سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
بسمالله الرحمن الرحیم
آیه ۶ سوره حجرات. بررسي شأن نزول و بررسي اعتبار خبرهاي با واسطه چهارشنبه ۲۴خرداد ۱۴۰۲
يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جٰاءَكُمْ فٰاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهٰالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلىٰ مٰا فَعَلْتُمْ نٰادِمِينَ ﴿الحجرات، 6﴾
ای مسلمانان! اگر فاسقی خبر مهمی برايتان آورد، [دربارۀ آن] تحقیق کنید. [مبادا] به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید!
بحث در مورد آیۀ ششم و يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا سوم است، گفته شد که پنج يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا در این سوره است.
اگر خود آیه را معنا کنیم مشکلی پیش نمیآید، ولی اگر شأن نزول در نظر گرفته شود اشكال پیش میآيد و اجماع است كه این آیه شأن نزول دارد و شأن نزولش قصۀ وليد بن عقبه و رفتنش به سوي بني المصطلق براي جمعآوري زكات آنان است.
ترجمۀ تفصيلي آیه؛
ای مسلمانان اگر فاسقی خبر مهمی را آورد (جاءَ یعنی آمد اگر با«حرف ب» متعدی شود به معنای «آورد» است). (نبأ با خبر فرق میکند، خبر همین اخبار روزه مره است، نبا خبر مهم است). تبین کنید(یعنی جداسازی کنید و تحلیل کنید). بعضی«تثبتوا»خواندهاند.
پرسش:چرا باید بررسی و تبین کرد؟
پاسخ: از ترس اينكه با گروهي از روي جهالت جنگ به پا كنيد.
باید کلمهای را در اين قسمت از آيه تقدیر بگیریم: مثل «مخافة» ان تصیبوا قوما بجهالة؛ از ترس اینکه درگیری پیدا کنید با قومی از روی نادانی.
وقتي خبري ميرسد كه فردي قرار است به من يا تو حمله کند، چون انسان هستيم و بقاء را دوست داريم قوۀ غضبیه فوراً دستور حمله به او براي پيشگيري از زيانهاي او يا سركوب او را فراهم ميكند. حال اگر اصل خبر دروغ باشد امكاناتمان بيجهت تلف شده است و تازه يك دشمن هم ايجاد كردهايم. پس عقل ميگويد اول بايد بررسي شود كه چنين خبري صحت دارد يا خير. پس امر در آيه ارشادي است نه مولوي.
قبل از «ان تصیبوا» یا «کراهة» در تقدیر است به این معنا که خوش نداريد، برخورد کنید با قومی یا «مخافة» در تقدير است، يعني از ترس اینکه اصابت کنید قومی را از روی جهالت.
«فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ»آنوقت بعدا نسبت به کاری که کردید پشيمان میشويد و برای اینکه پشيمان نشوید خبر فاسق را بررسي کنید.
نکته؛
فقهای شیعه ذيل اين آيه ميگويند مفهوم اينكه خبر فاسق را باید بررسي کرد، اين است كه خبر عادل نیاز به بررسي ندارد و بحث حجیت خبر واحد را مطرح میکنند و اهل سنت در اينجا بحث عدالت شاهد را مطرح میکنند.
پرسش: منظور از خبر واحد چیست؟
خبر واحد یعنی خبري كه گوينده يا آورندۀ آن یک نفر يا دو نفر است، حال این راوي اگر عادل بود خبرش حجت است اما اگر فاسق بود خبرش حجت نیست و بايد درستي يا نادرستي آن بررسي شود، و اگر راوي خبر مجهول بود بحثی دارد كه فعلا رها ميكنيم.
در مقابل خبر واحد، خبر متواتر است یعنی آنقدر راویان آن زیاد باشد که احتمال داده نشود كه بر دروغگويي يا دروغسازي تبانی كردهاند. مثلا اگر افراد مختلف از جاهای مختلف و با سلیقههای مختلف خبري را آوردهاند، یقینا حجت است، مثل اینکه قاره آمریکا وجود دارد.
نكتۀ مهم: مسئلهای که فقهاء بررسی میکنند و راويها را طبقه طبقه بررسي ميكنند را بنده (احمد عابديني) قبول ندارم، چون فقها حجيت خبر واحد عادل را از طريق سیرۀ عقلاء اثبات میکنند ولی عقلا خبر واحدی را که بدون واسطه است، حجت ميدانند، اما اگر خبر با واسطه شد، که یک نفر از نفر دیگر نقل کند و چند واسطه بخورد اینجا دیگر عقلاء آن را حجت نميدانند و قبول نميكنند.
تمامی روایاتی که در فقه داریم اخبار با واسطه است و از دید بنده حجیت خبر واحد شامل آنها نمیشود. بنده ميگويم هر جا از جمع قراين به اطمينان رسيديم فتوا ميدهيم و اگر به اطمينان نرسيديم سكوت ميكنيم.
پرسش: اگر خبر متواتري مخالف قرآن بود چه ميكنيد؟
پاسخ: خبر متواتر مثل عقل بدیهی است و معارض با قرآن نمیشود.
شأن نزول: مجمع البیان و الدرالمنثور و التحریر و التنویر، ذیل آیه مطرح کردهاند که این آیه دربارۀ ولید بن عقبة بن ابی معیط نازل شده است که پیامبر او را فرستاد که از قبیلۀ بنی المصطلق زکات بگیرد، قبیلۀ بنی المصطلق در جاهلیت با این شخص دعوا داشتند و آنها به شوق ديدن فرستادۀ رسول خدا، جمع شده بودند. ولید وقتی جمعیت را دید بخاطر دعوایی که در جاهلیت با آن قبیله داشت، ترسید که اجتماع عليه او باشد، برگشت نزد پیامبر و گفت که اینها کافر شدند و قصد شورش دارند و زکات نمیدهند و پیامبر(ص) غضبناك شد و لشگري راه انداخت به سمت آن قبیله؛ در اين هنگام خدا به داد پیامبر رسید و فرمود از خبر فاسق تبعیت نکن.
اشكال: چطور پیامبر سریع عصبانی شده و بدون تحقيق لشگر راه انداخته است؟ این کار قطعا درست نیست.
پاسخ: این اشکال به آیه وارد نیست چون آیه نگفته:«یا ایهاالنبی ان جائک فاسق بنآ فتبین ان تصیب قوما بجهالة فتصبح علی ما فعلتَ نادماً؛ اي پيامبر، وقتي فاسقي برايت خبر مهمي آورد بررسي كن تا از روي جهالت با قومي برخورد نكني و سپس پشيمان شوي»؛ زيرا در اين صورت میگفتیم: بله پیامبر چنین خطایی کرده است؛ اما آیه میگوید: يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جٰاءَكُمْ فٰاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا؛ اي مسلمانان اگر فاسقي خبر مهمي را برايتان آورد، بررسي كنيد. پس به ذهن می آید فاسقی خبری را آورده است و مردم تحریک شدهاند و آماده جنگ شدهاند و از آيۀ بعدي معلوم ميشود كه به پيامبر (ص) هم اصرار كردهاند كه زود لشكر را حركت بده و پیامبر معطل میکرده و اجازۀ جنگ نمیداده است. و قرآن در صدد تخطئۀ مسلمانان است و فرموده که ای مسلمانان اگر فاسقی خبر مهمی آورد بررسي کنید
و شأن نزولهايي كه ميگويد پیامبر عصبانی شد و ميخواست جنگ راه بيندازد با آيه و با اخلاق و منش پيامبر سازگار نيست.
این شأن نزول كه در تفاسیر، با کمي اختلاف وجود دارد، به نظر میآید که دستکاری شده است تا راه چارهای برای خلفای بنی امیه و بنی عباس باشد که زود دستور جنگ میدادند. بله چون نميتوانستند مثل رسول خدا باشند، تلاش كردند كه او را مثل خودشان نمايش دهند.
آیه بعدی میفرماید: وَ اِعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اَللّٰهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ اَلْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لٰكِنَّ اَللّٰهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ اَلْإِيمٰانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ اَلْكُفْرَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْعِصْيٰانَ أُولٰئِكَ هُمُ اَلرّٰاشِدُونَ ﴿الحجرات، 7﴾
و بدانید رسول خدا در میان شماست؛ اگر در بسیاری از کارها از شما اطاعت کرده بود، حتماً به مشقّت افتاده بوديد؛ [زيرا در قصۀ وليد معلوم شد كه به شدت احساساتي هستيد.] با اين حال خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان زینت بخشیده، و کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است؛ کسانی که دارای این صفاتند هدایت یافتگانند!
«لو» حرف شرط امتناعیه و مربوط به زمان ماضي است و در آينده واقع نميشود. مثلا وقتيكه ميگویم: اگر دیشب آمده بودید غذا به شما داده بودم. اینجا جاي به كار بردن «لو» است و ديگر زمانش گذشته است. در آيه نيز همينطور است يعنی اگر پيامبر (ص) از شما تبعیت کرده بود، به سختی افتاده بودید، ولي شكر خداي را كه تبعيت نكرد و به دردسر نيفتاديد.
عَنَتَ یعنی سختی. پس آیه ميگويد كه اي مسلمانان اگر پیامبر از شما اطاعت کرده بود و مثل شما احساساتي شده بود و سخن آن فاسق را گوش داده بود، جنگ میشد و به سختی میافتادید. با اين حال خدا شما را دوست دارد؛ زيرا مؤمن هستيد و از بدی کراهت داريد، اما اینطور نیست که هر چه گفتید پیامبر باید گوش دهد و شما باید از او تبعیت کنید نه او از شما؛ زيرا كه تصميماتتان از روی احساسات است.