سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
با سلام خدمت همۀ محققان محترم
کلیپی به دست بنده رسیده که یک شخص افغانستانی شبههای در مورد پیامبر(ص) مطرح کرده است.
برای شنیدن فایل صوتی جواب این شبهات بر روی لینک زیر کلیک کنید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
همچنین میتوانید متن جوابیه را در زیر مطالعه نمایید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
جواب به شبهه مربوط به آیات سوره تحریم
با سلام خدمت همۀ محققان محترم
کلیپی به دست بنده رسیده که یک شخص افغانستانی شبههای در مورد پیامبر(ص) مطرح کرده است. خلاصۀ شبهۀ او چنین است:
چرا خداوند که آسمانها و زمین را به این عظمت خلق کرده است تا این اندازه خود را پایین آورده که در کتابش مشکلات خانوادگی پیامبر(ص) به خصوص مشکلات جنسی پیامبرش را مطرح کرده است؟ چرا خدا اینقدر خود را کوچک کرده است؟ چه نیازی بوده که این مسائل در قرآن بیاید؟ به آیات سوره تحریم نگاه کنید که دلالت دارد پیامبر در اتاق حفصه و در نوبت او با ماریه سکس کرده است. حال جالب است که قرآن برای حل این مشکل، حق را به پیامبرش داده و بجای اینکه به پیامبرش ایراد بگیرد به زنانش میگوید توبه کنید. همچنین در آیه 24 سوره نساء آمده است که میتوانید به زنان شوهردار کفار تجاوز کنید و بدون نکاح از آنها بهره ببرید. حال آیا میتوان این کتاب را با این مطالب از جانب خدا دانست؟
جواب: پیامبر(ص) زنهای متعددی داشته که روزانه به هریک از آنها سر میزده است. طبق شأن نزولی که برای آیات ابتدایی سوره تحریم وارد شده است وقتيکه ایشان به خانۀ زینب ميرسيده است زینب به پیامبر(ص) آب شربتی به همراه عسل ميداده است و دیگر زنان نسبت به این کار زینب حسودی میکنند و نقشه میکشند که وقتی پیامبر(ص) نزد آنها میآید به او بگویند دهانت بو میدهد و اتفاقا این نقشه را پیاده میکنند و پیامبر(ص) با شنیدن این حرف، خوردن شربت عسل را بر خود تحریم میکند و آیه اول سوره تحریم در این زمینه است.
ظاهر این آیه توبیخ پیامبر(ص) است ولی واقع مطلب چیز دیگری است. پیامبر(ص) خودش میدانسته که دهانش بو نمیدهد. او میتوانست برای اثبات دروغگو بودن زنانش، دیگران را شاهد بگیرد تا معلوم شود دهانش بو نمیدهد ولی بزرگواری میکند و میگوید من دیگر شربت عسل نمیخورم و قرآن به او میگوید چرا برای رضایت همسرانت چنین میکنی و بر خود سخت میگیری؟
این شأن نزولِ دو آیۀ اول سوره تحریم است که شخص افغانستانی این داستان را با داستان شأن نزول آیات بعدی خلط کرده است.
داستان دیگر این است که پیامبر(ص) در روز مربوط به حفصه در خانۀ او بوده است. حفصه در آن روز بیرون میرود و از وقتش استفاده نمیکند و عملاً از حق خود إعراض ميكند. در همان زمان پیامبر(ص) ماریه را که کنیزش بود در اتاق حفصه نزد خودش خواند که معلوم نیست ضرورتا برای رابطۀ جنسی بوده باشد. بله در برخی نقلها آمده است که برای رابطۀ جنسی بوده است که این هم اشکالی ندارد.
حال نقل شده است که وقتی حفصه آمد به پیامبر(ص) گفت: در روز من در اتاق من با دیگری؟
در این زمینه باید روشن شود که اولا خود حفصه از وقتش استفاده نکرد و اتاقش را ترک کرد و عملاً از حق خود إعراض كرد. ثانیا اتاق مِلک حفصه نبوده بلکه مِلک پیامبر(ص) بود که به حفصه براي زندگي داده بود. پس اینگونه نیست که پیامبر(ص) حقی در آن اتاق نداشته باشد. پس وقتي پیامبر(ص) ميبيند كه وقتی آزاد برای خودش در آن روز پيدا كرد آن را صرف ماريه كرده است و به عبارت ديگر وقتي كه از خود شخص پيامبر شده در اتاقي كه خودش در آن سهم داشته يا مال خودش بوده است با كنيز خود گذرانده است. پس هيچ خطايي از پيامبر سر نزده است.
قرائن مختلف و گزارشها نشان ميدهد كه اشکال حفصه و عایشه چیز دیگری بوده است آنان میگفتند سهم ما از ارث کم است و به زندگي براي بعد از تو كفاف نميدهد حق شوهر كردن هم نداريم و پسر ماریه ارث بالایی میبرد و به این مسأله حسادت میکردند.
بنابراین اعتراضی که حفصه و عایشه داشتند سر بحث ارث بود و شروعش از بهانۀ بودن پيامبر با ماريه شروع شد. آنها میخواستند خود را مثل همسران پادشاهان بدانند و از مال دنيا بهره مند شوند و ارث فراوانی ببرند.
حال طبق نقلها وقتی حفصه به پیامبر(ص) بر سر سهم الارث اعتراض کرد که من بعد از تو با فقر و نداري چکار کنم پیامبر(ص) سِرّی را برای او فاش کرد و گفت بعد از من وضع تو خوب خواهد بود چرا که بعد از من پدر عایشه حاکم میشود و سپس پدر خودت و آنها نمیگذارند تو فقیر بمانی.
البته حفصه این سرّ را نزد عایشه فاش کرد و به دنبال این قضیه اتفاقات دیگری نیز رخ داد و آن این است که شاید حفصه و عایشه این مطالب را با عمر و ابوبکر در میان گذاشتند و شاید همگی نقشه کشیدند که به پیامبر(ص) سمی بدهند تا حكومت زودتر به دستشان بیفتد ولی خدا این نقشه را از طریق غیب به پیامبر(ص) فهماند و طبق همین آیات سوره تحریم پیامبر(ص) به آن زن مقداري از توطئه را گفت. بله پیامبر(ص) همۀ مسائل را برای او نگفت تا زیاد شرمنده نشود بلکه به گونهای گفت که آن زن بفهمد پیامبر(ص) از طرف خدا میداند که چه نقشهای بر علیه او از طرف آنها کشیده شده است.
این اوج کرامت پیامبر(ص) را میرساند که با اینکه میدانسته از طرف زنانش توطئهای در کار بوده است ولی هیچگاه با خشونت رفتار نکرد.
در ذیل این آیات شیعه و سنی این حديث را آوردهاند که: «ما استقصی کریم قطّ» یعنی شخص کریم همۀ اشتباهات طرف مقابل را نمیگیرد بلکه میگذرد. پس پیامبر(ص) کریم و حلیم بوده و از اشتباهات زنانش گذشته است.
علاوه بر این زندگی خصوصی پیامبر(ص) شفاف بوده و مخفی کاری در آن نبوده است و زندگی خصوصی او نیز در اوج مهربانی بوده است و خداوند برای همین هدف، این مسائل را در قرآن ذکر کرده است.
پیامبر(ص) چنان با زنانش رفتار میکرده که هیچ کدام خواهان طلاق نبودهاند بر خلاف زنان ما که اگر حق طلاق به آنها داده میشد از مردان جدا میشدند.
جالب است که پیامبر(ص) طبق آیه 28 سوره احزاب زنان خود را آزاد گذاشت که اگر میخواهید بیایید تا شما را طلاق دهم ولی هیچکدام چنین راهی را انتخاب نکردند.
پس خداوند در زندگی خصوصی پیامبر(ص) نور تابانده تا همه بفهمند زندگی عمومی ایشان مشکلی ندارد.
و اما اگر کسی بگوید چرا پیامبر(ص) با ماریه قبطیه که کنیز بوده ارتباط داشته است؟ در جواب باید گفته شود که ایشان با این کار به ماریه شخصیت داده است. اینکه یک کنیز که در آن زمان شخصیتی نداشت با شخص اول اسلام مرتبط شود کرامت دادن به آن کنیز است. اینکه آن کنیز بتواند مادر یکی از فرزندان پیامبر(ص) باشد بسیار مهم بوده و به همین خاطر برخی زنان پیامبر(ص) به او حسادت میکردند.
این نکته نیز توجه شود که ماریه، کنیز پادشاه مصر بوده و پیامبر(ص) نمیتوانسته در قوانین کشور دیگر دخالت کند. ماریه در آنجا کنیز بوده و وقتی به پیامبر(ص) داده شد ایشان برای اینکه به ماریه ارزش بدهد با او ازدواج کرد.
و اما اشکال دیگر این شخص آیه 24 سوره نساء است که به نظر من این آیه اشتباه ترجمه شده است و همین موجب اشکال شده است.
باید دقت کرد که آیه 23 سوره نساء زنانی که ازدواج با آنها حرام است را معرفی کرده است و سپس درآیه 24 در ادامۀ همین بحث گفته است که ازدواج با زنان شوهردار حرام است و سپس استثناء زده است که «الا ما ملکت ایمانکم»
این تعبیر با فعل ماضی است و مربوط به قبل است نه اینکه بگوید از امروز به بعد کنیز گرفتن جایز است. اگر گفته بود «الا الإماء» شاید میفهماند که کنیز گرفتن در هر زمانی جایز است ولی بحث بر سر کنیزانی است که از قبل در خانهها بودهاند.
پس آیه میخواهد بگوید گذشتهها گذشته است و اگر در جنگهای قبلی کسی اسیر و کنیز شده و در خانۀ شما است، اشکالی ندارد ولی از این به بعد بحثش جداست.
پس تعبیر این آیه هیچگاه اجازه نمیدهد اگر زن شوهردار اسیر شد کنیز شود.
در مجموع، متأسفانه این اشکال از نوع ترجمه مترجمان نشأت گرفته است.
نباید فراموش کنیم که پیامبر(ص) در محیطی که زنان چیزی حساب نمیشدند به آنها شخصت داد تا جایی که زنان حتی به خود پیامبر(ص) اشکال میگرفتند و داستانهای مطرح شده در همین صحبتهای این شخص افغانستانی دلالت دارد که آنها در برابر پیامبر(ص) موضع میگرفتند که دلالت بر آزادی عمل آنها دارد.
من نمیدانم چرا به پیامبری با این اوصاف و ویژگیها که همۀ زندگیاش شفاف بوده چنین ایراداتی گرفته میشود.