سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه هشتم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
لینک جلسه هشتم شرح دعای ابوحمزه
متن پیاده شدۀ جلسه هشتم شرح دعای ابوحمزه
جلسه هشتم شرح دعای ابوحمزه
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أُنادِيهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتِى وَأَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِى لِى حاجَتِى
ترجمه: «و خدا را سپاس که هرگاه بخواهم برای حاجتم صدایش کنم و هر جا که برای راز و نیاز با او بخواهم بیپرده خلوت میکنم و او حاجتم را برآورد»
صدا زدن خدا وقت خاصی ندارد بر خلاف دیگران که هر زمانی نمیتوان به آنها زنگ زد یا درب خانۀ آنها رفت. همچنین هر زمانی که با خدا تماس بگیریم و مشکلی داشته باشیم او استقبال میکند بر خلاف دیگران که به خصوص اگر درخواستی از آنها داشته باشیم ممکن است ناراحت شوند.
و اما گاهی اوقات انسان به درب خانۀ خدا میرود چون مشکلی دارد ولی گاهی اوقات نیز از خدا چیزی نمیخواهیم بلکه تنها او را ثنا میکنیم. در هر دو حال همیشه درب خانۀ خدا بر روی بندگانش باز است.
جالب اینجاست که تنها خداست که میتوان در هر شرائطی به درب خانۀ او رفت و الا حتی پیامبر(ص) را نیز طبق آیات سوره حجرات نمیتوان در هر شرائطی درب خانهاش رفت.
همچنین خلوت با خدا نیز در هر زمانی ممکن است و انسان مطمئن است که خدا راز دار است ولی در انسانها اگر رازمان را برایشان گفتیم معمولا فاش میشود.
تعبیر بِغَيْرِ شَفِيعٍ دلالت دارد که رفتن به درب خانۀ خدا شفیع نمیخواهد. پس میشود ما با خدای خودمان رازهایی داشته باشیم که حتی پیامبر(ص) نیز خبر نداشته باشد.
پس نباید خدا را با شاهان و مسئولان مقایسه کرد. برای رفتن نزد شاهان ابتدا باید وزرا و دربانان را دید ولی برای دیدار با خدا هیچ واسطهای لازم نیست.
دقت کنید که بِغَيْرِ شَفِيعٍ به صورت نکره آمده است یعنی هیچگونه شفیعی نیاز نیست چه شفیعی که در واقع باطل است مثل بتها و چه شفیعی که نزد خدا ارج و قرب و آبرو دارد مثل پیامبر(ص) و ائمه.
پس رفتن به درب خانۀ خدا شفیع نمیخواهد و خدا، هیچ پرده و حجابی بین خود و بندگانش قرار نداده است.
بله گاهی اوقات ما خودمان حجاب هستیم و خودمان درب خانۀ خدا نمیرویم و الا رفتن به درب خانۀ خدا راحت است.
و اما تعبیر فَيَقْضِى لِى حاجَتِى دلالت دارد که رفتن به درب خانۀ خدا اثر دارد و او حاجات ما را برآورده میکند. دقت کنید که برخی سؤال میکنند که خدا خودش میداند ما چه چیزی میخواهیم. پس چه نیازی است که ما دعا کنیم؟
جواب این است که خدا میخواهد به ما چیزی بدهد ولی این به شرطی است که ظرفیتش را داشته باشیم. دعا کردن به ما ظرفیت میدهد. دعا به ما روحیه میدهد که بتوانیم سختیها را تحمل کنیم. اگر دعا نباشد ممکن است در برابر سختیها و مشکلات کم بیاوریم ولی دعا موجب توان تحمل مشکلات میشود.
پس دعا به این معنا نیست که حتما همان موردی که میخواهیم اجابت شود. ما خدا را عالم و حکیم میدانیم و مفروض دعایمان این است که راضی به قضای او باشیم و خود این اعتقاد روحیۀ ما را بالا میبرد.
و اما دقت کنید که ائمۀ ما معمولا حاجت جزئی نمیخواستند چون ما در جزئیات مصلحت خودمان را نمیدانیم. مثلا ممکن است ما از خدا ماشین سانتافه بخواهیم ولی آیا مطمئنیم با داشتن چنین ماشینی غرور ما را فرا نمیگیرد؟ آیا مطمئنیم که از آن خوب استفاده میکنیم؟ آیا مطمئنیم همین ماشین اسباب مرگ ما نمیشود؟
پس بهتر این است که از خدا خیر دنیا و آخرت را بخواهیم یعنی از خدا بخواهیم آنچه که به خیر ماست برای ما اتفاق بیفتد. اینگونه دعا حتما مستجاب میشود چون خدا میداند که خیر ما چیست.
مؤید این مطلب دعای قنوت عید فطر است که در آن دعا میکنیم: اللهم انی اسألک خیر ما سألک به عبادک الصالحون
نباید فراموش کنیم که علم ما کم و جهل ما زیاد است و به قول یک اندیشمند ما که تنها 70 سال عمر کردهایم باید بر خدایی تکیه و اعتماد کنیم که میلیونها سال خدایی کرده است.
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاأَدْعُو غَيْرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِى دُعائِى
ترجمه: «خدا را سپاس که غیر او را نمیخوانم که اگر غیر او را میخواندم دعایم را مستجاب نمیکرد.»
غیر خدا ناقص و عاجز است و در نتیجه نمیتواند ما را حاجتروا کند. به هر حال هرکسی غیر خدا هر چقدر نیز بالا باشد بالاخره مخلوق و ناقص است. شاعر میگوید:
ز احمد تا احد یک میم فرق است همه عالم در این یک میم غرق است