سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه سی و هشتم تفسیر سوره اعراف مربوط به آیات 11 و 12 این سوره وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
لینک جلسه سی و هشتم تفسیر سوره اعراف
(ممکن است برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
نکات درس تفسیر در تاریخ 11/04/1403(نوشته شده توسط یکی از شاگردان استاد عابدینی)
تفسیر آیات 11 و 12 سوره اعراف
وَ لَقَدْ خَلَقْنٰاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنٰاكُمْ ثُمَّ قُلْنٰا لِلْمَلاٰئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّٰ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السّٰاجِدِينَ ﴿الأعراف، 11﴾
و شما را آفریدیم، سپس شما را صورتگری کردیم، آن گاه به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده کنید؛ بی درنگ همه سجده کردند، جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود.
قٰالَ مٰا مَنَعَكَ أَلاّٰ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قٰالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ﴿الأعراف، 12﴾
خدا فرمود: هنگامی که تو را امر کردم، چه چیز تو را مانع شد که سجده نکردی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش پدید آوردهای و او را از گِل آفریدی.
نکته 1: در رابطۀ با ابلیس، آدم، سجدۀ بر آدم و بحثهای مرتبط با این موضوعات در گوگل جستجو کردم و مقالات زیادی در اینباره مشاهده کردم. شما نیز میتوانید مقالات متعدد در این زمینه را مطالعه کنید. از جمله حرفهای ما که جدید است و ندیدم کسی این حرف را زده باشد جواب به این سؤال است که میگویند خدا ملائکه را امر به سجده کرد و ابلیس تخصصا از این امر خارج بوده است. حال چگونه امر به سجده بر آدم شامل حال ابلیس نیز شده است؟
بنده جواب دادم که وقتی ملائکه که بالاترین و والاترین هستند دستور مییابند که در مقابل آدم متواضع باشند بقیه مثل ابلیس به طریق اولی مورد این دستور هستند.
نکته 2: مراد از ملائکه که باید در مقابل آدم سجده میکردند آیا تمامی ملائکه است یا فقط گروهی از ملائکهای هستند که در پروژۀ خلقت آدم حضور داشتند؟
اگر استثناء در آیه منقطع گرفته شود و گفته شود که اصلا ابلیس جزء ملائکه نبوده است در این صورت برداشت شده که همۀ ملائکه مورد دستور سجده بر آدم بودهاند.
نکته 3: بحثی مطرح است که آیا مراد از آدم در این آیات، آدم شخصی است یعنی یک موجود خاص یا آدم نوعی است که اشاره به مقام انسانیت دارد؟
ممکن است گفته شود که ملائکه در مقابل انسانی سجده میکنند که به مقام انسانیت رسیده است و الا اگر انسانی به دنبال شهوت و غضب برود معلوم نیست ملائکه رام او باشند.
اینها بحثهایی است که با مطرح کردن آن سؤالات متعدد دیگری پیش میآید. در مجموع به نظر من میرسد که ملائکه باید در مقابل موجودی که عاقل است رام باشند. شاید هم گفته شود که ملائکه باید در مقابل آدم شخصی سجده میکردند و بعد از آن در مقابل آدم نوعی سجده کنند که این دیدگاه آخر وجه جمعی بین دو نظریه است.
نکته 4: در تورات واژۀ آدم از ادمة به معنای «موجود خاکی» گرفته شده است و به نظر میرسد به این علت این معنا گرفته شده که فکر میکردند آدم مستقیما از خاک خلق شده است.
در مفردات راغب،ص9 نیز چهار وجه برای لغت آدم آمده است:
1ـ جسم او از خاک روی زمین است.
2ـ گندمگون.
3ـ از ترکیب و عناصر و نیروهای گوناگون آفریده شده است.
4ـ بر اثر روح خدائی که در او دمیده شده نیکو گردیده است.
نکته 5: تعبیر فَسَجَدُوا إِلاّٰ إِبْلِيسَ این نکته را میرساند که ابلیس سجده نکرد. پس آورن جملۀ لَمْ يَكُنْ مِنَ السّٰاجِدِينَ به نوعی اضافی است چون جملۀ استثناء این مطلب را رسانده است.
چه بسا بتوان گفت که بحث سجده خیلی مهم است که به نوعی مورد تأکید قرار گرفته است.
نکته 6: بجای تعبیر لَمْ يَكُنْ مِنَ السّٰاجِدِينَ میتوانست بگوید لَمْ يَكُنْ سَاجِداً ولی همان جملۀ اول تأکید بیشتری دارد و دلالت دارد که دیگرانی بودند که سجده کردند ولی ابلیس سجده نکرده است.
نکته 7: وقتی ابلیس سجده نکرد خدا از ابلیس سؤال کرد که چرا سجده نکردی؟ از این سؤال میفهمیم که این مسأله مهم بوده است که مورد سؤال قرار گرفته است. حتی در سؤال از عبارت مٰا مَنَعَكَ أَلاّٰ تَسْجُدَ استفاده شده که یک «لا»ی زائده وجود دارد که نوعی تأکید را میرساند. پس این مسأله واقعا مهم بوده است.
نکته 8: دقت کنید که منع ممکن است به معنای انگیزه باشد که در این صورت منظور از جملۀ مٰا مَنَعَكَ أَلاّٰ تَسْجُدَ این است که انگیزۀ تو از سجده نکردن چه بود.
ممکن هم هست اگر منع به معنای منع کردن باشد دوباره با جملۀ أَلاّٰ تَسْجُدَ تأکید شده است که سجده نکردی.
پس مشاهده میکنید که انواع تأکیدات در مورد سجده نکردن ابلیس در این آیات وجود دارد.
نکته 9: از جملۀ إِذْ أَمَرْتُكَ بدست میآید که ابلیس به خصوص مورد دستور سجده بر آدم بوده است. حال اینکه ابلیس در همان امر کلی به ملائکه بوده است یا اینکه امر خاصی جداگانه به ابلیس وجود داشته است محل سؤال است؟
نظر من همان است که قبلا گفتهام که وقتی امری به ملائکه که بالاتر بودهاند شده است به طریق اولی این امر شامل حال موجودات دیگر از جمله ابلیس نیز هست.
نکته 10: در توجیه ابلیس در عبارت قٰالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ ابلیس اصلا بحث سجده مطرح نشده است که مثلا بگوید من به فلان دلیل سجده نکردم بلکه مستقیما گفت من بهترم. دقت شود که اولین کلمۀ ابلیس «انا» بوده است.
عرفا و اخلاقیون بر روی واژۀ «انا» در اینجا تأکید دارند که دلالت بر انانیت و منیّت دارد. اینکه کسی خود را بر دیگری بالاتر بداند مصداق انانیت است که بسیار خطرناک است.
متأسفانه انانیت در بین ما بسیار است تا جایی که حتی اگر اسمها به حسب ترتیب شخصیت خوانده نشد افراد ناراحت میشوند یا دوست داریم بالای مجلس بنشینیم. سعی کنیم در مقابل انانیت خود بایستیم و آن را از بین ببریم.
نکته 11: ابلیس با جملۀ خَلَقْتَنِي مِنْ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ میخواهد بگوید من چون از آتش هستم و آدم از گِل پس من بالاتر هستم.
ممکن است در زمانهایی این قبول شود که آتش بالاتر از گل است چون گل فراوان وجود دارد و طبیعتا چیزی که فراوان است ارزشش کم است ولی از آن طرف چیزی مثل آتش ارزشمند بود تا جایی که نمیگذاشتند خاموش شود. این در حالی است که امروزه آتش ایجاد کردن خیلی راحت شده است و مثل قبل کمیاب نیست و در نتیجه مثل قبل ارزش ندارد.
حال باید بحث کنیم که جملۀ ابلیس دقیقا به چه معناست و او چه میخواسته بگوید. ان شاء الله در جلسات آینده در این زمینه صحبت خواهیم کرد.