گناه ظاهر و باطن اشاره به گناه علنی و گناه مخفی دارد مثلا دزدی یک گناه ظاهری است و اختلاس یک گناه باطنی است که متأسفانه دولت چنین گناهی می‌کند و با چاپ اسکناس و ایجاد تورم از مردم به صورت مخفیانه دزدی می‌کند.

متأسفانه بسیاری از ما گناهان مخفی انجام می‌دهیم و به صورت مخفیانه و از روی عدم تعهد گناهانی مرتکب می‌شویم.

حتی گاهی اوقات با گناهان آشکار و مخفی آبروی افراد را می‌بریم. گاهی صراحتا به کسی تهمت می‌زنیم که این ظٰاهِرَ الْإِثْمِ است و گاهی مخفیانه آبروی افراد را می‌بریم و مثلا اگر از ما نسبت به کسی سؤال شد جواب نمی‌دهیم ولی با الفاظی مثل اینکه «نمی‌توانم بگویم» می‌فهمانیم که او آدم بدی است. حتی گاهی اوقات سکوت کردن مصداق باطن الاثم است.

نکته 3: برخی مفسران گفته‌اند ظاهر الاثم اشاره به گناهانی دارد که شخص به صورت عملی انجام داده است و گناه باطنی گناهی است که شخص نیتش را کرده است ولی آن را عملی نکرده است.

نکته 4: شاید تعبیر ظٰاهِرَ الْإِثْمِ وَ بٰاطِنَهُ اشاره به تمامی گناهان دارد و برای تأکید به این صورت آمده است. مؤید این مطلب جملۀ بعدی است که می‌فرماید: إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ. در این تعبیر می‌توانست واژۀ اثم را نیاورد و بجایش ضمیر بیاورد ولی آوردن آن برای تأکید است. پس تعبیر ظٰاهِرَ الْإِثْمِ وَ بٰاطِنَهُ نیز می‌تواند برای تأکید باشد.

نکته 5: ارتباط آیه 120 با آیه 119 می‌تواند به این صورت باشد که ظاهر الاثم اشاره به گناهی دارد که خود فرد عالمانه انجام می‌دهد ولی باطن الاثم اشاره به گناهی دارد که شخص بدی آن را به طور واضح نمی‌داند و به خاطر پیروی از دیگری آن را انجام می‌دهد.

حتی گاهی اوقات فردی می‌خواهد کار مشکوکی را انجام دهد و برای اینکه مجوزی برای آن پیدا کند از چندین مرجع سؤال می‌کند تا راه فراری پیدا کند. این همان باطن الاثم است.

بنده مدتی در دروۀ دکتری تدریس می‌کردم و بحث حدود و قصاص را برای افرادی که قاضی و وکیل بودند درس می‌دادم. برخی از آنها قبلا حکم قتل صادر کرده بودند و پشیمان بودند و با حرف‌های من به این نتیجه رسیده بودند که به راحتی حکم قتل صادر نکنند ولی یکی از آنها می‌گفت به دیگران می‌گفت: طبق قانون حکم قتل می‌دهیم و نگران هم نیستیم. این شخص می‌فهمد که نباید حکم قتل بدهد ولی قانون را ملاک قرار می‌دهد و این یکی از احتمالات باطن الاثم است.

نکته 6: در تعبیر إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ از ریشۀ کسب استفاده شده که انجام کاری است که نفعی دارد. پس اشاره به کسانی دارد که از گناه نفع می‌برند.

نکته7: در تعبیر سَيُجْزَوْنَ بِمٰا كٰانُوا يَقْتَرِفُونَ سین به معنای آینده نیست بلکه به معنای تحقیق است یعنی آنها مسلما و محققا جزا داده می‌شوند.

نکته 8: در جهان می‌گویند تورم کم مثل تورم یک درصد، خوب است ولی باید گفته شود که همین تورم کم برای همه خوب نیست بلکه تنها برای عده‌ای که می‌خواهند سوء استفاده کنند و کسی نفهمد خوب است. حال تعبیر سَيُجْزَوْنَ بِمٰا كٰانُوا يَقْتَرِفُونَ می‌گوید همین افراد نیز جزای کار خود را خواهند دید.

نکته9: ضمیر در تعبیر وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ در آیه 121 ممکن است به اکل بخورد و ممکن است به «ما» در مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ برگردد.

نکته10: در مورد معنای فسق گفته شده است وقتی خرما از پوستۀ رویینش بیرون بیاید عرب می‌گوید «فَسَقَ» چرا که وقتی خرما از جلدش به در بیاید فاسد می‌شود. پس جَستن به بیرون که نتیجه‌اش فاسد شدن باشد فسق نامیده شده است. حال در بحث خودمان ذکر خدا مثل پوستۀ محافظ رویین است که از فاسد شدن جلوگیری می‌کرده است و اگر نام خدا برده نشد فاسد می‌شود. با این توضیح به نظر می‌رسد ضمیر در تعبیر «وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ» به اکل نمی‌خورد بلکه به خود آن چیزی که ذبح شده است برمی‌گردد.

نکته 11: از آیه 121 معمولا فهمیده شده است که ذکر اسم خدا بر ذبیحه لازم است و اگر اسم خدا بر ذبیحه آورده نشد گوشت آن حرام می‌شود. به همین خاطر برخی از علماء گفته‌اند آیه نص است در وجوب گفتن بسم الله برای حلال شدن گوشت.

در مقابل برخی مثال شافعی گفته‌اند اگر کسی عمدا هم نام خدا را نگفت فسق نمی‌شود. آنچه فسق است بردن نام غیر خداست.

 توضیح بیشتر این مطلب و بیان ادلۀ آن برای جلسۀ آینده ان شاء الله.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.