نکات درس تفسیر در تاریخ 30/11/1401
تفسیر آیات 120 و 121 سوره انعام
وَ ذَرُوا ظٰاهِرَ الْإِثْمِ وَ بٰاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمٰا كٰانُوا يَقْتَرِفُونَ ﴿الأنعام، 120﴾
گناه آشکار و پنهان را رها کنید؛ قطعاً کسانی که مرتکب گناه میشوند به زودی در برابر آنچه همواره مرتکب میشدند، مجازات خواهند شد.
وَ لاٰ تَأْكُلُوا مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّيٰاطِينَ لَيُوحُونَ إِلىٰ أَوْلِيٰائِهِمْ لِيُجٰادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿الأنعام، 121﴾
از آنچه [هنگام ذبح شدن] نام خدا بر آن برده نشده است، نخورید و مسلماً آن فسق است؛ قطعاً شیاطین [شبهاتی را] به دوستانشان القاء میکنند تا با شما مجادله کنند، و اگر از آنان پیروی کنید، یقیناً شما مشرکید.
نکته 1: آیا مراد از جزاء در تعبیر سَيُجْزَوْنَ بِمٰا كٰانُوا يَقْتَرِفُونَ در آیه 120 جزای قراردادی است مثل جریمۀ پلیس راهنمای و رانندگی یا جزای علّی و معلولی است مثل سقوط در اثر بد رانندگي كردن یا جزای اتحادی است مثل زجر حسود از حسادتش؟
معمولا گفتهایم جزاهای قیامت، اتحادی است یعنی خود گناه جزای گنهکار است مثل حسادت حسود که خودش سوزاننده است. اگر این نوع از جزاء مراد آیه باشد یعنی به همان کارهایی که انجام میدهند مجازات میشوند.
ممکن هم هست جزا، علّی و معلولی باشد یعنی به سبب گناهی که کردهاند جزا داده میشوند. این نیز میتواند صحیح باشد ولی اینکه بخواهیم جزا را قراردادی بگیریم ظاهرا چنین جزایی در امور آخرتی مطرح نیست و چون در دنیا زیاد گفته شده است ما به آن عادت کردهایم و الّا جزاء، معمولا علّی و معلولی و اتحادی است.
اتفاقا در دلالتها نیز چند نوع دلالت وجود دارد مثل دلالت عقلی که با عقل مرتبط است مانند دلالت دود بر آتش. این بالاترین دلالت است. دیگری دلالت طبعی است مثل سرفه که دلالت بر سرما خوردگی دارد. پایینترین نوع دلالت نیز دلالت لفظی است مثل هریک از الفاظ ما که دلالت بر معنایی دارد. در این نوع دلالت اشتباه زیاد است و حتی گوینده ممکن است لفظی را اشتباه بیان کند.
پس در دلالتها دلالت عقلی و طبعی دلالتش بيشتر است. در جزاها نیز جزای اتحادی عادلانهترین نوع جزا است و بعد از آن، جزای علی و معلولی است و در پایینترین درجه، جزای قراردادی است كه ميتواند عادلانه نباشد.
حال باید گفته شود که در جزای قراردادی است که میتوان چانه زد یا رشوه داد و از مجازات فرار کرد ولی در جزاهای آخرتی که اتحادي يا علّي و معلولي است و قراردادی نیست نمیتوان با رشوه و غيره از آن فرار کرد بلکه شخص حتما به جزایش خواهد رسید.
از همینجا میفهمیم اینکه برخی میگویند اگر گناه کنیم حضرت علی(ع) شفاعت ما را میکند صحیح نیست و طبق آیه گناهکار باید مجازات خودش را ببینید. این آیه با شفاعت تخصیص نمیخورد که کسی بگوید ما گنهکاران، حسین(ع) داریم.
بله اگر کسی پس از گناه، توبه کرد بخشیده میشود ولی بدون توبه باید جزای آن را ببیند.
کسی که فکر کند با غذا دادن در روز عاشورا بدون اینکه توبه کند گناهش بخشیده میشود صحیح نیست. بدتر اینکه برخی مسؤلان، از اموال مردم بدون رضایت آنها در کربلا خرج میکنند و مثلا موکب میزنند که این خودش حرام است و تازه فكر ميكنند با اين كار ساير گناهانشان بخشيده ميشود.
نکته 2: مراد از تعبیر مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ طبق مجموع قرائنی که داریم گوشت ذبیحه است. پس مراد این نیست که وقتی بدون بردن نام خدا، یک میوه از درخت چیده شد نبايد آن را خورد.
حال این تعبیر چند مصداق میتواند داشته باشد:
الف) مردار که چون خودش مرده است كسي نام خدا بر آن نبرده است.
ب) شخصی که لجبازی کند و به خصوص نام خدا را در هنگام ذبح نبرد.
ج) شخصی که به خصوص در حین ذبح نام بت را ببرد.
حال مصداق چهارمی نیز داریم و آن این است که کسی از روی فراموشی يا غفلت يا سهو، در موقع ذبح نام خدا را نبرد. حتی ممکن است این کار عرفی شود مثل کسی که کارش ذبح است و صبح با نام خدا از خانه بیرون میرود ولی در موقع ذبح نام خدا را نمیگوید و در یک دقیقه 60 مرغ را میکشد یا اینکه دستگاه در یک دقیقه صدها گوسفند میکشد. آیا واقعا برای هریک از این ذبحها باید بسم الله گفت؟
دقت کنید که در زمانهای قدیم ذبح کردن کم بود ولی الآن ذبح زیاد است. حال آيا اگر قصابْ اول صبح یک بسم الله موقع شروع کارش بگوید کافی است یا باید برای هر ذبح، یک بسم الله بگوید؟
اکثر مفسران گفتهاند که این آیه صریح و نص است در اینکه اگر بسم الله گفته نشد گوشت ذبیحه حرام میشود.
جالب است که مفسران در این زمینه نگفتهاند ظاهر آیه چنین است بلکه گفتهاند نص آیه چنین میگوید.
این در حالی است که آیه نسبت به خیلی از مسائل مجمل است. مثلا آیه در مورد تعداد بسم الله برای هر ذبحی مجمل است. حتی ممکن است کسی بگوید گفتن بسم الله برای هر ذبحی یک امر لغو است و لزومی ندارد که تعدادی آخوند فرستاده شود تا برای هر ذبحی بسم الله بگویند.
همچنین ممکن است یک دامدار از باب غفلت و سهو و نسیان مشاهده کند که گوسفندش در حال مرگ است و خیلی زود بدون اینکه نام خدا را بگوید آن را ذبح میکند.
به هر حال در مورد این مصداق چهارم باید بیشتر بحث شود. به نظر من آیۀ قرآن نمیخواهد حرمت چنین موردی را بگوید. و به نظرم این مورد مصداق مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ نیست.
نکته 3: در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه گفته شده است که تعبیر آیه تصریح است که موقع ذبح تسمیه وجوب دارد، چون اگر اینگونه نباشد ترک تسمیه حرام نبود.
این حرف مجمع البیان بود ولی به نظر ميرسد وجوب تسمیه مربوط به انسان عاقل هشیار است و دامداري كه نگران دام خود است در حین ذبح غافل و ناسی است و بنابراين وجوب شامل حال او شود.
نکته 4: باید بررسی شود که واو در تعبیر وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ برای چه آمده است؟ چرا نگفت إِنَّهُ لَفِسْقٌ یا فَإِنَّهُ لَفِسْقٌ یا لإِنَّهُ لَفِسْقٌ؟
ممکن است واو در ابتدای وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ واو عاطفه باشد. در این صورت جملاتی در اینجا محذوف است و در واقع جملۀ آیه چنین بوده است:
وَ لاٰ تَأْكُلُوا مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ لِاُمُور وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ
این نکته نیز باید بررسی شود که فسق بودن صفت است یا خبر است؟ با توجه به اینکه در تعبیر وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ از لام قسم استفاده شده است معلوم است که اثبات فسق بودن مورد نظر است.
نکته 5: ضمیر در وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ ممکن است به اکل برگردد یعنی چنین اکلی که نام خدا بر آن برده نشده فسق است. ممکن هم هست به «ما» در تعبیر مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ برگردد که اشاره به فسق چنين ذبیحهاي دارد.
احتمال دوم با آیۀ دیگری در همین سوره انعام تأیید میشود که میفرماید:
قُلْ لاٰ أَجِدُ فِي مٰا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلىٰ طٰاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاّٰ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّٰهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بٰاغٍ وَ لاٰ عٰادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿الأنعام، 145﴾
بگو: در احکامی که به من وحی شده، حرامی را بر خورنده ای که میل دارد آن را بخورد نمییابم، مگر آنکه مردار یا خون ریخته شده [از رگ های حیوان] یا گوشت خوک باشد که یقیناً پلید است، یا فسقي که [هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده؛ پس کسی که [به خوردن آنها] ناچار شود در حالی که خواهان لذت نباشد و از حدّ لازم تجاوز نکند [گناهی بر او نیست؛] یقیناً پروردگارت بسیار آمرزنده و مهربان است.
در این آیه به خصوص برای ذبیحهای که با نام غیر خدا ذبح شده از عنوان فسق استفاده شده که مؤید این مطلب است که ضمیر در تعبیر وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ نیز به ذبیحهاي كه نام خدا بر آن برده نشده است، برمیگردد.