سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سهشنبه ۱۶خرداد
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنْفُسِنَا ۖ وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ
خلاصه مباحث گذشته: راجع به جن و انس بحث کردیم که آیا دو نوع هستند یا نه، بعضی کلا منکر وجود جن هستند و اینکه جن مخفی است را میگویند مثل قایم شدن یک کودک است و باید پیدا شود. در حاليكه اینطور نیست و هر چقدر هم بگردید مخفی است از دید ما و از حواس ما.
اگر جنیان نوع جدا باشند پرس «الم یاتکم رسل» شامل آنها میشود؛ یعنی ای موجود عاقل چه انسان و چه غير انسان. و اگر منظور از جن، انسان پشت پرده باشد یعنی ای همۀ انسانهاي عاقل از شما در قيامت سؤال پرسیده میشود.
باز گفته شد كه پيامبران وظیفه خداشناس کردن مردم را دارند. « يقصون عليكم آياتي». ما بعضی اوقات غرق در مسائل سياسي و مادي میشویم و از قسمت روحی خودمان غافل میشویم.
بقول شاعر: همی میرَدَتْ عیسی از لاغری تو در بند آنی که خر پروری.
عيساي تو يعني روح تو دارد از لاغري ميميرد و تو در فكر هستي كه زندگيت مرفه شود. خیلی از مسائل نیازهای جسم هستند و آنکه نیاز اصلی ماست قسمت معنوی است و انبیاء آمدند پیوسته قصه آیات و خدا یاد دادن و معرفت آموزی کنند. وظیفه پيامبر(ص) طبق آيات متعدد (يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ) است و وظیفه علماء که ورثه الانبیاء هستند، همین است.
«وَيُنْذِرُونَكُمْ) و انذار کنند شما را از ملاقات این روز. گفتیم مهم خداشناسی است، ولي چون افراد دنبال خداشناسی نیستند و دنبال طبیعت فردی خود هستند و حاضر هستند همه چيز را فداي خود کنند انبیاء آمدند که حس برتری طلبی و استعمارگر بودن مردم را از بین ببرند. بقول مرحوم آیتالله ایزدی انسان طبیعتش رشد میکند و شهوت و غضبش به فعليت ميسد و مثل فیلي که از هندوستان میآورند و دوست دارد برگردد به هندوستان و فیلبان پیوسته با چکش به سر آن حيوان میزند که یاد هندوستان نکند؛ طبیعت ما هم همینطور است. پیوستهميخواهد شهوتراني كند و لذا پيوسته نیاز به اخلاق دارد که دنبال هوای نفس نرود و اخلاق و انذار مثل چکش عمل میکند.
انبیاء میگویند بالاخره حساب و کتابی هست و کسی هست که باید ملاقات کنی او را و در مقابل كارهاي خود و حيلهگريهاي خود بايد جواب پس بدهي. او تقلبها و رنگعوض كردنها و غيره را ميداند.
برخي از تقلبها: سال ۹۸ که مکه بودم در جلوي هتل ناگهان دو روحانی كاروان را ديدم كه سریع ميرفتند. گفتم: كجا با عجله؟ گفتند که به سمت دفتر آیت الله سيستاني میرویم. گفتم صبر کنید با هم برويم و برخي تأليفاتم را به مسؤل دفترش بدهم. آنجا كه رفتم، متوجه شدم ایشان به روحانيون زائر هدیه میدهند و به روحانيون كاروانها هديه بزرگتر و بيشتري ميدهد.يکی از آن دو روحانی ميخواست هر دو هدیه را بگيرد. نگاهي به من كرد و گفت: خوب من زائر هم هستم.
يا مثلا اگر پولی بدهند به دست ما و بگویند به دست دانشجو برسد، نبايد با خود بگوييم. دانشجو يعني دنبال دانش رفتن. پس پول شامل من هم میشود که دنبال دانش هستم و شامل همسر و فرزند من هم میشود كه آنها هم شايد سالي يك مسأله از من بپرسند. در حالي كه معناي دانشجو روشن است و مقابل طلبه است. و نبايد با بازي با عنوانها تقلب كنیم.
قبلا گفتیم پيامبر وظیفهاش انذار و تبشیر هست و انذار بخاطر جامعه آن روز بود که بسيار جنايتكار بودند و گفتیم امروز که جوانان جامعه خوب هستند لازم نیست انذار کنیم، ولی اكنون توضيح تكميلي ميدهم. نه اینکه براي جوانان کلا نیاز به انذار نیست؛ خیر باید جوانها را نيز انذار کنیم ولی نه به غلظت آن زمان. آنان جاني بالفعل بودند، ولی جوان امروزی جاني نيست، اما استعداد بد شدن را دارد. پس او هم پیوسته درس اخلاق نیاز دارد و این مطلب که انذار فقط مال آن زمان بود را اينگونه اصلاح میکنم. پس نیاز هست همین زمان هم به انذار. البته نه اینکه فقط از جهنم گفته شود.
«قالوا شهدنا علی انفسنا» یعنی با گوشت و پوست يافتیم که خطا كردهايم.
و خدا فرمود: مشکل آنها اين بود كه دنيا فريبشان داد: (غررتهم الحیاة الدنیا). و گفتیم شاید کسی موحد باشد اما پست و مال دنیا را به شدت دوست دارد. البته جنبه شرک را هم شامل میشود. مشرکین دو دستهاند: عدهای از آنان آدمهای ساده هستند و دنبال پست و مقام نیستند. اینان را باید آگاه کرد اما مشکل آنهایی است که شرک را درست میکنند یعنی کاری میکنند که مردم مشرک شوند و مردم هدیه بدهند به بت و آنان هدایای بت را خودشان بر دارند. اينان را هم دنيا فريب داده است و راهشان براي رسيدن به دنيا تزوير ديني است. داستان: در فضاي مجازي خواندم که فردي به روستایی رفت و دید مردم دور درختی هستند و میگفتند معجزه دارد و درخت حرف میزند و دیدم بله درست است و درخت حرف ميزند و مثلا میگوید: هر کس چقدر پول بدهد تا گناهش آمرزيده شود. در جايي مخفی شدم تا ببینم جریان درخت چیست؟ آخر شب ديدم کسی از درخت خارج شد، رفتم جلوی او و او را نصیحت کردم اما دست بردار نبود تا اینکه سراغ کدخدا رفتم و متقاعدش کردم که شخص دروغگوي لاغر اندامي داخل پوسيدگي درخت ميرود و… با كمك كدخدا او را از درخت خارج کردیم، این شخص دزد عقاید است، نظير آخوندي كه روضۀ دروغ بخواند و آیه شامل او هم میشود. پس برای کاسبی راههای متعدد است و بدترین آن گمراه کردن مردم از مسیر حق است مثل ساخت معجزات متعدد برای بعضی امامزادگان به دست برخي سادهها و برخي زيركها.
بعضی اوقات منطقه ای زمین های ارزانی دارد و شخصی دنبال این است که زمینهای منطقه را گران کند و خوابی اختراع ميكند كه اينجا قبر امامزاده است و امامزاده ای میسازد.
(و شهدوا علی انفسهم انهم کانوا کافرین)
روز قيامت شهادت ميدهند كه آنان حقپوش يا كافر بودهاند.
اشكال: شما گفتيد شهادت ميدهند در حالي كه آيۀ قرآن «شهدوا» ماضي و به معناي «شهادت دادند» است. پاسخ: در عربي چيزي كه در آينده حتما واقع ميشود را گاهي به صورت ماضي به كار ميبرند. و شهدوا یعنی افراد شهادت دادند که کفر مستمر داشتند یعنی حق را فهمیده بودند ولی پوشانده بودند.
خلاصه خودمان اگر خلوت کنیم نقاط ضعف خود و حقپوشيهاي خود را میفهمیم ولی با يكديگر ميگوييم نباید کسی بفهمد که این حقپوشي هست؛ اما روز قیامت پرده افتاده میشود. همین الان هم بعضی مسائل را مردم میفهمند که مثلا وقتی فلان مسئول مریض میشود چرا به خارج از کشور میرود ولی مردم را براي شفا به فلان امامزاده ارجاع میدهد.
مرحوم آیتالله ایزدی میفرمود که چرا روضه خوان خودش گریه نمیکند؟ ذاکر بايد قبل از بقیه دلش بسوزد نه اینکه دنبال گرفتن گريه از مردم باشد.
«انهم کانوا کافرین» متعلق «كافرين» حذف شده است و شامل همه چيزهايي میشود که افراد آن را از مردم میپوشانند. بله گروهي حقهايي را فهمیدند و بخاطر پست دنیا آنها را پوشاندند.