نکات درس تفسیر در تاریخ 3/12/1401
تفسیر آیات 115 و 120 و 121 سوره انعام
وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لاٰ مُبَدِّلَ لِكَلِمٰاتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿الأنعام، 115﴾
و سخن پروردگارت از روی راستی و عدل کامل شد، سخنان او را تغییر دهندهای نیست؛ و او شنوا و داناست.
وَ ذَرُوا ظٰاهِرَ الْإِثْمِ وَ بٰاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمٰا كٰانُوا يَقْتَرِفُونَ ﴿الأنعام، 120﴾
گناه آشکار و پنهان را رها کنید؛ قطعاً کسانی که مرتکب گناه میشوند به زودی در برابر آنچه همواره مرتکب میشدند، مجازات خواهند شد.
وَ لاٰ تَأْكُلُوا مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّيٰاطِينَ لَيُوحُونَ إِلىٰ أَوْلِيٰائِهِمْ لِيُجٰادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿الأنعام، 121﴾
از آنچه [هنگام ذبح شدن] نام خدا بر آن برده نشده است، نخورید و مسلماً آن فسق است؛ قطعاً شیاطین [شبهاتی را] به دوستانشان القاء میکنند تا با شما مجادله کنند، و اگر از آنان پیروی کنید، یقیناً شما مشرکید.
نکته 1: در ذیل آیه 115 سوره انعام علامه طباطبایی احادیثی نقل کرده است که شایسته است به آنها اشاره شود. در این تفسیر آمده است:
و در كافى به سند خود از محمد بن مروان روايت كرده كه گفت : از امام صادق (عليهالسلام ) شنيدم كه مى فرمود: امام در همان موقعى هم كه در شكم مادر است گفتگوها را مى شنود، و وقتى به دنيا مى آيد بين دو كتفش نوشته شده :(و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا لا مبدل لكلماته و هو السميع العليم) و هر گاه زمام امر به دست او بيفتد خداوند عمودى از نور برايش قرار مى دهد كه با آن نور آنچه را كه اهل هر شهرى عمل مى كنند مى بيند.
مؤلف : اين معنا به طرق ديگرى از عده اى از اصحاب ما از امام صادق (عليهالسلام ) روايت شده. مرحوم قمى و عياشى نيز در تفسير خود آنرا از آن حضرت روايت كرده اند، و در بعضى از آن طرق دارد كه آيه شريفه در بين دو چشم امام و در بعضى ديگر دارد كه در بازوى راست او نوشته مى شود.
اين اختلافى كه در مورد نوشته شدن آيه است كشف مى كند از اينكه مراد از نوشته شدن، قضاى الهى و ظهور حكم او است، و اختلاف در موضع كتابت از جهت اختلاف در اعتبار است، مثلا آن روايتى كه مى گويد آيه شريفه بين دو چشم امام نوشته شده آيه را وجهه و هدف امام قرار داده و مى رساند كه امام هميشه متوجه اين آيه است. و آن روايتى كه مى گويد آيه شريفه بين دو كتف امام نوشته شده منظور از آن اين است كه بار امامت به دوش آن حضرت گذاشته شده و ظهور و تأييد امام به بركت اين آيه است. و آن روايتى كه مى گويد آيه شريفه به بازوى راست امام نوشته شده مى رساند كه اين آيه برنامه عملى امام است و تقويت و تأييد امام در عمل به وسيله اين آيه است.
اين روايت و آن دو روايتى كه قبل از آن ايراد شد آنچه را كه در بيان آيه گفتيم كه آيه ظهور دارد در اينكه مراد از تماميت كلمه، ظهور دعوت اسلامى و لوازم آن از قبيل نبوت رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) و نزول قرآن و امامت ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) است را تأييد مى كند.(تفسیر المیزان، ذیل آیۀ 115 سوره انعام)
عابديني: روشن است که واقعا اگر ذرهبین بین دو چشم امام گذاشته شود این جملات آیه دیده نمیشود یا اگر امام به حمام رفت و لباسهایش را درآورد پشت کتف او چنین آیاتی نوشته نشده است. پس مراد از این روایات این است که خداوند دنیا را خلق کرد تا موجودات به کمال لایق خودشان که همان موجود کامل است برسند مثل کشاورزی که هدفش از احداث یک باغ میوۀ خوب است. خدا هم که جهان را آفرید برای این است که انسانهای کامل از آن به وجود بیایند. پس مراد از این روایات این است که خداوند آن موجودات کامل که مدّ نظرش بود را به وجود آورد.
نکته 2: در تفسیر المیزان در ذیل آیه 120 سوره انعام در مورد اثم ظاهر و اثم باطن چنین آمده است:
اين آيه گر چه به حسب مضمون مطلق است، و از جميع گناهان ظاهرى و باطنى نهى مى كند ولى از سياق آيات قبل و بعد از آن استفاده مى شود كه اين آيه تهميد و زمينه چينى است براى نهيى كه بعدا در جمله (و لا تاكلوا ) مى آيد و لازمه آن اين است كه خوردن از گوشت حيوانى كه اسم خدا بر آن برده نشده حرام و از مصاديق اثم باشد، تا اين جمله مربوط به جمله (و ذروا ظاهر الاثم و باطنه) شود، پس اين خوردن، اثم ظاهر يا اثم باطن هر دو ميتواند باشد، ولى از تأكيد بليغى كه در جمله (و انه لفسق) است به دست مى آيد كه خوردن چنين گوشتى جزو گناهان باطنى است، وگرنه هيچ احتياجى به چنين تأكيد اكيدى نبود.
مراد از گناه ظاهرى در: (ذروا ظاهر الإثم و باطنه) و اقوال مفسرين در اين باره:
از اين بيان معلوم شد كه مراد از گناه ظاهرى آن گناهى است كه شومى عاقبت و زشتى اثرش بر كسى پوشيده نيست، مانند شرك، آشوبگرى و ظلم، و مراد از گناه باطنى آن گناهى است كه زشتيش همه كس فهم نيست، مانند خوردن ميته، خون و گوشت خوك، اين قسم از گناه با تعليم خدايى شناخته مى شود و عقل نيز گاهى آنرا درك مى كند.
اين معنايى كه ما براى گناه ظاهرى و باطنى كرديم معنايى است كه ظاهر سياق آنرا افاده مى كند، بعضى از مفسرين معانى ديگرى براى آن كرده اند، از آن جمله گفته اند: ظاهر بودن گناه و باطن بودن آن به معناى علنى بودن و پنهانى بودن آن است. و نيز گفته اند: مقصود از گناه ظاهرى گناهانى است كه از جوارح سرميزند، و گناه باطنى گناهان قلبى و درونى است. و نيز گفته اند: گناه ظاهرى به معناى زنا و گناه باطنى روابط پنهانى نامشروع است. بعضى ديگر گفته اند: گناه ظاهرى ازدواج با زن پدر و گناه باطنى به معناى زنا است. و نيز گفته اند: گناه ظاهرى آن زنايى است كه علنى انجام گيرد، و گناه باطنى زنايى است كه در نهان انجام شود، چون مردم جاهليت بين اين دو قسم زنا فرق مى گذاشتند، و مى گفتند زنا در صورتى كه در نهان انجام شود گناه نيست، وقتى گناه است كه علنا ارتكاب شود.
اين بود اقوال مفسرين در معناى گناه ظاهرى و باطنى، و همانطورى كه ملاحظه مى كنيد هيچكدام اين اقوال با سياق آيه سازگار نيست و دليلى هم كه اقتضا كند آيه را بر خلاف ظاهرش حمل كنيم در كار نيست.(تفسیر المیزان)
عابديني: به نظر من خوردن گوشت مردار مصداق اثم ظاهر است بر خلاف علامه که آن را اثم باطن دانسته است. از آن طرف خوردن ذبیحهای که نام غیر خدا بر آن برده شده است مصداق اثم باطن است.
و اما اگر دقت بیشتری بکنیم و یک گام پیش برویم میتوان چنین گفت که خوردن ذبیحهای که نام بت بر آن برده شود اثم ظاهر است و خوردن ذبیحهای که عمدا نه نام بت بر آن برده شده و نه نام خدا اثم باطن میشود.
با این صحبتها میفهمیم که گناه ظاهر و باطن امری نسبی است و برای افراد درجۀ پایین و بالا متفاوت است.
و اما همانطور که مشاهده شد علامه نظرات دیگری را نیز در مورد اثم ظاهر و باطن آورده است که البته این نظرات چندان با سیاق آیات سازگار نیست همانطور که خود علامه نیز گفته است.
حال واقعا چرا چنین اقوالی گفته شده است؟
به نظر میرسد با توجه به اینکه در آیه 151 سوره انعام از همین گناهان ظاهر و باطن سخن گفته شده است وَ لاٰ تَقْرَبُوا اَلْفَوٰاحِشَ مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا وَ مٰا بَطَنَ
و نزدیک کارهای زشت نروید، چه آشکار باشد چه پنهان!
و روایاتی در ذیل آن آیه آمده است و چون در اينجا هم لفظ ظاهر و باطن بوده است، مباحث آن آیه را وارد آیه 120 کردهاند. پس این اقوال مربوط به آیه 151 بوده است و به اشتباه وارد آیه 121 کردهاند.
اتفاقا نظیر بحث گناهان ظاهر و باطن در آیه 33 سوره اعراف نیز آمده است. قُلْ إِنَّمٰا حَرَّمَ رَبِّيَ اَلْفَوٰاحِشَ مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا وَ مٰا بَطَنَ وَ اَلْإِثْمَ وَ اَلْبَغْيَ بِغَيْرِ اَلْحَقِّ؛ بگو: «خداوند، تنها اعمال زشت را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است؛ و (همچنین) گناه و ستم بناحق را.»
پس ما باید اقوال مفسران را سر جای خود ببریم و هریک را در ذیل آیۀ خودش قرار دهیم.
نکته 3: در مقالهای که در مورد ذبایح اهل کتاب نوشتهام آوردهام که زمانی ذبیحۀ اهل کتاب حلال است که بشنویم اسم خدا را در هنگام ذبح میآورند. حال با خواندن تعبیر مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ و آیه 5 سوره مائده که میفرماید: «و طعام الذین اوتوا الکتاب حلّ لکم و طعامکم حل لهم» به این نتیجه میرسم که خداوند خوراک اهل کتاب را در عرض خوراک ما قرار داده است. پس باید آنان را مانند خودمان حساب كنيم و به آنان خوشبین باشیم که آنها موقع ذبح نیز اسم خدا را میآورند. پس ذبیحۀ آنها حلال است و نیاز به شنيدن نام خدا نیست. بلكه فعل آنان حمل بر صحت ميشود.
نکته 4: درمورد تعبیر إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ این سؤال مطرح شد که این تعبیر غلط است و در ضمن آن گفتیم که هیچکس با وجود این اشکال عبارت را به گونۀ دیگری نخوانده است و این دلالت بر عدم تحریف قرآن دارد.
بد نیست برای وضوح مطلب مثالی بزنم. گاهی اوقات وقتی بچهای اذیت میکند مادر به او میگوید: جوان مرگ بشوی یا الهی دیگه به خانه نیایی.
وقتی این جملات را میشنویم میفهمیم که با توجه به علاقۀ مادر به بچه هیچگاه مادر چنین جملاتی را به صورت واقعی نمیگوید.
پس باید نسبت به جملاتی که میشنویم درایت به خرج دهیم.
همچنین خبرهای زیادی از مهربانی پیامبر(ص) به ما رسیده است. حال وقتی تنها یک خبر از خشونت پیامبر(ص) به دست ما میرسد باید در معنا کردن آن دقت کنیم چون شاید آن خشونت تهدیدی بوده باشد یا به هر حال مصلحتی داشته است.
حال در آیۀ مورد بحث وقتی میبینیم هیچ کس تعبیر إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ را عوض نکرده است پس اگر در برخی روایات آمده است که برخی آیات افتادگی دارد و مثلا عبارت «فِی عَلیّ» حذف شده است اینها روایت است ولی ما با درایت میفهمیم که قرآن تحریف نشده است و روایات باب تحریف باید به صورتی تأویل و تفسیر شود که دلالت بر تحریف قرآن نداشته باشد.
نکته 5: باید بررسی شود که معنای إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ چیست؟
به نظر میرسد مشرکان نقشۀ دقیقی کشیدند و با شبهۀ مهمی مسلمانان را سردرگم کردند که میته را خدا کشته و ذبیحه را تو کشتهای. پس چرا میته را نمیخوری؟
با این حرف مسلمان واقعا به شک میافتد و ممکن است به خوردن میته تن در دهد. البته با این کار مشرک نمیشود ولی باید توجه شود که از صدر اسلام که پیامبر(ص) مبعوث شد دو چیز تبلیغ میشد: یکی اینکه بت نپرستید و دیگری اینکه میته نخورید.
حال مشرکان نمیتوانستند به مسلمانان بگویند بت بپرستید ولی برای دعوت مسلمانان به مرده خوری دلیلی پیدا کرده بودند و اگر مسلمانی مرده میخورد دلالت بر این داشت که تمام دستورات را زیر پا گذاشته است. پس بت پرستی و مرده خواری ملازم هم بودند.
با این توضیحات میفهمیم مراد از إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ این است که ویژگی یک مسلمان از همان اول دوری کردن از مرده خواری بوده است و اگر این کار را انجام میداد به شرک رو آورده بود.